دلانگیز و راهگشا
خداوندا!
این دلِ شکسته را جز دستهای مهربان تو درمانی نیست و این دستِ بسته را جز از ابر احسان تو بارانی، نه.
خدای من!
این دانۀ به خاکنشسته را بیآب و آفتاب تو کجا سرشکفتن هست و این غریب و خسته را بیماهتاب لطف تو کی پای رفتن؟
خدایا!
دلی که مسیر عمر را در کویر هجران تو طی کرده چسان بهغیر سبزهزار لقاء تو راضی شود؟
چشمی که جز به افق انتظار تو دوخته نشده و دوردستها را در پی سایۀ محو دیدار تو کاویده، چگونه جز وصل تو را بپذیرد؟
و پایی که در هر قدم توان از تو گرفته و با سنگ و خاروخاشاک به شوق تو درآویخته، به چه امید در دیار غیر رحل اقامت افکند؟
خدایا!
زنگار گناهِ از آینۀ دل را چه چیز جز عفو تو خواهد زدود؟
خدایا!
این هرزهگیاههای وسوسههای شیطانی مگر جز با داس قدرت تو وجین میشوند؟
ای نهایت آرزوی آرزومندان! و ای غایت پاسخ سائلان! و ای دورترین مقصود نیازمندان! و ای بلندترین اشتیاق مشتاقان! و ای غمخوار درستکاران! و ای کلبۀ ایمنی از بلای به تو پناهآورندگان! و ای پاسخدهندۀ دعوت درماندگان! و ای داروی دردمندان! و ای اندوختۀ فقیران!
ای گنجینۀ بینوایان و ای فریادرس نالهکنندگان! و ای برآرندۀ حاجات فقیران و مسکینان! ای کریمترین کریمان! ای مهربانترین مهربانان! و ای رحیمترین بخشندگان!
و ای عطوفترین محبتکنندگان! ای هرچه جوی مهر، از چشمۀ رأفت تو! و ای هرچه ابر از دریای رحمت تو!
ای پیشهات کارسازی و ای اندیشهات بندهنوازی!
روی من تنها به تو باز است و دستم تنها بهسوی تو دراز!
خدایا!
من اینک امید از هرچه غیر تو بریدهام و بر درِ خانۀ کرم تو به تضرع ایستادهام.
خدای من!
مرا از تو چشم یاری هست و همو مرا بدینجا آورده است.
اینجا، که گَرد گامهای تو بر صورت خستۀ من نشیند و بوی بهار تو در مشام درختان به خشکیگراییدۀ من بپیچد.
خدای من!
در این ناامنی و و انفسا، من تنها به ریسمان سخت تو چنگ زدهام و تنها به دستاویز امن تو آویختهام.
بنده به کجا بگریزد که امتداد شاخههای بینهایت کرم تو سایه نینداخته باشد؟
ای زیبای عاشق زیبایی! ای دلرُبای زیباآفرین! ای دریای بیمنتهای بخشش۱
در این روزها، که از «منجنیق فلک سنگ فتنه میبارد» و تاختوتاز بیامان ویروس کرونا، با گونههای جهشیافتهاش، روزانه صدها ایرانی را بهکام مرگ میکشاند، هزاران نفر را سوگوار عزیزان از دسترفتهشانمیکند و زمینهای شده است تا ناکارآمدی حکمرانان و مدیران کشور - در گسترش و افزایش تنگناهای اقتصادی و ناامنیهای اجتماعی و روانی- عریانتر از همیشه خود را نشان دهد، چه کسی جز آفریدگار دانا، مهربان و توانا میتواند به ما آسایش و آرامش دهد؟
ای خدا ای فضل تو حاجت روا
با تو یاد هیچکس نبود روا
ای کریمی که کرمهای جهان
محو گردد پیش ایثارت نهان
آب دریا جمله در فرمان تست
آب و آتش ای خداوند آنِ تست
گر تو خواهی آتش آب خوش شود
ور نخواهی آب هم آتش شود
گرچه بشکستند جامت قوم مست
آنکه مست از تو بود عذریش هست
عفو کن زین بندگان تنپرست
عفو از دریای قهر اولیترست(مولوی)
در این نوشتار بر سرِ آنیم که با استناد به پژوهشهای علمیِ روانشناختی، اثربخشی دعا و نیایش را در سازواری و مقابله با فشار روانی و کاهش تنشها و اختلالهای هیجانی برخاسته از آن، و نیز در افزایش شادکامی و رضایت از زندگی و بهباشی نشان دهیم.
تعریف، اهمیت و فراگیری نیایش
دعا و نیایش، طلب و درخواست بندگان است از خداوند و یا آنچه معبود میپندارند برای رسیدن به خواستهها. ویلیام جیمز، نیایش را «هرنوع ارتباط یا مکالمۀ درونی با نیروی قدسی و بخش اساسی روح دین میداند.» در سنت ارتدوکس مسیحیت نخستین، نیایش را استدعای امور شایسته از خدا، صعود ذهن یا روح بهسوی پروردگار یا راز و نیاز با خداوند تعریف میکردند.۲»
بهگفتۀ فریدریش هایلر آلمانی، الهیاتدان و مورخ برجستۀ ادیان، «جوهرۀ نیایش، ارتباط زندۀ انسان دینی با خداست که امری شخصی و حاضر در تجربه تلقی میشود. ارتباطی که بازتاب روابط اجتماعی انسان است. ریشۀ روانشناختی و مشترک همۀ نیایشها – خواه منفعتطلبانه و خواه اخلاقی یا صرفاً دینی باشد – تلاش برای اصلاح و بهبود زندگی است. نیایش هستۀ دین و اساس هرگونه پارسایی و مهمترین و واضحترین جلوۀ ایمان دینی است. نه در جَزمها و نمادهای مذهبی، نه در آرمانهای اخلاقی و آئینها، بلکه در نیایش است که ما کیفیت خاص زندگی مذهبی را درمییابیم. در واژۀ نیایش میتوانیم عمیقترین و صمیمیترین حرکات روح مذهبی را ببینیم3».
همۀ دینهای زندۀ جهان معاصر، چه دینهای خداباور و یگانهانگار: اسلام، مسیحیت و یهودیت و چه دینهای خداناباور یا چندخدایی مانند: هندوئیسم، بودیسم، دائوئیسم، کنفوسیونیسم، شینتو، آئین سیک و نیز روشهای مقدس مردم بومی سنتی4، دعا و نیایش را حمایت و ترویج میکنند.
بیش از 92درصد بزرگسالان آمریکایی به خدا عقیده دارند و نزدیک 90درصد آنها اهل دعاکردن هستند و 72درصدشان هر روز نیایش میکنند5. استافر مینویسد: «در زمان جنگ، همۀ سربازها به دعا متوسل میشوند و در حقیقت میتوان گفت در سنگرهای انفرادی هیچ بیدینی وجود ندارد!۶»
سنخها و شکلهای نیایش
«نیایش»، این مفهوم و واژۀ ساده، مصادیق بسیار زیادی دارد. هایلر که در سال 1918 در کتاب ارزندۀ نیایش - که هنوز هم با آنکه بیش از صدسال از تالیف آن گذشته است، یکی از تأثیرگذارترین منابع پژوهش در حوزۀ سنخشناسی و تحلیل دعا بهشمار میرود - مینویسد: «تفاوتهایی که نهتنها میان افراد بلکه میان فرهنگها و سنتها وجود دارد در شکلهای بسیار گوناگون نیایش بهصورتهای ذیل آشکار میشود:
«آسایش و آرامش روحی فرد مومن، بیان بیاختیار تجارب پُرشور مذهبی، اجرای دردناک قوانین شرعی، شادی و سرمستی روحی و واگویۀ خشک عبارتی قالبی و نامفهوم، تخلیۀ بیاختیار عواطف سرکش، تمرکز عمدی و ارادی بر امری مذهبی، شیون و زاری، استغراق آرام و خاموش، شعر بلیغ و گفتار الکن، پرواز روح در عالم بالا و فریادی از سر اندوه عمیق قلبی، شکرگزاری شادمانه و ستایش شوریدهوار و تضرع خاشعانه برای آمرزش و رحمت، التماس کودکانه برای زندگی، تندرستی و خوشبختی و خواهش صمیمانه برای پیروزی در مبارزۀ اخلاقی با نفس، تقاضای نان روزانه، اشتیاق سرشار به وجود خداوند، درخواست خودخواهانه، غمخواری ایثارگرانه برای برادر دینی، تقلیدی که از جانب شخص مذهبی ساده و متوسطی صورت میگیرد و نماز آئینی جماعتی بزرگ، نفرین وحشیانه و کینورزی شدید، شفاعت قهرمانانه برای دشمنان و شکنجهگران خویشتن، جنجال و تقاضای پُرهیاهو و اغماض شادمانه و آرامش قداستآمیز، درخواست اینکه خدا ارادهاش را تغییر دهد و آنرا با آرزوهای ناچیز ما هماهنگ کند و از خودگذشتگی و رویآوردن و تسلیمشدن به خیر مطلق، زاری و التماس شرمسارانۀ گناهکاری در برابر داوری سختگیر و سخنگفتن خوشبینانۀ کودکی در برابر پدر مهربان و جملههای پُرطمطراق مودبانه و تملقآمیز در مقابل پادشاهی عبوس، درددلکردن آزادانه در حضور دوستی دلسوز و استدعای فروتنانۀ بندهای از ارباب قدرتمندش، و گفتوگوی شورانگیز عروسی با داماد آسمانی!۷»
فاستر از منظر مفهومی، بیستویک شکل مختلف برای نیایش برشمرد. وارسی هفت پژوهش تجربی نشان داد که محققان نیایش را به چهار تا نه گروه تقسیم کردهاند. مشخصترین انواع نیایش عبارتند از: حاجتمندانه، آئینگرایانه، مراقبهای، اعترافی، شکرگزارانه، شفاعتآمیز و عادتی. همۀ اینها با مقیاسهاس جداگانۀ معتبری تأیید و اندازهگیری شدهاند. یک بررسی ملی در ایالات متحده، نیایشهای تأملآمیز، محاورهای، خودمانی، آئینی، حاجتمندانه و متفکرانه را مطرح کرده است.
لَد و اسپیلکا، بهمنظور ایجاد پایهای نظری برای مفهومسازی نیایش، ادبیات مربوط به آنرا وارسی کردند و کوشیدند که برای بررسی آن دسته از شکلهای نیایش که از نظر تجربی مشخص شدهاند، ساختاری مقولهای پدید آورند. این پژوهشگران، با استفاده از چارچوب پیشنهادی فاستر، نخست این فرضیه را مطرح کردند که همۀ انواع خاص نیایش، از یک عامل کلی اساسی ناشی شدهاند. یعنی از ارتباط کسی که نیایش میکند با خدایی که نیایش متوجه اوست. نخستین لایۀ مبتنی بر این عامل اساسی، سه نوع عمدۀ نیایش را نشان میدهد:
نیایشهای درونسو (inward): تلاشهای خودانگیخته و بیلجام برای ارتباط با وجود الاهی، بهعبارتی، شخص «روح را برهنه میکند» و آرزومند رشدیافتن است.
نیایشهای بُرونسو (outward): متوجه جهاناند و باید منبعی خارج از وجود مشخص آنها را اجابت کند. از این دستاند: نیایشهای حاجتمندانه و شفاعتآمیز، امید به افزایش روابط میانفردی و آرزوی دگرگونکردن نیروهای بیرونی.
نیایشهای فراسو (Upward): اذعان به مقام برتر خدا و جایگاه فزونتر انسان. این اذعان موجب میشود که فرد به مراقبه، تأمل، ستایش و شکرگزاری بهعنوان راههای ممکن برای تجربۀ امر الاهی روی آورد.
پولوما و پندلتون با روش تحلیل عاملی روی پرسشهای پانزده نوع نیایشگری، به چهار عامل یا نوع نیایش دست یافتند:
1. نیایش حاجتمندانه(Petitional): نیایش حاجتمندانه رایجترین نوع نیایش است بارها اذعان شده است: «اظهار حاجت اساس نیایش است.» یک تحلیل محتوا دربارۀ ۲۲۷ نیایش حاجتمندانه نشان داد که محتوای اکثر آنها درخواست چیزی برای اعضای خانواده است. پس از آن، نیایشهایی بود که برای تسکین درد صورت میگرفتند. نیایش حاجتمندانه برای کسانیکه مردهاند در مقام سوم قرار میگرفت. مسلماً افراد میتوانند درخواست هرچیزی را بکنند و این یکی از دلایل مقبولیت نیایشهای حاجتمندانه است.8»
2. نیایش مراقبهای یا تأملآمیز(meditalive): تفکر خموشانه دربارۀ خدا، یا تجربۀ حسی از در محضر او بودن، سخنگفتن با خداوند و درخواست از ساحت او که به سخنانش گوش دهد.9
3. نیایش آئینگرایانه(ritual): خواندن دعا از روی کتاب یا نیایشهای که آنها را در حافظه دارد و از بر میخواند. ذکرهایی که ممکن است به شیوهای خاص و با آهنگ، توسط یک روحانی در جلسهای خوانده شود و دیگران آنها را تکرار کنند. صرف بهزبانآوردن این دعا و اوراد بدون هیچگونه همدلی با مضامین آنها میتواند کافی باشد.
4. نیایشهای خودمانی (collequial): سخنگفتن با خداوند با کلمات مخصوص خود، شکر نعمتهای خدا را بهجا آوردن، درخواست از پروردگار که گناهان او را ببخشد، رنجهایش را کاهش دهد و برای تصمیمهای زندگی راهنماییاش کند و سپاسگزاری.10»
کامپتون و هوفمن (2012)، شش سنخ نیایش را معرفی کردهاند:
1. دعاهای پرستش: تمرکز برعبادت خداوند، بدون توجه به شرایط، نیازها و میلهای فرد
2. نیایش شکرگزارانه: سپاسگزاری از خداوند بهخاطر نعمتهایش
3. نیایش حاجتمندانه یا تضرعآمیز: درخواست از خداوند برای رفع مشکلات خود و یا دیگران
4. اعتراف: درخواست از پروردگار تا گناهان او را ببخشد
۵. نیایشهای هدایتخواهانه: تقاضا از نیروی برتر قدسی برای راهنمایی و گشودگی ذهن
۶. نیایش آئینی و الزامی: خواندن و تکرار دعاهایی خاص زمانهای معین، آنگونه که در یهودیتِ ارتدکس و اسلام رایج است.
این شش نوع نیایش را میتوان در سه طبقه قرار داد:
الف. نیایشهای شکلی و قالبی: خواندن آرام یا بلند دعا از روی کتاب دعا
ب. نیایشهای خودمانی: سخنگفتن و مناجات با خدا با زبان و کلام خود
ج. نیایشهای مراقبهای یا تأملآمیز: با تدبر و توجهآگاهی خود را در محضر خداوند قراردادن
از نظر تاریخی، در الهیات مسیحی، یهود و اسلام هرکدام از این گروههای نیایش، نقش و ارزش ویژۀ خود را دارند.11»
تأثیر دعا بر سلامت روان
بررسیها و پژوهشها دربارۀ اثربخشی نیایش بر شادکامی و بهباشی نتایج همانندی را نشان ندادهاند.
در یک نظرسنجی در سال 1996 با 1004 آمریکایی بزرگسال صورت گرفت. 82درصد گفتند که «به قدرت شفادهندگی نیایش شخصی» عقیده دارند. 73درصد باور داشتند که «دعا در حق شخص بیمار کمک میکند که بیماری او بهبود یابد» و 77درصد معتقد بودند که «گاهی خدا دخالت میکند تا کسانیکه بیماری صعبالعلاجی دارند درمان کند».
وولف، بعد از بیان یافتههای این پیمایش مینویسد: «احتمالاً اعتقاد بسیاری مبتنی بر این است که نیایش برحسب تجربۀ شخصی خودشان موثر است12».
نویسندگان کتاب «روانشناسی مثبت: دانش شادکامی و شکوفایی» با استناد به مطالعات متعدد روانشناختی، اثربخشی نیایشهای اختیاری، آگاهانه و منظم بهویژه نیایشهای مراقبهای و خودمانی را بر کاهش افسردگی و اضطراب و افزایش تندرستی، طول عمر، آرامش و رضایت از زندگی گزارش کردهاند. لوونتال، مکنتاش و همکاران آنها ثابت کردند که دعا و اعمال دینی دیگر با برداشتهای فرد نیایشگر از فشار روانی با این باورها و برداشتها ارتباط دارد:
در نهایت همه چیز به خیر و خوشی تمام میشود.
ســـرانـــجــام، خـــداونـــد کـــنـــتـــرل امــــور را بـهدسـت میگیرد.
خـــــداونـــــد در ایــــن مــــشـــکـــل بـــه مـــن یـــاری میرساند.۱۳
پولما و پندلتون با پژوهشی که در سال 1991 انجام دادند و چهار سنخ نیایش را مشخص کردند، گرۀ تناقضِ اثرات مثبت و منفی نیایش بر سلامت روان را گشودند. در بیست سال گذشته این تحقیق علمی و دقیق از طریق دهها مطالعۀ تجربی اعتبار خود را همچنان حفظ کرده است.
برپایۀ این مطالعات، نیایشهای مراقبهای یا تأملآمیز و نیایشهای خودمانی همخوانی زیادی با بهباشی و شادکامی دارند. در حالیکه میزان دعاکردن بهصورت رفتارهای شکلی و آیینی همبستگی مثبتی با سطح غمگینی و افسردگی نشان میدهند.
نیایشهای حاجتمندانه، اگر برای مشکلی که میتوان آنرا با شیوۀ مقابلۀ مشکلمدار رفع کرد بهکار گرفته شوند، همان کارکرد «اجتناب تجربهای» با رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد(ACT) را دارند که نهتنها اضطراب و افسردگی را از بین نمیبرند، بلکه پس از مدتی کوتاه بر شدت این اختلالهای روانشناختی میافزایند اما اگر کارکرد سازواری هیجانمدار داشته باشند، تا اندازهای تنشزداینده و آرامشدهنده خواهند بود.
بسیاری از دعاهایی که پیشوایان ادیان توحیدی به پیروان خود آموختهاند و سفارش به خواندن آنها کردهاند، در چارچوب نیایشهای مراقبهای و تأملانگیز قرار دارند.
در مورد دعاهای حاجتمندانه که برای حل مشکلات خود و دیگران خوانده میشوند، نیز یادآور شدهاند که اگر روشهایی برای برونرفت از بنبستهای زندگی همچون بیماریهای جسمی، درگیریهای خانوادگی، بدهیهای مالی و دعواهای حقوقی وجود دارد، ضروری است بدون از دستدادن فرصت از آن روشهای خردمندانه بهره جست وگرنه خداوند دعاهای فرد گرفتار را اجابت نمیکند14.
در طلیعۀ این نوشته با گزیدهای از نیایش نیازمندان - از نیایشهای پانزدهگانۀ امام سجاد(ع) - شمیم دلانگیز یاد خدای یگانه را در جانمان پراکندیم، اینک با عبارتهایی کوتاه برگرفته از کتاب «اعترافات» آگوستین قدیس (۴۲۰- ۳۵۴م) که از تأثیرگذارترین فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت در دورۀ باستان و اوایل قرون وسطی و از شکلدهندگان سنت مسیحیت غربی است؛ اندیشه و احساسمان را عطرآگین میسازیم:
«بارالها! تو بزرگی و بینهایت سزاوار ستایشی. قدرت و حکمتِ بیحد تو بس عظیم است. این تو هستی که ما را برانگیختی تا شادمانی خود را در ستایش تو بیابیم. زیرا تو ما را از برای خودت آفریدی و دل بیآرام ما، مادام که در تو نیارمیده در تب و تاب است.» (ص27)
«گناه من آن بود که لذت، عظمت و حقیقت را، نه در تو بلکه در سایر مخلوقات، اعم از خودم و دیگران جستجو میکردم، و اینچنین خود را مرعوب دام رنج و آشوب خطا میساختم. تو را سپاس میگزارم که مایۀ التذاذ و افتخار و اطمینان من هستی، تو را سپاس میگزارم که مرا چنین مواهبی بخشیدی و از تو میخواهم که از آنها برایم محافظت نمایی. چراکه تو اینچنین من و مواهب را با تکامل و فزونی محافظت مینمایی و من با تو خواهم بود چراکه هستیام از آنِ توست.» (ص 54)
«پروردگارا!
ای خدای من، تو که همهچیز را بر ما بخشیدی، آرامش فراغت را بر ما ارزانیدار. ما دل به این سپردهایم که سرانجام طعم آرامش را در پیشگاه متبرک تو خواهم چشید.»(ص 427)
بهترین نمونۀ نیایشهای خودمانی - که روانشناسان آنها را آرامشدهنده و شادیافزا میدانند - گفتوگوی پُرصفا و بیپیرایۀ چوپان همزمان موسای کلیم است با خداوند جهانآفرین.
سخنانی که پیامبر بزرگ خداوند شنیدن آنها را برنتابید ولی آفریدگار هستی، مُهر پذیرش بر آنها زد تا انسانهای همۀ روزگاران، اینگونه خداوند را نیایش کنند.
دید موسی یک شبانی را به راه
کاو همی گفت: «ای خدا و ای اله
تو کجایی تا شوم من چاکرت
چارقت دوزم، کنم شانه سرت
دستکت بوسم، بمالم پایکت
وقت خواب آید، بروبم جایکت
ای فدای تو همه بزهای من
ای به یادت هیهی و هیهای من»
...
زین نمط بیهوده میگفت آن شبان
گفت موسی: با کی است این، ای فلان؟
گفت: «با آنکس که ما را آفرید
این زمین و چرخ از او آمد پدید»
گفت موسی: های! خیرهسر شدی!
خود مسلمان ناشده کافر شدی
این چه ژاژ است؟ این چه کفر است و فُشار؟
پنبهای اندر دهان خود فِشار
گر نبندی زین سخن تو حلق را
آتشی آید بسوزد خلق را!
وحی آمد سوی موسی از خدا
بندۀ ما را ز ما کردی جدا!
تو برای وصلکردن آمدی
یا برای فصلکردن آمدی؟
ما زبان را ننگریم و قال را
ما روان را بنگریم و حال را
آتشی از عشق در جان برفروز
سر به سر فکر و عبارت را بسوز
موسیا! آدابدانان دیگرند
سوختهجان و روانان دیگرند
ملت عشق از همه دینها جداست
عاشقان را ملت و مذهب خداست
چون که موسی این عتاب از حق شنید
در بیابان از پی چوپان دوید
عاقبت دریافت او را و بدید
گفت: مژده ده که دستوری رسید
هیچ آدابی و ترتیبی مجو
هرچه میخواهد دل تنگت، بگو۱۶
اینک که در روزها و شبهای نورانی ماه پُربرکت رمضان، ماه نماز و روزه و قرآن و دعا و ماه سحرخیزی و بیداریهای شبانه قرارداریم، بنگریم که نیایشهای ما از کدام سنخ است:
آئینی و صوری، یعنی خواندن دعا از روی مفاتیحالجنان و دیگر کتابهای دعا و به زبانآوردن ذکرهای قرآنی و دینی به قصد قربت، بیآنکه معنای ژرف آنها را بدانیم؟ یا دعاکردنهای حاجتمندانۀ تضرعآمیز برای گرهگشایی از مشکلات زندگی، بدون تلاش برای رفع آنها؟ که این دوسنخ اگر غمافزا نباشند، غمزدا هم نخواهند بود. یا خلوتکردن برای نیایشهای تأملآمیز مراقبهای، همراه با حضور قلب و توجهآگاهی؟ یا گهگاه نیز درددلکردنهای خودمانی، همچون آن شبان پاکاندیش و سوختهدل؟
بهرههای معنوی ما در گرو نوع نیایشی است که به آن میپردازیم.
منابع:
1. بخشهایی از نیایش مفتقرین (نیازمندان)، برگرفته از: سیدمهدی شجاعی، دست دعا، چشم امید (1399، چاپ 21)، تهران، نیستان
2. نلسون، جیمز ام، روانشناسی دین و معنویت، ترجمه: مسعود آذربایجانی و امیر قربانی، 1395، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
3. وولف، دیوید ام، روانشناسی دین، ترجمه: محمد دهقانی، 1393، تهران، رشد
4. فیشر، ماری پت، دایرهالمعارف ادیان زنده جهان، ترجمه: مرضیه سلیمانی، 1389؛ تهران، نشر علم
5. Compton,W,C&Hoffman,E(2012). Positive Psychology: The Science of Happiness and Flourishing, wadsworth,U.S.A
6. لوونتال، کیت، ام، مقدمۀ کوتاه روانشناسی دین، ترجمۀ محمد الماسیان، 1400، تهران، رشد
7. وولف، دیوید، ام (1393)
8. اسپیلکا، برنارد، هود، رالف، دبلیو و گرساچ، ریچارد، روانشناسی دین بر اساس رویکرد تجربی، محمد دهقانی، 1390، تهران، رشد
9. وَاسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ وَ أَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُکَ؛ هنگامی که تو را میخوانم، درخواستم را بشنو و آنگاه که تو را صدا میزنم، به سخنم گوش ده و زمانیکه به تو روی میآورم، به من توجه کن. (مناجات شعبانیۀ از علی(ع))
10. Polma,M&Pendlelon,B,F. The effects of prayer and prayer measures of general well-being. Journal of Psychology and Theology. 1991,Vol19,No1,71-83
11. Compton,W&Hoffman,E(2012)
12. وولف، دیوید، ام ( 1393)
13. لوونتال، کیت، ام، (۱۴۰۰)
14. کلینی، محمدبنیعقوب(درگذشتۀ سال ۳۲۹ ه.ق)، اصول کافی، کتاب دعا، باب: آنکس که دعایش به اجابت نرسد.
15. آگوستین قدیس، اعترافات، ترجمه: افسانه نجاتی، 1391، تهران، پیامنور
16. مثنوی معنوی، به تصحیح محمدعلی موحد، دفتر دوم، ابیات 1723-1786، 1396، تهران، هرمس
* منتشر شده در مجله سپیده دانایی| فروردین 1400
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: دلانگیز و راهگشا
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران