«شیرین شیرین» شهرام ناظری و کامکارها / «ترکمن» حسین علیزاده / تارنوازی فرهنگ شریف / «انسان» عالم قاسم‌اف / «نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم» نصرت فاتح ‌علی خان

«شیرین شیرین» شهرام ناظری و کامکارها / «ترکمن» حسین علیزاده / تارنوازی فرهنگ شریف / «انسان» عالم قاسم‌اف / «نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم» نصرت فاتح ‌علی خان
تابناک

سیزدهمین روز بهار را روز طبیعت می‌خوانیم و هر سال به جز امسال به رسم قدیم، به طبیعی می‌رفتیم و در اصطلاح «سیزده را به در می‌کردیم» و از قضا هر سال درباره آسیب‌هایی که طبیعت در این روز می‌بیند، سخن به میان می‌آمد! شاید این نخستین سیزده به دری است که روز تنفس طبیعت محسوب شود و از این منظر اتفاق نادری در سده‌های اخیر رخ داده است. در ادبیات ایران بر حفظ طبیعت تاکید فراوان شده و به طور خاص در ادبیات سعدی رد این عرصه را می‌توان دید.

سعدی را به حق شاعر طبیعت بهاری نامیده‌اند و چه نیکوست که در چنین روزی یاد او کنیم. اگر کسی نگاهی به فهرست گیاهان و جانوران و سنگ‌ها و ستارگان و باد و دریا و صحرا در کلیات سعدی بیندازد و بخواهد تنها به لحاظ آماری، یاد کرد او را از برخی اجزا و عناصر طبیعت شمارش کند، مجموعه مفصل و پربرگ و باری به دست خواهد آورد و آن گونه که در دایره المعارف بزرگ اسلامی آمده، از ۱۲۵ نوع درخت و گل و ۱۱۰ گونه پرنده و دد و دام و ۱۵ نوع سنگ می‌گذرد و به این نتیجه می‌رسد که موضوع طبیعت و توجه و دلبستگی به آن، وزنه سنگینی در ترازوی اندیشه سعدی دارد.

در این میان کافی است، تنها به نام بعضی از آن‌ها بنگریم و ببینیم با وجود تنگنایی که شعر در کاربرد واژگان دلخواه ایجاد می‌کند، سعدی چگونه توانسته است این همه گل و گیاه و پرنده و چرنده را در سروده‌هایش بگنجاند؛ درختانی چون: آبنوس، انار، انجیر، انگور، بادام، بان، به، بید، پسته، تاک، ترنج، تمر، توت، جوْز، چنار، رَز، زیت (زیتون)، سدر، سرو، سیب، شفتالو، شمشاد، صنوبر، ضیمران، عرعر، عنّاب، فندق، کاج، گردکان، گز، نارنج، نخل و گل‌هایی چون: آلاله، ارغوان، بستان‌افروز، بنفشه، بیدمشک، جلنار (گلنار)، چنار، خرزهره، خشخاش، خیری، دوروی، زریر، زعفران، سپند، سمن، سنبل، سوری، سوسن، شقایق، صدبرگ، قُرنفُل، گل (گل سرخ)، گلنار، لادن، لاله، لبلاب (عَشَقه)، نرگس، نسترن، نسرین، نیلوفر و... .

حیوانات دیگر هنوز مانده‌اند كه او در جاهای دیگر بدانها پرداخته؛ همچون آهو، اسب، باز، بره، بط، بوتیمار، بوم، پرستو، پروانه، تذَرو، تیهو، جره‌باز، جغد، حربا (آفتاب‌پرست)، حمام (كبوتر)، حوت (ماهی)، خارپشت، خبزدو (سرگین‌گردان)، خر، خرچنگ، خرس، خروس، خفاش، روباه، زاغ، زرافه، زغن، زنبور، سگ، سمندر، سنجاب، سوسمار، سیمرغ، سیه‌گوش، شاهین، شتر، شغال، شهباز، شیر، صعوه، طاووس، طوطی، عصفور، عقاب، عقرب، عندلیب، عنقا، عنكبوت، غراب، غرم (میش كوهی)، غزال، فاخته، قمری، قاقم، كبك، كبوتر، كركس، كرم ابریشم، كرم شب‌تاب، كژدم، كلاغ، گاو، گربه، گرگ، گنجشك، گورخر، گوسفند، مار، ماهی، مرغابی، مگس، ملخ، مور، موریانه، موش، موش كور، میش، نهنگ، هزارپا، هزاردستان، هما، یوز.1 آسمان و اجرام فلكی و بادها و روز و شب و دریا و صحرا كه جای خود دارد.

اینها همان چیزهایی هستند كه از بس رایگان دیده‌ایم، معمولی شده‌اند و ساده و بی‌ارجشان انگاشته‌ایم، در حالی كه خداوند همان گونه كه اجزای كلام خود را «آیه» می‌خواند، اینها را نیز آیه و نشانه می‌نامد: «انّ فی السموات و الارض لآیاتٍ للمؤمنین. و فی خلقكم و ما یبُثُّ مِن دابّه آیاتٌ لقوم یوقنون...: به راستی كه در آسمانها و زمین برای مؤمنان نشانه‌هایی است. و در آفرینش خودتان و آنچه از [انواع] جنبنده پراكنده می‌گرداند، برای مردمی كه یقین دارند، نشانه‌هایی است.

و نیز در پیاپی آمدن شب و روز و آنچه خدا از آسمان فرود آورده و با آن زمین را ـ پس از مرگش ـ زنده گردانیده است، و همچنین در گردش بادها برای مردمی كه می‌اندیشند، نشانه‌هایی است. اینهاست آیات خدا كه به راستی آن را بر تو می‌خوانیم.» (جاثیه، 3ـ6) نگاهی به اسامی سوره‌های قرآن كریم، اهمیت همین موجودات را نشان می‌دهد: بقره (گاو)، انعام (چهارپایان)، رعد (تندر)، نحل (زنبور)، كهف (غار)، نور، نمل (مورچه)، عنكبوت،‌ دُخان (دود)، احقاف (ریگزار)، نجم (ستاره)، قمر (ماه)، حدید (آهن)، جن، بروج (برجهای فلكی)، طارق (اختر شبگرد)، فجر (سپیده‌دم)، شمس (خورشید)، لیل (شب)، ضحی (روشنایی روز)، تین (انجیر)، علق (نطفه)، زلزله، عصر، فیل و فلق (سپیده‌دم).

سوگند‌های قرآنی از این هم جالب‌تر است: آسمان و زمین، مهر و ماه، شب و روز، ابر و باد، جفت و طاق، شب‌های دهگانه، کوه‌های مختلف، قلم و ... اینان چنان مهم شمرده شده‌اند که خداوند با همه عظمتش به آن‌ها قسم یاد می‌کند، در حالی که بشر معمولی بی‌خیال از کنارشان می‌گذرد: «و کَأین من آیه فی السموات و الارض یمُرّونَ علی‌ها و هم عن‌ها مُعرضون: چه بسیار نشانه‌ها در آسمان‌ها و زمین است که بر آن‌ها می‌گذرند، در حالی که از آن‌ها روی برمی‌گردانند!» (یوسف، ۱۰۵)

در نگاه عارفان و بلکه نگرش سنتی متدینان، چون همه این‌ها آفریده خدا هستند: «الله خالق کلِ شیء» (رعد، ۱۶) و او که «احسن الخالقین» است (مؤمنون، ۱۴ و صافات، ۱۲۵)، همه چیز را زیبا آفریده است: «الذی احسن کلَ شیءٍ خَلَقه» (سجده، ۷) و خدای زیبا، زیبایی را دوست دارد: «انّ الله جمیل یحبّ الجمال»، پس اولاً همه هستی و موجودات، زیبا و در اوج کمال خود هستند (نظام احسن) و ثانیاً تمامشان دوست داشتنی‌اند. از سوی دیگر، چون خداوند اول و آخر و ظاهر و باطن است: «هو الاوّلُ و الآخرُ و الظاهرُ و الباطن» (حدید، ۳)، آنچه در جهان هستی می‌بینیم، ظهور و تجلی اوست و آفریدگانش جلوه‌های گوناگون و اصطلاحاً اسمای مختلف او هستند؛ چنان‌که در دعای کمیل می‌خوانیم: «و بأسمائک التی مَلأت ارکانَ کلّ شیء: به حق نامهایت که بنیاد هر چیزی را سرشار کرده» و در همه ارکان هستی تجلی کرده است.۲

بنابراین خداوند غایب نیست، حاضر و ظاهر است و بلکه از شدت ظهور پنهان است؛ اما آفریدگان تاب دیدار او را به گونه دیگر ندارند. به قول سعدی: «اگر تو برفکنی در میان شهر نقاب/ هزار مؤمن مخلص درافکنی به عقاب + که را مجال نظر بر جمال میمونت/ بدین صفت که تو دل می‌بری ورای حجاب؟ + درون ما ز. تو یک دم نمی‌شود خالی/ کنون که شهر گرفتی، روا مدار خراب». (بدایع، ۳۶۸).

چون چنین است، او با «صدهزار جلوه برون می‌آید» ۳ که از جمله برای حضرت موسی (ع) به نوعی نمایان شد: «فلمّا تجلّی ربّه للجبل جعله دکّا:، چون پروردگارش به کوه جلوه کرد، آن را خُرد ساخت» (اعراف، ۱۴۳) و در قرآن کریم به نوعی دیگر جلوه کرد که امام صادق (ع) فرمود: «انّ الله تجلّی لعباده فی کلامه و لکن لا تبصرون: خداوند در کلامش برای بندگان خود جلوه‌گر شد، ولی نمی‌بینید» ۴ و در دل‌ها به نوعی دیگر خود را نمود که به فرموده امام سجاد (ع): «الحمدلله الذی تجلّی للقلوب بالعظمه» ۵ و در این جهان عنصری و عالم طبیعت به نوعی دیگر؛ چنان که امام علی (ع) فرمود: «الحمدلله المُتجلّی لِخلقه بخلقه: سپاس خدایی را که به آفرینشِ [مخلوقاتش]بر آفریدگان خود آشکار شده است.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۰۸)

حقیقت این است که سعدی بعد از مضمون «عشق» و «تربیت»، درباره هیچ چیزی به اندازه «زیبایی» و «طبیعت» سخن نگفته است که اگر بخواهیم بخشی از آن‌ها را نیز بیاوریم، حجم کلانی را باید به آن اختصاص دهیم و از آنجا که «خدا و طبیعت پشت و روی یک سکه هستند»، ۲۸ سعدی با دلبستگی به طبیعت، گویی خداوند را به زبان بلبلان و مرغان نغمه‌خوان ستوده است. البته گاهی نیز که در قبض بوده و مشاهده یار از در و دیوار میسر نمی‌شده، از باغ و بوستان به کنج خلوت پناه می‌برده: ز. آب روان و سبزه و صحرا و لاله‌زار/ با من مگو، که چشم در احباب خوشتر است. (طیبات، ۳۸۵)

من ره نمی‌برم، مگر آنجا که کوی اوست
من سر نمی‌نهم، مگر آنجا که پای یار
گفتی هوای باغ در ایام گل خوش است
ما را به در نمی‌رود از سر، هوای یار
بستانِ بی‌مشاهـده دیدن، مجـاهده‌ست
ور صد درخت گل بنشانی به جای یار

غزالی که در شکل‌دهی اندیشه سعدی بسیار مؤثر بوده، جمله‌ای در احیاءالعلوم دارد که بازتاب فراوان داشته است: «لیس فی الامکان ابدع من صوره هذا العالم»؛ یعنی زیباتر از ظاهر این جهان ممکن نیست و سپس می‌افزاید: «و لا احسن ترتیباً و لا اکمل صنعا: نیز نیکوتر از این نظم و آفرینشی کاملتر از آنچه هست، نمی‌شود.» و بعد توضیح می‌دهد که اگر خداوند می‌توانسته و نکرده، این بخل است که با کرم و بزرگواری‌اش نمی‌خواند و اگر نمی‌توانسته، نشانه عجز است که با قدرت الهی جور درنمی‌آید... (احیاءالعلوم، ج. ۱۷، ص. ۴۹)

ابن عربی نیز با توجه به گفته غزالی می‌نویسد: «خداوند جهان را در نهایت استواری آفریده، همچنان که امام ابوحامد می‌گوید: زیباتر از این جهان ناشدنی است... جهان جمال خداست و خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد؛ و هر که از این منظر جهان را دوست داشته باشد، آن را به محبت خدا دوست داشته؛ بنابراین، جز جمال حق را دوست نداشته است...» وی پس از توضیحی در باره این دوستی، به نکته مهمی اشاره می‌کند که: «الحب علی قدر التجلی، و التجلی علی قدر المعرفه...» (فتوحات، ج. ۲، ص. ۳۴۵ و ۳۴۶)

در جای دیگر نیز می‌گوید: «خدا آفریدگار جهان است و آن را بر صورت خویش ساخته و تمام جهان در اوج زیبایی است و چیز زشتی در آن وجود ندارد، بلکه خداوند همه حسن و جمال را در آن گرد آورده است؛ «فلیس فی الامکان اجمل و لا ابدع و لا احسن من العالم» ... و به این آیه استناد می‌کند که خدا به هر موجودی، خلقتی را که درخورش بوده، داده است: «اعطی کلّ شیءِ خلْقه» (طه، ۵۰) ... جهان آینه حق است و عارفان در آن چیزی جز صورت حق را مشاهده نمی‌کنند و خدای سبحان زیباست و زیبایی محبوب ذاتی اوست... (فتوحات، ج. ۳، ص. ۴۴۹)‌ای کاش اگر در آینده نیز گام به طبیعت می‌گذاریم، نخست مراقب باشیم گرفتار سیل و آثار مرتبط از آن نشویم و سپس، پیرو طریقِ «افصح المتکلمین استاد سخن شیخ اجلّ سعدی علیه الرحمه» باشیم و طبیعت را در اوج دست‌نخوردگی و سلامت و پاکی، به دور از آتش و زباله رها کنیم و در انتهای روز پیش روی، به گونه‌ای ترکش کنیم که وارد آن شدیم.

در این روز، قطعات منتشر شده در تابناک را در ادامه ویژه برنامه نوروزی تابناک می‌بینید و می‌شنوید.

 

ترکمن ؛ حسین علیزاده

شور انگیز نام آلبومی است به آهنگسازی حسین علیزاده و آواز شهرام ناظری که در سال ۱۳۶۷ اجرا و در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. در این آلبوم که در آواز بیات ترک و دستگاه شور اجرا شده از اشعار حافظ، مولوی و نظامی گنجوی استفاده شده است. شورانگیز اثری است که به دلیل استفاده از فرم‌ها و ابداعات تازه در موسیقی ایرانی، کاری نو و متفاوت است و از ذهن پیچیده و خلاق حسین علیزاده در این کار خبر می‌دهد. این اثر ابتدا در تالار وحدت اجرا شد و عواید آن هم به زلزله زدگان استان گیلان اختصاص یافت و علاوه بر شهرام ناظری، صدیق تعریف هم آن را خواند، اما وقتی آلبوم شور انگیز منتشر شد، تنها صدای شهرام ناظری شنیده می‌شود. قطعه ترکمن مشهورترین قطعه آلبوم شورانگیز است که یکی از شاهکار‌های این استاد موسیقی محسوب می‌شود. اجرای زنده قدیمی این قطعه را در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.

 

«نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم» نصرت فاتح ‌علی خان

«نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم»؛ یکی از اشعار منتسب به مولانا جلال الدین بلخی است. نصرت فاتح ‌علی خان خواننده و استاد سبک قَوّالی اهل پاکستان این قطعه را به شکل فوق العاده‌ای اجرا کرد که همایون شجریان بر اساس این اجرا، قطعه مشابهی برای فیلم سینمایی شعله ور خواند. اجرای نصرت فاتح ‌علی خان را در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.

 

شیرین شیرین ؛ شهرام ناظری و کامکارها

شیرین شیرین یکی از قطعات کردی مشهوری است که شهرام ناظری خواننده برجسته ایران بار‌ها اجرا کرده است. یکی از قدیمی‌ترین اجرا‌های این قطعه توسط شهرام ناظری با اجرای گروه کامکار‌ها در سال ۱۳۷۱ ثبت شده است. این اجرای زنده را با این توضیح در تابناک می‌بینید و می‌شنوید که کیفیت تصویر و صدای این اجرا مطلوب نیست

 

تار نوازی فرهنگ شریف

فرهنگ شریف نوازنده صاحب سبک تار و سه تار در ایران بود. او تار را نزد استادان عبدالحسین شهنازی و مرتضی نی‌داوود، تارنوازان بزرگ اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی آموخت، اما شیوهٔ نوازندگی وی به استادانش شباهتی نداشت و مخصوص خود او بود. یکی از اجراهای این استاد فقید را با همراهی تمبک می‌بینید و می‌شنوید.

 

انسان ؛ عالم قاسم اف و لوپر

«انسان / Insan» یکی از قطعاتی است که عالم قاسم اف و گروه اسکاتلندی الکترونیک لوپر با هم اجرا کرده‌اند و موزیک ویدیویی متفاوت برای آن ساخته شده است. در تابناک می‌بینید و می‌شنوید.

 

چگونه رنج کشیدن به خاطر گذشته را کنار بگذاریم؟

بسیاری از مردم همچنان در گذشته زندگی می‌کنند، آن‌ها هر روز به اشتباهاتشان در گذشته فکر می‌کنند، بارها و بارها آن‌ها را آنالیز و آرزو می‌کنند به گذشته برگردند تا اشتباهاتشان را پاک کنند، تصمیماتشان را تغییر دهند و همه‌ چیز را عوض کنند. این تفکرات دلیل بی‌خوابی بسیاری از مردم است. اما چگونه می‌توان این تفکرات را کنار گذاشت و از رنج آن‌ها رها شد؟ در این ویدیو یاد می‌گیرید چطور این تفکرات را کنار بگذارید و انرژی را که به خاطر آنالیز اتفاقات گذشته هدر می‌دهید، برای برنامه‌ریزی و فکر کردن به آینده استفاده کنید.

منبع خبر: تابناک

اخبار مرتبط: «شیرین شیرین» شهرام ناظری و کامکارها / «ترکمن» حسین علیزاده / تارنوازی فرهنگ شریف / «انسان» عالم قاسم‌اف / «نه من بیهوده گرد کوچه و بازار می‌گردم» نصرت فاتح ‌علی خان