خاطرات وکیل/ سیاوش به روش خاوری پول ِرفقا را برداشت و رفت کانادا
به جز سیاوش و سیمین،سایر بچه ها دارای شغل و درآمد خوبی بودند اما این تفاوت سطح درآمد و موقعیت اجتماعی به هیچ وجه در روابط ایشان دیده نمی شد بلکه صمیمت ایشان تا جایی بود که هزینه ی مراسم عروسی سیا و سیمین را رفقا داده بودند.سیا و سیمین تازه عروس و داماد، نیازمند پشتیبانی دوستان که ایشان نیز به بهترین نحو از عهده این تکلیف دوستانه برآمده بودند.
بچه ها با توجه به درآمد سیا در کارگاه چوب بری،یک دستگاه پراید به عنوان کادو عروسی به وی دادند تا در کنار حقوقِ کارگاه بتواند با کارکردن در آژانس از عهده زندگی برآید.برابر با روزها و هفته های پس از آغاز زندگی مشترک این دو، رفاقت این جماعت عمق بیشتری پیدا می کرد تا اینکه...
محتویات پرونده و مستندات موکلین موید این موضوع بود که سیاوش و سیمین به موازات لطف و محبت دوستانشان نقشه ای طراحی کرده بودند تا با نامردی تمام از طریق نامشروع و خلاف اخلاق، رودخانه ی رفاقت را گل آلود واز این آب گل آلود شاه ماهی صید کنند.
مهران:چند وقتی بود که در تمام دورهمی ها ،تلفن سیا مدام زنگ می خورد و عمده مکالمه وی راجع به مهاجرت و سفربه دبی بود، پایان هر مکالمه گوشی موبایل را سیمین می گرفت و با انگلیسی دست و پا شکسته صحبت از تاسیس شرکت و گرفتن اقامت در کانادا و..می کرد،اوایل اهمیتی به موضوع نمی دادیم تا روزی که سیا همه را به مجلل ترین رستوران شهر دعوت کرد، با دیدن محلی که سیاوش دعوتمان کرده شبیه علامت تعجب جلوی رستوران خشکمون زد ه بود، منتظر سیا و سیمین بودیم که ورود بنز سیاه رنگی توجه همه را جلب کرد،وقتی دیدیم سیا و سیمین با مردی در لباس شیوخ عرب از بنز پیاده شد ندکم مانده بود شاخ درآوریم،قبل از اینکه حرفی بزنیم،قیافه ی بچه ها که از علامت تعجب شبیه علامت سوال شده بود موجب شد تا سیاوش با لبخندی گوشه ی لبش بگوید:چی شده؟دارید شاخ در میارید؟دیگه با بزرگان نشستن کار دستِ آقا سیا داد و کاری کرد تا همسطح رفقاش بشه!اما الان وقت توضیح و تفسیر نیست و وقت شام هست بعد از شام همگی دعوت من میریم باغ شیخ تا صبح براتون سورپرایز دارم.
آنشب همه ی بچه ها مثل من و زهرا اصلا نفهمیدیم شام چی خوردیم ، همه ی فکر و ذهنمون درگیر تغییرات عجیب و یکدفعه ای سیا بود،کسی که تا چند ماه پیش ،شب تا صبح داخل آژانس کار می کرد تا اجاره ی خونه اش عقب نیفته،بنز سواره وخیلی راحت یک شبه میلیون ها تومان خرج شام دوستاش می کنه!
گزارش مامور اگاهی: اقدامات متهین از شب مهمانی در رستوران و حضور در باغی که سیاوش مالک آن را از شیوخ امارات معرفی کرده آغاز شده :به این شرح که آنشب سیاوش با همکاری همسرش شکات را به گفتگو راجع به شرایط مهاجرت به کشور کانادا دعوت می کند (عین اظهارات سیاوش پیاده شده از فایل صوتی موجود در پرونده)بچه ها این بنده خدایی که تا جلوی رستوران با من آمد از شیوخ بزرگ امارات هست که فقط اسم و رسمش عرب هست و کل خانواده اش در تورنتو زندگی می کنند و چند تا کارخانه ی لوازم آرایش و نوشیدنی در کانادا داره (اوراق تاسیس شرکت به زبان فرانسه و انگلیسی و بروشورهایی با تصویر شیخ مورد اشاره سیا وش در باغ به شکات ارائه شده)،اینطوری که نگاهم می کنید می خواهید بپرسید من شیخ وکجا پیدا کردم؟صدای خنده ی سیاوش ((از تو لپ لپ))بی شوخی واقعا چیزی شبیه تخم مرغ شانسی داخل فیس بووک برام پیش آمد،البته از شش هفت ماه پیش باهاش در ارتباط هستم،حقیقتا از همان ابتدای رفاقت با شیخ از شما خیلی تعریف کردم و گفتم هر کاری که برای من می خوای بکنی باید برای رفقای من هم انجام دهی،وقتی متوجه شد شماهمه جوره پای رفاقت هستید وهزینه ی عروسی من و سیمین ودادید،گفت حاضرهست برای همگی ویزای اقامت کانادا دربیاره!! شیخ معتقد هست بودن چنین رفقایی قیمت نداره،بچه ها می دونید نکته ی جالب قضیه کجاست؟شیخ می گه همین که من شماها را بهش معرفی کرده ام برابر با هزاران دلار سرمایه است، چون در این زمانه چنین انسان هایی کم پیدا می شوند،البته شیخ دوتا روش برای اقامت پیشنهاد داده که مطمئن هستم دومی بهتر از اولی هست پس اول دومی را می گم،اینکه ما ریالی پول هزینه نکنیم و پنج سال اول اقامت در کانادا به عنوان کارمندِ شیخ حقوق بگیر شرکت او باشیم اما بعد از پنج سال ادامه ی زندگی و کار به عهده ی خودمون هست اما پیشنهاد اول اینکه ما به عنوان سهامدار شرکت شیخ ویزای سرمایه گذاری بگیریم که این حالت نیاز به چیزی داره که شما دارید و من ندارم یعنی پول ،پس پیشنهاد مورد نظر من همون دومی است...
ادامه ی گفتگوهای شکات و متهمین به این امر ختم می شود که شکات در عوض لطف و کاری که سیاوش با معرفی شیخ به آنها کرده با فروش خانه و خالی کردن سپرده های بانکی هزینه خرید سهام از شرکت شیخ را پرداخت کنند و سیاوش با تنظیم اقرارنامه ای مبنی بر خرید سهام به نام بچه ها مامور انجام این کار می شود لذا تمام وجوه به حساب مشترک سیاوش و همسرش واریز می شود. در چند ماه گذشته سیاوش بارها به بهانه ی هماهنگی با شیخ به امارات سفر می کند تا اینکه کارت ملی و گذرنامه ی شکات را گرفته و برای ایشان ویزای سه روزه امارات در می آورد و خودش بدون سیمین چند روز زودتر به دبی می رود،یک روز قبل از سفر بچه ها سیمین به بهانه ی بیماری بلیطش را کنسل می کند ، لذا شکات بدون سیمین راهی دبی می شوند.
در فرودگاهِ دبی سیاوش به استقبال بچه ها آمده و آنها را با ماشین ترانزیتِ هتل راهی می کند و می گوید من تا شب چندجا کار دارم تا شما استراحت کنیدو...سر میز شام می بینمتون،شکات شب سر میزشام منتظر سیاوش بودند که ...!افشین که از همان ابتدا به موضوع مشکوک بوده و همین شک سبب ضبط کردن صدای سیاوش و کمترین ریسک در همراهی با بچه ها شده بلافاصله شبانه به فرودگاه برگشته از اطلاعات پرواز آمار سیاوش را می گیرد که متوجه می شود مقارن با حضور بچه ها در فرودگاه سیاوش به کانادا پرواز کرده...تماس با ایران و پیگری های خانواده شکات به این نتیجه ختم شده که سیمین همزمان با پرواز بچه ها به ترکیه سفر کرده وقبل از رفتنش یادداشتی برای بچه ها گذاشته بود:
واقعا ببخشید،هر کاری کردم تقصیر آقای خاوری است((استیکر خنده))از روزی که آقای خاوری میلیاردها تومن اختلاس کرد و رفت منم وسوسه شدم....
پرونده را در قالب ماده1قانون تشدید مجازات مرتکبین ...کلاهبرداری*با استناد به رفتارهای سیاوش و سیمین تشکیل و حسب دستور بازپرس مالک خودرو بنز و باغ مورد نظر شناسایی، مشخص شد که سیاوش خودرو بنز را با راننده اجاره کرده،در ازاء درصدی دستمزد بیشتر به راننده از وی خواسته بود تا با لباس شیوخ عرب در اختیار وی باشدو باغ نیز برای 48ساعت اجاره ی سیاوش بوده!!مجموع اقدامات سیا تشکیل مصداق مانور متقلبانه *به عنوان رکن اصلی جرم کلاهبرداری بود اگر چه مدارک و مستندات به قدر کفایت علیه زوج فراری وجود داشت اما اقامت ایشان در کانادا مانع اصلی حصول نتیجه ی مطلوب برای شکات شد تنها احتمال موجود صدور حکم جلب متهمین از اجرای احکام کیفری واعلام موضوع به پلیس اینترپل* است.
برخلاف تصور غالب آدم ها که برخی اوقات سادگی افراد را دلیل وقوع جرم علیه ایشان می دانند در این پرونده،معرفت و مهربانی شکات بر سادگی آنها غلبه داشت که اگر این میزان از مهربانی و صداقت نبود هرگز چنین اتفاقی رخ نمی داد،که اتفاق همین لحظه موید محبت و یکرنگی ایشان است:
شاید باورش سخت باشه که بگم: همین الان که مشغول تحریر خاطرات این پرونده بود یکی از همان بچه ها برام پیام صوتی فرستاد و اظهار لطف کرد،تقارن این موضوع با زمان تحریر خاطره ی پرونده یادآور دو نکته بود یکی اینکه اگر تو در مسیر انجام تکلیف حرفه ای خویش تلاشی خالصانه داشته باشی ولو اینکه پرونده به نتیجه ی مطلوب نرسد اما در ذهن موکل رفتارها و تلاش هایت ماندگار است و نکته ی دوم اینکه برای یک وکیل هیچ پرونده ای بدون نتیجه مختومه نمی شود و تو پس از سال ها نگران موقعیت موکل هستی و نتیجه ای که حادث نشد.
وکیل دادگستری
*ماده 1قانون مذکور در تعریف جرم کلاهبرداری به عناصری مانند اغفال یعنی گول خوردن شاکی ،امیدوار کردن شاکی به امور واهی مانند رفتن به کانادا و اقامت در آنجا در پرونده مذکور،اما مهمترین رکن این جرم در مانور متقلبانه و تحصیل مال خلاصه می شود.کاری که سیاوش و سیمین کرده بودند و با اجاره بنز و باغ و چاپ بروشور کارخانه در کانادا و ...مانور متقلبانه داده و بابت شریک کردن بچه ها در سهام کارخانه(امور واهی)از ایشان پول گرفته بودند.
*پلیس اینترپل سازمانی بین المللی است که در سال 1923 در وین پایتخت اتریش تشکیل شد.مقر این سازمان اکنون در لیون فرانسه است .شرایط استفاده از خدمات این نهاد پلیسی یکی عضویت کشور متبوع در آن نهاد است که ایران سالهاست عضو اینترپل است،قرارداد استرداد مجرمین ، قانون استرداد مجرمین مصوب 1339نیز به اهمیت این قرارداد اشاره کرده،برای بهره مندی از خدمات پلیس اینترپل دو شرط مهم وجود دارد یکی عدم شمول مجرم در مجرمین سیاسی و..که از خدمات اینترپل مستثنی شده دوم تامین هزینه های متعلق به اقدامات پلیس اینترپل
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: خاطرات وکیل/ سیاوش به روش خاوری پول ِرفقا را برداشت و رفت کانادا
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران