نخستین بهار بدون محمدرضا شجریان/ بهار در آواز استاد

نخستین بهار بدون محمدرضا شجریان/ بهار در آواز استاد
خبر آنلاین

بهاری که ‌آمد، درست به همان لطافت واژه نرم نرمک که از شعر مشیری در آواز چهارگاه آلبوم بوی باران شجریان و یوسف ‌زمانی جاری است، پا به عرصه وجود می‌گذارد و سعی در تغییر احوال آدمیان دارد و آن‌گونه که شجریان در گفت‌وگوی بهارانه تحویل سال ۷۳ در مورد آواز مسحور کننده‌اش و اجرای مایه شوشتری توصیف می‌کند: «سال ۷۲ گذشته است یک سال از عمر ما بوده، خب خیلی عزیز است. حالا که می‌خواهیم خداحافظی کنیم از این روزها، حافظ می‌گوید: جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ‌ ای شمع که حکم آسمان این است اگر سازی وگر سوزی، جلوی گذر زمان را که نمی‌شود گرفت به هر حال حکم آسمان همین است. و من این را در شوشتری اجرا کردم که حالت افسوس دارد»

و حکم آسمان در پاییز سالی که گذشت، برای هواداران آوای افسانه شرق محمدرضا شجریان، با افسوسی همیشگی تلخ و ناباورانه رقم خورد. باری به هر روی بهار با همه زیبایی‌هایش از راه می‌رسد و آواز ایرانی نیز تا زنده هست از نوشین زلال آواز شجریان سیراب خواهد ماند. به بهانه نوروز و فرارسیدن سال نو به مفهوم و مصداق زیبایی و طراوت بهار در آواز شجریان پرداخته‌ایم.

گل‌های همواره تازه
بهاریه‌خوانی در موسیقی ایرانی و خاصه موسیقی فولکلوریک سابقه دیرینه دارد. ادیبان و شعرا همواره در توصیف بهار اشعار لطیف و خوش‌لحن سروده‌اند و موسیقی ایرانی نیز هیچگاه از این امکان چشم نپوشیده است. در دوران شکوفایی رادیو و تولید برنامه‌های موسیقایی به سرپرستی داوود پیرنیا و بعدها هوشنگ ابتهاج، در چندین برنامه نوروزی تصانیف و ساز و آوازهایی با محوریت اشعار بهاری تهیه و تولید شد. یکی از نخستین برنامه‌های اجرا شده در وصف بهار به برنامه گل‌های تازه شماره ۱۳ در دستگاه ماهور با هنرمندی شجریان، حبیب‌الله بدیعی و منصور صارمی با غزلی از حافظ به مطلع: نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی، برمی‌گردد که همین همکاری در برنامه گل‌های تازه شماره ۸۷ به همراه غزلی از حافظ با مطلع: گلبن عیش می‌دمد ساقی گلعذار کو باد بهار می‌وزد باده خوشگوار کو، در بیات اصفهان تکرار شده است. در برنامه گل‌های تازه شماره ۱۴۰، محمدرضا شجریان در دستگاه چهارگاه، آوازی با غزل حافظ به مطلع: رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید را به همراهی جواب آواز ویلن علی تجویدی و تار فرهنگ شریف و هوشنگ ظریف اجرا می‌کند که در نوع خود کم‌نظیر است. و اما یکی از پربارترین اجراهای بهارانه رادیو به برنامه شماره ۱۶۲ گل‌های تازه برمی‌گردد. علاوه بر اجرای تصنیف مشهور «بهار دلکش» ساخته درویش خان توسط گروه سازهای ملی فرامرز پایور که بعدها بارها تنظیم مجدد و خوانده شد، رحمت‌الله بدیعی با ویلن و هوشنگ ظریف با تار، شجریان را همراهی می‌کنند در ساز و آوازی با غزل حافظ و مطلع: خوشتر ز عیش و صحبت بوی بهار چیست، این آواز که در مایه ابوعطا خوانده شده، در سال ۱۳۵۴ در برنامه‌ای تلویزیونی پیرامون جشن هنر شیراز، با صدای شجریان و جواب آواز محمدرضا لطفی مجدد اجرا شده است. نکته مهم در رابطه با اجراهای اینچنین تنوع دستگاه‌های آوازی و دقت هرچه تمام‌تر در اجرای مفاهیم شعری در گوشه‌های آواز ایرانی است که البته امضای همیشگی شجریان و موزیسین‌های همکار اوست.

نرم نرمک می‌رسد اینک بهار...
یکی از جوان‌پسندترین و در عین حال اعجاب‌انگیزترین آثار محمدرضا شجریان آلبوم «بوی باران»  است. لطافت اشعار فریدون مشیری و همچنین آهنگسازی و تنظیم سرشار از ذوق هنرمندانه حسین یوسف زمانی و تسلط بی‌همتای شجریان در ادای حس و تصویرسازی با آواز، اثری از یادنرفتنی را رقم زده است. گوشه‌های آوازی زابل، حصار، مخالف، منصوری و مویه در دستگاه چهارگاه در عین ابهت، عاشقانه و ظریف ادا می‌شود. به‌طور مثال در گوشه منصوری خوانده می‌شود: ما هر دو در این صبح طربناک بهاری از خلوت و خاموشی شب پا به فراریم.. تصنیف «بوی باران» نیز به مانند جشنی بهاری، پازل این آلبوم را تکمیل  می‌کند.

آلبوم «بهاریه» نیز لباسی از جنس نوروز بر تن دارد. این آلبوم  شامل ساز و آوازی است که محمدرضا شجریان به همراهی داریوش پیرنیاکان اجرا کرده و علاوه بر نسخه اولیه آلبوم گنبد مینا در آلبوم بهاریه نیز به گوش می‌خورد. این آواز با غزل سعدی و مطلع: ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی، بار دیگر توانایی و قدرت کم‌نظیر داریوش پیرنیاکان را در جواب آواز و یگانگی و هم‌پارچگی با صدای خواننده را به رخ می‌کشد. آواز با درآمد ماهور، گشایش، داد و خاوران آغاز و سپس در چند گوشه از چهارگاه ادامه یافته و در نهایت به ماهور فرود می‌آید.

بهار مردمی‌ها  دی شد...
در آثار شجریان مفهوم بهار صرفا در معنای مستقیم خود یعنی نوروز به کار نرفته است، بلکه در بسیاری آثار به معنای عکس خود و در مقابل خزان، سردی و ظلم آورده شده است. 

یکی از نخستین نمونه‌ها مربوط به آواز شجریان با کمانچه حبیب‌الله بدیعی در کنسرت تیرماه سال ۱۳۵۸ است که بعدها در قالب آلبوم راز دل و انتظار دل منتشر شد. غزلی از هوشنگ ابتهاج با مطلع: نه لب گشایدم از گل نه دل کشد به نبید چه بی‌نشاط بهاری که بی رخ تو رسید، در کمال هوشمندی در مایه دشتی اجرا می‌شود که از برترین نمونه‌های به‌کارگیری مضامین چند وجهی است. آواز دیگری با همین رویه و با شعری از ابتهاج در مایه دشتی و در گوشه دیلمان در آن کنسرت اجرا شده است که بار دیگر تاکید بر مفاهیم اجتماعی دارد: بهارا دامن افشان کن ز گلبن...

نمونه دیگر در تصنیف بی‌همزبان با کلام جواد آذر در آلبوم سرو چمان است که اشاره می‌شود به رخت بربستن بهار در فهوای درونی خود یعنی صلح و وصال و فرا رسیدن خزان در روابط اجتماعی با وام گرفتن از این واژگان: بهار مردمی‌ها دی شد زمان مهربانی طی شد آه از این دمسردی‌ها خدایا. 

در واپسین جملات این جستار اشارتی داریم به تصنیف جاودان «مرغ سحر» ساخته مرتضی خان نی داوود که گویی برای همیشه با صدای استاد شجریان در گوش مردمان زمزمه می‌شود و قرابت عجیبی با روزگار کنونی اجتماعی ما دارد: نوبهار است گل به بار است ابر چشمم ژاله بار است این قفس چون دلم تنگ و تار است...

۵۸۵۸

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: نخستین بهار بدون محمدرضا شجریان/ بهار در آواز استاد