وعده صدام برای آزادسازی جزایر ایرانی!
در منزلتان نشستهاید که صدای یک انفجار مهیب به گوشتان میرسد؛ صدای بلندی که لحظاتی بعد با داد و فریاد ادامه مییابد و کمی بعد در نقطهای دورتر تکرار میشود تا متوجه شوید، شهرتان در حال بمباران است؛ این شرح حال خرمشهریهایی است که ۲۹ شهریور سال ۵۹ را درک کردهاند.
به گزارش «تابناک»، عملیات بیتالمقدس، یکی از بزرگترین رویدادهای نظامی تاریخ ایران و یکی از بزرگترین نبردهای تاریخ دفاع مقدس محسوب میشود. ۱۳۰ هزار رزمنده ایرانی در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادی بخش وسیعی از جنوب ایران و تمرکز عمده بر بازپس گیری خرمشهر، عملیاتی را آغاز کردند که سه هفته به طول انجامید و این روزها مصادف با آخرین روزهای این عملیات غرورآفرین است. این عملیات به قدری بزرگ بود که پس از سالها هنوز ناگفتههای بسیاری برای آن وجود دارد تا جایی که بسیاری از فرماندهان عراقی نیز در این باره سخن گفته و مقالهها نوشتهاند که از زوایای مختلف به این موضوع پرداختند. همچنین علل مختلفی برای پیروزی ایران بیان کردهاند که یکی از مهم ترینش استراتژی طراحی شده توسط فرماندهان نظامی ایران با محوریت محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس که عراقیها را شوکه کرده بود و یکی از مهم ترین دلایل این فتح بیان شده است. فتح خرمشهر در سومین روز سومین ماه قریب به چهل سال پیش، فصل درخشانی در جنگ تحمیلی است که توانست همه معادلات جنگ را به سود ما تغییر دهد؛ فتحی که آزادسازی بخشی از خاک وطنمان را در پی داشت که ۵۷۸ روز پیش مقاومت جانانه مردمیاش شکسته شده بود. روزهای آخر مقاومت، جنگ با دشمن خیابانی شده بود و دلاوران ایرانی، تن به تانک میزدند تا مبادا خاک به بیگانه بدهند؛ با شور و شوقی که انگار نه انگار یک ماه نه خوابشان خواب بوده و نه قوتی جز لایموت داشتهاند. بخش شمالی شهر به تصرف دشمن درمیآید و به یاری لشکر چند صد نفره مردمی پس گرفته میشود تا دشمن با لشکرهای زرهی و پیاده بازگردد و سرانجام شهر سقوط کند تا بازماندگان درون شهر به شمال کارون عقب بنشینند و شبانه از رود بگذرند. برخی به مسجد جامع سر میزدند تا همه روزهای گذشته را یک بار دیگر مرور کنند، چون معلوم نبود کی برخواهند گشت. برخی هم که گریه امانشان نمیداد، چیزی ببینند. یک ماه درگیری با دشمن در کوچه پس کوچههای زیستگاهشان به پایان رسیده بود و حالا زمان تن دادن به قدرت دشمنی بود که سالها برای این روز برنامه ریخته بود و نمیشد با جمعی از جوانان شهر استان جلویشان ایستاد؛ خون خرمشهر کم بود.
اما اکنون زمان دیگری رسیده بود؛ زمان پیروزی و بغض شکستن. کمتر از دو سال زمان لازم بود تا آماده انتقام نهایی شویم، با لشکری که آماده فتح بود و میخواست دفاع از خاکش را با بازپسگیری سمبل جشن و سرور دشمن تکمیل کند و خون فراوان داشت. خونها جوشید و سربازان دوان دوان به سمت دشمن هجوم بردند و اینقدر سریع به پیش رفتند که دشمن با وجود اتصال عقبه سپاهش به خاک خودی هم نتوانست فرار کند تا نوزده هزار اسیر عملیات آزادسازی خرمشهر عددی باشد که در جهان دهان به دهان بچرخد و بهتآفرینی کند.
نگاهی از شکاف دیوار یک خانه آسیب دیده در محله کوت شیخ به خرمشهری که در اشغال است.
اکنون سی سال از آن ماجرا میگذرد، ولی خوب که به ماجرا دقیق میشویم، مو به تنمان سیخ میشود؛ اگر خرمشهر آزاد نشده بود، چگونه میتوانستیم سر بلند کنیم؟
اگر خرمشهر آزاد نشده بود، چند عراق دیگر دست درازی به خاکمان را در پیش میگرفتند؟
اگر خرمشهر بازپس گرفته نشده بود... ؟
هر چه بیشتر بپرسیم، بیشتر به یاد میآوریم که مگر نه بحرینها، هراتها و قفقازها را کندند و واکنشی ندیدند؟ حالا چه شد که در ماجرای خرمشهر این اتفاق نیفتاد؟
انگار این موضوع به گوش حاکم وقت عراق هم رسیده بود که پس از شکست کودتای نوژه در یک سخنرانی ـ که واشنگتن پست منتشر کرد ـ میگوید: «اکنون برای استرداد سه جزیره واقع در خلیج [فارس] که توسط شاه اشغال شده است، توانایی نظامی لازم را داریم. هرگز از زمان اشغال این سه جزیره ساکت ننشستهایم و همواره از نظر نظامی و اقتصادی برای پس گرفتن سه جزیره مذکور آمادگی داشتهایم.»
بدین ترتیب صدام در نقش بزرگترِ کشورهای عرب منطقه قرار میگیرد تا انتقام دادهایی که بر آنها روا داشتهایم بستاند (!) و با سخنانی از این دست، نشان میدهد بهترین فرد برای تحقق تفکرات پان عربیسم منطقه است، چرا که هنوز هم تندروهای آن ور آبی از نام ناقص برای خلیج فارس بهره میگیرند و جزایر ایرانی را متعلق به کشوری میخوانند که پیشینهاش به اندازه آخرین سند نوشته شده در مورد جزایر هم نمیرسد!
اکنون شاید راحتتر بتوان درباره خلق نشدن حماسه سوم خرداد پرسید که اگر خرمشهر باز پس گرفته نمیشد، چه سرنوشتی در انتظارمان بود. به عبارت بهتر، این فتح از این روی اهمیت پیدا میکند که همگان در دور و نزدیک دانستند، ما ملتی هستیم که اجازه پاره شدن وطنمان را نخواهیم داد. اگر تا دیروز به هزار و یک فریب و شعبده قراردادی تحمیلمان میکردند، اکنون میتوانیم با تکیه بر توان مردمی خودمان، متجاوز دوره دیدهای چون صدامیان را هم به زانو دربیاوریم.
و اینجاست که ادعاهای بیپایه برخی کشورهای منطقه آزارمان میدهد و گاه مجبور به واکنشی میشویم که برخی روشنفکر مآبان عقده گشاییاش میخوانند. سختی، گرانی و هر بحثی که داشته باشیم، میدانیم که در برابر دشمن نباید به فکر یاری سازمانهای بینالملی باشیم، بلکه باید کنش را با واکنشی پاسخ دهیم که نمونهاش در خرمشهر ثبت شد. اصلا بر پایه همین باور است که به مسئولان انتقاد میکنیم که چرا به گزافهگوییها پاسخی درخور نمیدهند، وگرنه کیست که نداند شدت واکنش ما به هر گونه دست درازی، تکرار فتح خرمشهر است؟! شاید بد نباشد ماجرای این فتح را در یک مجلد کوچک منتشر کرده و در اختیار برخی سفیران کشورهای منطقه گذاریم تا مرور کنند!
به گزارش «تابناک»، عملیات بیتالمقدس، یکی از بزرگترین رویدادهای نظامی تاریخ ایران و یکی از بزرگترین نبردهای تاریخ دفاع مقدس محسوب میشود. ۱۳۰ هزار رزمنده ایرانی در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد دهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در محور اهواز، خرمشهر و دشت آزادگان با هدف آزادی بخش وسیعی از جنوب ایران و تمرکز عمده بر بازپس گیری خرمشهر، عملیاتی را آغاز کردند که سه هفته به طول انجامید و این روزها مصادف با آخرین روزهای این عملیات غرورآفرین است. این عملیات به قدری بزرگ بود که پس از سالها هنوز ناگفتههای بسیاری برای آن وجود دارد تا جایی که بسیاری از فرماندهان عراقی نیز در این باره سخن گفته و مقالهها نوشتهاند که از زوایای مختلف به این موضوع پرداختند. همچنین علل مختلفی برای پیروزی ایران بیان کردهاند که یکی از مهم ترینش استراتژی طراحی شده توسط فرماندهان نظامی ایران با محوریت محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس که عراقیها را شوکه کرده بود و یکی از مهم ترین دلایل این فتح بیان شده است. فتح خرمشهر در سومین روز سومین ماه قریب به چهل سال پیش، فصل درخشانی در جنگ تحمیلی است که توانست همه معادلات جنگ را به سود ما تغییر دهد؛ فتحی که آزادسازی بخشی از خاک وطنمان را در پی داشت که ۵۷۸ روز پیش مقاومت جانانه مردمیاش شکسته شده بود. روزهای آخر مقاومت، جنگ با دشمن خیابانی شده بود و دلاوران ایرانی، تن به تانک میزدند تا مبادا خاک به بیگانه بدهند؛ با شور و شوقی که انگار نه انگار یک ماه نه خوابشان خواب بوده و نه قوتی جز لایموت داشتهاند. بخش شمالی شهر به تصرف دشمن درمیآید و به یاری لشکر چند صد نفره مردمی پس گرفته میشود تا دشمن با لشکرهای زرهی و پیاده بازگردد و سرانجام شهر سقوط کند تا بازماندگان درون شهر به شمال کارون عقب بنشینند و شبانه از رود بگذرند. برخی به مسجد جامع سر میزدند تا همه روزهای گذشته را یک بار دیگر مرور کنند، چون معلوم نبود کی برخواهند گشت. برخی هم که گریه امانشان نمیداد، چیزی ببینند. یک ماه درگیری با دشمن در کوچه پس کوچههای زیستگاهشان به پایان رسیده بود و حالا زمان تن دادن به قدرت دشمنی بود که سالها برای این روز برنامه ریخته بود و نمیشد با جمعی از جوانان شهر استان جلویشان ایستاد؛ خون خرمشهر کم بود.
اما اکنون زمان دیگری رسیده بود؛ زمان پیروزی و بغض شکستن. کمتر از دو سال زمان لازم بود تا آماده انتقام نهایی شویم، با لشکری که آماده فتح بود و میخواست دفاع از خاکش را با بازپسگیری سمبل جشن و سرور دشمن تکمیل کند و خون فراوان داشت. خونها جوشید و سربازان دوان دوان به سمت دشمن هجوم بردند و اینقدر سریع به پیش رفتند که دشمن با وجود اتصال عقبه سپاهش به خاک خودی هم نتوانست فرار کند تا نوزده هزار اسیر عملیات آزادسازی خرمشهر عددی باشد که در جهان دهان به دهان بچرخد و بهتآفرینی کند.
نگاهی از شکاف دیوار یک خانه آسیب دیده در محله کوت شیخ به خرمشهری که در اشغال است.
اکنون سی سال از آن ماجرا میگذرد، ولی خوب که به ماجرا دقیق میشویم، مو به تنمان سیخ میشود؛ اگر خرمشهر آزاد نشده بود، چگونه میتوانستیم سر بلند کنیم؟
اگر خرمشهر آزاد نشده بود، چند عراق دیگر دست درازی به خاکمان را در پیش میگرفتند؟
اگر خرمشهر بازپس گرفته نشده بود... ؟
هر چه بیشتر بپرسیم، بیشتر به یاد میآوریم که مگر نه بحرینها، هراتها و قفقازها را کندند و واکنشی ندیدند؟ حالا چه شد که در ماجرای خرمشهر این اتفاق نیفتاد؟
انگار این موضوع به گوش حاکم وقت عراق هم رسیده بود که پس از شکست کودتای نوژه در یک سخنرانی ـ که واشنگتن پست منتشر کرد ـ میگوید: «اکنون برای استرداد سه جزیره واقع در خلیج [فارس] که توسط شاه اشغال شده است، توانایی نظامی لازم را داریم. هرگز از زمان اشغال این سه جزیره ساکت ننشستهایم و همواره از نظر نظامی و اقتصادی برای پس گرفتن سه جزیره مذکور آمادگی داشتهایم.»
بدین ترتیب صدام در نقش بزرگترِ کشورهای عرب منطقه قرار میگیرد تا انتقام دادهایی که بر آنها روا داشتهایم بستاند (!) و با سخنانی از این دست، نشان میدهد بهترین فرد برای تحقق تفکرات پان عربیسم منطقه است، چرا که هنوز هم تندروهای آن ور آبی از نام ناقص برای خلیج فارس بهره میگیرند و جزایر ایرانی را متعلق به کشوری میخوانند که پیشینهاش به اندازه آخرین سند نوشته شده در مورد جزایر هم نمیرسد!
اکنون شاید راحتتر بتوان درباره خلق نشدن حماسه سوم خرداد پرسید که اگر خرمشهر باز پس گرفته نمیشد، چه سرنوشتی در انتظارمان بود. به عبارت بهتر، این فتح از این روی اهمیت پیدا میکند که همگان در دور و نزدیک دانستند، ما ملتی هستیم که اجازه پاره شدن وطنمان را نخواهیم داد. اگر تا دیروز به هزار و یک فریب و شعبده قراردادی تحمیلمان میکردند، اکنون میتوانیم با تکیه بر توان مردمی خودمان، متجاوز دوره دیدهای چون صدامیان را هم به زانو دربیاوریم.
و اینجاست که ادعاهای بیپایه برخی کشورهای منطقه آزارمان میدهد و گاه مجبور به واکنشی میشویم که برخی روشنفکر مآبان عقده گشاییاش میخوانند. سختی، گرانی و هر بحثی که داشته باشیم، میدانیم که در برابر دشمن نباید به فکر یاری سازمانهای بینالملی باشیم، بلکه باید کنش را با واکنشی پاسخ دهیم که نمونهاش در خرمشهر ثبت شد. اصلا بر پایه همین باور است که به مسئولان انتقاد میکنیم که چرا به گزافهگوییها پاسخی درخور نمیدهند، وگرنه کیست که نداند شدت واکنش ما به هر گونه دست درازی، تکرار فتح خرمشهر است؟! شاید بد نباشد ماجرای این فتح را در یک مجلد کوچک منتشر کرده و در اختیار برخی سفیران کشورهای منطقه گذاریم تا مرور کنند!
منبع خبر: تابناک
اخبار مرتبط: وعده صدام برای آزادسازی جزایر ایرانی!
موضوعات مرتبط: آزادسازی خرمشهر دوران دفاع مقدس سپاه پاسداران فرمانده سپاه انتقام نهایی کشورهای عرب واشنگتن پست تاریخ ایران کودتای نوژه دشت آزادگان نظامی ایران بازماندگان یک بار دیگر پان عربیسم جنوب ایران جنگ تحمیلی محسن رضایی فتح خرمشهر سوم خرداد خلیج فارس
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران