چرا روشنفکران از دیکتاتورها حمایت میکنند؟ پری سیما معروفی - Gooya News
از زمان استقرار جمهور اسلامي در ایران ، روشنفکران ، دانشگاهیان و فعالان سیاسی بسیاری چه در داخل و چه در خارج از این رژیم توتالیتر حمایت کرده و موجب استمرار حاکمیت آن و نیز باعث تضعیف و سردرگمی جنبش آزادیخواهی در کشور گشته اند. اما این موضوع بسیار مهم و پیچیده مورد تحقيق و بررسی همه جانبه و موشکافانه ی روشنگران ایرانی قرار نگرفته و برخورد جریان مخالف در بهترین حالت اظهار ناامیدی ، ناباوری و شوكه شدن بوده است. مهم است که توجه کنیم این پدیده مختص کشور ما و شرائط امروز ایران نبوده و در طول تاريخ بشر همواره جریان داشته ودر قرن بیست ویکم تحقيقات بسیاری توسط کارشناسان و محققان در غرب انجام شده که میتواند تا اندازه ی زیادی به شناخت و درک ما و روشن شدن زوایای پنهان و موجبات عديده ی جامعه شناسی و روانشناسی این پدیده کمک کند.
پاول هولاندر یکی از کسانی است که به بررسی مستدل و مبسوط این موضوع پیچیده در کتاب خود بنام « از بنیتو موسولینی تا هوگو چاوز : روشنفکران و یک قرن قهرمان پرستی سیاسی » (۱) پرداخته است. موضوع بحث او اساسا٫ً متفکران وروشنفکران و فیلسوفان غرب اند که در دموکراسی های غربی زندگی میکنند و از مامن امن وزندگی خوب خود دلشیفته و حامی دیکتاتورها و سیستم های دیکتاتوری در کشورهای دیگر بوده و هستند و سالیان طولانی تحقیق و تفحص و عمری مطالعه و تفکر خلاق و در مورد هستی و روابط قدرت و جامعه و سیاست و خلق تئوری های ارزنده و پیشرو و کمک به بشریت ، آنها را در مقابل قضاوت نادرستی که دربرخورد با دیکتاتورها داشته اند بیمه نکرده است. لیست طولانی متفکرانی که هولاندر به بررسی عملکرد آنها و توهم و خود فریبی شان در این رابطه پرداخته بسیار تکان دهنده است. متفکرانی همچون هایدگر، پاول دومن، برتراند راسل، جورج برناردشاو، ژان پاول سارتر، فوکو و بسیاری دیگر...موضوع بحث هولاندر هستند. باید توجه داشت که مقایسه روشنفکرانی که هولاندر مورد بحث قرار میدهد با آنچه که ما در ایران بنام روشنفکر مینامیم تفاوت کیفی دارد. چرا که بقول آرامش دوستدار قرن ها است که ایران فیلسوفان و متفکرانی مطرح در سطح جهان بوجود نیاورده است و این مطلب با توجه به بضاعت موجود ما، طیف های گوناگون دانشگاهیان، فعالان سیاسی، روزنامه نگاران ، نویسندگان ... را دربر میگیرد که شاید بتوان بطور مجازی عنوان روشنفکر را برای آن به کار برد. اما این تفاوت و نیز موقعیت متفاوت مکانی مانع از بکاربردن تحلیل او از شرایط موجود ایران نمیشود، چون بنیان و اساس بحث و ریشه های نهفته در آن یعنی خودفریبی و فرب سیاسی در هر دو مورد یکی است. هر چند همانطور که آرام بخشیان در بررسی کتاب هولاندر اشاره میکند بعضی از این روشنفکران در دیکتاتوری هایی که آن را ستایش میکنند زندگی کرده اند و شاهد سبعیت آن بوده و برخی نیز حتی خود برای حفظ جان خود به کشورهای دیگری پناه برده اند و حتی این تجربه نیز موجب عدم خود فریبی شان در طرفداری تهوع آور آنها در حمایت از این دیکتاتورها نبوده است. چیزی که ما به وضوح در طیف رنگارنگ روشنفکران و فعالان سیاسی ایرانی که از دم تیغ رژیم گذشته اند می بینیم. قضاوتی معیوب که هولاندر محققانه و تیزبینانه به شکافتن دلایل آن می پردازد. تئودور دالریمپل در بر رسی این کتاب مینویسد: ٌ جای تعجب نیست که پاول هولاندر پروفسور باز نشسته ی جامعه شناسی از دانشگاه ماساچوست از مدتها پیش علاقمند به بررسی فریب سیاسی و خودفریبی بوده است. شخصی که در موطن خود مجارستان تجربه ی دست اولی از هر دو رژیم نازی و کمونیسم را دارد.ْ (۲)
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: سخنی با قهرمانان و ورزشکاران حمایت کننده از کاندیداتوری قاضی مرگ "رئیسی"، یداله بلدی - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران