خیز بایدن برای برای باز کردن درب‌های زنگ زده طرح گلوبالیسم!

خبرگزاری میزان - محمد غفاری و رشاد نخستین - در جستار‌های قبلی راجع‌به وضعیت ژئوپلتیک ایران، رفتار‌های تمدن خشکی و تمدن دریایی قبل و بعد از احداث کانال سوئز و اینکه اکنون ایران عزیزمان قابل تسخیر توسط تمدن دریایی نبوده و نخواهد بود صحبت کردیم.

گفتیم که اصلاً به نفع تمدن دریایی و در رأس آن آمریکا نیست که در ایران، امنیت وجود داشته باشد؛ بلکه از عدم امنیت ایران نفع بیشتری خواهد برد. از اهمیت ژئوپلتیک ایران و راه ابریشم صحبت کردیم و اینکه ایران اکنون بعد از مدت‌ها، دیگر تنها راه اتصال راه آهن شرق به غرب نیست. هرچند هنوز کوتاه‌ترین مسیر از ایران می‌گذرد و همزمان، چین به عنوان دومین اقتصاد دنیا در تلاش برای تبدیل شدن به برترین اقتصاد دنیا برای دست یافتن سریع‌تر به بازار اروپا به دنبال افزایش هزینه‌های آمریکا و ایجاد مسیر جایگزین راه آهن است و استفاده از راه‌های دیگر و تعویض جاده ابریشم یکی از این موضوعات است.

 

  • بیشتر بخوانید:
  • امنیت ایران و دغدغه‌های صاحبان تمدن دریایی!
  • امنیت ایران؛ بلای جان اقتصاد تمدن‌های دریایی!
  • امنیت ایران؛ بلای جان اقتصاد آمریکا!

 

در این راهی که چین برای خود ترسیم کرده آمریکا مجبور است با کشور‌هایی که در مسیر این راه جدید هم مقابله کند که در انتها باعث می‌شود یا کشور‌های دیگر زیر بار این موضوع نروند و متوجه بشوند که نیت آمریکا چیست یا با افزایش هزینه‌ها و طولانی شدن این پروسه آمریکا، دست از سنگ‌اندازی در ایجاد این راه‌ها بردارد و در انتها تبدیل شدن چین به اقتصاد اول دنیا را تماشا کند.

گفتیم امروز آمریکا در لبه پرتگاه از دست دادن رتبه اول اقتصادی دنیا است و بدهی‌هایش از سقف ۸۰ تا ۹۰ سال گذشته عبور کرده و امسال در آمریکا شاهد تورم خیلی بیشتر از سطح انتظار خواهیم بود. حتی ممکن است آمریکا در چند سال بعدی با تورم سالی ۱۰ درصد دست و پنجه نرم کند.

در دنیای پیش رو، بعد از به وجود آمدن کرونا و کمبود بودجه برای غیرقابل پیش‌بینی بودن کرونا و با توجه به چاپ پول بیشتر توسط بانک‌های مرکزی آمریکا و اروپا و بسیاری از دیگر کشور‌ها و اقتصاد‌های دنیا باید بیشتر روی کشور خود تمرکز کرده و مایحتاج کشور خود را از داخل تامین کنند. در حقیقت طرح دهکده جهانی افول کرده و ملی‌گرایی مجدد روی کار آمده است.

اندکی راجع به گذشته ایران و جهان و اندکی راجع به حال صحبت کردیم؛ اندکی هم راجع به آینده صحبت کنیم. اکنون با روی کار آمدن بایدن در آمریکا و به دنبال باز کردن درب‌های زنگ زده طرح گلوبالیسم، آمریکا در چرخشی مجدد در پی متحد کردن کشور‌های بزرگ با خود است. اما به نظر نمی‌رسد این بار موفق شود.

این موفق نشدن دلایل زیادی دارد؛ اما مهمترین آن‌ها دلایل اقتصادی هستند. قبلاً دلار آمریکا به عنوان پشتوانه ارزی نزد مابقی کشور‌ها محسوب می‌شد، هنوز هم محسوب می‌شود. اما در آینده نزدیک خیلی از کشور‌ها متوجه می‌شوند که اینکار اشتباه است.

ترامپ در طول دولت خود به اندازه هرچه دلار در طول چندین سال چاپ شده بود مجدد چاپ کرد و بایدن هم ۱.۹ تریلیون دلار دیگر در ابتدای دولتش چاپ کرد و بحث بر سر تایید شدن طرح ۲.۵ تریلیون دلاری دیگری در دولت بایدن است.

تورم اکنون در آمریکا از مرز ۵ درصد از ابتدای سال میلادی گذشته البته هنوز فدرال رزرو آمریکا ۲ درصد را کاملاً تایید نکرده است؛ اما در هر صورت آرام آرام مجبور به پذیرش تورم حدود ۱۰ درصد در سال خواهد شد. شاید با خود بگویید تورم ۱۰ درصد در سال چیزی نیست، ما در ایران تورم ۲۰ درصد در سال هم دیده‌ایم و اتفاق خاصی نیفتاده است و بعد از مدتی جامعه با تورم کنار می‌آید.

تورم در آمریکا معمولاً در سال بصورت میانگین ۲ درصد و در ایران معمولاً ۲۰ درصد است. اگر تورم در آمریکا را ۱۰ درصد در سال در نظر بگیریم بگیریم مثل این است که در ایران سه سال پشت هم تورم ۱۰۰ درصد را تجربه کنیم.

مسلماً در چنین شرایطی کسی حاضر به نگهداری دلار نخواهد بود. اکثر آقایی دلار آمریکا برای پذیرفته شدن این ارز توسط باقی کشور‌های مهم دنیا و ذخیره استراتژیک این کشور‌ها از دلار آمریکا است. حال اگر تمامی کشور‌ها بپذیرند که آقایی دلار رو به اتمام است و نگهداری این ارز در چند سال آینده کشور‌های جهان را متحمل ۳۰ درصد ضرر می‌کند، شروع به خالی کردن ذخایر استراتژیک از دلار و جایگزین کردن آن با مابقی ارز‌ها یا اجناس خواهند کرد.

چنین شرایطی به تورم دلار آمریکا دامن خواهد زد و موجبات تحمل تورم بیشتر در آمریکا خواهد شد و احتمالاً کالا‌هایی که در دنیا با دلار تبادل می‌شوند صعودی خواهند شد که در همین جستار‌ها به این قسمت هم خواهیم پرداخت.

حال از آینده اقتصادی کشور آمریکا و دیگر کشور‌ها در مقابل دلار آمریکا هم بحث شد؛ اندکی هم راجع به ایران و آینده ایران صحبت کنیم.

این موضوع برای ما تا اکنون روشن شده که آمریکا به دنبال امنیت در کشور عزیزمان نیست؛ زیرا از نظر اقتصادی به نفعش نیست. پس احتمالاً پذیرش برجام آن هم برجامی که چند سال دیگر به پایان بعضی از تعهدات کوچک بزرگش باقی‌مانده در کار نخواهد بود. در این میان ایران هم شروع به کاهش تعهدات خود در قالب برجام کرده است. باید کاملاً مراقب بود که این کاهش تعهدات کاملاً در چهارچوب باشد.

همانطور که قبلاً گفتیم آمریکا ظرف چند سال آینده و تا قبل از به پایان رسیدن این دولت دموکرات که روی کار آمده، دیگر آمریکای قدرتمند گذشته نخواهد بود. باید مراقب بود که با اقدامات خود باعث وحدت بین آمریکا و مابقی قدرت‌های دنیا نشویم. این اتحاد خود به خود هر روز کمرنگ و کمرنگ‌تر خواهد شد؛ مگر اینکه ایران یا کشور دیگری تبدیل به تهدیدی برای آینده دنیا شود که در اینصورت مجدد این اتحاد قوی‌تر شده و ارزش دلار بالا خواهد رفت.

ما فقط در این زمینه باید نظاره‌گر باشیم. مهم این است که زمین را خالی نکنیم، در عرصه‌های بین‌المللی حضور داشته باشیم، در همه نشست‌ها که راجع به ایران است نماینده قانونی داشته باشیم، هرچند قرار نیست حتی یک کلمه و یک میلی‌متر به نفع آن‌ها کوتاه بیاییم و در تیم ما مانند تیم آمریکایی مربی اصول و فنون مذاکره حضور داشته باشد و هر حرف چرخیدن سر و گشاد شدن قرنیه چشم را باید آنالیز کنیم.

اما هدف ما اصلاً نباید مذاکره با آن‌ها باشد؛ هدف سخن یک‌طرفه گفتن نزد خبرنگاران در انتهای هر نشست و اثبات حقانیت ایران به خبرنگاران و تمام شبکه‌های خبری دنیا باید باشد. این آن چیزی است که مذاکره را در گام‌های بعد برای آمریکا سخت خواهد کرد. چراکه گفتیم آمریکا به دنبال تجمیع افکار عمومی دنیا بر علیه ایران است.

با این کار هربار که مذاکره می‌کنیم، قسمتی از افکار عمومی دنیا را به خودمان جذب می‌کنیم در کنار این نوع از مذاکرات باید آرام آرام به فکر دلداری دادن و اطمینان دادن به کشور‌های همسایه هم باشیم. فرستادن میانجی برای یکبار و سفر وزیر امور خارجه و بعد مقامات بالاتر ایران به کشور‌های همسایه و حوزه خلیج فارس و اطمینان دادن به این کشور‌ها که ایران دشمن شما نیست، می‌تواند یکی از بهترین شیوه‌ها باشد.

توجه داشته باشید زمان خود به خود به نفع ایران پیش خواهد رفت؛ فقط کافی است تا ما کاری نکنیم که اتحاد بین‌المللی در مورد ما به اجماع برسد و چین و روسیه که اکنون مخالف سیاست‌های آمریکا و اروپا در مورد ایران هستند، موافق این اقدامات بشوند.

مذاکره و نتیجه نگرفتن و به تعویق افتادن و در عین حال اطمینان دادن به کشور‌های همسایه که اگر بر علیه ما نباشند، ما نه تنها تهدیدی برای آن‌ها نیستیم، بلکه کمک‌های نظامی، امنیتی و اقتصادی هم خواهیم کرد.

در نزدیکی انتخابات ایران هستیم در مقاله اقتصادی خارجی رابطه بین روسای جمهور ایران به عنوان دومین دارنده انرژی در جهان و قیمت انرژی در جهان با جزئیات توضیح داده بود هر بار در ایران، یک حزب به قول خودشان تندرو، بر مسند ریاست جمهوری می‌نشست قیمت انرژی گران می‌شد و هر بار که یک رئیس‌جمهور که میانه خوبی با دنیا داشت روی کار می‌آمد، قیمت نفت ارزان می‌شد.

در این مقاله نمودار قیمت نفت در چهل سال گذشته کنار عکس روسای جمهور ایران گذاشته شده بود و به وضوح مشخص شده بود که هربار اصولگرایان رئیس جمهور ایران بودند، قیمت نفت گران و هر بار اصلاح‌طلبان در مسند قدرت بودند نفت ارزان شده بود.

همگی می‌دانیم که انرژی فسیلی و نفت در دنیا رو به افول می‌گراید، ولی پیک پایانی استفاده از انرژی فسیلی هنوز شروع نشده است. اگر در ایران در انتخابات بعدی اصولگرایان پیروز شوند، برای ما مشخص است که قیمت انرژی در دنیا صعودی خواهد شد.

اگر این موضوع را کنار کمتر شدن ارزش دلار بگذاریم، می‌توان گفت نفت بشکه‌ای ۲۰۰ تا ۲۵۰ دلار دور از انتظار نیست. در این دوره باید توجه داشته باشیم که تقریباً به پیک مصرف انرژی فسیلی هم نزدیک هستیم و شروع روند نزولی این پیک را می‌توان افزایش هواپیما‌های برقی دانست. هرگاه تعداد هواپیما‌های برقی بیش از ۱۵ درصد هواپیما‌های دنیا شود، تا افول مصرف انرژی فسیلی تنها چند صد روزی باقیمانده در این بین باید درآمد سرشاری نصیب کشور ایران از طریق فروش نفت خواهد شد.

اما دولتی که روی کار آمده باید باهوش باشد و نباید مثل دولت‌های قبلی شروع به خرج کردن پول‌های بدست آمده کند. باید مانند مابقی کشور‌های توسعه یافته دنیا شروع به ذخیره کند چگونه ذخیره کردن این مقدار نقدینگی هم نیاز به راهکار‌ها و تدابیر از پیش تعیین شده دارد این آینده پیش روی ایران ماست. اکنون کشور ما تا جایی که می‌دانم می‌توان گفت به دنیا بدهکار نیست. در حالی که آمریکا بابت بدهی از امسال باید چیزی حدود یک میلیارد دلار بهره پرداخت کند.

فرض کنیم قیمت نفت به عددی که گفتیم رسید و درآمد ایران بسیار بالا رفت در حالیکه به دنیا بدهکار نیست و البته می‌توان گفت این آخرین فروش‌های نفت است؛ یعنی بعد از این درآمد انبوه دیگر قرار نیست پول نفت گیر ایران و ایرانیان بیاید اگر در این موقعیت با ندانم‌کاری و بی‌تدبیری و نداشتن راهکار برای ذخیره و چرخه تولید مواجه باشیم و اگر این سرمایه آخر را هم از دست بدهیم، دیگر خیلی فرقی نمی‌کند که می‌توان ایران را فتح کرد یا خیر از دست دادن این آخرین سرمایه ایرانیان با نداشتن برنامه و تدبیر آخرین تیر خلاص خواهد بود.

از این رو مهم است در انتخابات پیش روی ایران برای ریاست جمهوری که بدانیم و مردم متوجه باشند که برنامه سیاست خارجی کاندیدا‌های ریاست جمهوری چیست. مبادا قرار باشد از منافع ایرانیان کوتاه بیایند.

قرار است طبق معمول با استقراض از بانک مرکزی و چاپ پول هر روز به تورم داخل ایران دامن بزند یا برنامه‌ای مدون و با فکر و تدبیر زیر نظر دارد. برای نداشتن درآمد ایران از فروش نفت و احیانا فروش نفت با قیمت بالا چه تدبیر و برنامه‌ای دارد. همه این امور و البته امور دیگر برای انتخاب رییس‌جمهور بعدی در ایران مهم است، زیرا که این انتخاب مانند تیر آرش است هرقدر بهتر باشد ایران را تا سالیان سال جلوتر و توسعه یافته‌تر خواهد کرد.

در جستار‌های بعدی راجع به تقابل فرسایشی آمریکا و چین در دیگر کشور‌ها به جز ایران و راهکار‌های ایران در این خصوص صحبت خواهیم کرد.

 

انتهای پیام/

منبع خبر: خبرگزاری میزان

اخبار مرتبط: خیز بایدن برای برای باز کردن درب‌های زنگ زده طرح گلوبالیسم!