محرومیت از تبلت مساوی محرومیت از آموزش نیست؛ این خطای رسانهای است!
در اینکه شیوع ویروس کرونا به کسبوکارهای زیادی آسیب وارد آورده و سرمنشا مشکلات متعددی برای مردم شده تردیدی نیست، اما این ویروس و بیماری ناشی از آن در کجا آسیبهای وسیعتر و ماندگارتری برجای گذاشته است؟
به گزارش «تابناک»، در میان پاسخهای فراوانی که به این سوال میتوان داد، بی شک یکی از کلیدیترین هایشان حوزه آموزش و پرورش است. جایی که قرار است «آینده» مان را بسازد، اما با شیوع بیماری کووید ۱۹ به شدت آسیب دیده و در گذارن «حال» نیز دچار مشکلاتی جدی شده است. مشکلاتی ناشی از تغییر بنیادین در این حوزه و انتقال آموزش از دنیای واقعی به فضای مجازی.
این تغییر آنقدر ناگهانی و سریع رخ داده که هنوز متولیان آموزش و پرورش متوجه از دست رفتن «پرورش» که بخشی از نام وزارت خانه شان هم هست نشده اند و تقریبا نتوانسته اند هیچ طرح و ایدهای برای این احیای بخش تدارک ببینند. اشکالی که در مقابل از دست رفتن «آموزش» در بسیاری از مناطق محروم که نه دسترسی به اینترنت دارند و نه توان مالی خریداری تبلت و در نتیجه نمیتوانند در کلاسهای مجازی شرکت کنند، قابل اغماض به نظر میرسد.
اما نظر مسئولان و به ویژه وزیر آموزش و پرورش در این باره چیست و چه طرح و ایدههایی در دست اجرا دارد تا کرونا نتواند موجب افزایش آمار چشمگیر بازماندگان از تحصیل در کشورمان شود؟ دیدگاه وی درباره تاثیر کرونا در دیگر مسائل مربوط به این وزارت خانه چیست؛ آیا کرونا فرصتی به دست داده که بعد از سالها کمبود معلم و ناتوانی مسئولان در رفع آن، بر این مشکل فائق آییم و بتوانیم به آموزش مجازی تکیه کنیم؟ تکلیف آنهایی که حتی تبلت هم ندارند چیست؟
آنچه پیش رویتان قرار دارد، بریدههایی از گفتوگوی تفصیلی محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش با ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد است:
... گاهی یک خطای رسانهای پیش میآید که محرومیت از تبلت را مساوی و مترادف با محرومیت از آموزش تلقی میکند. اتفاقا این جور نیست. بخش مهمی از آنهایی که محروم از تبلت هستند در مناطق کم جمعیت زندگی میکنند. در خیلی از این مناطق با موافقت ستاد کرونای استان، کلاسها به صورت حضوری برگزار میشود. در مناطق عشایری و روستایی این کلاسها حضوری هستند و آنجا که امکان حضور نیست، معلم ارتباط دارد، بستههای آموزشی تهیه میکند و در اختیار قرار میدهد. اگر از طریق تلویزیون درسها را دنبال کنند، معلم موظف است که پیشرفت تحصیلی دانش آموز را کنترل کند.
کاش بعدا توسط نهادهایی مستقل از آموزش و پرورش بررسی شود؛ من فکر میکنم که مراقبت و حساسیتهای آموزشی ما امسال از سالهای قبل بیشتر است. سابقه ندارد که وزیر آموزش و پرورش با مدیران مدارس همه استانها حرف بزند. در بهترین شرایط در گذشته، یک وزیر تشریف میبرد به یک استان و ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفر جمع میشدند. من الان هر هفته با کل مدیران مدارس یک استان حرف میزنم. ۶ هزار نفر، ۴ هزار نفر و دقیقا دغدغه هایم را به آنها منتقل میکنم. الان گروهی را از مرکز فرستاده ایم که تا پریروز (هفته اول بهمن) ۲۲ استان را رفته اند.
به آنها گفته ام که از دانش آموز شروع کنید تا به بالا برسید نه اینکه بروید در اداره کل بنشینید و بپرسید اوضاع چطور است؟ و آنها هم بگویند خوب است! ببینید معلم با دانش آموز ارتباط دارد یا نه؟ مدیرکل استانها میگویند این گروهی که آمده اند، میگویند ما از شما فقط ماشین میخواهیم و یک فهرست و خودشان رفته اند و بررسی کرده اند. در باقی استانها هم انجام خواهد شد. ما هر هفته با روسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور گفتوگو داریم. این کار قبلا در بهترین شرایط سالی یک بار انجام میشد.
یعنی یک همایش سراسری میگذاشتند و خیلی هم هزینه میشد که همه از سراسر ایران بیایند تهران. البته کار مفیدی بود، اما وقتی آن را از دست دادیم، تبدیلش کردیم به یک کار هر هفته ای. ارتباط ما به وسیله شاد از ارتباط بخشنامهای به ارتباط گرم تبدیل شده. در بخشنامه حس نیست. بخشنامه نمیتواند به فرد خطیر بودن شرایط و حساس بودن مسئولیتش را گوشزد کند. برای همین میگویم کاش نهاد مستقلی برود بررسی کند و ببیند مراقبت ها، حساسیتها و دغدغههای نظام تعلیم و تربیت در سراسر کشور بیشتر شده یا کمتر. قطعا بیشتر شده است.
+ فکر میکنید این روند ماندگار خواهد شد؟ یعنی ممکن است بخشی از آموزش در کشور ما آنلاین بماند؟ مثلا ممکن است کاهش نیروی انسانی مد نظر باشد یا اینکه بخشی از مدارس به این فکر بیفتند که "ما دیگر به این ساختمان یا تمامش نیازی نداریم، چون میتوانیم کلاس آنلاین برگزار کنیم"؟
- قطعا پس از کرونا همانند قبل از کرونا نخواهد بود، از یک سو من بسیار متاسفم از اینکه مسائلی که در دوران کرونا برای سلامت مردم ایجاد شده روابط اجتماعی شان دچار محدودیت و کسب و کارهایشان با مشکلاتی مواجه شد. اینها واقعیتهای تلخی است که همه ما به خاطرشان ناراحتیم. اما به نظر من کرونا فرصتهای بی نظیری هم ایجاد کرد. اعتقاد من این است هر رویدادی که در معرضش قرار میگیریم در کنار همه تهدیدهایی که دارد، میتواند حامل فرصتهای بی نظیری باشد. کرونا برای نظام آموزشی فرصتهای خوبی ایجاد کرد.
مثلا الان تمام محتوای آموزشی مان را بارگذاری کرده ایم و در دسترس همه هست. یک خانوادهای اگر بخواهد استفاده کند میتواند و هر دانش آموز و معلمی میتواند از این محتوا استفاده کند. دانش آموزی که در منطقه محروم زندگی میکند، میتواند به همان تدریسی که دانش آموز تهرانی دارد دسترسی داشته باشد. بهترین معلمان این درسها را تدریس کرده اند و در اختیار افراد قرار داده اند. با کرونا، روش آموزش دچار یک تغییرات جدی شد. یعنی روش آموزش مستقیم به روش آموزش معکوس تبدیل شده؛ به جای اینکه معلم در کلاس درس بدهد و بعد به دانش آموزان تکلیف دهد تا در خانه حل کنند، درس را برای دانش آموزان میفرستد آنها میتوانند ببینند، در خانه و زمان فراغت خودشان بخوانند و بعد از فرصت کلاس برای گفتوگو و طرح ابهامات استفاده کنند.
ظرفیت ارتباطی که ایجاد شد فوق العاده است. قبلا ارتباط ما با مناطق چگونه بود؟ استان باید هر از گاهی یک گروهی را به منطقه میفرستاد و آنها هم دو، سه مدرسه را میتوانستند ببینند. الان همه مدارس در دسترس ما هستند و این امکان را داریم که اطلاعاتشان و میزان فعالیت آموزش دانش آموز و معلم را بدانیم. همین که من میتوانم با مدیران مدارس حرف بزنم از ظرفیتهای جدید است. دو هفته قبل در شاد یک امکانی را ایجاد کردیم که فرهنگیان سوالاتشان را از من بپرسند. در یک هفته ۶ میلیون سوال آمد.
+ ۶ میلیون؟ یک میلیون کادر که بیشتر ندارید چطور ۶ میلیون سوال آمده؟
- سوال که فقط از کادر نیست. دانش آموز و خانوادهاش هم میتوانند سوال بپرسند.
+ پس منظور فقط فرهنگیان نبود.
- بله همه اینها میتوانستند سوال کنند. اینها را دسته بندی کردند. ۱۰ محور عمده از آن در آوردند و من در یک ربع تا بیست دقیقه با آنها حرف زدم...
+ در مورد معلمان آماری هست که شاید در این مدت مثلا مدیر مدرسه فکر کرده به این تعداد نیازی ندارم؟
- نه الان که هر معلمی باید مراقب تعداد دانش آموزان خودش باشد. اگر معلم را برداریم و بگوییم به جای ۴۰ نفر مراقب ۱۰۰ نفر باش، بحث لوث میشود. در حال حاضر هر کلاسی که در فضای حقیقی بوده همان در فضای مجازی تشکیل میشود؛ با همان معلم و دانش آموزان. واقعیت این است که آموزش مجازی میتواند آموزش مکمل باشد نه لزوما به عنوان آموزش جایگزین. الان اشکال این است که آموزش جایگزین است بنابراین معلم باید مطمئن شود که توانایی استفاده از این فضا را دارد. دانش آموز قابلیت استفاده از این فضا را دارد و هر دو دسترسی به امکانات اتصال به این فضا را دارند، خانواده هم توانایی فعال کردن فرزندش و همراهی با او را دارد.
تازه بررسیهای بین المللی میگویند که اگر همه اینها درست باشد، باز هم با ۵۰ درصد افت آموزشی مواجه هستیم اگر تنها از این بستر بخواهیم کار آموزش را دنبال کنیم. ولی به عنوان آموزش مکمل قطعا میتواند کمک کند و ما برای تمام کتابهای سال آینده از الان کیو آر کد [QR code]تعریف کرده ایم و میتوانند به صورت هوشمند کتابها را داشته باشند. حجم کتابهای درسی میتواند کاهش پیدا کند و انتقال مفاهیم آموزشی میتواند راحتتر صورت بگیرد. الان از انواع تکنولوژیهای آموزشی میتوان استفاده کرد. در فضای مجازی یک مساوی با بی نهایت است؛ یک کار با کیفیت تولید کنی میتوانی برای همه از همان استفاده کنی در حالی که در شرایط عادی یک معلم با کیفیت فقط در جمع محدودی میتواند به دیگران آگاهی برساند.
من در صحبت با همکارانم و مدیران مدارس میگویم این دوران کرونا بالاخره میگذرد، بالاخره واکسن میآید و از حالت پاندمی خارج میشود و دست کم دیگر بیماری نخواهد بود که این همه نگرانی ایجاد کند. حواستان باشد از این دوران کرونا چه چیزی برای شما باقی میماند، چه توانایی ایجاد کرده و چقدر توانمندی سازماندهی و تولید محتوای تان بیشتر شده است. نگرانیای که شما در صحبتهای اولتان گفتید در مورد مناطق محروم، اتفاقا با آنها که صحبت داشتم گفتم که ما یک موقعی میخواستیم مدرسه بسازیم؛ هم زمان میبرد هم خیلی پول میخواهد.
معلم با کیفیت را نمیشود راهی این مناطق کرد، چون بالاخره گرایش نیروی انسانی به سمت مرکز است. این شرطی که این امکان را فراهم میکند که بتوانیم در مبارزه با محرومیتهای آموزشی جهش کنیم همین فضاست. اینها شرایط بی نظیری است که حاصل قرار گرفتن اجباری ما در این شرایط است. در این دوران تعادل به هم خورد؛ یک ساختارهای سلبی شکست، قطعا تعادل جدیدی شکل خواهد گرفت، اما این بار باید تعادل جدید را آنجایی ایجاد کنیم که درست است.
+ در این تعادل جدید هیچ احتمالی برای کاهش نیرو یا مثلا اجاره دادن مکان مدارس هست؟
- حتما هست. الان ما در این شرایط اگر بگوییم این ابزاری است برای کاهش نیرو، همین فعالیتی هم که داریم ممکن است آسیب ببیند. این ابزار به عنوان استراتژی کاهش نیرو نیست بلکه استراتژی توسعه آموزش است، اما به طور قطع میتواند چنین آثاری هم داشته باشد.
به گزارش «تابناک»، در میان پاسخهای فراوانی که به این سوال میتوان داد، بی شک یکی از کلیدیترین هایشان حوزه آموزش و پرورش است. جایی که قرار است «آینده» مان را بسازد، اما با شیوع بیماری کووید ۱۹ به شدت آسیب دیده و در گذارن «حال» نیز دچار مشکلاتی جدی شده است. مشکلاتی ناشی از تغییر بنیادین در این حوزه و انتقال آموزش از دنیای واقعی به فضای مجازی.
این تغییر آنقدر ناگهانی و سریع رخ داده که هنوز متولیان آموزش و پرورش متوجه از دست رفتن «پرورش» که بخشی از نام وزارت خانه شان هم هست نشده اند و تقریبا نتوانسته اند هیچ طرح و ایدهای برای این احیای بخش تدارک ببینند. اشکالی که در مقابل از دست رفتن «آموزش» در بسیاری از مناطق محروم که نه دسترسی به اینترنت دارند و نه توان مالی خریداری تبلت و در نتیجه نمیتوانند در کلاسهای مجازی شرکت کنند، قابل اغماض به نظر میرسد.
اما نظر مسئولان و به ویژه وزیر آموزش و پرورش در این باره چیست و چه طرح و ایدههایی در دست اجرا دارد تا کرونا نتواند موجب افزایش آمار چشمگیر بازماندگان از تحصیل در کشورمان شود؟ دیدگاه وی درباره تاثیر کرونا در دیگر مسائل مربوط به این وزارت خانه چیست؛ آیا کرونا فرصتی به دست داده که بعد از سالها کمبود معلم و ناتوانی مسئولان در رفع آن، بر این مشکل فائق آییم و بتوانیم به آموزش مجازی تکیه کنیم؟ تکلیف آنهایی که حتی تبلت هم ندارند چیست؟
آنچه پیش رویتان قرار دارد، بریدههایی از گفتوگوی تفصیلی محسن حاجی میرزایی، وزیر آموزش و پرورش با ویژهنامه نوروزی روزنامه اعتماد است:
... گاهی یک خطای رسانهای پیش میآید که محرومیت از تبلت را مساوی و مترادف با محرومیت از آموزش تلقی میکند. اتفاقا این جور نیست. بخش مهمی از آنهایی که محروم از تبلت هستند در مناطق کم جمعیت زندگی میکنند. در خیلی از این مناطق با موافقت ستاد کرونای استان، کلاسها به صورت حضوری برگزار میشود. در مناطق عشایری و روستایی این کلاسها حضوری هستند و آنجا که امکان حضور نیست، معلم ارتباط دارد، بستههای آموزشی تهیه میکند و در اختیار قرار میدهد. اگر از طریق تلویزیون درسها را دنبال کنند، معلم موظف است که پیشرفت تحصیلی دانش آموز را کنترل کند.
کاش بعدا توسط نهادهایی مستقل از آموزش و پرورش بررسی شود؛ من فکر میکنم که مراقبت و حساسیتهای آموزشی ما امسال از سالهای قبل بیشتر است. سابقه ندارد که وزیر آموزش و پرورش با مدیران مدارس همه استانها حرف بزند. در بهترین شرایط در گذشته، یک وزیر تشریف میبرد به یک استان و ۱۰۰ یا ۲۰۰ نفر جمع میشدند. من الان هر هفته با کل مدیران مدارس یک استان حرف میزنم. ۶ هزار نفر، ۴ هزار نفر و دقیقا دغدغه هایم را به آنها منتقل میکنم. الان گروهی را از مرکز فرستاده ایم که تا پریروز (هفته اول بهمن) ۲۲ استان را رفته اند.
به آنها گفته ام که از دانش آموز شروع کنید تا به بالا برسید نه اینکه بروید در اداره کل بنشینید و بپرسید اوضاع چطور است؟ و آنها هم بگویند خوب است! ببینید معلم با دانش آموز ارتباط دارد یا نه؟ مدیرکل استانها میگویند این گروهی که آمده اند، میگویند ما از شما فقط ماشین میخواهیم و یک فهرست و خودشان رفته اند و بررسی کرده اند. در باقی استانها هم انجام خواهد شد. ما هر هفته با روسای مناطق آموزش و پرورش سراسر کشور گفتوگو داریم. این کار قبلا در بهترین شرایط سالی یک بار انجام میشد.
یعنی یک همایش سراسری میگذاشتند و خیلی هم هزینه میشد که همه از سراسر ایران بیایند تهران. البته کار مفیدی بود، اما وقتی آن را از دست دادیم، تبدیلش کردیم به یک کار هر هفته ای. ارتباط ما به وسیله شاد از ارتباط بخشنامهای به ارتباط گرم تبدیل شده. در بخشنامه حس نیست. بخشنامه نمیتواند به فرد خطیر بودن شرایط و حساس بودن مسئولیتش را گوشزد کند. برای همین میگویم کاش نهاد مستقلی برود بررسی کند و ببیند مراقبت ها، حساسیتها و دغدغههای نظام تعلیم و تربیت در سراسر کشور بیشتر شده یا کمتر. قطعا بیشتر شده است.
+ فکر میکنید این روند ماندگار خواهد شد؟ یعنی ممکن است بخشی از آموزش در کشور ما آنلاین بماند؟ مثلا ممکن است کاهش نیروی انسانی مد نظر باشد یا اینکه بخشی از مدارس به این فکر بیفتند که "ما دیگر به این ساختمان یا تمامش نیازی نداریم، چون میتوانیم کلاس آنلاین برگزار کنیم"؟
- قطعا پس از کرونا همانند قبل از کرونا نخواهد بود، از یک سو من بسیار متاسفم از اینکه مسائلی که در دوران کرونا برای سلامت مردم ایجاد شده روابط اجتماعی شان دچار محدودیت و کسب و کارهایشان با مشکلاتی مواجه شد. اینها واقعیتهای تلخی است که همه ما به خاطرشان ناراحتیم. اما به نظر من کرونا فرصتهای بی نظیری هم ایجاد کرد. اعتقاد من این است هر رویدادی که در معرضش قرار میگیریم در کنار همه تهدیدهایی که دارد، میتواند حامل فرصتهای بی نظیری باشد. کرونا برای نظام آموزشی فرصتهای خوبی ایجاد کرد.
مثلا الان تمام محتوای آموزشی مان را بارگذاری کرده ایم و در دسترس همه هست. یک خانوادهای اگر بخواهد استفاده کند میتواند و هر دانش آموز و معلمی میتواند از این محتوا استفاده کند. دانش آموزی که در منطقه محروم زندگی میکند، میتواند به همان تدریسی که دانش آموز تهرانی دارد دسترسی داشته باشد. بهترین معلمان این درسها را تدریس کرده اند و در اختیار افراد قرار داده اند. با کرونا، روش آموزش دچار یک تغییرات جدی شد. یعنی روش آموزش مستقیم به روش آموزش معکوس تبدیل شده؛ به جای اینکه معلم در کلاس درس بدهد و بعد به دانش آموزان تکلیف دهد تا در خانه حل کنند، درس را برای دانش آموزان میفرستد آنها میتوانند ببینند، در خانه و زمان فراغت خودشان بخوانند و بعد از فرصت کلاس برای گفتوگو و طرح ابهامات استفاده کنند.
ظرفیت ارتباطی که ایجاد شد فوق العاده است. قبلا ارتباط ما با مناطق چگونه بود؟ استان باید هر از گاهی یک گروهی را به منطقه میفرستاد و آنها هم دو، سه مدرسه را میتوانستند ببینند. الان همه مدارس در دسترس ما هستند و این امکان را داریم که اطلاعاتشان و میزان فعالیت آموزش دانش آموز و معلم را بدانیم. همین که من میتوانم با مدیران مدارس حرف بزنم از ظرفیتهای جدید است. دو هفته قبل در شاد یک امکانی را ایجاد کردیم که فرهنگیان سوالاتشان را از من بپرسند. در یک هفته ۶ میلیون سوال آمد.
+ ۶ میلیون؟ یک میلیون کادر که بیشتر ندارید چطور ۶ میلیون سوال آمده؟
- سوال که فقط از کادر نیست. دانش آموز و خانوادهاش هم میتوانند سوال بپرسند.
+ پس منظور فقط فرهنگیان نبود.
- بله همه اینها میتوانستند سوال کنند. اینها را دسته بندی کردند. ۱۰ محور عمده از آن در آوردند و من در یک ربع تا بیست دقیقه با آنها حرف زدم...
+ در مورد معلمان آماری هست که شاید در این مدت مثلا مدیر مدرسه فکر کرده به این تعداد نیازی ندارم؟
- نه الان که هر معلمی باید مراقب تعداد دانش آموزان خودش باشد. اگر معلم را برداریم و بگوییم به جای ۴۰ نفر مراقب ۱۰۰ نفر باش، بحث لوث میشود. در حال حاضر هر کلاسی که در فضای حقیقی بوده همان در فضای مجازی تشکیل میشود؛ با همان معلم و دانش آموزان. واقعیت این است که آموزش مجازی میتواند آموزش مکمل باشد نه لزوما به عنوان آموزش جایگزین. الان اشکال این است که آموزش جایگزین است بنابراین معلم باید مطمئن شود که توانایی استفاده از این فضا را دارد. دانش آموز قابلیت استفاده از این فضا را دارد و هر دو دسترسی به امکانات اتصال به این فضا را دارند، خانواده هم توانایی فعال کردن فرزندش و همراهی با او را دارد.
تازه بررسیهای بین المللی میگویند که اگر همه اینها درست باشد، باز هم با ۵۰ درصد افت آموزشی مواجه هستیم اگر تنها از این بستر بخواهیم کار آموزش را دنبال کنیم. ولی به عنوان آموزش مکمل قطعا میتواند کمک کند و ما برای تمام کتابهای سال آینده از الان کیو آر کد [QR code]تعریف کرده ایم و میتوانند به صورت هوشمند کتابها را داشته باشند. حجم کتابهای درسی میتواند کاهش پیدا کند و انتقال مفاهیم آموزشی میتواند راحتتر صورت بگیرد. الان از انواع تکنولوژیهای آموزشی میتوان استفاده کرد. در فضای مجازی یک مساوی با بی نهایت است؛ یک کار با کیفیت تولید کنی میتوانی برای همه از همان استفاده کنی در حالی که در شرایط عادی یک معلم با کیفیت فقط در جمع محدودی میتواند به دیگران آگاهی برساند.
من در صحبت با همکارانم و مدیران مدارس میگویم این دوران کرونا بالاخره میگذرد، بالاخره واکسن میآید و از حالت پاندمی خارج میشود و دست کم دیگر بیماری نخواهد بود که این همه نگرانی ایجاد کند. حواستان باشد از این دوران کرونا چه چیزی برای شما باقی میماند، چه توانایی ایجاد کرده و چقدر توانمندی سازماندهی و تولید محتوای تان بیشتر شده است. نگرانیای که شما در صحبتهای اولتان گفتید در مورد مناطق محروم، اتفاقا با آنها که صحبت داشتم گفتم که ما یک موقعی میخواستیم مدرسه بسازیم؛ هم زمان میبرد هم خیلی پول میخواهد.
معلم با کیفیت را نمیشود راهی این مناطق کرد، چون بالاخره گرایش نیروی انسانی به سمت مرکز است. این شرطی که این امکان را فراهم میکند که بتوانیم در مبارزه با محرومیتهای آموزشی جهش کنیم همین فضاست. اینها شرایط بی نظیری است که حاصل قرار گرفتن اجباری ما در این شرایط است. در این دوران تعادل به هم خورد؛ یک ساختارهای سلبی شکست، قطعا تعادل جدیدی شکل خواهد گرفت، اما این بار باید تعادل جدید را آنجایی ایجاد کنیم که درست است.
+ در این تعادل جدید هیچ احتمالی برای کاهش نیرو یا مثلا اجاره دادن مکان مدارس هست؟
- حتما هست. الان ما در این شرایط اگر بگوییم این ابزاری است برای کاهش نیرو، همین فعالیتی هم که داریم ممکن است آسیب ببیند. این ابزار به عنوان استراتژی کاهش نیرو نیست بلکه استراتژی توسعه آموزش است، اما به طور قطع میتواند چنین آثاری هم داشته باشد.
منبع خبر: تابناک
اخبار مرتبط: استفاده از ظرفیت نیروی جوانان برای حفظ امنیت پایدار
موضوعات مرتبط: محسن حاجی میرزایی دسترسی به اینترنت روزنامه اعتماد روابط اجتماعی نظام آموزشی آموزش مجازی دنیای واقعی دانش آموزان مناطق محروم بازماندگان مدیر مدرسه قابل اغماض زمان فراغت سازماندهی بررسی شود شروع کنید توان مالی یک میلیون کیو آر کد تلویزیون
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران