انتخابات ۱۴۰۰؛ پشت پرده انتخابات ریاست جمهوری ایران
- شهیر شهید ثالث
- روزنامهنگار و تحلیلگر
منبع تصویر، IRIB
توضیح تصویر،در مناظره دوم هم به سیاست خارجی و رویارویی ایران و آمریکا و تحریمهای فلجکننده اشارهای نشد
مناظره دوم هم بین نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران به پایان رسید و به مشکل مرکزی، یعنی سیاست خارجی و عمدتا رویاروئی با آمریکا و مسئلۀ تحریمها که اقتصاد کشور را زیر فشار خرد کننده خود قرار داده، پرداخته نشد. محسن مهرعلیزاده به این مسئله اشاره کرد و گفت: "بجای سوالات اساسی (یعنی) سیاست خارجی و تاثیر آن بر اقتصاد، تحریم و آینده اقتصاد کشور یکسری سوالات کوچک و تقریباً جزئی ... مطرح میکنند".
با کنار هم گذاشتن هر دو دور مناظره و اجتناب مجریان صدا و سیما و بالاخره همگی نامزدها از پرداختن به موضوع سیاست خارجی و تنش بین ایران و آمریکا، نظر آیتالله خامنهای مبنی بر اینکه سیاست خارجی انحصارا قلمرو اوست و روسای جمهور راهی به آن ندارند، برجستهتر میشود.
آقای خامنه ای پیشتر در این مورد هشدار داده بود. او روز ۶ خرداد در جلسه مجازی با نمایندگان مجالس گفته بود که شنیده است که "نامزدها در مناظرات و در گفتگوها" می خواهند نظر خودشان را "در باب سیاست خارجی بگویند". وی افزود: "نه آقا، مساله اصلی مردم ... سیاست خارجی و ارتباط با این دولت و آن دولت (یعنی آمریکا) نیست. مساله اصلی مردم چیزهای دیگر است".
منبع تصویر، KHAMENEI.IR
توضیح تصویر،آیتالله خامنهای اخیرا وزارت خارجه را "مجری" تصمیمها دانست و گفت سیاست خارجی در مجامع بالادستی تعیین میشود
تعامل با آمریکا و تحریمهای آن کشور علیه ایران که عامل عمده بحران اقتصادی در ایران است از اختیار رئیس جمهور و دولت خارج است اما دولتها توسط آقای خامنهای در مورد وضعیت نابسامان اقتصادی مورد مواخذه قرار میگیرند. با این اوصاف روشن نیست که آقای ابراهیم رئیسی که گفته میشود بخت اول پیروزی در این انتخاب است، چگونه می خواهد آنگونه که در مناظره دوم گفت در "رفع تحریمهای ظالمانه" بکوشد.
اما قرائنی هست که به دلایلی، که کمی بعد به آنها پرداخته خواهد شد، این انتخابات میتواند یک نقطه عطف و نوعی چرخش در نحوه حکمرانی جمهوری اسلامی ایرانتلقی شود.
شواهد نشان میدهند که "هسته سخت قدرت" عزم جزم کرده که باقیماندههای جریان میانهرو، یعنی پیروان و زیر مجموعههای تفکر اکبر هاشمی رفسنجانی که بیش از سه دهه است با آقای خامنهای بر سر رابطه با آمریکا در حالت جنگ و گریز به سر میبرند و همچنین اصلاحطلبان را، حداقل از سطوح بالای نظام تسویه کند.
تشابه رفتار شورای نگهبان در جریان انتخابات ۱۳۹۸ مجلس با انتخابات کنونی، در خصوص حذف نامزدهای ردۀ یک و حتی دو میانهرو و اصلاحطلب، از واقعیت مهمی پرده بر میدارد: برای "هسته سخت قدرت" دیگر مشارکت حداکثری در انتخابات برای مشروعیت بخشیدن به نظام در اولویت قرار ندارد. این چرخش، در گفته عباسعلی کدخدائی سخنگوی شورای نگهبان، در روز ۲۹ اردیبهشت انعکاس یافت که گفت انتخابات با مشارکت پایین هم مشروعیت خواهد داشت.
- انتخابات ۱۴۰۰؛ کدخدایی میگوید انتخابات با مشارکت پایین هم مشروعیت خواهد داشت
- انتخابات ۱۴۰۰ ایران؛ شورای نگهبان بدون تصویب مجلس شرایط نامزدی ریاست جمهوری را تغییر داد
منبع تصویر، SHORA-GC
توضیح تصویر،عباسعلی کدخدایی اخیرا به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت از نظر قانونی مشارکت پایین تاثیری در نتیجه ندارد
در آبان ماه سال ۹۶، تنها چند ماه پس از انتخابات دوره قبل، چهره شاخص اصولگرا، محمد رضا باهنر اظهار نظری کرد که در هیاهوی اخبار گم شد. او گفت: "اصولگرایان میخواهند مجلس یازدهم و دولت سیزدهم را داشته باشند." هرگز کسی نپرسید چگونه؟ اما اینک سازوکار طرح مزبور مشخص شده است.
محافظهکاران تندرو، که گاه خود را اصولگرا میخوانند و این روزها بیشتر از عنوان "جبهه انقلاب" استفاده میکنند (عنوان رسمی، جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی)، اکثریت نداشتن در چندین دوره از مجلس و درگیری بدون استثناء همه روسای جمهوری با آیتالله خامنهای، ظرف ۳۲ سال گذشته، آنان را به این نتیجه رسانده که از طریق حذف کاندیداهای ردۀ یک و دو میانهرو و اصلاحطلب تسلط خود را بر قوه مجریه و مقننه تثبیت کنند.
در انتخابات سال ۹۸ مجلس میزان مشارکت کمی بیش از ۴۰ درصد و کمترین میزان در ۱۱ دوره انتخابات مجلس بود. در استان تهران مشارکت از ۵۰ درصد در دوره دهم به ۲۶ درصد در آن دوره کاهش یافت و لذا از حدود ۱۰ میلیون واجدین شرایط حدود ۷.۵ میلیون نفر رای ندادند. اما همین مجلسِ برخودار از ضعیفترین پشتوانه را آقای خامنهای "یکی از قویترین و انقلابیترین مجالس دوران انقلاب" خواند.
جبهه مزبور که از جریانات مختلف اصولگرا تشکیل شده ویژگی خود را "محور قرار دادن خواست و مطالبات مردمی در چهارچوب آرمانهای انقلاب" تعریف کرده است. اما اختلاف نگرش آنان با رقبایشان عمدتا بر سر چهار موضوع است: تبعیت بدون قید و شرط از آیتالله خامنهای، استمرار موضع خصمانه با آمریکا، یاری رساندن به حرکتهای مسلحانه که با اسرائیل در جنگند و تلاش برای صدور انقلاب.
اینکه چرا این جریان به فکر تسویه رقبا و تسلط بر همه قوا افتاد میتواند به دلایل زیر باشد:
•تلاشهای مستمر دو جریان اصلاحطلب و میانهرو برای کاهش تشنج و حتی آشتی با آمریکا موجودیت این جریان را به مخاطره میاندازد. آشتی با آمریکا مرادف است با پایان انقلاب. با پایان گرفتن انقلاب، رهبری انقلاب و سپاه پاسداران و در درجه بعد تمام مجموعههائی که خود را در چارچوب چهار ویژگی فوق تعریف کردهاند، علت وجودی خود را از دست خواهند داد. خروج نیروهای اصلاحطلب و میانهرو از قوای مقننه و مجریه میتواند نقطه پایانی بر تلاشهای نزدیکی و آشتی با آمریکا باشد.
•برجام توافقی است ناپایدار. جناح تندروی حکومت ایران برای مقابله "بدون تزلزل" با سناریوی بازگشت احتمالی تحریمها در چارچوب تز "برتری سیاست تهاجمی بر دیپلماسی آشتیجویانه" یکدست شدن حکومت را ضروری میبیند. دو اظهار نظر اخیر وزیر امورخارجه آمریکا، تونی بلینکن، در روزهای ۱۷ و ۱۸ خرداد نظریه ناپایدار بودن برجام را تقویت میکند. وی روز دوشنبه ۱۷ خرداد خوشبینی بعضی مقامهای ایران و اروپا درباره چشمانداز احیای برجام را رد کرد و روز بعد هشدار داد که حتی در صورت احیای توافق هستهای ایران "صدها تحریم" علیه جمهوری اسلامی همچنان باقی میماند.
- وزیرخارجه آمریکا در پاسخ به سناتورها: برنامه هستهای ایران چهار نعل به پیش میرود
- ابراز 'نگرانی عمیق' گروسی: ایران به هیچکدام از سئوالات آژانس پاسخ نداده است
- سفیر ایران مدیرکل آژانس را به 'ابراز نگرانی مصنوعی' متهم کرد
منبع تصویر، Reuters
توضیح تصویر،وزیر خارجه آمریکا به نمایندگان سنای این کشور گفتهاگر تحریمها "با برجام ناسازگار نباشد، تا زمان تغییر رفتار ایران باقی میماند."
اما چرا برجام ناپایدار است؟
در صورت موفقیت مذاکرات کنونی وین و احیاء برجام، مسئولین دولت آمریکا در چندین سطح، از رئیس جمهور جو بایدن و تونی بلینکن گرفته به پائین، مکررا گفتهاند که حکومت ایران باید آمادۀ دور جدیدی از مذاکرات باشد. آنان هدف خود را محکمتر کردن و طولانیتر کردن محدودیتهای هستهای ایران، محدود کردن برنامه موشکی آن کشور، و مقابله با فعالیتهای منطقهای حکومت ایران ذکر کردهاند. در صورت پیگیری این طرح از سوی آمریکا، دولت آن کشور برای وادار کردن حکومت ایران به قبول مذاکرات جدید و تحقق هدفهایش اهرم دیگری به جز بازگرداندن تحریمها ندارد (با حذف جنگ به عنوان تنها گزینه دیگر). چنین امری به احتمال قوی به واکنش از سوی حکومت ایران و تعلیق دوباره برجام منجر خواهد شد.
اما حتی اگر دولت آمریکا در پی چنین طرحی نباشد این احتمال که برجام پایدار باقی نماند وجود دارد. آقای خامنهای مذاکره و تنش زدائی با آمریکا را ممنوع کرده است. در تاریخ معاصر روابط بینالملل نمیتوان نمونهای پیدا کرد که دو کشور در تضاد آشتیناپذیر با یکدیگر باشند، برای تنش زدائی مذاکره هم نکنند اما یک توافق بین آنها پایدار بماند.
از اینرو اوج گیری دوباره درگیری بین دولت آمریکا و حکومت ایران یک احتمال واقعی است. جبههای که خود را جبهه انقلاب میخواند و رکن اصلی آن را سپاه پاسداران تشکیل میدهد در صدد است که ابتکار عمل را بطور کامل در برخورد با آمریکا در دست داشته باشد و تز "برتری میدان، بر دیپلماسی" را در عمل، برای عقب راندن آمریکا پیاده کند.
- وزیر خارجه آمریکا ارزیابی خوشبینانه ایران و اروپا درباره احیای برجام را رد کرد
- مدیرکل آژانس میگوید غنیسازی در ایران 'در سطح کشورهای سازنده بمب' انجام میشود
•در صورت بازگشت تحریمها وقوع دوباره ناآرامیها میتواند تهدیدی جدی برای امنیت نظام باشد. پس از سرکوب اعتراضات گسترده آبان ۹۸، سرتیپ سالار آبنوش فرمانده عملیات بسیج اعتراضات را "فتنه" جدیدی خواند که به گفته او دفع آن با "چیزی غیر از توجهات خدا و عنایات امام زمان" ممکن نبود. فرمانده عملیات بسیج اضافه کرد "به عنوان کسی که در صحنه بودم معتقدم فقط خدا ما را نجات داد." اما در همان سخنان آبنوش از قطع اینترنت "با تاخیر" که متوجه دولت بود شدیدا گلایه کرد. سرکوب امواج اعتراضی جدید نیز به احتمال قوی میتواند از انگیزههای جبهه مزبور برای یکدستسازی حکومت باشد.
•محدود کردن دسترسی به اینترنت و پیاده کردن طرح اینترنت ملی یکی از موارد درگیری دائمی بین تندروها با دولت روحانی ظرف چند سال گذشته بوده است. با به دست گرفتن قدرت اجرائی احتمالا محدود کردن دسترسی به اینترنت در دستور کار دولت محافظهکار قرار خواهد گرفت.
•موضوع جانشینی آقای خامنهای و احتمال درگذشت او ظرف ۸ سال آینده (که حداقل زمانی است که قوه مجریه میتواند تحت تسلط جریان تندرو در ایران باشد) احتمالا یکی دیگر از موضوعاتی است که در محاسبات جریان تندرو مدّ نظر قرار گرفته است. درگذشت آقای خامنهای و انتخاب یک رهبر جدید میتواند منجر به بروز نارامیهائی در کشور شود که به دلیل متراکم شدن نارضائیها فرصت بروز پیدا میکند.
در جمع بندی نهائی، بعید است که اگر سیاست خارجی تهاجمی بطور مشهودی بر دیپلماسی غلبه پیدا کند و مآلا درگیری با آمریکا به سطح جدیدی ارتقاء پیدا کند، دولت جدید اصولگرا، انقلابی و یا هر نام دیگری که بر آن اطلاق شود بتواند اقتصاد بحران زدۀ ایران را که زیر چرخۀ بیکاری، رکود و تورم دست و پا میزند نجات دهد و وضعیت معاش مردم را که ادعا میشود دغدغه آن دولت است، بهبود ببخشد. چه بسا که بدتر هم بشود.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: انتخابات ۱۴۰۰؛ پشت پرده انتخابات ریاست جمهوری ایران
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران