اندر حکایت پایین تنه ی محسن نامجو و داستان تلخ بشرا دستور نژاد و دیگران...؛ ف. م. سخن - Gooya News

وسط هیر و بیر گفت و گوی فائزه هاشمی و صادق زیبا کلام و ممدجواد ظریف در «گلاب هاوس» [بر اساس جناس خطی، اسم کلاب هاوس را «گلاب هاوس» گذاشته ام چون این روز ها از این پلاتفرم گفت و گوی اینترنتی، بوی گلاب و شابدلعظیم و کفش کن های مرقدهای مطهر احساس می شود] باری در حال تفکر در باره ی این گفت و گوها بودم که به قطعه ی ضبط شده از صحبت های کسانی مانند لونا شاد و بشرا دستورنژاد در باره ی تجاوزات محسن نامجو و تجربیات کاری آن ها با این آقا برخورد کردم و آن را بر خلاف همیشه که دو سه دقیقه از گفت و گو ها را می شنوم ولی بعد می روم سراغ کتابی که در دست دارم و خواندن کتاب را به شنیدن زد و خوردهای کلامی ترجیح می دهم تا آخر شنیدم.

نظر به این که من هم مثل هر انسانی، در باره ی چیزهایی که می بینم و می شنوم، نظری دارم، گفتم این نظر را در این جا بنویسم شاید همنظران دیگر را به کار آید.

جناب نامجو! جنابان متجاوز و متآزار دیگر بخصوص صاحبان نام و سلبریتی ها و مشاهیر محترم و غیر محترم!

در برخی از مردان، فشار از پایین و چک و چانه جنباندن در بالا جزو طبیعت شان به شمار می آید و این طبیعت مانند طبیعت آلت الله علی مطهری بیش از حد قوی و به قول اسدالله میرزا عین رستم دستان است، ولی مامان تان قربان تان شود! وقتی فشار، بالا زد، و از خانمی دعوت به سمت هتل کردید، اگر آن خانم که اغلب برداشت خوب و فرشته گونی از شما در ذهن دارد، ناگهان دید که خواننده ی دِی دِلی نوعی دیو جنسی است، و به شما حالی کرد که او این کاره نیست، و اهل هتل آمدن نیست، شما هم مثل یک جنتلمن، از او عذرخواهی کنید و راهتان را مثل بچه ی آدم بکشید، بروید پی کار تان.