کاندیداتوری هماهنگ اصولگرایان بعد از ورود لاریجانی به انتخابات ۱۴۰۰
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ «صف طولانی نامزدهای ریاست جمهوری چه معنایی دارد؟» این عنوان نشست انتخاباتی کلاب هاوس خبرگزاری خبرآنلاین بود که شب گذشته برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمد مهاجری، روزنامه نگار اصولگرا و عضو شورای سردبیری خبرگزاری خبرآنلاین گفت: تناسبی بین تعداد زیاد نامزدهای صاحب نام در مقابل ۴۰ درصد از مردمی که اعلام آمادگی کرده اند تا در انتخابات مشارکت داشته باشند، ندارد. آیا همه این نامزدها به دنبال افزایش میزان مشارکت شهروندان هستند؟ اگر اینگونه است که زهی سعادت.
وی افزود: از سوی دیگر به شعارها که نگاه می کنید خیلی تفاوتی نمی کند. برخی از این آقایان پوشش و پشتیبان دیگری هستند. برخی هم نمایشی هستند. نه قصد رقابت دارند نه قصد پوشش دارند فقط آمده اند که آمده باشند. ضمن رعایت احترام می توان نام نامزدها را در این بحث مطرح کرد و بدون اینکه اتهامی به ایشان وارد کنیم به موضوع بحث بپردازیم.
در ادامه مشروح این نشست انتخاباتی در کلاب هاوس خبرآنلاین را بخوانید؛
*محسن ماندگاری، روزنامه نگار
درباره این موضوع چند عامل قابل اشاره است. یکی فقدان تحزب در کشور است. چون سیستم حزبی درستی نداریم انتخابات جایی است که افراد عرض اندام می کنند. فقدان تحزب باعث می شود بسیاری از افرادی که کاندیدا شده اند، همفکر باشند یا عضو یک گروه و جریان سیاسی شمرده شوند. برخی پوششی هستند که می دانیم.
کاندیداها می خواهند در مناظره ها محبوبیت خود را بسنجند
مشکل اصلی اینجاست چون جریانات سیاسی و حزب درستی نداریم نامزدها به جای اینکه در رقابتهای درون حزبی شرکت کنند و به عنوان نماینده حزب در انتخابات بیاید، همه در مرحله انتخابات وارد می شوند و بعد صبر می کنند در مناظره ها درصد محبوبیت خود را بسنجند.
برخی از سیاستمداران در کشور ما توهم مدیریت و خوب صحبت کردن و اقناع دیگران را دارند. تصور می کنند دیگران خوب کار نکردند و من می آیم مشکلات کشور را درست می کنم. یکی از نامزدها گفت من دیدم تا امروز همه شعار داده اند من می آیم برنامه ارائه می دهم. همه فکر می کنند در مناظره ها می توانند دیگران را گوشه رینگ ببرند.
برخی کاندیداها به دنبال حضور در دولت بعدی هستند
*نسرین وزیری، روزنامه نگار
دیروز صحبتی با آقای دکتر خانیکی رئیس دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه داشتم. ایشان نقدی داشت و گفت شما خبرنگاران طوری تحلیل می کنید که انگار کمی کمتر از خدا می دانید. طوری حرف می زنید انگار نقدتان قریب به واقعیت است. رجل سیاسی بودن و اعتبار گرفتن از شورای نگهبان در فضای سیاسی ما طوری اعتبار است. کسانی که در این قد و قامت نیستند آمدند و ثبت نام کردند چون نامشان را می خواهند مطرح کنند.
زمانی کسانی در انتخابات ثبت نام می کردند که سابقه انقلابی داشتند، ولی رئیس جمهوری هم داشتیم که هیچ سابقه انقلابی نداشت. افراد شاید با این تصور می آمدند که حتی اگر نامزد سایه و پوششی نباشند، بتوانند بگویند اینقدر رای برای نامزدهای مطرح تر بیاوریم و حضورشان در دولت بعد را تثبیت کنند. شاید به همین دلایل صف نامزدها طولانی شد.
شورای نگهبان فله ای کاندیداها را ردصلاحیت می کند
*اشرف بروجردی،فعال سیاسی اصلاح طلب
علت این موضوع در نداشتن حزب شاخص، بزرگ و فراگیر است. کشورهایی که وارد انتخابات می شوند معمولا دو تا سه حزب دارند که رقابت بین نامزدهای منتسب به احزاب است. اینجا در ایران احزاب نداریم و افراد همه فکر می کنند قبا به تنشان برازنده است. نگاه من خوشبینانه است. ۴۰ سال از انقلاب گذشته و ادوار مختلفی را تجربه کرده ایم و همیشه کسانی چهره های شاخصی در این عرصه آمدند و میدان به کسانی که فکر می کردند می توانند گامهایی بردارند داده نشد، این آزمونی برای رقابت این اشخاص است.
ایراد متوجه شورای نگهبان است. طیف اصلاح طلب یا اصولگرا اطمینان ندارند چند نفرشان ردصلاحیت می شوند. اینها یا باید اعلام کنند در انتخابات شرکت نمی کنیم.این دور آرای اصلاح طلبان بر این قرار گرفته که حق ما شرکت در انتخابات است. چون شورای نگهبان خیلی فله ای افراد را حذف می کنند و هیچکس مطمئن نیست چه کسی قرار است نامزد اصلاح طلبان شوند، عده زیادی وارد می شوند تا ببینند آخرش چه می شود.
در ریاست جمهوری شاید مطرح نباشد ولی در دور قبلی مجلس، عملا هیچ گزینه ای برای اصلاح طلبان باقی نماند. الان هم فکر می کنم یکی از دلایل ازدیاد نامزدها همین است. این مسئله به جامعه هم آسیب می رساند. مردم را دچار سردرگمی می کند. نمی دانم قرار است چه کسی هدایتگر امر اجرا در این کشور باشد. رئیس جمهور نقش آفرین و تاریخ ساز است و می تواند برای آینده کشور هم رشد و هم افت را فراهم کند که ما هر دو را تجربه کردیم.
قهر مردم با انتخابات به نفع اصولگرایان است
در دوره ای باعث شد همه زیرساختها و زیربناها و اخلاق و ارزشهای جامعه زیر سوال رفت و حذف شد. در دوره ای هم مباحث مطرح می شد و تجربه مثبتی بود. همین مسئله باعث سردرگمی مردم می شود و آنها نمی دانند چه کسی قرار است رئیس جمهور آینده شود. این یکی از آسیبهای تعدد نامزدهاست.
شاید نگاه آنها این است که با آمدنشان در انتخابات، نهایتا بتوانند بستری را برای افزایش مشارکت در انتخابات فراهم کنند. هر وقت مردم با انتخابات قهر کردند، اصولگرایان با معدودی از افراد و با یک صدا برنده انتخابات می شوند. در صورتی که افراد متعدد اگر وارد شوند می تواند چندصدایی را معنا دهد و باعث شود جامعه تهییج و تشویق شود.
خیلی نگاه منفی نداشته باشیم که چرا این نامزدها آمده اند و تعداد کاندیداها از تعداد رای دهندگان بیشتر است. این هم تجربه ای است که چهره افراد شناخته شود و تعریف رجل سیاسی را بتوان عرضه کرد، از این وضعیت نتیجه گرفته شود.این که چه کسی قرار است بیاید به دلیل ویژگی های شخصی است که می آید و می تواند به عنوان رجل سیاسی وارد انتخابات شود.
احمدی نژاد دیگر حالت عادی ندارد /باید ترمز احمدی نژاد را کشید
*عباس امیری فر؛ رییس شورای فرهنگی و امام جماعت مسجد نهاد ریاست جمهوری در دوره احمدی نژاد
مصوبه اخیر شورای نگهبان که به دلیل ابلاغ سیاستهای کلی نظام بود، باعث شد کمتر افراد ثبت نام کنند. در دوره اول ریاست جمهوری، همه تمسخر می کردند. اگر این دوره را امتحان کردیم و رئیس جمهور اصلح انتخاب شد، کاری کنند که آبرومند باشد ومورد وهن جمهوری اسلامی نشود.
سوال: شما می گویید شورای نگهبان نعمت است و باید قدرش را دانست ولی چرا آقای احمدی نژاد می گوید اگر صلاحیت من را تایید نکنید انتخابات را قبول ندارم؟
امیری فر: من سخنگوی ایشان نیستم و ۶ سال است به خاطر رفتارهای زننده شان اعلام جدایی کرده ام. ساعتها با او صحبت کردم و گفتم باید قانونمند باشید. آقای احمدی نژادی که الان می بینید از زمین تا آسمان نسبت به احمدی نژاد ۸۴ عوض شده است. آن زمان درباره فتنه نظر داشتند برخی را اعدام کردند ولی چطور الان می گویند مخالف بودند؟ ایشان اصلا دیگر حالت عادی ندارد و دیشب هم دیدید که مدیر رسانه ای او به یکی از کاندیداها توهین کرد و گفت جاسوس است.
یک مقداری نظام با او مسامحه می کند ولی باید ترمزش را کشید و در یک روند قانونی با او برخورد کرد. من از کارهای ناشایست او ناراحتم. امام فرمودند شورای نگهبان باید باشد که صلاحیتها با ۶ فقیه عادل و ۶ حقوقدانان منتخب مجلس حرف نهایی را بزنند. در مجموع اگر آقای خاتمی یا آقای هاشمی آمدند به خاطر مدیریت شورای نگهبان بوده است. باید حواسمان باشد که این شورا را قانون معین کرده و حضرت امام و مقام معظم رهبری هم تایید کردند. این که آقای احمدی نژاد این کارها را می کند کلا استحاله پیدا کرده است.
رسم شده با افتخار بگویند حزبی نیستیم
*حسن غفوری فرد، نماینده ادوار مجلس
این که افراد زیادی در ثبت نام ها شرکت می کنند به خاطر این است که تحزب نداریم. در کشور ما رسم است اگر کسی می خواهد افتخار کند می گوید اهل هیچ حزبی نیستم. خودم از سال ۴۲ در تشکیلات حزبی بودم و در تشکیل خانه احزاب در کل آسیا شرکت داشتم. ۲۰۰ حزب در وزارت کشور عضویت دارند و ۴۰۰ گروه و حزب هستند که نمی توانند به صورت جدی در کشور فعالیت کنند.
بسیاری از این حزبها روی یک ورق کاغذ حضور دارند و آن هم در شب انتخابات فعال می شوند. الان در فضای مجازی اطلاعیه مجازی می دهند. چند جبهه جدید نزدیک انتخابات تشکیل می شود و بعد از انتخابات هم کلا از بین می رود و فراموش می شوند. جبهه ها یکی دوماه پیش از انتخابات ایجاد می شود و بعد کلا منتفی می شوند. هنوز عادت نکرده ایم و ایمان به تحزب نداریم. تحزب در اغلب جاها ضدارزش محسوب می شود.
اغلب نامزدها می گویند به صورت مستقل آمده ایم. جمعی بین دو جناح هم ایجاد شده به نام مستقلین که خودشان یک جناح شده اند و بسیاری از افراد می گویند به صورت مستقل شرکت کرده ام. تنها راه این وضعیت این است که به سمت ایجاد چند حزب جامع برویم. بسیاری از چیزهایی که نام حزب گرفته اند تشکیلات صنفی هستند. جامعه فلان قشر یا مهندسان، کشاورزان، فرهنگیان و دانشگاهیان بیشتر جنبه صنفی و حتی منطقه ای دارند. فارغ التحصیلان یک دبیرستان و مدرسه به نام حزب از وزارت کشور مجوز گرفته و فعالیت می کنند. نتیجه این می شود که در انتخابات ریاست جمهوری ۵۹۲ نفر شرکت می کنند. در مجلس در تهران برای یک کرسی ۶۰۰ نفر تایید صلاحیت می شوند و برای ۳۰ کرسی تهران حدود ۳ هزار نفر ثبت نام می کنند.
آدم بخواهد در ۲۰ روز با ۵۹۲ نامزد ریاست جمهوری آشنا شود یا ۱۰ نفری که شورای نگهبان تایید می شود خود و برنامه هایشان را معرفی کنند. هر کسی می آید شعارهای خوب می دهند. رفع بیکاری، حل مشکلات معیشت مردم و تمام خوبی ها را می گویند و بعد هم جوابگو نیستند. در مجلس می گویند خیلی از نماینده ها یکبار مصرف هستند. شعارهای زیبایی می دهند و می آیند و دور بعد هم که انجام نشد، دیگر رای نمی آورند. اگر حزب وجود داشت و دوام و بقای بیشتری داشت و تاریخ داشت، احزاب پاسخگوی کاندیدایی هستند که معرفی می کنند.
امسال شورای نگهبان تعاریفی برای رجل سیاسی تعریف کرده و این یک قدم به جلو است و پیش بینی من این بود که اگر این مصوبه نبود شاید ۳ هزار نفر نامزد می شدند چون دور گذشته ۱۶۰۰ نفر نامزد شده بودند. با این اقدام شورای نگهبان با وجود انتقادات و بحثهایی که هست و موقع مناسبی این مصوبه اعلام نشد، تعداد محدود شده ولی هنوز این مشکل وجود دارد.
سوال: نظر به اینکه ۴۰ چهره مطرح موقع ثبت نام به اتفاقات ۴۰ سال گذشته نقد داشتند خیلی ها می گویند انگار آقایان همین الان از سوئیس آمده اند. شما هم با وجودی که از ریشه داران فعالیت های حزبی در حزب جمهوری اسلامی و خانه احزاب و جامعه اسلامی مهندسین هستید، بفرمایید احزاب ما چقدر رئیس جمهور ساز هستند؟ آقای احمدی نژاد به عنوان یک عضو جامعه اسلامی مهندسین وقتی نامزد شد، این جامعه از آقای هاشمی حمایت کرد. الان ۴۰ سال از انقلاب گذشته و چقدر احزابی که شما عضو آنها بودید در ریاست جمهوری فعال بودند؟ نمره خودتان چند است؟
پاسخ غفوری فرد:در اول انقلاب با حضور مردان بزرگی چون آیت الله بهشتی ما یک حزب جامع درست کردیم و در مجلس اول موثر بودیم و بعد از جریان بنی صدر نیز در تعیین رئیس جمهور که خود مقام معظم رهبری بود اثر داشتیم.
مردم به احزاب ذهنیت منفی دارند چون احزاب مانند حزب توده وابسته به خارج بودند یا به دربار وابسته بودند مانند حزب رستاخیز. پس از انقلاب این ذهنیت منفی داشت اصلاح می شد. مردم از حزب جمهوری اسلامی ایران استقبال خیلی خوبی کردند. این حزب در تابستان ۵۷ شکل گرفت. ما در اساسنامه آورده بودیم هر زمان تعداد اعضا به ۳۰۰ نفر بشود کنگره تشکیل دهیم. بلافاصله چند میلیون نفر عضو شدند.
ولی بلافاصله اختلافات خیلی زیاد شد. در انتخابات مجلس و انتخاب مقام معظم رهبری در ریاست جمهوری بسیار موفق بودیم. ولی به علتی که شما در جریان هستید این حزب از بین رفت و از سال ۶۵ تا ۷۴ فعالیت حزبی نبود. بعد تا سال ۷۹ فعالیتها آزاد شد و بعد به صورت بادکنکی با رشد احزاب مواجه شدیم. مجموع این مشکلات علت این است که احزاب موفق نیستند. آقای احمدی نژاد هم نامزد جامعه اسلامی مهندسین نبود. عضو علی البدل این جامعه بود که با ارتباطاتی به عنوان شهردار تهران معرفی شد. خود ایشان هم هیچ وقت اعلام نکرد عضو حزب است. تحزب ضدارزش است و خیلی ها برای این که بگویند ما مهم هستیم می گویند من عضو هیچ جا نیستم. مطلب شما درست است. ما موفق نبودیم تشکیلاتی درست کنیم که از دل آن نمایندگان و ریاست جمهوری پاسخگو باشند.
قبل از ۸۴ هم مشخص بود احمدی نژاد چطور آدمی است
*محمد مبین، فعال رسانه ای
بخش مهمی از ثبت نام مردم عادی، ناشی از یک اعتراض به روند اداره کشور است. مردم به شکل و شمایل خاصی اعتراض می کنند. روز اول خانم موتورسوار آمد و اعتراض کرد. یک آقای روحانی که در بیرون معرکه گرفت و از ویلای مهر صحبت کرد ناشی از فرآیند اعتراض به اداره کشور است. حتی آقای تاجزاده هم در این معنی تفسیر می شود. چرا اعتراض به اینجا می رسد؟ چون ما حزب نداریم. حزب داریم ولی هیچکدام حزب نیستند. حزب باید از مردم باشد ولی اینها ناشی از قدرت هستند. هر کسی دولت یا نهادهای قدرت را در اختیار بگیرد اولین کاری که می کند حزب می زند و این احزاب کاغذی هستند. در واقع اعتراضی که باید درون احزاب صورت گیرد در جای دیگری مانند ثبت نام انتخابات مجلس، ریاست جمهوری و شوراها اتفاق می افتد. تا جایی که ما به سمت ایجاد احزاب ناشی از مردم نرویم این روند ادامه دارد. احزاب ناشی از مردم چطور شکل می گیرد؟ باید به مردم یاد بدهیم هر کسی سر جای خودش عادت به کار تیمی کند.
یک مثال ورزشی بزنم. آرزو داشتیم در این کشور که در والیبال یک ست را ببریم ولی الان والیبال ما جزو قدرتهای جهان است. یعنی یاد گرفتیم کار تیمی انجام دهیم. حزب همینطور است. هر کسی با تفکر خود باید به احزاب بزرگی بروند. نه احزابی که کنگره هم تشکیل نمی دهند. احزابی که مرامنامه دارند. اگر احزاب بزرگ تشکیل شود این اتفاقات و ثبت نامها را هم نخواهیم دید که وهن نظام هم نباشد.
آقای امیری فر دیر آقای احمدی نژاد را شناخت. قبل از ۸۴ هم مشخص بود وقتی حرمت بزرگان انقلاب آیت الله هاشمی را شکست مشخص بود حرمت مقامات بالارا هم خواهد شکست. کاش دوستان زودتر می فهمیدند و کاش در انتخابات بفهمند کدام سمت می روند و از چه کسی حمایت می کنند و دنبال کسانی نروند که جمهوری اسلامی را به تبعیض و فساد و تحقیر زیر سئوال می برند. ولی شما وقتی کلیت نظام را با این کلمات توصیف می کنید مانند این است که شبیه یک مدیر ساختمانی هستید که ساختمان خود را با این کلمات زیر سئوال می برید.
چرا همه در ایران می خواهند نخست وزیر شوند
*مجید تفرشی، تاریخ نگار
وقتی شما اجازه مشارکت به همه را نمی دهید و در سطوح پایین هم آموزش داده نمی شود عملا همه دوست دارند نماینده مجلس و رئیس جمهور شوند. مرحوم دکتر علی اکبر که استاد دانشگاه بود برای من تعریف می کرد در زمان جنگ جهانی دوم در دانشگاهی در لندن درس می خواندم. استادم من را صدا کرد و گفت چند نخست وزیر دارید؟ گفتم معلوم است یک نفر. گفت چرا ۱۰۰ دانشجوی ایرانی دارم و می پرسم می خواهید چه کاره شوید؟ می گویند نخست وزیر می شوم. مگر چند نخست وزیر دارید؟
وقتی یک کارمند فرصت درست خدمت را نمی بیند، دو حس به او دست می دهد. یا کلا بی خیال تعلق و وفاداری می شود یا می گوید باید بروم بالا خودم بنشینم. شما همه احزاب را حذف کردید و بعد می گویید چرا همه وارد شده اند. در این وسط یک عده زورو و رابین هود می شوند و عده ای مسخره می کنند. وقتی مردم تاثیرگذاری خود را نمی بینند یا همه بی خیال سیاست می شوند یا به بالاترین سطح می خواهند برسند.
مسئله معیوب بودن انتخابات از زمان مشروطیت تا الان را داریم. نماینده ای از یک شهر می آید و وارد مجلس می شود. تهران ۳۰ نماینده دارد و در همه شهرهای دنیا هر محله یک نماینده دارد. بگذریم که دوستان اصلاح طلب دنبال استانی کردن نمایندگی بودند که کاری نتوانستند بکنند.
رهبری و دبیرکل احزاب سیاسی در ایران با رای آحاد احزاب انتخاب نمی شوند یعنی در عمل افرادی تعیین شده اند یا بین افراد از قبل تعیین شده رقابت می شود، شفافیت و فرصت برابر و نظارت در احزاب هم مفقود است. رهبران احزاب خود را مستلزم پاسخگویی به اعضا هم نمی دانند. احزاب دیرپایی مانند موتلفه هم تعداد اعضایشان آنقدر زیاد نیست که رای اکثریت بخواهد جهت حزب را تغییر دهد یا به خاطر شکست جهت خود را عوض کنند.
ولی وقتی درباره احزاب چند میلیونی صحبت می کنید آنها باید رفتار خود را توضیح دهند و نمی توانند جواب ندهند. حسابرسی در ایران بین احزاب وجود ندارد. تا زمانی که حسابرسی نباشد، احزاب جایگاه مناسب نخواهند داشت. احزاب در ایران از چپ افراطی تا راست ارتجاعی معمولا تلاش دارند گذشته خود را پنهان کنند. بسیاری از اصلاحطلبان در اوایل انقلاب رادیکال و تندرو بودند. بسیاری از اصولگرایان اندیشه های اقتصادی لیبرالی داشتند. عمدتا تلاش می کنند گذشته شان را پنهان کنند و وقتی به یادشان می آورید ناراحت می شوند. تلاش برای مخفی کردن گذشته خیلی خطرناک است.
لاریجانی تاکید کرد مشکلات اقتصادی با روش نظامی قابل حل نیست
سوال: امروز آقای مهاجری خاطره ای از آقای حدادعادل نوشته بود و دلیلی برای انبوهی از نامزدها عنوان کرده بود. این دلیل چیست؟
محمد مهاجری: قبل از اشاره به این نکته، آقای دکتر تفرشی بحثی درباره نقش تحزب در انتخاباتهای قبل داشت و بیگانگی ما با این موضوع، ما وقتی در مقام تئوری قرار می گیریم، می گوییم کشور ما به خاطر این مشکل دارد که حزب ندارد. بعد نامزد ما موقع ثبت نام می گوید من مستقل هستم در حالی که کاملا برخاسته از یک تفکر سیاسی در کشور است ولی انگار برای خود ننگ می دانند که وابسته به یک جریان سیاسی باشند. بخشی به خاطر این است که افراد از زیر بار مسئولیت قولها و وعده های خود فرار کنند.
نکته امروز خاطره نبود، اتفاق خبری بود. روز شنبه آقای لاریجانی برای ثبت نام رفت و برداشت عمومی این بود که ایشان با روش محافظه کارانه می رود و ثبت نام می کند و تمام می شود. ولی وقتی ورود کرد یک هشتگ دوقسمتی نه کلید و نه چکش وارد گفتمان تازه ای شد و بحث این که اقتصاد این نیست که دردادگاه و پادگان سرنوشتش تعیین شود، هم مسئله مفاسد اقتصادی را به چالش کشید و این که از طریق نظامی مشکلات اقتصاد قابل حل نیست و به نظر می رسد این ادبیات تازه ای است که کسی در ۱۴۰۰ مطرح نکرده است.
کاندیداتوری هماهنگ اصولگرایان بعد از ورود لاریجانی به صحنه
آقای رئیسی با گفتمان مبارزه با فساد و عدالت از دو سال پیش این حرف را مطرح کرده و یک کلمه به آن اضافه نکرده است. کس دیگری هم حرف تازه ای نداشت. حرف تازه آقای لاریجانی عامل آن شد که بعدازظهر چند نفر به وزارت کشور بروند. افرادی که قرار نبود وقتی نامزد اصلی آقای رئیسی وارد شد، وارد نشود. یکی شان آقای زاکانی می گوید من ناگهان قرار شد بیایم. من مطلع شدم در واقع یک کار هماهنگ شده بود.
نگاه امنیتی به احزاب وجود دارد
*رضا خجسته رحیمی، روزنامه نگار
سال ۷۸ در انتخابات مجلس، آقای تاجزاده معاون وزیر کشور بود و آقای احمدی نژاد علاوه بر اینکه نامزد مجلس بود، بازرس شورای نگهبان هم بود و گفتگویی تاریخی بین دو نفر شکل گرفت. آقای تاجزاده به دموکراسی و ساختار حزبی اشاره می کند. آقای احمدی نژاد در پاسخ می گوید شما در ایران زندگی می کنید. اینجا نه به دموکراسی نه نظام حزبی و نه توسعه اعتقاد نداریم. معنی قانون اساسی حق سالاری و اسلام سالاری است.
این که امروز آقای احمدی نژاد از مردم صحبت می کنند را کار نداریم. در این ۴۳ سال نگاه منفی و امنیتی از بالا نسبت به احزاب وجود داشته و نتیجه اش این می شود که حتی نامزدهای اصولگرا هم در چهارچوب احزاب خود را تعریف نمی کنند. زمانی اصولگرایان اسامی مانند آبادگران را انتخاب می کردند تا کار کنند ولی آقایان رییسی، احمدی نژاد و سعید محمد می گویند ما مستقل هستیم و چهارچوب حزبی را کنار می زنند. ما در این ۴۰ سال گذشته نگاه منفی به احزاب داشتیم. احزاب شناسنامه دار ما مانند مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب منحل شده است. در یک جامعه کلنگی زندگی می کنیم که ۱۰ سال یک حزب شکل می گیرد و بعد با کلنگ می زنیم خرابش می کنیم.
تعداد زیادی نامزدها که معلوم نیست چه جریانی را نمایندگی می کنند به صورت فردی پیش می آیند. این را خودخواسته جمهوری اسلامی انتخاب کرده ولی بسیار خطرناک است. مثلا می گوییم آقای خاتمی عکسش منتشر نشود چون فکر می کنیم او سازمان رای و حزب دارد ولی به آقای احمدی نژاد مصونیتی دادند چون فکر می کردند سازمان رای ندارد و حالا تبدیل به یک مشکل امنیتی شده است. تا حالا نداشتیم که فرصت انتخابات اینقدر کوتاه در حد یک ماه شود و وقتی این فرصت کوتاه شود تحول رای مردم بازه های کوتاهتری پیدا می کند و پیش بینی پذیری انتخابات بسیار کوتاه می شود. ضمنا سال ۸۷ آقای احمدی نژاد نامزد اصولگراین و نامزد جامعه اسلامی مهندسین بودند.
اگر با نگاه تکلیف شرعی بخواهیم کار سیاسی کنیم، چیزی به اسم حزب سیاسی نخواهم داشت
*محمد مهاجری، فعال رسانه ای
وقتی می گوییم صف طولانی نامزدها چه معنی ای دارد یعنی در مملکت حزب نداریم. چرا احزاب شکل نمی گیرند؟ سال ۱۳۸۴ نامزد اصولگرایان سنتی که آن موقع شورای هماهنگی پیروان خط امام و رهبری بود، آقای دکتر لاریجانی بود. یکی از گروه های این شورا، جامعه اسلامی مهندسین بود و قاعدتا مهندس نبوی به آقای قالیباف رای داد. گفتیم چرا؟ گفت احساس تکلیف شرعی کردم به آقای قالیباف رای دهم. تا مقوله ای مانند تکلیف شرعی در نظام سیاسی و حزبی ما حرف می زند هیچ وقت آدم متشرع نمی تواند وارد حزب شود.
نمی شود در حزب باشید و تکلیف شرعی شما خلاف گفته حزب باشد،نمی توانید در حزب بمانید.برای همین می بینید ۴۰ نامزد اصلی و ۵۰۰ نامزد غیراصلی می آید که در درون نظام حزبی از پایین شروع نکرده اند. طرف به هر دلیلی در یک سیستم پوپولیستی رشد کرده و همه جریانات سیاسی از او استقبال کرده اند.
برداشت من این است مادام که ما با ایدئولوژی تکلیف شرعی بخواهیم کار سیاسی کنیم هرگز در مملکت چیزی به نام حزب سیاسی نخواهیم داشت.
وابسته به احزاب بودن برای سیاسیون افت دارد
*سعید آجورلو، فعال رسانه ای
معنی این صف نامزدها یعنی احزاب به شدت در ایران ضعیف و سست هستند یعنی بین احزاب شکاف جدی وجود دارد. ناسا (نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان)، شورای ائتلاف و شورای وحدت قبل از انتخابات از کدام نامزد برای ثبت نام دعوت کردند؟ نهاد اجماع ساز فقط یک خبر آمد که ۱۴ نفر بروند ثبت نام کنند. معلوم نشد از کدام نامزدها دعوت کرده بروند ثبت نام کنند. در شورای وحدت یک لیست ۱۰ نفره دیدیم. بعد گفتند آقای رئیسی گزینه ماست. پس چرا این نامها را دادند. اعضای آنها که بودند؟ چطور مکانیسمی داشتند؟ اگر می گویید منتقد شورای ائتلاف هستیم بگویید فرآیند بررسی نامزدها چیست؟ شورای ائتلاف هم نامزد یک، دو، سه را باید قبل از انتخابات دعوت می کرد که چیزی ندیدیم.
جز کارگزاران و اتحاد ملت نمی دانم بقیه اصلاح طلبان گزینه معرفی کردند یا نه؟ در اصولگرایان جبهه پایداری، در بهار سیاست یعنی انتخابات یکی دو مصاحبه آقای محصولی کرد، پس چرا بیانیه نمی دهند؟ ایثارگران، موتلفه چرا اسم می دهند و بعد می گویند ما به احترام آقای رئیسی نامزد نداریم. وقتی یک جبهه سیاسی نتواند قاطع حرف بزند و بخواهد با ریش سفیدی کار کند چرا نامزدها تابع این احزاب ضعیف باید باشند؟
آقای رئیسی گفتند من نامزد مستقل هستم. اساسا وابسته به یک جناح بودن برای سیاسیون ما افت دارد. نتیجه اش این می شود که۴۰ نفر فرد که خود را در حد رجل سیاسی می دانند به شورای نگهبان می رسند. شورای نگهبان چه کند؟ همه را تایید کند؟ آقای شریعتمداری خود را کجا در آزمون گذاشته است؟ شورای نگهبان باید ۵ روزه تصمیم بگیرد و بعد چالش داریم و مردم هم باید در فاصله ۲۰ روزه باید انتخاب کنند. چطور انتخاب کنند؟ چه توقعی داریم تحت تاثیر مناظره و یکی دو جمله قرار نگیرند؟ باید در حوزه انتخابات اتفاقات جدیدی بیفتد.
*آهنگران، فعال اصلاح طلب
مصوبه اخیر شورای نگهبان باعث شد تا با توجه به فضای انتخابات شعارهای نامزدها شنیده شود و این که نامزدها با نظم سیاسی در دوگانه اصلاح طلب و اصولگرا این ۴۰ نفر ثبت نام کرده ها کمتر مستقل هستند ودر یکی از این دو طیف تعریف می شود تا با احتمال گرفتن تایید صلاحیت، در یک ائتلاف با دوستان سیاسی خود وارد شوند. از یک ارتفاع بلندتری و در قالب نامزد تایید صلاحیت شده در عرصه حضور داشته باشند تا اگر بنای به کنار رفتن باشد جایگاه خود را در دولت بعدی تثبیت کنند. یکی از مهمترین دلایل مصوبه شورای نگهبان بود که شوق و رغبت بسیاری را برانگیخت تا شاید تایید صلاحیت شوند.
ضمن تایید شلختگی سیاسی در ایران و نبود احزاب واقعی طبیعی است اینطور صف کشی ها وشوق و رغبتها برای خدمت در نامزدی خیلی طبیعی است و عجیب نیست.
رابطه ای بین ریاست جمهوری و انتخاب رهبر وجود دارد؟
*مجتبی حسینی، روزنامه نگار
احزاب بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارند علی رغم اینکه سعی دارند بوروکراسی حزبی را حفظ کنند. نظام سیاسی و مدیریت قدرت در ایران به صورت کنسرسیومی اداره می شود. نظام سیاسی به صورت شرکتی است که در ظاهر سهامداران مردم هستند. هیات مدیره باندهای قدرت هستند و مدیرعامل رئیس جمهور است. اعضای هیات مدیره می خواهند به ظاهر مدیرعامل را عوض کنند. به نظر می رسد برخی از اعضای هیات مدیره تمایل دارند به جای مدیرعامل شدن، رئیس هیات مدیره شوند. این را شفاف نمی گویند ولی از تاملات آنها به راحتی نمی توان چشم پوشی کرد.
این نامزدها که صف کشیده اند چه کسانی هستند؟ همین اعضای هیات مدیره که فرصت را کم دیدند و گویا اتفاقات بزرگتری قرار است رقم بخورد و ماموریت دارند خواسته راهبران اصلی خود را پیاده کنند.
کثرت نامزدها نشان می دهد همه جریانات باندی با همه توان وارد صحنه انتخابات شدند. سئوال اینجاست که چه ربطی بین ریاست جمهوری و انتخاب رهبر وجود دارد؟ شاید باید به قانون اساسی برگردیم که اگر رهبر بهر دلیلی نتواند وظایف خود را انجام دهد شورایی متشکل از رئیس قوه قضاییه و رئیس جمهور و فقیه منتخب مجمع تشخیص مصلحت باید وظایف رهبر را تا کشف رهبر ادامه دهند.
حزب برای دورهمی و خوش گذراندن نیست
*شهاب طباطبایی، فعال اصلاح طلب
احزاب تشکیل می شوند برای رسیدن به قدرت،حزب دورهم نشستن و خوش گذراندن نیست ولی رسیدن به قدرت و قدرت طلبی به حدی واژه منفی جا افتاده و توسط کسانی اینطور جاافتاده و هدفمند است. هر چیزی نیاز به زمان دارد تا جا بیفتد. تا حزبی می آید پا بگیرد و اعضای آن بیشتر از عددی شود،یک موضوعی پیدا می شود و حزب نفله می شود. به نظر می رسد احزاب موثر احزاب ریشه دار و کسانی هستند که کار حزبی بیشتری کرده اند، جاهایی در عین رقابت باید سر اصل موضوع تحزب بایستند.احزاب وقتی شکل واقعی پیدا می کنند که دو رقیب اصلی کنار هم باشند.در رقابت سیاسی دو آدم که حرفی برای گفتن دارند و ریشه سیاسی و حزبی شان مشخص است بیایند رقابت کنند نه همه را بزنند و دو آدمی که معلوم نیست چه کسی بودند و ریشه در کجا دارند در میدان بمانند. دوستان بیایند نتیجه مشخص بگیرند و به حاکمیت برسانند تا بتوانند کار کنند نه این که به آنها نگاه امنیتی شود.
باهنر حاضر به کاندیداتوری نشد
سوال: آقای باهنر سال ۹۲ برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کردند ولی ثبت نام نکردند. چرا ایشان نیامد ثبت نام کند؟
پاسخ حسن غفوری فرد:چندین بار با ایشان هم در جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه اسلامی مهندسین صحبت کردیم. ایشان گفتند بعد از مجلس هشتم نامزد نمی شوند. قبل هم می خواستند نشوند. برای ریاست جمهوری هم بارها با او صحبت شد ولی به هیچ وجه نپذیرفتند.
۲۷۲۷
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: کاندیداتوری هماهنگ اصولگرایان بعد از ورود لاریجانی به انتخابات ۱۴۰۰
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران