هفته هنر و فرهنگ؛ سونامی در راه، مرز خنده و گریه، آیندهبینی
- مسعود بهنود
- روزنامهنگار
اردیبهشت هم میگذرد، بیمارستانها پر از گرفتاران، هنرمندها رنجیدهتر بودند در غیاب کار و ارتباط با مردم. نمایشخانهها در کوما، بازیگران در جستجوی روزنی به امید. هزاران فیلم سینمایی از گنجخانهها به درآمده و از طریق شبکههای ارتباطی و پیامرسان راه خانهها میگیرند، اما صنعت سینما نمیتوان گفت زنده است، چنان که اسکار هم مانند اسکارهای پیشین نبود.
در شهرهای ما اما در خبرست که ساز و آواز از در و دیوار خانه- قرنطینهها بیرون میزند و گاه نیمههای شب بهاری را خوش میدارد، اما اهل موسیقی هم از کنسرت و ارتباط مستقیم با دوستداران دور افتادهاند و دیگر لزومی هم به کشمکش با ستاد نمازجمعهها نیست که این را نخوان، آن را نگو. ورزشگاههای خالی میهمان خانههاست اما مانند دهانی بیدندان است و تا صحنه پر از شوق و فریاد نشود، شوری برنمیانگیزد. تماشا از خانه کجا و حضور در استادیوم یا نوشخانهها.
هفته همچنان زیر بار آمار کشتگان کرونا بود، گرچه محدودیت جدید کار خود کرده و خیابانها و بازار خلوت است. اما مترویی که مردم از سروکول هم بالا میروند. بوتیکهایی که با قرار قبلی راه میدهند، آرایشگاههایی که نمیتواند این همه موهای مواج و بلند را بگذارند و در ببندند.
حکایت بازی موش و گربه با بیماری و مرگ، حکایت بیخیالی و شنگولی، داستان رییس بیمارستانی که واکسن پاکبان را به خواهر خود میدهد. تناقض بزرگی که جمهوری اسلامی به کمیته زنان سازمان ملل پذیرفته میشود، در حال کسی از زنان ایران نامزد جایزه نوبل امسال است که همچنان در زندان است.
توضیح تصویر،به یاد گل آقا
بازار طنز همچنان گرمترین بازارهاست، طنزنویسان و کارتونیستها، پیامرسان جامعه مدنی و نامهرسان ناگفتههای سیاستاند، سالگرد درگذشت کیومرث صابری فومنی (گل آقا) بود که زمانی تنها کسی بود که در ایرانشهر انقلابزده و سیهپوش به ندای طنز موقر لبخند بخشید و جا گشود در دل نسلی. ۱۶ صفحه بود و ۱۵۰ ریال بهایش. و مقایسه همین رقم با ۱۵۰ هزار امروز به تنهایی کمدی است.
هفته بیرون از عالم هنر در تسخیر نوار کشف شده وزیر خارجه بود که اسرار هویدا کرد، و خود رفت تا در مذاکرات با کشورهای منطقه و از جمله خاموش کردن آتش خصومت تهران و ریاض حاضر باشد، معاونان را هم به وین فرستاد که مشکل برجام را حل کنند و تحریمها را تسکین دهند. مردم پرسیدند یعنی این حلوا به انتخابات میرسد. گفتگو بر سر "خدمت" یا "خیانت"، گرمتر از سرنوشت انتخابات شده.
منبع تصویر، Javad Alizadeh
توضیح تصویر،در داخله یا در خارجه، جواد علیزاده
آینده بینیها
عباس عبدی در مقالهای با عنوان سونامی خاموش سیاست به مجموعه دستاندرکاران ارشد حکومت، به اصولگرایان و نیز به اصلاحطلبها که هر کدام به نحوی دارای نقش ویژهای در سیاست جاری کشور هستند توصیه کرده است: "فیلمی از پیشرفت امواج سونامی دیدم. مردم بدون آگاهی از میزان شدت و خطر سونامی، از یک بلندی شاهد نابودی شهرشان بودند. وقتی امواج نزدیک شد، یکباره متوجه اندازه خطر واقعی آن شده و فرار کردند، ولی دیر بود. ابعاد امواج انتخابات بزودی بر همه روشن میشود. همه از سونامی سیاسی بپرهیزیم."
سعید حجاریان در کانال تلگرام خود نوشت: "در کشور ما به دلیل فشارهای مختلف فعالیت جمعی در قالب احزاب و نهادهای مدنی به بنبست رسیده یا بسیار محدود شده است، در چنین شرایطی میل به فعالیت فردی بالا میرود در حالیکه میدانیم فعالیت سیاسی اساساً کنشی جمعی است، اگر فعالیت فردی هم صورت بگیرد، نباید ایرادی را متوجه تاجزاده کنیم."
به تاکید معاون توسعه دولت اصلاحات: "اگر (جبهه) مشارکت و مجاهدین انقلاب به فعالیت خود ادامه میدادند، تاجزاده میتوانست بهعنوان عضو شورای مرکزی این دو تشکل اعلام کاندیداتوری کند و طبعاً این دو حزب از ایشان حمایت میکردند؛ اما الان مشارکت و مجاهدین انقلاب منحل شدهاند. حالا تنها برخی از چهرهها هستند که در سیاست داخلی، خارجی، روابط قدرت، اقتصاد و… آنچه را که واقعیت است به زبان میآورند و مابقی، پیش از هر اعلام نظر دو-دوتا چهارتا میکنند! پس نتیجه میگیریم، برنامههای تاجزاده از سقف مطالبات احزاب اصلاحطلب فعلی بالاتر است."
علیرضا روشن در بخشی از یک داستان کوتاه با عنوان برگه رای و دیگر هیچ، از آقای برهانی نوشته که رفت پای صندوق رای سرانگشت جوهری سبابهاش را از پای برگه رای برداشت و در بخش توضیحات نوشت: من در کمال هوشیاری عقل و روان، سرانگشت سبابه ام را که تنها عضو ارزشمند انسانهای امروزی است، به بیماران نیازمندی اهدا میکنم که تنها به درد صندوقهای رای میخورند. و قلب و روان و چشمم را برای خودم نگه میدارم زیرا قلبی که بتپد، ولو عاشق باشد، مهمتر از انتخاب رییس جمهور نیست. زیرا کلیه سالم نمیتواند نماینده مجلس انتخاب کند. زیرا چشم که میتواند پرواز آرامشبخش پرندهای را تماشا کند، به درد انتخاب عضو شورای شهر نمیخورد.
در ادامه قصه، این نویسنده مقاوم آمده: خانم متصدی گفت: 'لطف کردید رای دادید. مردم منتظر هستند رایشان را به صندوق بیندازند. لطفا کنار بروید! ' آقای برهانی برگشت و به پشت سرش نگاه کرد و گفت: 'به همین زودی از اهمیت ساقط شدم. باید کنار بروم که نفر بعدی رای بدهد. نفر بعدی هم باید کنار گذاشته شود که بعدتری رای بدهد. مردم به چه کسی میگویند؟ آیا من هم جزو مردم هستم؟ '
بلقیس سلیمانی داستاننویس بلندآوازه در صفحه اینستاگرام خود نوشته: سیاهچاله سیاست ما را از مدار خود خارج کرده و ای بسا بزودی ببلعد. برخی از دوستان گله میکنند که شما نویسندهای چرا اینقدر به امور و اتفاقات سیاسی میپردازید…گریزی از موضعگیری ندارم .اگر سیاست راه خودش را که تمشیت و مدیریت امور است میرفت، من هم راه خودم را میرفتم اما سیاست در این بخش از جهان رسالت پیامبرانهای برای خود قائل است و لحظهای دست از سر ما بر نمیدارد، بخصوص که در تحقق رسالتش موجب آزار ما میشود و گاه حیات و ممات شهروندان در گرو تصمیمات آنها است.
نویسنده رمان تخم شر تاکید کرده: مردان سیاست در ایران تصور درستی از سیاستورزی و اداره امور کشور ندارند، آنها در بهترین حالت انتخاب و استخدام شدهاند که مثل یک کارمند در خدمت ارباب رجوع و مردم باشند اما تلاش میکنند ما مردم را به خدمت خود بگیرند… اگر سیاسیون به جایگاه خودشان بر گردند، من و ما هم به جایگاه حرفهای خود بر میگردیم..
منبع تصویر، ایران تئاتر
توضیح تصویر،بیژن افشار (وسط) در نمایش نیرنگباز
کرونا و هنرمندان
در شرایطی که هر روز خبر میرسد که بیمارستانها جایی برای پذیرش بیماران مبتلا به کرونا ندارند، بستری شدن در بیمارستان به مسالهای حیاتی تبدیل شده است. عکسی نشان میداد که عباس یاری سردبیر و یکی از بینانگذاران ماهنامه فیلم با لباس بیمارستان رفته به عیادت کیانوش عیاری. در همین زمان لیلا حاتمی و باران کوثری از بیمارستان خلاص شدند تا در خانه محدود باشند. اما زری خوشکام (حاتمی) هنوز در بیمارستان است. گفته میشود نامداران بیشتر اصرار دارند که بستری شدنشان در سکوت بگذرد. مگر مانند ماجرای بیژن افشار.
دو هفته پیش معلوم شد که بیژن افشار، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون نیز درگیر ویروس کرونا شده اما به مانعی برخورده و بیمارستانها برای بستری کردنش ۹۰ میلیون تومان طلب کردهاند. و او نیز مانند بسیاری از بیماران کرونایی برای بستری شدن در بیمارستان گرفتاری داشته است که در نهایت با کوشش بهزاد فراهانی توانسته بستری شود.
بهزاد فراهانی که عضو هیات مدیره خانه تئاتر است پیشقدم میشود و از قضا به واسطه پزشکی همنام خود (دکتر بهزاد فراهانی)، در یکی از بیمارستانها بستری میشود اما بهزاد فراهانی به خبرنگاری گفته: حالش چندان مساعد نیست و به سختی صحبت میکند.
بیژن افشار، بازیگری است که در فیلمهای سینمایی «مربای شیرین»، «قلبهای ناآرام»، «در وجه حامل»، «خبر خاصی نیست»، «خیابان دیوار»، «پیچ جاده نمناک»، «تابو»، «تمشک» و مجموعههای «مختارنامه»، «شهریار»، «خواب بلند»، «پرواز در ارتفاع صفر» و «یلدا» بازی کرده و عضو خانه تئاتر است.
منبع تصویر، Mehr
توضیح تصویر،نمایش هجدهسالگی
هجدهسالگی مرز خنده و گریه
هنوز سالنهای تئاتر خالی است و در انتظار بازگشایی خمیازه میکشد، اما کمدیهای طنز، مردمی یا روشنفکرانه، آماده اجرا هستند. برخی مانند هجدهسالگی که قرار بود اردیبهشت در پردیس شهرزاد به نمایش در آید به دلیل خاصی منتظر است. کارگردان گفته: این داستان به بیان احساسات گروهی میپردازد که در حد فاصل میان سکوت تا فریاد، آرامش تا خشم و شادی تا اشک به گونهای دراماتیک در میمانند و مسیر رویا تا کابوس را در گذشته ذهن خود به شکلی طی میکنند که گویی همه آنچه به عنوان خاطره در میان گذاشته میشود، رویایی است شیرین در مختصات کابوسی ابدی.
سعید رحمانپور به خبرنگار مهر گفته است که: نمایش هجده سالگی، در فضای واقعگرایانه شکل میگیرد اما تلاش کردیم که فرم معناشناسانهای متناسب با مفاهیم نمایش در میزانسنها به کار ببریم.
خلاصه نمایش - اغلب با فیلم شب اول هجده سالگی اشتباه گرفته میشود- این که قرار است بیننده بدون برخورد با بازیگران، خود را مقصر بسیاری از اتفاقات داستان پندارد و ناخودآگاه خود را در رخدادهای نمایش مسئول ببیند. در پایان اثر بیننده پس از طی فاصله میان کمدی و تراژدی با شعری حماسی با بازیگران به طور مستقیم و با بیانی اکسپرسیونوار همراه میشود اما در نهایت با تمامی سوالات پیش رویش تنها میماند.
در این نمایش بازیها با روایت فانتزی ذهن کاراکترها و در تقابل با کابوس زمان حال با ۲ شیوه اجرایی کارگردانی شدهاند به شکلی که در بازیها زمان وقوع خاطرات و زمان حال از هم متمایز هستند. و به گفته کارگردانش در این نمایش آنقدر میخندید تا گریه کنید.
نمایش هجده سالگی با بازی امید زندگانی، نوشین تبریزی، فردین رحمانپور، محمد کرمی، مصطفی دارایی، آزاده جاوید، حامد کریوند، هانیه گلپایگانی، کامیار مهدی زاده، شعبان حاتمی، لیلا فرداد، نگار والی دوست، آوا مهماندوست، آرمیتا لطفی، پارسا داداشزاده و سارا داداشزاده شکل گرفته است.
منبع تصویر، MOna Farjad
توضیح تصویر،تکگوییها
آن که سهم خود گرفت
مونا فرجاد هنرپیشه، دیده است که قدیمیها و جدیدیها همه بیکار هستند و صدای ناله و نفرینشان بلند است، دست به ابتکاری زده که تاکنون بیش از ۴۰۰ هزار نفر در اینستاگرام وی را دنبال میکنند. مونا فرزند کوچک جلیل فرجاد هنرپیشه قدیمی است، خواهرش مارال هم راه پدر را طی کرده و اینک یک خانواده بزرگ بازیگر.
دختر کوچک خانواده هنرمند تکگویی را با ریتمی شش و هشت و کمک گاه گاهی تنبک و دایره زنگی، با لباسهای گلی ملی، متنی طنزآمیز و اشارهگر، و گاه پشتی حاج عمو به نمایشی تکنفره تبدیل کرده. میتوان گفت که یکی از دایره وسیع زیاندهندگان کرونا که یک سال است نمایششان تعطیل است و خاطرشان مغشوش، سهم خود را گرفت و دامن همت به کمر زد و گاهی هم در هیات لات جوانمرد عاشق صاف رفت سر موضوع و نقش عاشق و معشوق، شیدایی و بیاعتنایی را با هم پذیرفت و از عهده برآمد. یکی سهم خود گرفت از روزگار بد.
مونا فرجاد گفته است "در کش و قوس اینکه در این شرایط کرونایی چگونه میتوان تئاتر کار کرد، طبیعتا به دنبال کاری بودم که نیاز به عوامل و بازیگران دیگری نداشته باشد، کاری کم هزینه که انجامش در خانه میسر باشد و همه اینها نشانههای تکگویی یا مونولوگ را به من میداد."
توضیح تصویر،نمایشگاه حدیث فخر
تلفیق هنر مانگا و نگارگری
نمایشگاه انفرادی حدیث فخر پایان گرفت. نمایشگاهی در گالری پروژههای آران.
از میان نقدها که برای این نمایشگاه به یادماندنی نوشته شد یکی هم از نازیلا نوع بشری بود که عقیده داشت: بازیگوشی عناصر در این مجموعه و جذابیت این جهان جادویی رویاگونه، بیننده را با قدرت تخیل و توانایی در آفرینش هنری روبهرو میکند. این آثار رابطهی پیچیدهای را که بین واقعیت و روایت وجود دارد، به تصویر میکشند: همهچیز به صورت حیرتانگیزی در هم تنیده میشوند، امری عادی به امری فوقالعاده تبدیل میشود که بیننده را تشویق به بازیگری در این جهان جادویی و اعجازآمیز میکنند.
به نوشته این منقد هنرشناس: با تلفیق موفقیتآمیز هنر مانگای ژاپن و نگارگری ایرانی، هنرمند رنگهای دلنشین و ترکیببندیهایش را به تصویر میکشد. در جهانی که حرکات مداوم و چرخهای آن، یادآور تلاشهای مداوم بشریت برای ایجاد هماهنگی و تعادل است.
از هفتههای پیشین:
- هفته هنر و فرهنگ؛ هیچ در میان ما، اندر بلای سخت، بازار گرم طنز
- هنر و فرهنگ هفته؛ مصدقهای تئاتر، ناقوس ۹۶ سال خاموش، پشت پرده یک فیلم سیاسی
- هفته هنر و فرهنگ؛ دردی یکساله شد، صادق خان برگشت، اتاق آزاد بسته، دستی گرم محبت
- هفته هنر و فرهنگ؛ بلای جان سانسور، آونگ میان نو و سنت
- هنر و فرهنگ هفته؛ شهر کودکان شاد و کار، دریچه تازهای به گفتگو
- هنر و فرهنگ هفته؛ مافیا سازی، روز زنهای پلاستیکی، خیابانهای دلخون
- هفته هنر و فرهنگ؛ ابتذال تصویر، مانکن دانشگاهی، بخارا و فیلم
- هفته هنر و فرهنگ، فجر سوت و کور، تنهایی ننه علی، مرگ ساندویچ فری
- هنر و فرهنگ هفته؛ مادران درد و کابوس دستها در آب
- هفته هنر و فرهنگ؛ هدیه ژان کلود کاریر، جشنواره لاغر، ترانه سرد و انفعال
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ سونامی در راه، مرز خنده و گریه، آیندهبینی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۵ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران