فیلمسازان بیدغدغه
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، الهه زواره ئیان؛ یکی از دلایلی که سریال های نمایش خانگی به واقعیت جامعه و مردم جامعه نزدیک نیست و دغدغه های آنها در آن دیده نمی شود، این است که فیلمساز مساله جامعه را ندارد و با مردم زندگی نمی کند. او معتقد است تا مادامی که فیلمساز با مردم جامعه زندگی نکند و تعامل نداشته باشد، مسائل آنها نیز در فیلمش نمود پیدا نمی کند.
به عبارتی نقش تجربه زیسته فیلمساز در داستان گویی و نوع روایت بسیار موثر و حیاتی است. بهنام شریفی تحلیلگر سینما و مدرس روانشناسی تحلیلی، نیز عنوان کرد: هنرمندان ما زیست اجتماعی ندارند. در کوچه و خیابان با مردم نشست و برخاست نمیکنند و فاصله زیادی بین آنها با مردم وجود دارد. به همین دلیل سوژه ای که آنها بدان میپردازند به جنس مردم عادی نزدیک نیست.
از رویا پردازی تا حذف «این زمانه»
عقیده کارشناسان سینما و نمایش خانگی بر این است که مخاطبان به دیدن تجملات گرایش نشان می دهند و به نوعی رویاها و آرزوهایش را در این سریال ها میبیند. محمدرضا باقری ˓فعال رسانه و منتقد سینمایی˓در تحلیل همین موضوع می گوید: رویاسازی به این مفهوم که مخاطب یک ساعتی غرق در فضای این سریال ها می شود˓ تلخی و دغدغه ای نمی بیند و هفته بعد همچون مخدر به سمت این سریال ها کشیده میشود.به همین خاطر مردم به طور طبیعی علاقه مند میشوند چیزهایی را ببینند که در زندگی شان نیست.
سینما و سریال ما حرکت نامحسوسی به سمت سینمای هند دارد. در سینمای هند نیز اکثریت مردم فقیر و فرودست هستند اما آنچه روی پرده سینمای هند می بینیم جز زندگی لوکس و لاکچری نیست. او همچنین به استقبال مردم از این سریال ها تاکید می کند و اضافه می کند که فیلمساز نیازی نمی بیند به دغدغه ها تاکید کند وقتی زندگی اشرافی بیشتر مخاطب دارد".نکته حائز اهمیت این است که اکثر فیلم های مهم و قابل بحث جشنواره سی و نهم نیز در دورانی غیر از زمان حال ساخته و پرداخته شده بودند.
نکته ای که پویا ذوالفقاری در پانصد و هشتاد و یکمین شماره از ماهنامه فیلم بدان اشاره می کند و می نویسد :"در جشنواره ی سی و نهم این دوران تا جای ممکن حذف شد ".بهترین فیلم جشنواره ی امسال به تعبیر هیات داوران که سیمرغ بلورین نیز دریافت نمود؛ فیلم یدو بود که با حال و هوای سال ۶۰ ساخته شده بود.زالاوا نیز در دهه پنجاه می گذشت. زمان در فیلم های دیگری چون تک تیر اندازمنصور˓ مصلحت و شیشلیک نیز در سال ۶۰ می گذشتند.
پوریا ذوالفقاری معتقد است که "این اولین بار است که قصه بیشتر نیمی از فیلم های جشنواره در روزگاری دیگر می گذرند. گویی با عقب بردن زمان در این فیلم ها هیچ اتفاقی نمی افتد". در واقع با تعمیم این مساله به سریال های نمایش خانگی باید از فیلمسازان پرسید که سریال ها طی این یک سال چه نسبتی با وضعیت کنونی جامعه داشته اند؟ چه تصویری از یک سال درگیری جامعه و مردم با ویروس کرونا و دیگر التهابات و بحران های تجربه شده ارائه داده اند؟
اصل است یا کپی؟
سال ۹۴ بود که فصل اول سریال شهرزاد با اقبال گسترده مخاطبان رو به رو شد. ترکیب بازیگران سرشناسی چون ترانه علیدوستی و شهاب حسینی با استاد علی نصیریان کافی بود تا در ذیل داستانی پر گره و دراماتیک حال و هوای دهه سی برای مخاطب تداعی شود. از طرفی کیفیت بالای سریال در به تصویر کشیدن دستگاه عریض و طویل بزرگ آقا در کنار زندگی آدمهای معمولی ماجرا یعنی خانواده شهرزاد و فرهاد معنی پیدا می کرد و همگی وامدار سرمایه عجیب و غریب محمد امامی بودند. بعد از موفقیت سریال شهرزاد افت کیفی و محتوایی آثار کاملاً مشهود بود.
به عقیده بهنام شریفی آثار به سمت کپی کاری از یکدیگر حرکت کردند. موجی که شهرزاد راه انداخت و باقی فیلمسازان نیز می خواستند سوار بر همان موج پول بیاورند. به تعبیر شریفی این دقیقاً در مقابل همان موجی است که پس از سینمای سعید روستایی راه افتاد. با درخشش ابد و یک روز سینماگران به سمت نشان دادن زندگی طبقه محروم رفتند که همگی نیز ناکام ماندند. فیلمی چون مغزهای کوچک زنگ زده نیز نتوانست همچون ابد و یک روز مخاطب را شگفت زده کند؛ بلکه به عقیده نیما حسنینسب چنین فیلمهایی به لات گرافی کشش پیدا کردند. پس از شهرزاد نیز سریال های عاشقانه و اشراف گرایانه به سمت نمایش خانگی روانه شدند که نتوانستند جایگزین مناسبی برای شهرزاد باشد و زندگی آدمهای معمولی سریال شهرزاد نیز در تمام این سریالها به دست فراموشی سپرده شد. همانطور که امیرابیلی معتقد است که تمام آثار سعی کردند به موضوعاتی بپردازند که در سریال های پیشین موفقیتی تضمین شده داشتند. فارغ از اینکه نوع پرداخت فیلمسازان بعدی همگی گرایش به سمت اشرافیگری داشته و طبقه متوسط در این میان قربانی نگاه فیلمساز به سریال پیشین شد.
سانسور و ممیزی
محتوا و نوع پوشش بازیگران در سریال های نمایش خانگی غالبا اولین مساله ای که در ذهن مخاطب تداعی میکند این است که سانسور و ممیزی در این سریال ها همچون تلویزیون نیست و فیلمساز به هر مسئله با هر زاویه ای که بخواهد میتواند نگاه کند؛ اما در حقیقت این گونه نیست و سایه شوم ممیزی ها بر سر این آثار نیز سایه افکنده است. بهنام شریفی سانسور را سد راه خلاقیت میداند و عنوان میکند که حلقههای نظارتی در سریال های نمایش خانگی از پیش از شروع فیلم و با نظارت شورای فیلمنامه و شورای پروانه ساخت و... بر سر راه این سریالها چون مانع عمل میکند. شرایط ساخت خیلی آزادانه تر از تلویزیون نیست.
امید طلوعی تهیهکننده سریال ملکه گدایان نیز در تاکید این گفته می گوید: نمایش خانگی چندین سال پیش که مخاطب کمتری داشت و تازه روی کار آمده بود، آزادی بیان بیشتری نیز داشت؛ اما در موقعیت کنونی و با توجه به پوشش بیشتر پلتفرم ها و در دسترس بودنشان برای اکثریت اقشار جامعه امکان دانلود بالاتر رفته و حساسیت حاکمیت و دولت نیز از گذشته بیشتر شده است. با این وضعیت امکان مانور دادن روی موضوعات تابوشکنانه آنچنان فراهم نیست و فیلمساز ترجیح می دهد روی موضوعاتی کار کند که نیاز به پرداخت عمیق روی دغدغه ها ومشکلات نداشته باشد.
انحصار طلبی پلتفرم ها
آمار نشان می دهد که بیشتر از یک میلیون و ۱۰۰ هزار کاربر فعال در فیلمو اشتراک دارند و این به وضوح رشد ۲.۵ درصدی تعداد کاربران نسبت به سال گذشته را نشان میدهد. کاربرانی که محمد صالح سلطانی˓ دبیر سابق صفحه دانشگاه خبرگزاری دانشجو˓ در ذیل گفتگویش با دانشجو معتقد است اول از همه باید توان پرداخت اشتراک ماهانه این پلتفرم ها که حدود ۷۰ هزار تومان است را در کنار دیگر هزینه های زندگی داشته باشند ثانیا باید وسیله الکترونیکی هوشمند برای دیدن سریال را نیز داشته و ثالثاً توان پرداخت هزینه اینترنت را هم داشته باشند.
کاربرانی که هر سه این امکانات را دارا باشند قشر متوسط رو به بالا حساب میشوند و از لحاظ مالی متمکن هستند. امیر ابیلی نیز معتقد است که چنین کاربرانی با این وضع مالی، زندگی اشرافی گرایانه در سریال ها طلب می کند، چون دغدغه آنچنانی ندارد و به سبک زندگی شان نزدیک تر است. او همچنین اضافه میکند تا زمانی که سلیقه همین دو میلیون کاربر و مدیران پلتفرمهای نمایش آنلاین بر فضا حاکم است نشانی از دغدغهها و بیان مسئله و زندگی آدمهای عادی واقعی در این سریال ها نخواهیم دید.
در نهایت با توجه به وضعیت کنونی جامعه و اقتصاد˓ مسائل روز بیشتر میشود و مخاطبان به مرور از سریال های اشرافی فاصله میگیرد. همان طور که لطف الله سیاهکلی در برنامه هفت عنوان کرد : نباید خانواده و جایگاه مادر و غیره را فروخت و پول دراورد. باید به زندگی واقعی مردم نزدیکتر شویم. ما هر چقدر در وی او دی ها به زندگی مردم نزدیکتر شویم موفقتر هستیم.
به نظر میرسد با ورود فیلمسازان و فیلمنامه نویسان دغدغه مند به این حوزه بتوان تا حدودی به واقعیت جامعه نزدیکتر شد. خبری که محمد تقی فهیم در میز نقد برنامه هفت به مخاطبان میدهد و اضافه میکند که فیلمسازانی همچون محمد حسین مهدویان و نرگس آبیار و دیگر فیلمسازان موفق سینما قرار است در سال آینده سریال هایی را برای این پلتفرم ها بسازند.
به نظر می رسد وجود تهیه کنندگانی که در کنار پول خرج کردن به فکر مشکلات و دردها نیز باشند، ضروری است. در همین راستا محمد صالح سلطانی ورود سازمان هایی چون اوج و حوزه هنری را به دنیای جدید سریالسازی از ملزومات این روزهای نمایش خانگی می داند و ضمن اشاره به سریال آقازاده بیان میکند که دغدغههای این سریال می تواند در زندگی قشر متوسط جامعه نیز به نمایش گذاشته شود.
الهه زواره ئیان - کارشناسی شهرسازی دانشگاه خوارزمی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: فیلمسازان بیدغدغه
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران