هفته هنر و فرهنگ؛ بلای جان سانسور، آونگ میان نو و سنت

هفته هنر و فرهنگ؛ بلای جان سانسور، آونگ میان نو و سنت
بی بی سی فارسی
هفته هنر و فرهنگ؛ بلای جان سانسور، آونگ میان نو و سنت
  • مسعود بهنود
  • روزنامه نگار
۶ ساعت پیش

هفته دوم بهار، همپای افزایش سفر مردم به شمال، نگرانی کارشناسان و متخصصان از شیوع دوباره کرونا بیشتر شد. اما انگار همگان به دریا و جنگل و کوه پناه بردند، همراه با دعا. صدا و سیما بیش از هر سال دیگر- نکند به احترام انتخابات خردادـ تا توانست فیلم کهنه و نو، خوب و بد البته با حضور قیچی و سانسور پخش کرد، و تا توانست فوتبال. فوتبال بدون تماشاچی مطلوب خاطر آن‌هاست که نگران کفر حتی در بلاد کفر هستند. روز جهانی تئاتر بود و ناله اهل نمایش و خاک خورده صحنه بلند، از بی‌ترتیبی‌ها.

۴۲ سال پیش تئاتر و موسیقی از نفس افتاد، اما به همت همان از نفس افتادگان، ۲۰ سال بعد دوباره جان گرفت موسیقی و هم نمایش، گیرم هنوز نهی و منع مانده. موسیقی پشت پنجره بیشتر ساختمان‌ها لانه کرده است، در خانه‌های مهربان از ترس وحشت در خود تنیده، کمتر لحظه‌ای بی‌موسیقی می‌گذرد. از دور انگار نسل نو خانه‌های کهن و نو شهر را بر بال موسیقی نشانده‌اند، پشت کرده به منهیان.

شاعران هم غوغا می‌کنند هر روز در هر ردیف و قافیه، حتی بدون وزن. ادبیات کهن مددرس آمده. شاعران امروز بدجنس‌تر و اشاره سازتر از پیش‌اند، جز از شاملو. مگر نه این که حدیث لزرغلامی در غزلی به ظاهر عاشقانه با ردیف "عوض شده" سروده: من می‌رسم به مقصد باهم، ولی نه زود/ چون بی‌مقصدم نه، که راهم عوض شده.

آخرین روز هفته مرگروز کاوه گلستان بود، نسل تازه عکاسان دیگر شاگرد او نبودند مستقیم، ولی درس نزد شاگردان کاوه آموختند. کاوه که نه بهترین عکاس بود و نه بهترین مستندساز، که انسان یگانه‌ای بود که دروغ نمی‌گفت و به دوربینش هم یاد داد که چطور راست‌ها را بجوید. یادآوری امسال، در پایان سالی بود که خانه‌اش- که کارگاهش همان جا بود- ریختند و اسکلت برجی را برافراشتند. اما نام او ماندنی است. یکی از شاگردانش نسرین اخلاقی، دو آجر از خانه را وقت تخریبش برداشت و گفت همین ما را از او بس. همان که دوید میان میدان مین، باور نکردیم و گفتم دروغ سیزده است. به در شد؟

آن دیگری که روزمرگش در آغاز نوروز بود، مهدی فتحی است که داغش به دل همه تئاتری‌هاست. بازیگر بی‌تکرار نمایش. از سال ۴۵ که "زن خون آشام" را بازی کرد تا بینوایان ویکتور هوگو با بهزاد فراهانی. گفته‌اند شبی که در گرو پرداخت هزینه معالجه خود، در بیمارستان مانده بود تا ولی برسد، با همان حال که داشت و قلبی که به دشواری خون می‌رساند، گوژپشت نوتردام را برای بیماران بازی کرد، و سعی کرد تا تمام کند کار را، و نشد.

منبع تصویر، APROJECT

توضیح تصویر،

اثری از نورالدین زرین کلک

نوروز باستان در هنر

از اولین روزهای بهار، نخستین پروژه هنری واقعیت افزوده، در باغ هنر، عباس آباد تهران آغاز به کار کرده است گذرندگان با گوشی هوشمند خود کنار اثری نوروزانه، کار استاد نورالدین زرین کلک. به تماشا مشغول می‌شوند.

در این پروژه یکی از مشهورترین آثار نوروزی استاد زرین کلک، یکی از بنیان‌گذاران و فعالان نسل اول هنر انیمیشن، طراحی مجدد و متحرک‌سازی شده. مضمون این تصویرگری برای تبریک نوروز با رسوم نوروزی ایرانی و پارسی‌زبانان بوده و گذرندگان نوروزی می‌توانند، در نقاط مختلف باغ هنر ایرانی، با استفاده از این فن‌آوری و دستگاه تلفن خود، در کنار شخصیت‌های این انیمیشن نوروزی ایستاده و عکس یادگاری بگیرند.

این پروژه از اول فروردین در گذر هنر در باغ هنر به نمایش درآمد.

منبع تصویر، Iran daily

توضیح تصویر،

صحنه

ناله آن‌ها که خاک صحنه خورده‌اند

فردای روز جهانی تئاتر، مدیران و کارکنان صحنه نمایش در اعلامیه‌ای با استعانت از عنوانی که بهرام بیضایی به کار برد، نوشتند: خانه‌نشینی شغل ماست!

به نوشته آنان: روز جهانی تئاتر "کمابیش برایمان یادآور ناامیدی‌ها و تلخی‌هاست و سالی که به فهرست آن‌ها افزوده می‌شود؛ یادآور آثاری اجرا نشده، گروه‌های شکل‌نگرفته و عمری که بر باد شد. اکنون که مردمانی، روزهایی را به سبب هجوم ویروسی ناخوانده در خانه مانده‌اند، بیش‌تر می‌توانند حال ما را دریابند. بسیاری از ما سال‌هاست که در خانه مانده‌ایم؛ سال‌هایی که می‌توانست بهترین سال‌های شکوفایی و نوجویی ما و هنرمان باشد. سال‌هایی که می‌شد بر تجربه‌های زیسته‌ و نوآوری‌های تئاتر و مهم‌تر بر تجربه‌های تماشاگران از زندگی بیفزاییم.

خاک صحنه خورده‌ها افزوده‌اند: ما سال‌ها به عبث کوشیدیم در خانه‌ خویش ــ در تئاتر ارزشمندمان ــ بمانیم و به جای دیگر نرویم. و در همه‌ این سال‌ها نابخردانی در جامه‌ سیاست‌نداران، کارگزاران، مدیران و حتا همکاران ــ آگاهانه و ناآگاهانه ــ کوشیدند خانه را برای‌مان ناامن کنند. تئاتر سال‌هاست که برای اهالی خانواده‌اش ناامن است و هیچ روال قانونی و شایسته‌ای نیست برای نمایش‌هایی که به صحنه می‌آیند و البته نمایش‌هایی که روی صحنه‌ها را نمی‌بینند.

هم در آن روز، نیلوفر ثانی منتقد تئاتر نوشت: تئاتر برای جوامعی که دچار سانسورها، ممانعت‌های متعدد فکری و بمباران ایدئولوژیکی چندسویه است، امری ضروری و حتی الزامی‌ست. جامعه‌ای که چندان با مطالعه و تفکر انس و الفتی ندارد، تئاتر محرکی ذهنی و اجتماعی‌ست که او را وارد این وادی‌ها می‌کند. ادبیات را رکنی اصلی از زندگی می‌سازد که بی‌وجود آن، زندگی چیزی کم دارد.

۱۱ فیلم سینمایی و ۵ سریال در یک روز

سعید مروتی در گزارشی پیرامون فیلم‌های نوروزی نوشته: حالا یدو و تک تیرانداز در بدترین موعد نمایش فیلم، جای هدر دادن وقت و سرمایه برای اکرانی که نتیجه‌اش معلوم بود از تلویزیون پخش شده‌اند. اینکه آخرین دوره جشنواره فجر در چه سطحی و چه شرایطی برگزار شده که یدو بهترین فیلمش شده ماجرایی دیگر است اما داستان پخش تلویزیونی این فیلم و تک‌ تیرانداز این میزان وامصیبتا ندارد.

چند روز به شروع سال نو نرسیده اعلام شد که فیلم سینمایی خورشید و هفته‌ای یک بار آدم باش به ترکیب فیلم‌های نوروز ۱۴۰۰ اضافه شده. پیش از این سه فیلم لاله ساخته اسدالله نیک‌نژاد، خون شد ساخته مسعود کیمیایی و تکخال ساخته مجید مافی برای اکران در نوروز ۱۴۰۰ اعلام شده بودند.

خورشید فیلم نماینده ایران در اسکار بود، رغبت تماشاگران تلویزیون به فیلم ساخته مسعود کیمیایی محرز است و در عین حال لاله هم همان فیلم پرخرجی است که از جمله ولخرجی‌های دوران احمدی نژاد محسوب می‌شود.

اما از این‌ها مهم تر، اصولا باری بود که صدا و سیما به عهده گرفت. مثلا در آخرین روز هفته یازده فیلم سینمایی و پنج سریال پخش کرد که اگر به مسابقات فوتبال اضافه کرد، نشان از آن دارد که صدا و سیما سهم خود را برای سرگرم کردن مردم درون قرنطینه به کار بردند. این که چقدر موفق بود باید از مسافران در راه شمال پرسید.

