تصمیم گرفتند کوه را صاف کنند که تصویر رهبری صاف شود!

چکیده :اما متاسفانه یک حادثه ساده همه چیز رو خراب کرد... عصر همون روز نسیمی در سطح شهر وزیدن گرفت و بنر هم مثل بادبان کشتی عمل کرد و اون سازه عظیم آهنی رو با خودش توی هوا بلند کرد و کف خیابان روی سر مردم و ماشینها انداخت و خساراتی زد (یادمه یکی دو ماشین کاملا له شدند و البته که خدا رو شکر خسارات جانی...


یاسر عرب

حدودا ۱۵ سال پیش رهبری آمدند به شهرستان ما (همون سفرهای استانی معروف) ادارات دولتی هم که خیلی احساس شدید تکلیف داشتند به غیر چاپ هزاران بنر و پوستر و پلاکارد از تصویر و شعار و پرچم و… که معمول و مرسوم این نوع استقبال‌ها هستش تصمیم گرفتند یک کار ویژه‌ای کنند که در ذهن همه برای همیشه ماندگار بشه…

برای همین طی یک تصمیم انقلابی بر آن شدند که یک بنر مخصوص سفارش بدهند که در کشور مسبوق به سابقه نباشد (اینطور یادم هست که چند تکه و به هم وصل می شد تا تصویر صورت رهبری کامل بشه چون اصلا دستگاهی که بتونه چنان عرضی چاپ کنه وجود نداشته و ندارد) گمانم چیزی در حدود چهل متر در سی متر!

خلاصه بنر به هر مکافاتی بود چاپ و سر هم شد … اما وقتی بنر باز شد همه با یک سوال اساسی مواجه شدند! اینکه خوب این چنین تصویر عظیمی رو حالا کجا باید نصب کرد؟ ما که اصلا چنین ساختمان یک پارچه ای توی شهر نداریم!
حالا چه کارش کنیم؟

بعد جلسه‌ی همفکری گذاشته و نتیجه اینکه با چند شرکت داربست هماهنگ و یک داربست عظیمی در میدان مرکزی شهر بر پا کردند تا که این بنر رو بشه روی اون نصب کرد!

داربست عظیم که نصب و سر هم شد بعد دیدند خوب حالا کی میخواهد این بنر عظیم رو در اون ارتفاع و با اون سختی روی اون ابر سازه نصب کنه؟

این شد که جلسه گذاشته و بعد همفکری به این نتیجه رسیدند که از تکاورهای ارتش برای بالا رفتن و نصب بنر روی داربست استفاده بشه …

خلاصه بنر به کمک کار جدی و حرفه ای تکاوران روی سازه کلاف و تبدیل شد به یک تصویر که از ۵ کیلومتری قابل مشاهده بود! در اینجا بود که خیال همه از انجام این تکلیف الهی راحت شد که یقیناً دیگه ولایت مداری مردم اثبات خواهد شد…

اما متاسفانه یک حادثه ساده همه چیز رو خراب کرد… عصر همون روز نسیمی در سطح شهر وزیدن گرفت و بنر هم مثل بادبان کشتی عمل کرد و اون سازه عظیم آهنی رو با خودش توی هوا بلند کرد و کف خیابان روی سر مردم و ماشینها انداخت و خساراتی زد (یادمه یکی دو ماشین کاملا له شدند و البته که خدا رو شکر خسارات جانی نبود!)

خب دوباره جلسه هماهنگی تشکیل شد و سوال اینکه با این بنر عظیم چه باید کرد؟ تصویر رهبری بود … توی شهر همه از این پروژه خبر داشتند… رونمایی شده و خلاصه موضوع حیثیتی شده بود …

نهایتاً چاره را در این دیدند که آن بنر عظیم را روی کوه کنار شهر پهن کنند.
این ایده قابل قبول و کم دردسر بود و به سرعت توسط همکاری نیروهای مختلف انجام شد اما وقتی همه پایین آمدند نتیجه افتضاح بود…

خب کوه هم می دانید‌که کج و معوج و پر پستی و بلندی است پس طبیعتاً تصویر رهبر هم که روی آن پهن شده بود از پایین به همان شکل داغان و کج و مچاله و کاریکاتوری شده بود!

تصویر یک توهین آشکار شده بود به رهبری! حالا چه کارش کنیم؟ اینکه خیلی بد شد! سپس جلسه گذاشته و طی تصمیم گیری های بعدی به این نتیجه رسیدند تا جای ممکن کوه را صاف و توی گودی ها را پر کنند که تصویر رهبری تا حدی صاف شود!

بگذریم … با گوشی تایپ میکنم و خسته شدم … این روزها کم حوصله هم هستم…

فقط خواستم بگویم حالا برید خدا رو شکر کنید این بندگان خدا طرفداران آقای رئیسی اول ساختمان رو اندازه گرفتن بعد تصویرها رو چاپ می‌کنند…

پ.ن:
بله.. بله … می دانم آقای رئیسی خیلی با این رفتارها مخالف است. خدا قبول کند!

*تیتر انتخاب کلمه است

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: تصمیم گرفتند کوه را صاف کنند که تصویر رهبری صاف شود!