نقدی به ادعای یکی از نامزدهای ریاست جمهوری؛ ارزش پول ملی در گرو سیاست خارجی است

چکیده : برجام وقتی به تصویب رسید از همان آغاز بنای آن بر باد ساخته شده بود. نه دولت و نه وزرات خارجه نتوانستند این مسئله را درک کنند. ممکن نیست، ممکن نیست، تا صدسال دیگر تکرار خواهیم کرد که ممکن نیست، شما دنبال محو اسرائیل باشید، دنبال گسترش شیعه‌گرایی در منطقه باشید، دنبال تکنولوژی‌هایی باشد که مانند شوری سابق با هدف تسخیر فضا و دریا طراحی می‌شوند، دنبال تشنج و بحران در منطقه باشید، بعد انتظار داشته باشید که ارزش پول ملی را حقظ...


احمد فعال

چندی پیش یک ویدئو از یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری مشاهده کردم. ایشان مدعی بود: دارای دکترای اقتصادی است، رساله او هم در باره پول و اعتبار است، و با معدل ۱۹ خورده‌ای موفق به گرفتن دکترا شده است. جهت اطلاع ایشان و خوانندگان دو نکته را یادآور می‌شوم:

نکته اول:
۱- وقتی دوره کارشناسی را تا دوره دکترا در دانشگاه‌های ایران پشت‌سر گذاشتم، به این نتیجه رسیدم که دستکم در حوزه علوم انسانی شامل اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی، روانشناسی و فرهنگ، به جز اون مقداری که خود دانشجویان از قبل و بعد از دوره تحصیل از روی اشتیاق علمی به خود زحمت داده‌اند، نه کارنامه نمرات و نه مدارک تحصیلی، تا حتی مدرک دکترا، به اندازه یک مقاله متوسط ارزش علمی ندارند، چرا؟

۲- جعل مقاله و رساله و پایان نامه مثل آب خوردن در میان دانشگاه و دانشجویان رواج دارد

۳- داشجویان به خصوص در دوره دکترا درحالی که کمترین دانشی از رشته تحصیلی خود ندارند، مثل نقل و نبات نمرات ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ می‌گرفتند.

۴- اغلب یا نزدیک به همه اساتید هم مثل نقل و نبات نمرات ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ را بین دانشجویان پخش می‌کردند. حجم درس‌هایی که ارئه می‌شد، با جزوه نویسی به راحتی یک زیر دیپلم هم می‌توانست بدون گذراندن کلاس‌ها نمرات ۱۸ و ۱۹ و ۲۰ بگیرد.
۵- به خصوص اگر یک دانشجو دارای یک موقعیت اداری و سیاسی باشد، در کلاس هم حاضر نشود در آخر ترم نمره ۱۹ و ۲۰ او نزد دانشگاه و استاد وی تضمینی است.

نکته دوم:
اگر دانشجویی یک ترم درس علوم سیاسی خوانده باشد، یا یک فرد دانشگاه نرفته دو مقاله خوب سیاسی خوانده باشد، می‌داند، در یک کشوری که اقتصاد آن تا استخوان به بندناف سیاست خارجی گره خورده است، نه تنها سیاست حاکم مطلق اقتصاد است، بلکه سیاست خارجی تعیین کننده سیاست داخلی است، حل هر یک از مسائل اقتصادی کشور از جمله ارزش پول ملی، در گرو تغییر سیاست خارجی است. در یادداشت‌ها و مقالات متعدد توضیح داده‌ام، چگونه دولت و حکومت ایران پس از انقلاب سیاست خارجی‌محور شده‌اند. پیش از انقلاب از عهد هخامنشیان تا پهلوی‌ها، سیاست بر اقتصاد حاکم مطلق بود، تمام کسانی که به طبقات بالای اقتصادی چنگ می‌انداختند از پرتو چنگ انداختن به قدرت سیاسی بود. پس از انقلاب علاوه بر این فقره، سیاست خارجی بر اوضاع داخلی کشور حاکم مطلق شد. تمام عناوین و مسائلی که در حوزه فرهنگ، اقتصاد، و سیاست وجود دارند، ماهیت خارجی پیدا کرده‌اند، و بنا به ماهیت خارجی خود در درون کشور به مسئله تبدیل می‌شوند. عناوینی مثل اقتصاد مقاومتی در اقتصاد، تهاجم فرهنگی در فرهنگ، و مسئله نفوذ در سیاست، نشان می‌دهند که تا چه اندازه سیاست خارجی تعین کننده سیاست داخلی است. برجام وقتی به تصویب رسید از همان آغاز بنای آن بر باد ساخته شده بود. نه دولت و نه وزرات خارجه نتوانستند این مسئله را درک کنند. ممکن نیست، ممکن نیست، تا صدسال دیگر تکرار خواهیم کرد که ممکن نیست، شما دنبال محو اسرائیل باشید، دنبال گسترش شیعه‌گرایی در منطقه باشید، دنبال تکنولوژی‌هایی باشد که مانند شوری سابق با هدف تسخیر فضا و دریا طراحی می‌شوند، دنبال تشنج و بحران در منطقه باشید، بعد انتظار داشته باشید که ارزش پول ملی را حقظ کنید. کسی که دنبال حفظ ارزش پول ملی است، به غیر از اینکه باید طرز صحبت کردن و تحلیل و نظرات او نشان بدهد که از فضل دانش برخوردار است، باید بداند که آیا امکان تبدیل‌ محور سیاست خارجی به محور سیاست داخلی وجود دارد یا خیر؟

برای فهم نظریه ها و تحلیل ها دربار ه سیاست

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: نقدی به ادعای یکی از نامزدهای ریاست جمهوری؛ ارزش پول ملی در گرو سیاست خارجی است