‌تراژدیِ آن سه

چکیده :ماجرای هاله و پدرش و نفر سومی که این روایت را تکمیل خواهد کرد، از منظرِ روایی چنان پرتوان است که شاید تا مدت‌ها دست از سرِ اهلِ روایت برندارد. خار خارِ نوشتن از آن سه همیشه با من هم خواهد بود. نوشتن از سه مرگِ تراژیکِ مرتبط با هم در یازده روز. سحابی و دخترش و هدی...


احمد ابوالفتحی

ده‌سال پیش در چنین روزی عزت‌الله سحابی غم‌ها و آرزوهاش را گرفت توی مشتش و مشت را گره کرد و نفسِ آخر را کشید. در آن روزگار پرتلاطم که هنوز تبعاتِ انتخابات ۸۸ گریبان بسیاری و از جمله خانواده و همراهان سحابی را رها نکرده بود (و هنوز هم نکرده) مرگ او به موضوعی امنیتی تبدیل شد. سحابی را چگونه باید تدفین کرد و کجا؟

تقی شامخی همسر هاله سحابی در مستندِ “تا آخر راه” که یادواره‌ای برای عزت‌الله سحابی است و همچنین تصویری شفاف‌تر از قبل از شیوه‌ی درگذشت هاله سحابی ارائه می‌دهد، می‌گوید بعد از درگذشت مهندس سحابی در بخشداری لواسان جلسه‌ای برگزار شده تا برای نحوه‌ی تدفین او تصمیم‌گیری شود. تصمیم این می‌شود که جسد از خانه‌ی سحابی خارج شود و تا صدمتر به سمت راست خانه تشییع شود و بعد به آمبولانس منتقل شود.

فردای آن روز ساعت هفت صبح جسد باید از خانه خارج شود. هاله که به مرخصی آمده بوده تا صبح بالاسرِ پدرش قرآن خوانده و حالا اولِ صفِ مشایعان است. هاله و زنان مشایع از خانه خارج می‌شوند. بنا دارند به راست بپیچند که دستور می‌رسد به چپ بپیچید.

هاله مقاومت می‌کند. می‌گوید ما به راست می‌رویم. دستور می‌رسد که هاله را دستگیر کنند. شامخی می‌گوید در کشاکشِ درگیری یک‌نفر با آرنج به پهلوی هاله ضربه می‌زند و…

تصویری که شامخی از تدفینِ شبانه‌ی هاله سحابی ارائه می‌دهد، یکی از فرازهای مهم این روایت است. او می‌گوید بعد از تدفین می‌شنیده که مشایعان می‌گفته‌اند چقدر فاطمه‌وار بود سرنوشتِ هاله. بعدِ مرگِ پدر و در اثرِ ضربه به پهلو…

ماجرای هاله و پدرش و نفر سومی که این روایت را تکمیل خواهد کرد، از منظرِ روایی چنان پرتوان است که شاید تا مدت‌ها دست از سرِ اهلِ روایت برندارد. خار خارِ نوشتن از آن سه همیشه با من هم خواهد بود. نوشتن از سه مرگِ تراژیکِ مرتبط با هم در یازده روز. سحابی و دخترش و هدی صابر.

فیروزه صابر در همان مستند می‌گفت در روزهای ابتداییِ زندانی که منتهی به مرگ هدی شد، او قصد اعتصاب غذا داشته، ولی مهندس سحابی منعش می‌کند. مهندس معتقد بوده هدی اگر اعتصاب کند، تا مرگ ادامه‌اش می‌دهد. هاله که رفت، مهندس نبود تا هدی را از اعتصاب منصرف کند… پنج روز اعتصاب و بعد هم…

چه گذشته در آن پنج روز بر هدی صابر؟ کاسته شدن ذره ذره‌ی جان در راهِ عقیده را چگونه می‌شود نوشت؟

من هنوز ابعاد کاری که هدی کرد را درک نمی‌کنم؛ ولی این را می‌دانم که او شمایل کلاسیک قهرمان تراژیک را دارد. می‌دانم که او و دو ضلع دیگر این تراژدی باید نوشته شوند. بارها و بارها. این وظیفه‌‌ی ادبیات است.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: ‌تراژدیِ آن سه