سعدی در مرزهای اندیشه و تخیل جهان جای دارد

سعدی در مرزهای اندیشه و تخیل جهان جای دارد
خبرگزاری جمهوری اسلامی

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، کورش کمالی سروستانی در مراسم مجازی روز بزرگذاشت سعدی، شاعر و حکیم ایرانی که به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی دیروز چهارشنبه اول اردیبهشت ماه و همزمان با روز سعدی برگزار شد، درباره راز مانایی سعدی گفت: در سرزمین ما ادبیات، جایگاه ویژه‌ای دارد. پرداختن به آثار ادبیات فارسی، پرداختن به هویت ملی و دینی است؛ زیرا در این سرزمین، فلسفه و حکمت و تاریخ با ادبیات درآمیخته‌اند و از این روست که حکیمی چون سعدی، در فرهنگ ایرانی و جهانی جایگاه ویژه‌ای دارد. سعدی پایه‌گذار مکتب ادبی شیراز است و آثارش کلیدی‌ترین باورها و اندیشه‌های انسانی را بازتاب می‌دهند و بدین‌سان او لباس فاخر شاعر ملی را بر تن می‌پوشد.‌

این سعدی شناس افزود: ادبیات هر قوم، بازتاب رنج‌ها، زندگی و آمال آنان است و کلیات سعدی در این زمینه سرآمد آثار ادبی است و فرهنگ اسلامی و ایرانی وامدار اوست. راز ماندگاری آثار سعدی در آن است که بر اساس نیازهای زمانه و ارزش‌های فرهنگی، معنایی تازه بخشیده است و اکنون پس از گذشت ۷۰۰ سال، آرزوهای انسانی را در آن می‌یابیم و می‌کوشیم که آنها را با نیازهای مردم زمانه وفق دهیم. بازتاب کلام سحرآمیز او بر فرهنگ و هنر ایران و بر ذهن جهانیان، در میان سخن‌سرایان ایرانی بی‌همتاست.‌

سروستانی شخصیت سعدی را جهانی دانست و گفت: اگر سعدی در حافظه تاریخی، ذوق شعری و عاطفی و احساس ایرانیان و در مرزهای اندیشه و تخیل جهانیان جایگاه خوش یافته است، نشان از عزت و منزلت سعدی در جامعه فرهنگ جهانی دارد که قرن‌هاست آثارش را عاشقانه نگهبانی می‌کنند. به روایت فرهنگ ضرب‌المثل‌های ایرانی، بیش از ۱۹۶۵ ضرب‌المثل از کلیات سعدی در میان مردم و متون ادبی رایج است. پس از تأسیس نخستین چاپخانه ایران در تبریز، گلستان نخستین کتابی است که به چاپ رسید و نخستین کتابی است که به زبان خارجی ترجمه شد و بزرگان ادب جهان به سعدی روی آوردند.‌

او خاطرنشان کرد: اگرچه هم‌اینک کلیات سعدی در حافظه جهانی یونسکو و در فهرست جهانی میراث مستند به ثبت رسیده، اما قرن‌ها پیش از این، در ذهن و زبان مردم جهان و در حافظه تاریخی آنها به ثبت رسیده بود. سعدی شاعر بزرگ ایران‌زمین، منادی صلح و عشق و دوستی است؛ رمز و راز ماندگاری آثار سعدی، رویکرد انسان‌گرایانه و خداباورانه به ارزش‌های مشترک فرهنگ جهانی از جمله عشق، دوستی، صلح، احترام، حکمرانی عاقل و عادل، شادی و نشاط و مرگ و زندگی است. مدارا و مهربانی، رنج و مقاومت، زیبایی و شادمانی، خداترسی و کم آزاری از ویژگی‌های آثار و جهان‌بینی سعدی و از دلایل ماندگاری او هستند. خدای سعدی، خدایی است که رحمتش بر غضبش پیشی می‌گیرد و مدارا و مهربانی او در سخن و اندیشه و آثارش بازتاب دارد.‌

زبان نثر سعدی در اوج فصاحت و بلاغت است

 حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، با اشاره به آثار سعدی گفت: سعدی علاوه بر دو اثر درخشان بوستان و گلستان و همچنین غزلیات فوق‌العاده‌اش، چند اثر نثری هم دارد؛ از جمله مجالس پنجگانه، نصیحت‌الملوک یا رساله در عقل و عشق، زبان نثر سعدی در اوج فصاحت و بلاغت است و وقتی در قلمرو معنا ظهور می‌یابد، تلائم معنا و زیبایی کلام، متن را عظیم‌الشأن می‌کند.‌

وی افزود: مسائل عرفانی در بیان سعدی، جلوه‌ دیگری دارند. در مجالس پنجگانه، سعدی متعرض برخی مفاهیم عرفانی شد و نشان داد که از مشرب شریعت‌مدار در عرفان اثر پذیرفته است. او مدام به احادیث و قرآن ارجاع می‌دهد و به نظر می‌رسد تا حدی متأثر از شیخ شهاب‌الدین سهروردی، ملقب به شیخ‌الإسلام، است زیرا در بیان طریقت، شریعت را رعایت می‌کند. سعدی طریقت را از منظر شریعت می‌بیند و به لزوم پایایی و سازگاری دوسویه شریعت و طریقت اعتقاد دارد.‌

رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: سعدی در مجلس سوم، بعد از مسأله نسبت دنیا و آخرت و اینکه جمع این دو باهم ممکن نیست، سراغ عاشقی موسی و داستان بسیار مهم «رب ارنی انظر الیک» می‌رود که بیانگر آیه ۱۴۳ سوره اعراف و داستان مشهور «ارنی» است. تفسیری که سعدی از این ماجرا دارد، عالی است.‌

بلخاری تصریح کرد: سعدی در این مجلس، با استناد به کلام حضرت علی و رجوع به روایت بایزید بسطامی، وارد یک دوقطبی میان آیه «رب اشرح لی صدری و یسر لی امری» در مقایسه با «الم نشرح لک صدرک» می‌شود و این برمی‌گردد به عشق بی‌حدی که سعدی به پیامبر دارد. ‌

سعدی ما را به تعادل در جهان دعوت می‌کند

 مهدی محبتی نویسنده، پژوهشگر ادبیات فارسی و دانشیار دانشگاه زنجان گفت: به نظر می‌رسد سعدی، هم به خاطر کتاب‌های زیادی که خوانده و هم به خاطر سفرهای زیادی که رفته و هم از این منظر که خودش آدم متفکری بوده، در حقیقت زندگی بسیار تأمل کرده است.  او می‌گوید «جز به خردمند مفرما عمل گرچه عمل کار خردمند نیست»؛ اینجا او به صراحت می‌گوید پست و مقام را فقط به خردمندان بدهید، هرچند که پذیرش پست و قبول ریاست، کار آدم خردمند نیست. یعنی از یک سو ما را با این گزاره آشنا می‌کند که برای هر پستی، حتی نازل‌ترین آنها، شرط اول خردمندی و عقلانیت است و از سوی دیگر، نقیض این گزاره را مطرح می‌کند که مرد خردمند و دانا، دنبال پست و مقام نمی‌رود.

وی افزود: هم از حیث تجربی و هم تأملی، می‌بینیم هرجا اندیشه به پست و مقام تبدیل شد، همانجا ایستاد؛ چون دیگر نمی‌تواند کار خلاقانه انجام دهد. لازمه کار اجرایی، درگیری با مسائل روزمره است؛ ولی لازمه کار خلاقه، تأمل و بریدن از امور روزمره و خلوت است. اما اگر همه خردمندان پست‌ها را کنار بگذارند، مصدر امور به دست کسانی می‌افتد که نه عقل دارند و نه عدالت و نه حتی تقوی. یعنی سرنوشت جماعت به دست کسانی می‌افتد که بی‌خردانه تصمیم‌هایی می‌گیرند که همان خردمندان را هم نابود می‌کنند.‌

این استاد ادبیات گفت: سعدی گزاره عام‌تری دارد که می‌گوید ما چطور باید زندگی کنیم تا کمتر حسرت بخوریم؟ به‌نظر می‌رسد که شیخ خودش تا آخر عمر درگیر این قضیه بوده و به چشم‌انداز روشنی درباره آن نرسیده است. اگر کل گزاره‌های سعدی در این حیطه را دسته‌بندی کنیم، به دو گزاره مهم می‌رسیم: یکی اینکه «خوش‌تر از ایام عشق ایام نیست بامداد عاشقان را شام نیست.» بیشترین چیزی که سعدی به ما یاد می‌دهد این است که در زندگی لحظه‌ای بهتر از لحظات عشق نیست و بهتر از آن لحظه‌ای که آدم می‌تواند جوانی کند، وجود ندارد.‌

در آثار سعدی کمتر می‌بینیم که مثل این بیت، سعدی به این صراحت گفته باشد که «هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی». تمامی دعوت سعدی این است که جوانی‌ات را از دست نده و لذت ببر که بعد حسرت نخوری.‌

محبتی گفت: درست در لحظه‌ای که می‌خواهیم دل بدهیم به یار و از پول و مقام لذت ببریم، دریچه‌ تازه‌ای در آثار سعدی باز می‌شود که دقیقا عکس این آموزه‌ها است. وقتی می‌گوید «جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانی نیاید ز پیر»، حجم عظیمی از تعلیمات زیادی به این اشاره دارند که جهان جای تن‌آسایی و غفلت نیست. کسی که با اصول اولیه اندیشه سعدی آشنا باشد می‌داند که آثار سعدی پر از این آموزه‌هاست. برای عمل به این آموزه‌ها چه باید کرد؟‌  یک راه این است که بگوییم منظور سعدی از عیش، همان عبادت و عیش دینی است. اما قرائن نشان می‌دهند منظور سعدی از عیش، همان عشق انسانی و جسمانی و میل معطوف به زندگی است. ممکن است بگویند مراد سعدی از دعوت به زندگی آن است که صورت زیبا را ببین، اما در آن نمان.

وی ادامه داد: انسان می‌تواند از طریق جسم به تعالی برسد ولی دقت در جهان‌بینی سعدی این را به ما نشان نمی‌دهد. اگر جوانی‌ات را صرف علم و طاعت بکنی، از عیش و عشق محروم می‌شوی. اگر وارد حیطه عشق شوی، از طاعت بازمی‌مانی. چه کاری می‌شود انجام داد که بعدها در زندگی حسرت نخوریم؟ آیا نفس زندگی تراژیک است و هر قسمتی را بگیریم، قسمت دیگر را از دست می‌دهیم؟ برخی گفته‌اند سعدی به تعادل میان این دو حالت ما را دعوت می‌کند. آیا آدم معتدل، آدم درجه یک می‌شود؟‌

محبتی کاربردی بودن اندیشه بزرگان را مهم دانست و گفت: ما در آثار سعدی نارضایتی‌هایش را می‌بینیم و متوجه اشک ریختن‌هایش می‌شویم. اگر عمرش کامیابانه به آخر رسید، از چه گریه می‌کرد؟ به نظر می‌رسد آدم هر کاری بکند، باز هم حسرت باقی می‌ماند و نفس جهان تراژیک است. من قصد ندارم جواب بدهم و صرفا طرح مسأله کردم اما اگر کسی یک بار دقیق سعدی را بخواند، به راهکارهای خوبی می‌رسد و درمی‌یابد که این اشک و حزن، به معنی از دست دادن نیست، گاهی اسباب خودشکوفایی است. اگر بزرگی به خودشکوفایی برسد، به اوج رسیده و از این منظر می‌توان مطالعات جدیدی درباره بزرگان را آغاز کرد که نسل امروز هم از آنها بیشتر استفاده کنند.‌

منبع خبر: خبرگزاری جمهوری اسلامی

اخبار مرتبط: سعدی در مرزهای اندیشه و تخیل جهان جای دارد