حال شخصی هنرمند

گالری این‌جا از ابتدای فروردین نمایشگاهی با عنوان "نگاه او: نقاش" برپا داشت. با نقاشی‌هایی از ‌برخی صاحب‌نامان و بعضی از نقاشان جوان.

نقاشی‌های: پروانه اعتمادی، رسول اکبرلو، ثمیلا امیرابراهیمی، ساغر پزشکیان، امیر جدیدی، الهه حیدری، مسلم خضری، پویا رضی، فتانه فروغی، زهرا قراخانی، راشین قربی، علی گلستانه، حسین ماهر، اردشیر محصص، بهمن محمدی، اکرم محمودی، سمانه مطلبی، شهره مهران، عباس نسل‌شاملو، رزیتا نصرتی و ساسان نصیری.

تابلوهای این نمایش، همه تصویری است از احوالات هنرمند. آن چیزی که نقاش بدون تعیین و تصمیم قبلی و به دلیل احوالات شخصی کشیده است. انگار گرفتن سلفی بی حضور نقاش.

نقاشی‌ها می‌تواند برای امسال و یا سال‌های پیش باشد. اما چیزی که در توضیح اثر خواهد آمد، داستانی چندخطی درباره‌ اثر و احوالات آن به قلم خود نقاش است. اینکه آن روزی که اثر و ایده‌ آن ثبت شد، او به چه چیز نگاه می‌کرد. بخشی از آشپزخانه/ گوشه‌ای از اتاق خواب/ جای خالی کسی و یا حتی کسی.

این مجموعه با حضور ۲۱ هنرمند و در مدیوم نقاشی و طراحی آماده شده است.

منبع تصویر، privet

توضیح تصویر،

آزاده نامداری

آونگ میان مدرن و سنتی

از میان هزاران پیام و توییتر که در فضای مجازی چرخید و از مرگ آزاده نامداری، بازیگر و مجری تلویزیونی نوشته شده بود، نوشته‌ای از بلقیس سلیمانی داستان‌نویس صاحب سبک جلوه دیگر یافت.

به نوشته نویسنده رمان پرفروش آن مادران این دختران: در واقع آزاده نامداری قربانی شرایطی شد که کثیری از زنان قربانی آن شدند، یعنی آونگ شدن و آونگ بودن بین سنت و مدرنیته، فقط یک زن سنتی می‌تواند برای آبرویی که از او ریخته شده اشک بریزد، کاری که خانم نامداری کرد. به هر روی مناسبات سنتی گاهی مثل غلتک از روی آدم رد می‌شوند و از قضا ممکن است خودمان، خویشتن را در معرض این غلتک قرار بدهیم، کاری که آزاده خانم کرد، او اجازه داد مناسباتی که بر پایه مفاهیمی چون آبرو وغیرت و مانند این‌ها او را ببلعند.

خانم سلیمانی افزود: گمان می‌کنیم این سلبریتی‌ها هستند که از خیل هوادارانشان بهره می‌برند. در صورتی که مخاطبان، فالوئرها، طرفداران، بسیار بی‌رحم‌اند، آنها سلبریتی‌ها را در موقع مقتضی مثل ملکه زنبورها به آنی از عرش به فرش می‌کشانند و مصرف می‌کنند. آزاده نامداری باید می‌دانست وقتی در ویترین قرار دارد، برای دیده شدن باید از خودش مایه بگذارد که گذاشت.

در انتهای این سوگنامه آمده: اگر بخواهم رو راست باشم باید بگویم زنانی مثل من و آزاده نامداری که هم خدا را می‌خواهیم و هم خرما را (می‌خواهیم مدرن باشیم و هم پایی در سنت داشته باشیم ) گاهی نه از خرما نصیبی می‌بریم نه ازخدا. شاید حق با آرتور رمبو است که گفت باید مطلقا مدرن بود، شاید هم حق با سنت‌گرایان باشد که امن و آسایش را در زمین سفت سنت می‌بینند. هر چه هست ما آونگ‌شدگان در برزخی جانکاه به سر می‌بریم.

منبع تصویر، Tiwall

توضیح تصویر،

نمایش باباکرم

باباکرم در نوروز

بعد از سیزده نوروز، به خاطر این که خستگی تعطیلات، گرفتاری جاده‌ها و مسابقه با کرونا از تنها به در رود، دستور رسید که تماشاخانه‌ها با رعایت شرایط باز شوند. ده ها بازیگر و گریمور و دکورساز و مامور مراقبت از ماسک‌ها و فاصله‌های اجتماعی، کار کردند و تمرین کردند تا بعد از روز جهانی تیاتر خودی بنمایانند. چند نمایش آماده شد. یکی از آن‌ها باباکرم بود. پوستر نمایش این نگرانی را در برخی مراجع به وجود آورد که مبادا مقصود حرکات موزون باشد اما به سرعت نگرانی‌ها رفع شد و معلوم شد این نمایشی است درباره شخصیت ترانه باباکرم و چگونگی پدید آمدن شعر و ملودی.

خلاصه: باباکرم در انواع سبک‌های نمایش ایرانی از جمله تخت حوضی، تعزیه مضحک، نقالی، خیمه شب بازی، شهر فرنگی، لال بازی، پیش پرده خوانی و غیره اجرا شده است.

کارگردان نمایش باباکرم اعلام کرده: اگر تا حالا فقط ترانه باباکرم رو شنیدید و هیچ وقت نمی‌دانستید این ترانه چگونه شکل گرفته، بابا کرم چه کسی بوده و این ترانه چگونه شکل گرفته، این نمایش را ببینید. اگر می‌خواهید انواع غالب‌ها و سبک‌های نمایش ایرانی را ببینید از تخت حوضی و تعزیه گرفته تا پیش پرده خوانی و نقالی و غیره حتما به تماشای این نمایش بنشینید.

و خلاصه این که: ایها الناس اگر می‌خواهید ۲ ساعت در کنار خانواده شاد باشید و تلخی‌های سال گذشته را فراموش کنید به تماشای این نمایش بنشینید. انگار برگشته‌اید به سال‌های آخر تئاترهای لاله زار.

نویسنده باباکرم فرهاد نقدعلی است و کارگردان وحید شاهینی.

منبع تصویر، Vazne Donia

توضیح تصویر،

شماره نوروزی

برگزیده وزن دنیا

مجله وزن دنیا که به شعر و شاعران اختصاص دارد در یک نظرسنجی از اهالی ادبیات پرسید تا شاعران برگزیده‌ سده‌ اخیر را بازگویند. شعری از یدالله رویایی یکی از برگزیدگان بود. شعر که در زمان سرایش آن و انتشار کتاب تا دوستت دارم غوغایی در محیط ادبی دهه چهل، دهه پربار شعر و ادب درانداخت.

از تو سخن می‌گویم

از تو سخن از به آرامی

از تو سخن از به تو گفتن

از تو سخن از به آزادی

وقتی سخن از تو می‌گویم

از عاشق

از عارفانه

می‌گویم

از دوستت‌ دارم

از خواهم داشت

از فکر عبور در به تنهایی

من با گذر از دل تو می‌کردم.

من با سفر سیاه چشم تو زیباست

خواهم زیست

من با به تمنای تو

خواهم ماند

من با سخن از تو

خواهم خواند

ما خاطره از شبانه می‌گیریم

ما خاطره از گریختن در یاد

از لذت ارمغانِ در پنهان،

ما خاطره‌ایم از به نجواها...

من دوست دارم از تو بگویم را

ای جلوه‌ای از به آرامی

من دوست دارم از تو شنیدن را

تو لذت نادر شنیدن باش

تو از به شباهت از به زیبایی

بر دیده‌ی تشنه‌ام تو دیدن باش

منبع تصویر، Socail media

توضیح تصویر،

هدیه نوروزی بچه‌ها

نامه‌ای به عروسک سخنگو

شماره نوروزی عروسک گویا از جمله به نامه‌ای آراسته بود که امیرمحمد سلطانی ۸ ساله ساکن اصفهان نوشت. شنگول و خنگول، جوجه‌های امیر. به خط و نقاشی او دقت کنید.

از هفته‌های گذشته:

  • هنر و فرهنگ هفته؛ شهر کودکان شاد و کار، دریچه تازه‌ای به گفتگو
  • هنر و فرهنگ هفته؛ مافیا سازی، روز زن‌های پلاستیکی، خیابان‌های دلخون
  • هفته هنر و فرهنگ؛ ابتذال تصویر، مانکن دانشگاهی، بخارا و فیلم
  • هفته هنر و فرهنگ، فجر سوت و کور، تنهایی ننه علی، مرگ ساندویچ فری
  • هنر و فرهنگ هفته؛ مادران درد و کابوس دست‌ها در آب
  • هفته هنر و فرهنگ؛ هدیه ژان کلود کاریر، جشنواره لاغر، ترانه‌ سرد و انفعال
  • هنر و فرهنگ هفته؛ حذف و پیچش مو، حجم بزرگ سرگردانی، ثبت آرزوها

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ بلای جان سانسور، آونگ میان نو و سنت