زخمی که گریبان روایات دفاع مقدس را گرفته‌است / روایات رسمی جنگ در آینه نقد

زخمی که گریبان روایات دفاع مقدس را گرفته‌است / روایات رسمی جنگ در آینه نقد
خبرگزاری دانشجو

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- طهورا میرزایی‌زاده؛ دوربین را رو به منظره‌ای از طبیعت می‌گیرم تا آنچه از زیبایی می‌بینم را با دیگران نیز به اشتراک بگذارم. نقطه طلایی را پیدا می‌کنم، قاب عکسم را شکل می‌دهم و حالا دکمه شاتر را می‌زنم. تصور کنید از این به بعد، هر کسی که به آن طبیعت پا می‌گذارد، همان جایی که من ایستاده‌ام، بایستد و از همان کوه، درختان، دشت و جویبارش با همان زاویه دید ثابت، عکاسی کند و به اشتراک بگذارد. اینطور که پیش برود، همه فلان طبیعت را با همان عکس شاخص می‌شناسند و اگر کسی هیچ وقت به دیدن آنجا نرود از دیدن و شناختن دیگر زوایای آن زیبایی محروم می‌ماند!


حکایت ما با ادبیات دفاع مقدس، نزدیکی خاصی با این مثال دارد. هرچه از روز‌های پرتپش دفاع فاصله می‌گیریم، به جای آنکه روایت‌های ما از آن، تمام جنبه‌ها و زاویه دید‌ها را در بربگیرد، محدود به قابی شده‌است که هرچند واقعیت آن روزهاست، اما تمام واقعیت آن هشت سال نیست!


و همان قاب باقی مانده از روایت روز‌های جنگ نیز، گاهی اوقات در چاله یا چاه‌هایی افتاده است؛ که پرونده ادبیات پایداری و ریز بینانه‌تر ادبیات دفاع مقدس نزدیک به چهار ماه است به بررسی این کم و کاستی‌ها، مشکلات و آسیب‌ها در این بخش ادبی پرداخته است، که در ادامه مروری بر این موارد خواهیم داشت.


جهان، جایی که ادبیات دفاع مقدس باید به آن صادر شود


بحث را از یک پله عقب‌تر شروع می‌کنیم! دقیقا جایی که بررسی کردیم هشت سال دفاع مقدس ما سرچشمه زاینده‌ایست که جهان باید آن را بشناسد. جنگ تحمیلی، نبردی ۲۸۸۷ روزه بود که تاریخ نگاران غربی مانند دیلیپ هیرو، آبراهام واگنر و.. آن را جدی‌ترین و سخت‌ترین جنگ، بعد از جنگ جهانی دوم و ویتنام می‌دانند و حتی عقیده دارند می‌توان نام جنگ جهانی سوم ر برای آن انتخاب کرد! این جنگ هم از لحاظ مبنایی و هم از لحاظ نوع برخورد جهان با ما در این جنگ نقاط قوتی دارد که به آن خاصیت جهانی شدن می‌بخشد.

 


از این جهت که ما برای چه می‌جنگیم؟ با چه کسی می‌جنگیم؟ و چگونه می‌جنگیم؟ دفاع مقدس با دیگر جنگ‌های تاریخ جهان متفاوت است. ما برای هدفی می‌جنگیم که واجد ارزش است و به این هدف از منظر اسلام و کفر، حق و باطل و ایدئولوژی اسلامی نگاه می‌کنیم و مسئله ما استکبار است که برای آن حتی خارج از مرز‌های خود نیز می‌جنگیم و هدف غایی‌مان هم قربه الی الله و جهاد فی سبیل الله است. نحوه دشمن شناسی ما با مبانی سکولار متفاوت است و در نوع جنگیدن‌مان هم با دیگران مانند آمریکا متفاوت هستیم. نحوه برخورد ما با اسرا و غیر نظامیان متفاوت است؛ و الگوی ما در این راه مکتب حسینی و قیام عاشورا است.

علاوه بر این در هشت سال جنگ تحمیلی، آمریکا، ترکیه و شوروی سابق و.. نیرو‌ها و حمایت‌های تسلیحاتی خود را از رژیم بعث دریغ نکردند. اما رزمندگان ایران بدون اینکه به کشوری قدرتمند وصل باشند در شرایط تحریم، با اعتماد به توانایی‌های خود و با قدرت ایمان در مقابل جهان ایستادگی کردند. همچنین شورای امنیت نیز در برخورد با ما، بیش از اینکه حافظ صلح جهانی باشد، حافظ منافع رژیم بعث و قدرت‌های پشت او بود؛ و رد پای آن را در قطع‌نامه‌هایی که صادر می‌کرد می‌توان دید؛ که در نهایت نیز با وجود مدارک و شواهد کافی در قطع‌نامه ۵۹۸ متجاوز را معرفی نکرد و از محکوم کردن آن سر باز زد.

وجود این دلایل و دلایل بیش از آن، نشان می‌دهد که هشت سال دفاع مقدس این قابلیت را دادر که به دست مخاطبان جهانی بسد و در این راه نیاز به پژوهش‌های انضمامی و تطبیقی، برای مشخص کردن هدف، مخاطب و شیوه انتشار است. اما پیش از این، ادبیات دفاع مقدس نیازمند هموار کردن راه رسیدن به این نقطه است.


پایه‌های محتوای ادبیات دفاع مقدس می‌لنگد


• روایات مدیریت مردمی جنگ
در سال‌های دفاع مقدس همیشه چراغ پشت جبهه به دست مردمان این مرز و بوم روشن بوده‌است؛ و این مردم بودند که طرف هجمه قرار گرفتند و با داشته‌هایشان پا به میدان مدیریت مردمی جنگ گذاشتند؛ لذا وقتی برمی‌گردیم و به اسناد و سوابق نگاه می‌کنیم می‌بینیم که مردم از کودک گرفته تا میان‌سالان علاوه بر اینکه نیروی مبارز خط مقدم را تامین می‌کردند، با اموال و دارایی‌های خود در شرایط تحریمی، تسلیحات و لوازم مورد نیاز جبهه‌ها را نیز تامین می‌کردند. همچنین به کمک‌رسانی به جنگ‌زدگان نیز توجه داشتند.

اما هرچه از آن روز‌ها می‌گذریم روایت‌های بازنمایی حضور مردمی در جنگ رنگ و روی خود را می‌بازد و نقش موثر مردم در پیشبرد اهداف جنگ نادیده گرفته می‌شود. درحالی که نویسندگان و فیلم‌سازان باید به دنبال همین سوژه‌های ناب و خاص بروند و آن را دست‌مایه آفرینش ادبی و هنری خود قرار دهند. با این حال این فقدان تا حدودی با نگارش کتب تاریخ شفاهی و خاطرات بخصوص در حوزه حضور زنان در جبهه و پشت جبهه، جبران شده‌است.

 


• روایات ارتشی‌ها از جنگ
همچنین ما روایت‌های تمام نیرو‌های نظامی درگیر در جنگ را نداریم. آنچه بیشتر به آن پرداخته می‌شود روایات مربوط به فرماندهان و رزمندگان سپاهی و نیرو‌های بسیجی است و آشنایی مخاطبان نسل جوان و نوجوان با شهدای ارتش، به شهید علی صیادشیرازی و شهدای نیروی هوایی ارتش از جمله شهید عباس بابایی محدود شده است؛ که دلیل آن را می‌توان در کمبود بودجه مراکز پژوهشی و تبلیغی ارتش، عدم تلاش مستمر و فعالانه به جمع‌آوری خاطرات رزمندگان ارتش و نپرداختن ناشران برتر در حوزه ادبیات پایداری به این بخش از سوژه‌های جنگ یافت.


• روایات غیر رسمی و روشنفکری از جنگ
اگر بخواهیم همه روایات از جنگ تحمیلی را داشته باشیم و قاب محدود بازنمایی روایات جنگ را، که روایات رسمی ادبیات پایداری هستند و نگاه حاکمیتی پشت آن‌هاست، بشکنیم، باید به روایات غیر رسمی نیز توجه نشان دهیم. روایات روشنفکری که از دل سوژه‌های مردمی به دست می‌آیند، این روایات نگاه سلحشورانه به جنگ را ندارند، اما تلخی‌های جنگ را که همین مردم در صحنه چشیده‌اند نیز به تصویر می‌کشند؛ و لزوما ضد دفاع نیستند. این روایات می‌تواند مورد پسند تعداد زیادی از مردم جامعه باشد و دایره مخاطبان ادبیات پایداری را نیز افزایش دهد؛ و باید توجه کرد که در حال حاضر ادبیات روشنفکری سهمش را آنچنان که باید از ادبیات دفاع مقدس برنداشته‌است و روایت‌های خاکستری روشنفکران ما مانند احمد محمود، اسماعیل فصیح، شهریار مندنی‌پور و جواد مجابی و.. که روایت درد مردم است، دیده نشده‌اند.
در غلبه نگاه رسمی به دفاع مقدس، صرفا بخشی از روایات دیده می‌شوند و دیگر روایات با زاویه دید‌های متفاوت با وجود اینکه هرساله ده‌ها نوع از آن‌ها تولید می‌شود، به مرحله دیده شدن نمی‌رسند.


• نبود زاویه دید‌های متفاوت و درون‌مایه‌های دیگر در کنار جنگ
آنچه غالبا در روایات دفاع مقدس خوانده‌ایم مربوط به فضای جبهه‌هاست. اما مخاطب این روز‌های ادبیات پایداری، با زوایای دیگر روز‌های دفاع مقدس، فضای حاکم بر شهرها، آنچه بر آوارگان جنگی می‌گذشته و به طور کلی با فضای حاکم بر جامعه و مناسبات اجتماعی آن زمان آنچنان که باید آشنایی ندارد و اکثرا سر و کارش با روایات رسمی است.

همچنین وقتی به آثار برگزیده جهانی در خصوص ادبیات جنگ نگاه می‌کنیم می‌بینیم نویسندگانی مانند تولستوی و همینگوی و امثال آنان جنگ را با عنصر دیگری مانند عشق، فلسفه و.. پیوند داده‌اند. اما این ویژگی را نیز در میان آثار خود به ندرت می‌توانیم ببینیم!

 

 

حامد صلاحی، مدرس دانشگاه سوره و دبیر خبرگزاری کتاب ایران در اینباره می‌گوید که در آثار دهه ۶۰ و حتی دهه ۷۰ نقش مردم پررنگ‌تر است؛ زیرا آن ادبیات، در دل دفاع مقدس اتفاق افتاده است؛ و آن آثار آثار صمیمانه‌تری هستند، چون از قلب حادثه برآمده‌اند. این دست آثار یا در مقطع آن واقعه عظیم خلق شده و یا کمی بعد و هنگامی‌که هنوز نگاه دولتی بر بازنمایی‌های ادبی و هنری سایه نیفکنده بود.

وی همچنین در خصوص مقایسه آثار ایران و جهان چند عامل را بیان می‌کند، از جمله اینکه نویسندگانی مانند تولستوی و همینگوی برمبنای خلاقیت فردی و بدون مداخله بیرونی، آثاری مانند جنگ و صلح و وداع با اسلحه را پدید آورده اند که این اثر دارای جایگاه والا تری خواهد بود. همچنین این نویسندگان از نوادر ادبیات جهان اند و ما باید نویسندگان خود را با نویسندگان میان‌مایه ادبیات جهان مقایسه کنیم، که هرچند متاسفانه باز هم گام‌هایی از آنان عقب هستیم؛ و دلیل اصلی آن این است که نویسندگان ما به دو دسته تقسیم می‌شوند، دسته اول کسانی که قبل از انقلاب هم نویسندگی می‌کردند و بعد از جنگ نیز برای آن قلم زده‌اند و اثری شاخص تولید کرده‌اند، که البته تعداد آن‌ها کم است مانند احمد محمود، نادر ابراهیمی و سید محمود گلابدره‌ای؛ و دسته دیگر نویسندگای هستند که بر اساس وظیفه دست به قلم شده‌اند تا رسالت اجتماعی خود را انجام دهند. این افراد در وهله اول نویسنده نیستند و در ادامه راه آثارشان پخته شده‌است.

همچنین صلاحی می‌گوید، مقوله پرداختن به جنگ نیز مهم است و زاویه نگاه و نوع پرداخت هنری هم بسیار موثر است. پرداختن به جنگ در آثار جهان با یک اندیشه جهانی همراه است. جنگ را به مثابه یک امر انسانی دیده‌اند و یا بالاتر از آن یک نظام فکری- فلسفی پشت آثار وجود دارد. چیزی که در اغلب آثار ما اتفاق نمی‌افتد. درواقع منظومه فکری ما در مقایسه با ادبیات جهان آن‌قدر پردامنه نیست که توقع آفرینش آثار جهانی داشته باشیم.


ناسور نشسته بر جان روایات رسمی!


با وجود اینکه در حال حاضر آنچه در میان کتاب‌های موجود در فروشگاه‌ها پررنگ است، همین روایت‌های رسمی از دوران دفاع مقدس است. اما آن‌ها هم اکثرا خالی از ایراد نیستند! خام‌فروشی بلایی‌ست که به جان ادبیات پایداری افتاده است. خاطرات به صورت خام و بدون نسبت داشتن با ادبیات به دست مخاطب می‌رسند و کمتر به این نکته توجه می‌شود که اثری که با ادبیات گره نخورده باشد از شخصیت پردازی و ماندگاری به دور می‌ماند.

 

 

علاوه بر آن این غلبه نگاه ایدئولوژیک در روایات رسمی و توجه کمتر به معیار‌های زیباشناسانه در فرم، باعث شعار زدگی و کلیشه‌گرایی می‌شود. اتفاقی که به گفته صلاحی این آثار را می‌تواند از ابزار ترویج فرهنگی، به یک ضد تبلیغ تبدیل کند. نکته مهم در این زمینه این است که جمع آوری خاطرات آن هم در زمانی که ممکن است این ذخایر را برای همیشه از دست بدهیم، بسیار مهم است، اما نباید از تبدیل آن به یک اثر ادبی و داستانی غافل ماند.

میثم رشیدی مهرآبادی، نوینسده کتاب دفاع مقدس، رونامه نگار و فعال رسانه، در این خصوص می‌گوید، در سال‌هایی که فرصت و فراغ بال بیشتری داشتیم برای تربیت نویسندگان کم‌کاری کرده‌ایم. واقعیت این است که موقعی ما با کلیشه‌ها روبه رو هستیم که کتاب‌هایی را می‌خوانیم که فاقد نویسنده هستند؛ و به دست کاتبانی نوشته شده‌اند که تحقیق کرده‌اند، وقت گذاشته‌اند و کلماتی را پشت سر هم ردیف کرده‌اند تا بتوانند تا حدودی مفاهیمی را منتقل کنند، اما جذابیت ادبیات در آن‌ها نیست.

همچنین کاتبان دفاع مقدس برای راحتی کار خود فرم و قالب را یا از روی اولین کار خود و یا از روی دیگر کتاب‌هایی که در این زمینه مطالعه کرده‌اند، کپی می‌کنند و این مسئله به کلیشه‌گرایی دامن می‌زند.

با جا خوش کردن کلیشه‌ها در میان روایات دفاع مقدس، فقط گوشه‌ای از واقعیات آن روز‌ها و شخصیت‌ها منعکس می‌شود و در این میان نویسندگان و ناشران نیز دست به سانسور و عدم بازتاب واقعیات به طور کامل می‌زنند.

همچنین در این میان آنطور که باید به تفکر و نکات عمیق‌تر درباره شخصیت فرماندهان جنگ نیز پرداخته نمی‌شود و به بازنمایی و بازگویی ظاهر آنان بسنده می‌شود.

در آخر باید گفت، برای تحقق این هدف که کتاب‌ها و روایات دفاع مقدس را در دستان مخاطبان خارجی ببینیم، راهی طول و دراز در پیش است تا به نقطه‌ای که ادبیات دفاع مقدس شایسته آن است برسیم.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: زخمی که گریبان روایات دفاع مقدس را گرفته‌است / روایات رسمی جنگ در آینه نقد