معمای «لاله»؛ بودجهسوزی یا موجسواری مدیران/کار من افشاگری نیست!
خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: این فیلم قصهای تقریباً ۱۰ ساله دارد، ابتدای دهه ۹۰ بود که پیامکی ناشناس با مضمون صرف رقم میلیاردی برای ساخت فیلمی به نام «لاله» برای اصحاب رسانه ارسال شد تا سرآغاز جنجالهای این فیلم باشد؛ فیلمی که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی متولی ساختش بود و تا همین امروز تمام انتقادات به بودجه کلان این فیلم را به جان خریده است.
«لاله» اما داستانی طول و دراز دارد؛ گاهی ساختش را به دیدار کارگردانش با محمود احمدینژاد در آمریکا و کسب رضایت مستقیم از رئیس جمهور وقت منتسب میکردند و گاهی آن را حاصل به یغما رفتن پولهای بیتالمال دانستند. فیلمی که روند تولیدش دو پاره شد و در حالی که تنها ۳۰ درصد از فیلمبرداری آن باقی مانده بود، روند ساختش به یکباره متوقف شد تا در انتهای دهه ۹۰ با تغییر تهیه کننده سرانجام به نتیجه برسد.
اسدالله نیکنژاد که در طول این سالها بارها آماج انتقادات قرار گرفته اما خودش حالا «لاله» را دستاوردی میداند که او به سینمای ایران تقدیم کرده است؛ فیلمی که هرچند سه مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، چهار رئیس سازمان سینمایی و ۲ رئیس جمهور به خود دیده است تا رنگ پرده ببیند کارگردانش اما همچنان از رقم تمام شده برای ساختش اظهار بی اطلاعی میکند؛ کارگردانی که تمام قد از فیلمش دفاع میکند، میگوید همچنان دلش از برخی ناملایمتها پر است اما هرگز بازنده و مظلوم داستان پر فراز و نشیب «لاله» نبوده است.
«لاله» ۱۰ سال منتظر ماند تا روی پرده بیاید تقدیرش اما با مصائب کرونا گره خورد. این فیلم بعد از انتظاری ۱۰ ساله، غریب به یک ماه هم در صف بازگشایی مجدد سینماها باقی ماند. مصاحبه پیش رو هم مانند «لاله» مدت یک ماه را در صف انتشار باقی ماند تا همزمان با بازگشایی نیم بند سینماها فرصت مناسبتری برای انتشار پیدا کند.
بخش نخست گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با اسدالله نیک نژاد کارگردان «لاله» و دو بازیگر فیلم را در ادامه میخوانید:
* برای شروع از دلایل خود برای انتخاب داستان زندگی «لاله صدیق» برای ساخت یک فیلم بگویید.
اسدالله نیکنژاد: سالهایی که در آمریکا زندگی میکردم، احساسم این بود چهرهای که از مردم ایران در اذهان عمومی خارج از کشور وجود دارد، متفاوت از واقعیت کشور ماست. غالباً چهرهای تاریک از جامعه ایران میبینند که خیلی منفی است. به همین دلیل سالها به دنبال آن بودم که کاری برای مردم و کشورم انجام دهم. میدانستم قصهای را باید پیدا کنم که واقعیت جامعه ایرانی را به نمایش بگذارد. هدفگذاریام هم از همان ابتدا مخاطب خارج از کشور بود.
بهعنوان یک فیلمساز از همان ابتدا باید بدانید مخاطب شما در جامعه چه کسانی هستند و باید بدانی چه افرادی را میخواهی مخاطب قرار دهی. پس از همان ابتدا میدانستم برای مخاطب خارج از ایران باید تصویری ارائه کنم که بتوانند آن را با تصویر منفی و سیاهی که از جامعه ایران در ذهن دارند، مقایسه کنند. با همین پیشزمینه وقتی در یکی از مجلات آمریکایی خبری را درباره قهرمانی یک دختر ایرانی در مسابقات اتومبیلرانی خواندم، برایم بسیار جالب شد. ماجرا را دنبال کردم و از آمریکا تلفنی با لاله صدیق ارتباط گرفتم و خواستم داستان زندگیاش را برایم تعریف کند.
برای خیلیها سوال شده بود که چقدر تهران در فیلم تو شیک و تمیز است، در حالی که من میگفتم اصلاً برای این فیلم من تهران را بزک و آرایش نکردهام. دوربین من همانجایی بوده که دوربین دیگران هم بوده، اما آنها ترجیح دادهاند آن روی سکه را تصویر کنند و من خواستم این روی سکه را به تصویر درآورم وقتی داستان را تعریف کرد، متوجه شدم که این همان داستانی است که با نیت ذهنی من مطابقت دارد. شوق من برای ساختن فیلم «درایور» که بعدها در ایران بنام «لاله» ترجمه شد از همین نقطه شکل گرفت. همیشه گفتهام تصاویری که از یک فیلم بر پرده میبینید، برگرفته از ذهنیت و فلسفه فکری یک فیلمساز است. شما بهعنوان یک انسان حق دارید در مواجهه با هر پدیدهای نیمه خالی یا نیمه پر لیوان را ببینید، ترجیح من اما این بود که نیمه پر را ببینم. اتفاقاً برای خیلیها سوال شده بود که چقدر تهران در فیلم تو شیک و تمیز است، در حالی که من میگفتم اصلاً برای این فیلم من تهران را بزک و آرایش نکردهام. دوربین من همانجایی بوده که دوربین دیگران هم بوده، اما آنها ترجیح دادهاند آن روی سکه را تصویر کنند و من خواستم این روی سکه را به تصویر درآورم.
* چهار سال پیش خاطرتان باشد مصاحبهای با شما داشتم که گفتید، «فیلم من را گروگان گرفتهاند». واقعاً در آن مقطع فیلم گروگان بود؟
نیکنژاد: بله گروگان گرفته بودند. فیلم «لاله» تا سال ۹۷ گروگان گرفته شده بود. البته اصلاً مایل به صحبت در موارد حاشیهای نیستم.
* که احتمالاً دلیل آنها حواشی مالی پروژه بوده که بسیاری در آن مقطع آن را پرهزینهترین فیلم سینمای ایران میدانستند. رقمهای تولیدی از دو و نیم تا پنج میلیارد تومان برایش مطرح میشد که در سالهای ابتدایی دهه ۹۰ واقعاً ارقام قابلتوجهی برای ساخت یک فیلم بود.
نیکنژاد: بارها گفتهام و باز هم میگویم از روز اولی که این کار را آغاز کردم، با افرادی مواجه شدم که نام دیگری جز حسادت و کوتهبینی روی رفتارشان نمیتوانم بگذارم. متأسفانه برخی از این افراد، اهالی سینما بودند، برخی در بخش اداری سینما بودند و برخی هم دوست و دشمن سیاسی بودند. زمانی که من به اینجا آمدم تا فیلم بسازم، عشق و علاقه بسیاری داشتم چرا که میخواستم در مملکت خودم فیلم بسازم. میخواستم با پول مردم خودم و با عوامل داخلی سینمای کشور خودم کار کنم.
این غرور ملی یک لحظه به من اجازه نمیداد در آن مقطع به کسی بدبین باشم، در حالی که این افرادی که به آنها اشاره کردم، هر کدام دارودستهای داشتند و من عملاً با چند باند مواجه بودم. باندهایی که از همان اول من را تبدیل به قربانی کردند. من با نگاه مثبتی که داشتم احساس میکردم وقتی سراغ یک مدیر میروم و وعدهای میدهد، حرفش برایم سند است اما چند سال بعد متوجه شدم که اتفاقاً باید مراقب همان مدیر باشم و به جای دست دادن و قبول وعده کردند باید ۱۰ امضا از او بگیرید که فردا از کارش که کنار رفت شما هشت سال به دنبال حق خود نباشی.
* صریح صحبت کنیم، فیلم شما چند مدیر سینمایی به خود دیده است. منظورتان کدام مدیر است؟
نیکنژاد: فیلم من چهار وزیر ارشاد به خود دید، ۴ معاون سینمایی به خود دیده و دو رئیسجمهور! به همین دلیل نمیخواهم اسم خاصی را مطرح کنم.
* اما اولین مدیری که بهصراحت تولید فیلم «لاله» را در یک نشست رسانهای بهعنوان تخلف مالی مطرح کرد، آقای طباطبایینژاد مدیرعامل وقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی بود، اما بعدها در دوره مسئولیت همین آقای طباطبایینژاد اولین مذاکرات برای رفع مشکل این فیلم صورت گرفت و با توافق با آقای تورج منصوری، تکمیل فیلم در دستور کار قرار گرفت. برای همین میخواستم بدانم از کدام مدیر صحبت میکنید؟
هرگز تخلف مالی صورت نگرفته بود. به جز مواردی که اتفاقاً از دوستان خودشان بودند. آنها فقط شعار میدادند تا بهانهای باشد که جلوی کار را بگیرند. پس تمام آن مصاحبهها علیه «لاله» برای روی موج سوار شدن بعضی از مدیران بود که برای خود شهرت به دست بیاورند حتی به قیمت به هدر رفتن هشت سال عمر تعدادی هنرمندان این کشور نیکنژاد: من اصولاً دوست ندارم اسم آدمها را بیاورم چون این آدمها یا از من بزرگتر هستند که غیراخلاقی است به نامشان اشاره کنم، یا از من کوچکتر هستند و دیگر در حدی نیستند که من بخواهم اسمشان را بیاورم. لذا اسم نمیآورم. فقط به شما بهعنوان یک خبرنگار گرا میدهم تا خودتان به سرنخها برسید. کار من افشاگری نیست.
در ضمن هرگز تخلف مالی صورت نگرفته بود. به جز مواردی که اتفاقاً از دوستان خودشان بودند. آنها فقط شعار میدادند تا بهانهای باشد که جلوی کار را بگیرند. پس تمام آن مصاحبهها علیه «لاله» برای روی موج سوار شدن بعضی از مدیران بود که برای خود شهرت به دست بیاورند حتی به قیمت به هدر رفتن هشت سال عمر تعدادی هنرمندان این کشور.
* اما در مقطعی خیلی دلتان از این حوادث و حواشی پر بود.
نیکنژاد: هنوز هم پر است اما همان زمان هم معتقد بودم اگر بخواهم پته فلان مدیر را روی آب بریزم، دست آخر اتفاقی برای پیشرفت و اتمام فیلم من نخواهد افتاد. درنهایت هم هر آنچه از من خواستند را امضا کردم. هر آنچه حق و ناحق بود از من امضا گرفتند. من هم این کار را کردم تا کار به سرانجام برسد و آنچه بهحق مال من بود گذشتم.
* فارغ از مباحث مالی، آن زمان خیلی جدی درباره نسبت شما با سینمای ایران در رسانههای مباحثی مطرح میشد. برخی سراغ سوابق شما میرفتند، غالباً آثار شما در آمریکا را فهرست میکردند و میپرسیدند چرا چنین فردی باید بیاید و برای چنین پروژه عظیمی بودجه در اختیارش قرار بگیرد.
نیکنژاد: برای اینکه کسانی اینها را مینوشتند که یکمشت بیسواد بودند. آنها هنوز داشتند در آغوش مادرشان شیر میخوردند که من در این مملکت فیلم میساختم. وقتی که من اولین فیلم جنگی را ساختم، سینمای ایران به سمت سینمای دفاع مقدس جهش پیدا کرد. اینها عین تاریخ است و سندش هم وجود دارد. شما نمیتوانید نادیده بگیرید.
در حوزه سریالسازی، زمانی که من اولین سریال را ساختم، سریالسازی در سالهای بعد از انقلاب معنا پیدا کرد. هر کدام از این کارهای من جهشی را ایجاد کردند و امیدوارم امروز «لاله» هم این جهش و جریان جدید را در سینمای ایران ایجاد کند. بازهم به سوال ابتدایی شما برمیگردم و معتقدم همهچیز به انگیزه و هدف فیلمساز از ساخت یک فیلم برمیگردد. سینما تنها هنری است که شخصیت، سواد، فلسفه ذهنی و باور فیلمساز در اثرش روی پرده منعکس میشود. در هیچ هنر دیگری این تأثیر بهصورت نیست.
* این سوابق شما درست است اما بالاخره فاصله زیادی میان شما و سینمای ایران افتاده بود و بالاخره این سوال میتوانست مطرح باشد که چرا چنین پروژهای به چنین کارگردانی سپرده شده است.
نیکنژاد: هیچکس «لاله» را به من نسپرد، من خودم این فیلمنامه را با خود به ایران آوردم.
* اما بودجه دولتی به آن اختصاص پیدا کرد.
نیکنژاد: بله با بودجه مردم ساخته شد، اما بروید و تحقیق کنید من روی این پروژه از سال ۲۰۱۰ سرمایهگذاری کرده بودم. به تعبیری این پروژه پرورش و یا دولوپمنت شده بود که وارد این مملکت شد. هلویی بود که مدیران وقت آن را قاپیدند. اینطور نبود که کسی به من سفارش و بودجهای بدهد و بگوید فلانی بیاید ایران ما سناریویی داریم و پولی هم داریم فقط منتظر شما هستیم که بیاید بسازید، اصلاً چنین نبود، فقط حسودان و بیسوادان و مقصران تلاش میکردند واقعیت را در باندهای خودشان وارونه جلوه دهند و به قول خودشان دست من را از سینمای ایران کوتاه کنند که خدا جزای اعمالشان را در زنده بودنشان داده است. آنها جزای خود را یا دارند میگیرند و یا خواهند گرفت. شک نکنید به دست خدا...
* اما اصلیترین ابهام درباره «لاله» در تمام این ۱۰ سال، بودجه کلانی بود که از طرف مدیریت وقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به آن تخصیص داده شد!
نیکنژاد: صراحتاً میگویم اینها مزخرف است. به شایعات که نمیتوان پاسخ گفت. در لانگ شات یک تعداد سیاسیون بیهدف و معدود، یک تعداد مدیر سینمایی بدون سواد سینمایی و یک سری اصحاب رسانه علیه فیلم بودند که واقعاً شمارشان هم اندک است اما چون باند داشتند و دارند، سروصدای زیادی درست میکنند و همه هم فکر میکنند در شهر چه خبری است! قضیه از نگاه من همان حکم مورچه و قطره باران را دارد که فریاد میزد، دنیا را آب گرفته است!
نمایی از فیلم «لاله»منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: معمای «لاله»؛ بودجهسوزی یا موجسواری مدیران/کار من افشاگری نیست!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران