چرا رئیس جمهور آمریکا می‌گوید ما اجازه نمی‌دهیم چین به قدرت اول دنیا تبدیل شود؟

چرا رئیس جمهور آمریکا می‌گوید ما اجازه نمی‌دهیم چین به قدرت اول دنیا تبدیل شود؟
خبرگزاری دانشجو

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه قم (خواهران) نشستی مجازی پیرامون بررسی ابعاد «سند ۲۵ ساله ایران و چین» با حضور جواد منصوری، سفیر سابق ایران در چین و رضا عزیزی، دانشجوی دکتری روابط بین المللِ دانشگاه شهید بهشتی برگزار کرد.

جواد منصوری، سفیر اسبق ایران در چین در این نشست مجازی گفت: ایران و چین دو کشوری هستند که در طی چند دهه گذشته، روابط مختلف و به نحوی نقش‌هایی در آسیا داشتند. هر دو در محل تهدیدها، سلطه استعمار غرب بودند و هر دو کشور بر اثر انقلاب از سلطه غرب خارج شدند. مع ذلک دولت‌های کوچک و بزرگ مخالف ما به اشکال مختلفی سعی کردند که در روابط ایران و چین خللی ایجاد کنند، ولی موفق نشدند.

سفیر سابق ایران در چین ادامه داد: ما ناگهانی وارد یک سند راهبردی نشدیم. در سفری که آقای شی جین پینگ رئیس جمهور فعلی چین در سال ۱۳۹۶ به تهران داشتند، قرار بر این شد که بررسی کنند که چهارچوب همکاری‌های دو کشور در همه زمینه‌ها برای یک مدت طولانی تنظیم بشود که در اصطلاح سیاسی و حقوقی به این متن، سند راهبردی می‌گویند. سند راهبردی یعنی یک متنی که دو طرف بر اساس اعتماد متقابلی که به یکدیگر دارند، بر اساس نیازی که هر یک دارند و میتوانند در رفع نیاز به آن یکی کمک کنند، براساس شرایط جغرافیایی و براساس شرایط سیاسی، چهارچوب همکاری‌های بلند مدت خودشان را تنظیم می‌کنند.

 

منصوری افزود: این سند از این لحاظ اهمیت دارد که کارشناسان دو کشور به طور دائم، زمینه‌های مختلفی را که طرفین براساس اعتماد متقابل و منافع مشترک دارند، جهت عملیاتی شدن آن، تلاش می‌کنند. اولین بار در دنیا نیست که سند راهبردی نوشته میشود، اولین بار هم نیست که چین با یک کشوری سند راهبردی مینویسد، همچنین اولین بار هم نیست که حتی چین در منطقه اینکار را انجام می‌دهد. یک عرفی هست که خیلی دور از ذهن نیست؛ که طول مدت این سند به ابعاد کار بستگی دارد؛ و با توجه به اینکه ابعاد کار ایران و چین، و همچنین اهمیت و تاثیرگذاری هر دو در منطقه خودشان، گسترده هست لذا ترجیح دادند که در واقع این سند برای ۲۵ سال همکاری پیش‌بینی شود.


این سند هیچ تعهد الزام‌آوری ندارد

منصوری گفت: این سند به لحاظ قانونی هیچ اعتبار و ارزشی ندارد، و براساس این سند هیچ تعهدی ایجاد نمیشود، هیچ چیزی مبادله نمیشود، هیچ موضعی مشخص نمیشود. در این سند در واقع گفته میشود ما تمایل و علاقه داریم، به این مسائل نیاز داریم، این امکانات را داریم و آمادگی داریم با طرف مقابل بنشینیم مذاکره کنیم که چگونه میتوانیم این همکاری را برای تامین نیازمان، مبادله‌یمام و همکاریمان انجام دهیم؛ بنابراین بر طبق گفته‌های قبل، برای هر موردی، برای هر زمینه کاری یک قرارداد خاصی تنظیم میکنند.

وی افزود: این که گفته میشود ایران با این قرارداد، جزایر و بنادر را فروخت و ترکمنچای دوم را امضا کرد، کاملا بی‌معنا و دروغ است. همچنین ما به عنوان یک ملت، یک دولت، بیشترین همت را باید به خرج دهیم که کمترین احتیاج، کمترین ضرورت نیاز را به دیگران داشته باشیم. حتی اگر دولت چین بگوید در ۲۵ سال آینده هر چه شما بخواهید را برای شما تامین میکنم، ما اصلا و ابدا به صلاحمان نیست، ما باید بتوانیم نیاز‌های خودمان را با بالاترین تلاش حتی‌المقدور تهیه کنیم؛ و این جمله‌ی امام را من برای شما عزیزان تکرار می‌کنم: اگر میخواهید عزیز باشید، اگر میخواهید مستقل باشید، اگر میخواهید سربلند باشید، اگر میخواهید که اسیر دیگران نباشید، به آن چه که ندارید به نداشتنش بسازید تا خودتان سازنده‌ی آن شوید.

 

 

سفیر سابق ایران در چین گفت: پس این تصور در ذهنتان پیش نیاید که یک دولت بزرگ و مقتدر، با امکانات بسیار بالا، یک دولتی که در سطح جهانی قدرت اول یا دوم است، و قرار است تا ۲۵ سال مشکلات ما را حل کند، خیر اینطور نیست و خطرناکترین تفکر همین است. همکاری به معنای بر آورده کردن خواسته‌های اغراق آمیز نیست. استقلال پایدار زمانی تحقق پیدا می‌کند که مجموع تولید ملی حداقل مساوی با مجموع مصرف باشد. شاید زمینه افکار منفی نسبت به این قرارداد، قیاس با کشور‌های مجاور و حاشیه خلیج فارس است. مطلوبیت و ویژگی‌ها و مزیت‌های متقابل دو کشور نسبت به هم این است که:

۱. از نظر چین دولت ایران در واقع یک دولت مردمی و پایدار است.

۲. ایران به لحاظ ژئوپولوتیک، موقعیت جغرافیایی، شرایط خاص سرزمینی یکی از نقاط حساس دنیاست که این هم نوعی فرصت و هم تهدیدی برای ایران محسوب می‌شود؛ در قرون گذشته هم حاکمیت‌های مختلف به دلیل همین مزیت تسلط بر ایران را جز برنامه‌های به خصوص خود قرار داده بودند.

۳. ایران غنی از منابع ثروت است البته ثروت اعم از منابع طبیعی و نفت و گاز است و سرمایه‌های بالقوه و بالفعل راهم مدنظر دارند؛ چین در حال حاضر و به خصوص در زمان آینده به شدت به منابع نفتی نیاز دارد.

۴. ایران در منطقه غرب و جنوب آسیا و همچنین جهان اسلام به عنوان یک دولت معتبر و صاحب اقتدار و قدرت است. هر دولتی موظف است برای منافع ملی خود حداکثر تلاشش را ایفا کند و اگر نکند مصداق دولت خائن است که هر دو طرف قرارداد باید به این مهم توجه کنند البته در این زمینه باید به برابری منافع (به اصطلاح برد برد) توجه شدیدی بشود و نیاز به فرصت و تهدیدشناسی است.


چرا رئیس جمهور آمریکا می‌گوید ما اجازه نمی‌دهیم چین به قدرت اول دنیا تبدیل شود؟

سفیر سابق ایران در چین در ادامه گفت: این که شما می‌بینید به محض اینکه این سند امضا میشود یک مرتبه رئیس جمهور آمریکا می‌گوید من نگرانم، برای این نگران است که چین از فرصت و امکانات ایران استفاده نکند و ایران هم از فرصت چین استفاده نکند؛ زیرا اگر استفاده کنند به ضرر آمریکا است. البته باید بدانید اگر هر دولت دیگری حاضر باشد که با ایران به صورت برابر عمل کند ما حرفی نداریم؛ ما عمل میکنیم. حضرت امام (ره) فرمودند ما می‌خواهیم با همه دولت‌های دنیا (به غیر از اسرائیل که جزو کشور‌ها نیست) حتی آمریکا رابطه داشته باشیم، به شرطی که آدم بشوند.

 

وی افزود: به شرطی که آدم بشوند یعنی بیاید با احترام متقابل، با قانون، با منافع متقابل بشیند با ما رفتار کند. اما آمریکا تا حال حاضر مطلقا حاضر نشده است. از بیانیه الجزایر که با ما امضا کرد، چهار تعهد را زیرش امضا کرد، اما تا امروز حتی به یکی از تعهدات هم عمل نکردند؛ بنابراین به این دلیل من اول صحبتم گفتم این سند راهبردی بر اساس اعتماد متقابلی که بین ما و چین به وجود آمده است، ولی بین ما و مثلا اروپایی‌ها یا آمریکایی‌ها این اعتماد متقابل نیست و شما در این چند سال می‌بینید که چگونه عمل کردند.

 

منصوری اظهار کرد: اگر بخواهم از منافع چین بگویم؛ چین هم یک بازار خیلی بزرگ و فعال دارد. بازاری دارد که ایران می‌تواند از آن خیلی استفاده کند. دوم اینکه چین یک کشور بسیار بزرگی در شرق آسیا است و به هر حال کشوری هست که مستقل است و خودش تصمیم گیرنده هست و برای ما فرصتی است. سوم اینکه ما به هرحال مشترکات، سوابق، تمایلات و حتی مواضع بسیار مشترکی در بخش‌های سیاسی و بین‌المللی داریم و این برای ما یک فرصت خیلی خوبی هست. چهارم بحث تجربه مدیریت چینی هست و این شاید برای خیلی‌ها ناشناخته باشد.

وی افزود: مدیریت چینی یک مدیریت ویژه است و اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها صد‌ها نفر دانشجو به چین فرستادند که درس مدیرت چینی بخوانند، اقتصاد چین، جامعه شناسی، روان شناسی و... بخوانند. الان آمریکا و اروپا جمعاً بیش از ۲۰ هزار دانشجو در چین دارند و استدلال آن‌ها این است که می‌گویند چین قدرت اول دنیا میشود و ما باید با این چین کار بکنیم. در هر حال، چین برای ما مزایای خیلی مهمی دارد. آمریکایی‌ها از موقعی که به هرحال فکر می‌کنم اگر یک روزی به دلایلی در خاورمیانه نتواند مانند گذشته همچنان که منافع عظیم و بی حساب و کتابی را که میبرند، نتوانند این کار را بکنند، از حالا شروع کردند به انتقال به منطقه اقیانوس آرام (البته از چند سال پیش به این فکر بودند) و لذا در این منطقه با چین رقابت خواهند داشت.

 

وی گفت: اینکه می‌بینید رئیس جمهور آمریکا می‌گوید ما اجازه نمی‌دهیم چین به قدرت اول دنیا تبدیل بشود به خاطر رقابتش در شرق آسیا و اقیانوس آرام است. این برای ما یک فرصت هست همچنان که استقلال ما و مقابله ما با سلطه آمریکا در منطقه برای چین هم یک فرصت است.


چین ۱۳ توافق شراکت راهبردی با کشور‌های غرب آسیا بسته است

پس از صحبت‌های منصوری سفیر سابق ایران در چین، رضا عزیزی دانشجوی دکتری روابط بین المللِ دانشگاه شهید بهشتی در ادامه نشست مجازی گفت: ما واژه قرارداد را نباید برای این تفاهم نامه‌ای که بین ایران و چین به امضا رسیده به کار ببریم، چون این یک سند است. در واقع یک توافق نامه و پیش نویس و تفاهم نامه است که در آن صد پروژه برای همکاری بین ایران و چین پیش بینی شده است که قرار است این‌ها در آینده به قرارداد تبدیل شود. در واقع این پیش نویسی که امضا شده، فعلا در این مرحله، بار و تعهد حقوقی برای جمهوری اسلامی ایران ندارد و نام آن برنامه جامع همکاری‌های راهبردی ایران و چین است.

 


عزیزی افزود: چین با هشتاد کشور دنیا برنامه‌های راهبردی دارد و راهبردی ترجمه واژه استراتژی است و استراتژی به معنایی که در غرب به کار می‌رود، در سیاست خارجی چین به کار نمی‌رود. استراتژی به معنای یک برنامه بسیار کلان است و به معنای این نیست که یک برنامه ژئوپلوتیک یا ژئواستراتژیک محور باشد. بیشتر ژئواکونومیک محور هست و مبتنی بر مسائل اقتصادی و سیاست خارجی اقتصادی است. اگر بخواهیم یک چهارچوبی برای روابط خارجی چین با کشور‌های دنیا تعریف کنیم باید اصطلاح business state یا دولت تاجر رو به کار ببریم.

وی گفت: دولت چین در سیاست خارجی‌اش بیشتر به دنبال گسترش اقتصاد و منافع اقتصادی خودش است که آقای منصوری هم گفتند هر کشوری به دنبال منافع اقتصادی خودش است. نکته دوم اینکه چین ۱۳ توافق شراکت راهبردی با کشور‌های غرب آسیا از جمله عمارات، عربستان، مصر، عمان، قطر، ترکیه و ایران دارد که این کشور‌ها جزو مهمترین‌هایشان هستند. این توافق نامه‌ها که چین با کشور‌های غرب آسیا دارد، از سطوح مختلفی برخوردار است؛ که دارای پنج سطح می‌باشد و هشتاد توافق در این سطوح داریم. در پایین‌ترین سطح؛ سطح شراکت و همکاری‌های دوستانه است تا شراکت راهبردی جامع که در بالاترین سطح می‌باشد؛ و ایران، عربستان، امارات، الجزایر و مصر از بالاترین سطح در این چارت پنجگانه‌ای که عرض کردم، برخوردار است. این پنج کشور در غرب آسیا با چین توافق نامه جامع شراکت راهبردی دارند. این واژه جامع در واقع روابط ایران را با چین و سایر کشور‌های غرب آسیا متمایز می‌کند.

 

این دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی ابراز کرد: نباید توافق‌نامه راهبردی را با اتحاد راهبردی اشتباه گرفت. چین با هیچ کشوری اتحاد راهبردی ندارد. یعنی در واقع ما شاهد اتحاد راهبردی چین با هیچ کشوری نیستیم؛ بنابراین اگر برخی در کشور ما دنبال اتحاد راهبردی با چین هستند در چین هیچ تمایلی برای اتحاد راهبردی با هیچ کشوری وجود ندارد.


سند همکاری ایران و چین بالقوه است

این کارشناس ارشد مسائل بین الملل گفت: بالاترین سطح چارت روابط خارجی چین، شراکت جامع راهبردی هست که جمهوری اسلامی ایران اکنون در این مرحله که این سند امضا شده، از آن برخوردار شده است. البته این مهم است که این سند الان بالقوه است و هنوز بالفعل نشده و اینکه تا چه میزان بتواند در سطح اجرا، منافعش تقسیم شود و برد برد باشد و منافع آن بین دو کشور توضیع شود، در مرحله اجرا مشخص خواهد شد و فعلا دو کشور از هیچگونه منافع اقتصادی بهره‌مند نیستند.

وی افزود: از لحاظ منافع سیاسی، این توافق‌نامه راهبردی با چین یک برد سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران است، از آنجا که غرب فشار فزاینده‌ای را بر جمهوری اسلامی ایران داشته و قصدشان فلج کردن اقتصاد ایران است؛ و این سند میتواند این پیام را به غرب مخابره کند که اگر شما با ما وارد همکاری‌های سیاسی و اقتصادی و... نشوید، دست ما بسته نیست و با سایر کشور‌ها هم میتوانیم وارد همکاری شویم.

 


وی افزود: این توافق نامه در چهارچوب راه ابریشم نوین چین، تدوین شده است. راه ابریشم در قانون اساسی حزب کمونیست چین تعبیه شده است و چین سیاست خارجه خود را بر این اساس جلو می‌برد. راه ابریشم نوین چین، ابعاد هوایی، زمینی، دریایی، فضایی و دیجیتالی دارد. برای مثال چین با کشور‌های آمریکای لاتین هم در همین چهارچوب وارد همکاری شده است؛ بنابراین چین، فقط با جمهوری اسلامی ایران در غرب آسیا، چنین توافقنامه‌ای ندارد بلکه با عربستان و مصر هم دقیقا شبیه همین توافق را دارد.

وی اذعان داشت: فرصت‌ها و تهدید‌هایی در رابطه با قدرت بزرگی مانند چین برای ما وجود دارد که در سه سطح دسته بندی می‌شود: سطح داخلی، سطح منطقه‌ای، سطح بین المللی. در سطح داخلی، موانعی که باعث می‌شود این سند اجرایی نشود؛ بین نخبگان سیاسی و فکری ما در دانشگاه یا وزارت‌خارجه و سایر مراکز یک اجماع و هماهنگی وجود نداشته باشد، همچنین افکار عمومی جمهوری اسلامی ایران یعنی مردم که به دلایل مختلفی نگاه مثبتی نسبت به چین ندارند؛ یکی از این دلایل، این است که مردم اطلاع کمی از پیشرفت‌های اخیر چین دارند. علیرغم نگاه منفی که به صیدترال چین در دریای عمان و خلیج فارس وجود دارد، باید بررسی شود که چگونه قرارداد صیدترال با صیاد‌های چینی بسته شده است.

 

وی ادامه داد: بنابراین این چیزی است که ما باید موقع قرارداد به عنوان کسانی که یک طرف قرارداد هستیم، حواسمان را جمع کنیم و هوشیار و زیرک باشیم. اینکه او توانسته با صیدترال ماهی‌های خلیج فارس را کف‌روب کند و ببرد، چیزی نیست که فقط تقصیر چین باشد، بلکه تقصیر ما هم بوده است. سومین مورد در سطح داخلی، روان نبودن بوروکراسی داخلی خودمان است و دست انداز‌های بوروکراتیکی داریم که حتی اگر یک فرد ایرانی هم بخواهد در ایران شرکت بزند، سه سال در این دست انداز‌های بوروکراتیک گرفتار می‌شود و آخرش هم شرکت نمی‌زند. چهارمین مورد، مراکز متعدد تصمیم گیری ما است که چند صدایی ایجاد می‌کند درحالی که چین باید متوجه بشود که با کشوری یک صدا طرف است نه چندین صدا که باعث ناهماهنگی‌های بعدی نشود.


در سطح بین المللی روابط آمریکا و چین، پرنوسان است

این دانشجوی دکتری رشته روابط بین الملل تاکید کرد: در سطح منطقه ای؛ اگر ما در سطح داخلی موانع گفته شده را رفع نکنیم، نمیتوانیم به سراغ رفع موانع منطقه‌ای برویم. حال فرض می‌کنیم در سطح داخلی این مشکلات برطرف شود، اول اینکه، کشور‌های همسایه ما از جمله کشور‌های حوزه حاشیه خلیج فارس یا GCC (شورای همکاری خلیج فارس) که کشور‌های عرب زبان هستند، خیلی با جمهوری اسلامی هماهنگ نیستند و رفتار‌های متعارضی دارند. از جمله عربستان که خودشان را رقیب ما تلقی می‌کنند؛ و بیشتر ذیل چتر امنیتی ایالات متحده در منطقه هستند و این‌ها با چین بار‌ها رایزنی کردند و او را تحت فشار قرار دادند که جمهوری اسلامی ایران، کشور متعارض و ناسازگاری است علیرغم اینکه آن‌ها ناسازگارند.

 


عزیزی خاطرنشان کرد: در سفر اخیری که اقای ظریف به چین داشت؛ چینی‌ها به طرحی به نام ساختار چند جانبه گفتگو با حضور همه طرف‌های ذی ربط از جمله امارات و عربستان و ایران اشاره کردند. نکته اینجاست که چینی‌ها در غرب آسیا راهبرد عدم مداخله را پیش، میبرند. راهبرد عدم مداخله باعث می‌شود که اصل بی‌طرفی را پیش بگیرند و جانب هیچ کشوری را به نفع کشوری دیگر نگه ندارند بنابراین بین انتخاب ایران و عربستان، چین هیچکدام را انتخاب نمیکند و طرف هیچکدام را نمی‌گیرد؛ بنابراین چین به دنبال این است که کشور‌های غرب آسیا را با ساختار‌ها و گفتگو‌های سیاسی که مطرح شده است، به هم نزدیک کند؛ و اگر بخواهیم در غرب آسیا دو ستون سیاست خارجه برای چین نام ببریم، عربستان و ایران است که چین دوست ندارد این دوکشور با هم در تعارض باشند، چین بار‌ها هم به مسئولین عربستانی هم ایرانی توصیه کرده که با گفتگو مسائل بین خودتان را حل کنید. اگر خاطرتان باشد، وزیر خارجه چین قبل از آنکه به ایران بیاید، به عربستان رفت و به بحث ساختار‌های گفتگوی منطقه‌ای اشاره کرد.

وی همچنین تصریح کرد: در سطح بین المللی؛ روابط آمریکا و چین، پرنوسان است. چین و آمریکا حدودا در سال ۷۰۰ میلیارد دلار، حجم تراکنش مالی‌شان است. شرکت‌های نفتی چین، زیر فشار تحریم‌های آمریکا هستند و چین برای خروج از این فشار گا‌ها مجبور به ترک ایران شده است. یا شرکت‌های تولید خودرو که در ایران بودند و بخاطر فشار تحریم، ایران را ترک کردند. وقتی ما این سند را تنظیم میکنیم باید یک ساختاری برای عدم مداخله آمریکا نیز تنظیم شود و فشار آمریکا تاثیری بر محقق شدن این سند نگذارد. این نیز باید در نظر گرفته شود که چینی‌ها با آمریکایی‌ها رقابت دارند، و یکدیگر را برای هم تهدید میشمارند، اما چینی‌ها طبق اسناد ۲۰۳۰ و ۲۰۴۹ قصد ندارند با آمریکا وارد جنگ یا تعارضات ساختاری بشوند و می‌خواهند این‌ها را در میان مدت مدیریت کنند که با کمترین هزینه فرمان قدرت را از آمریکا به دست خود بگیرند؛ و یکی از علت‌هایی که چینی‌ها به ایرانی‌ها میدان میدهند میتواند این باشد که ایران میتواند فشاری را که بر روی چین میافتد، در غرب آسیا کم کند.

عزیزی در پایان خاطرنشان کرد: همچنین چیزی که ایران و چین را کنار هم جمع می‌کند اتهامات حقوق بشری و دموکراسی است که غرب هم به ایران و هم به چین میزند؛ بنابراین باید توجه داشته باشیم، جا‌هایی ایران و چین خیلی میتوانند کنار هم باشند و هم‌افزایی کنند، ولی یک جا‌هایی مثل بحث تجارت خارجی نمیتوانیم از چین انتظار داشته باشیم خیلی جانب ما را بگیرد.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: چرا رئیس جمهور آمریکا می‌گوید ما اجازه نمی‌دهیم چین به قدرت اول دنیا تبدیل شود؟