به خطر افتادن حیات مطبوعات و بحرانهای پیش رو در گفت وگو با جلال خوش چهره
این تجربه علاوه بر بهره گیری خبرنگاران، میتواند برای مدیران رسانهای هم کاربرد داشته باشد تا با نگاهی به نقاط ضعف و قوت رسانه خود، در راستای اصلاح و انتشار مطالب اثرگذار قدم بردارند. این بار شفقنا میزبان جلال خوش چهره از پیشکسوتان مطبوعاتی بود. خوش چهره که کارنامه فعالی در حوزه مطبوعات دارد، در حال حاضر هم به عنوان کارشناس و یادداشت نویس در رسانه ها فعالیت می کند.
او در ابتدای صحبت های خود به میزان علاقه اش به کار خبرنگاری می پردازد و می گوید: وقتی مسئولیت سردبیری و دبیر سرویسی به من داده شد احساس دلتنگی می کردم. چون احساس می کردم که باید خبرنگار باشم و خبرنگار هم باید به شکل میدانی در دل حادثه باشد. هنوز هم شغل خبرنگاری را دوست دارم. اگرچه درآمدی ندارد ولی علاقه ای به همراه دارد و گرایشی در فرد به وجود می آورد. همیشه از من می پرسند اگر قرار باشد به دهه ۶۰ برگردی آیا همان شغل را انتخاب می کنی و من هم با صراحت می گویم بله. البته ناگفته نماند که مختصات این شغل استرس دائم، نگرانی، اضطراب، ناامنی شغلی، ناامنی سیاسی-امنیتی و… است با این حال خبرنگارانی که این شغل را انتخاب کردند، به این وضعیت معتاد و علاقمند هستند و نمی توانند خودشان را از این وضعیت خلاص کنند. علاوه بر آن در دوره ای وارد مطبوعات شدم که ضابطه بر رابطه می چربید و رابطه ای وجود نداشت.
خوش چهره با اشاره به فعالیت های خود در روزنامه روایت می کند: در اوایل ورود به روزنامه از ابتدایی ترین کارها شروع به فعالیت می کردیم. یعنی تلفنی خبر می گرفتیم، صفحات را جابجا می کردیم، از آرشیو عکس انتخاب می کردیم و… . اگرچه شاید در دانشگاه های روزنامه نگاری به دانشجویان این مسائل گفته شود با این حال تا وارد عرصه عمل نشوند، به درستی یاد نمی گیرند. علاوه بر آن سمت ها، سلسله مراتبی بود. یعنی اگر به کسی عنوان خبرنگار ۱ یا خبرنگار ۲ یا خبرنگار ۳ و… می دادند براساس یکسری توانایی ها و ظرفیت ها مرزبندی شده بود. اگر دبیر گروه یک سرویس می شدید، یعنی تجربه ای طولانی در این زمینه داشتید. به همین دلیل بود که یک خبرنگار ساده، مدت ها در مطبوعات حق نداشت اسمش در مطلبش درج شود. فقط ستون نویس ها که نخبگان تحریریه بودند، مطلبشان با عکس کار می شد. چون باید صلاحیت لازم را برای این کار بدست می آوردند و در جایگاهی قرار می گرفتند که ادبیات، کلام و نثرشان و حتی نوع پرداختشان به موضوع به گونه ای باشد که برای مخاطب اعتبار و مرجعیت ایجاد کند و آن روزنامه منبع خبر باشد.
او ادامه می دهد: متاسفانه الان خیلی از روزنامه ها و سایت های ما نمی توانند منبع خبر را پیدا کنند چون یک سایت، تولید می کند و سایر سایت ها آن را کپی و با نام خودشان منتشر می کنند. در آن زمان اگر مطلبی داشتید که کپی شده از ایرنا یا واحد مرکزی خبر بود، اعتبارتان در تحریریه و خبرتان نزد دبیر سرویس تان خیلی کم بود و مدیریت تحریریه از شما نمی پذیرفت. این سخت گیری ها باعث شد تا در کنار افرادی چون غلامحسین صالح یار، احمد دریایی، احمد ستاری، بهروز بهزادی، علی اصغر شیرزادی و… یاد بگیرید.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود، به اهمیت اختصاصی بودن اخبار هر رسانه ای در گذشته اشاره می کند و می گوید: مهمترین چیزی که دبیران حرفه ای و سردبیران از شما می خواستند این بود که ارزش های خبری جذب کننده مخاطب را درک کنید و از منظر و آرایش رسانه ای خودتان به خبر می پرداختید. در اینجا دیگر سلیقه ای بود. به عبارتی تیتر، لید و تنظیم خبرِ من با سایر خبرنگاران حاضر در جلسه متفاوت بود. به همین دلیل مردم پای کیوسک ها می رفتند تا ببینند که روزنامه اطلاعات یا فلان روزنامه، صحبت های وزیر را از چه منظری انعکاس داده است. مخاطب هم وقتی پای کیوسک می رفت خبرها و تصاویر یکدست و هم شکل نمی دید و در همه زمینه ها تنظیم خبرهایش متفاوت بود. اختصاصی بودن بسیار شرط بود و کار را خیلی سخت می کرد. ما تلفن همراه نداشتیم، هنوز فکس نیامده بود و در عین حال باید روزنامه را به موقع چاپ می کردیم. آمریکایی ها ضرب المثلی دارند و می گویند «ضرورت، راه حل خودش را پیدا می کند». تصور کنید با چنین امکاناتی از صبح تا ظهر شما تیتر یک و صفحات رویی را با اخبار اختصاصی تولید کنید.
این روزنامه نگار پیشکسوت می گوید: بخت اول من این بود که در آن زمان مجبور بودم کار کنم و در حین کار یاد بگیرم. بخت دوم من این بود که رئیسان من یا دبیران و سردبیرانم روزنامه نگاران حرفه ای بودند. ایرادهای کارمان را گوشزد می کردند و در مسیر کار تجربه هایشان را به ما منتقل می کردند. روزنامه نگاری کاری سهل و ممتنع است. سهل از این بابت که من می توانم همین الان بدون هیچ اطلاع و دانشی عضو هیئت تحریریه شوم اما ممتنع اینجاست که من باید بنویسم، ارزش خبری را درک کنم و آرایش پیام را بدانم و بتوانم بنگاه خبری خودم را برای مخاطب جذاب، خواندنی و قابل فروش کنم.
خوش چهره با روایت تجربه های خود در تحریریه ها به نقش صبر و تحمل خبرنگار اشاره می کند و بیان می کند: گاهی اوقات مجبور بودیم یک گزارش را ۴ بار بازنویسی کنیم، برای مطلب ۲ الی ۳ تیتر انتخاب می کردیم. دبیر سرویس به ما می گفت تنها با یک تیتر مطلبمان را برایش نبریم. بلکه باید یاد می گرفتیم که مطلبمان را با تیترهای مختلف بزنیم. هرچند در آخر دبیر، مطلب و تیتر ما را چکش کاری می کرد و… . ما دائم در حال یادگیری بودیم. ظرفیت تحمل خبرنگار یکی از ملاک های مهم برای جذبش در تحریریه بود. به عبارتی مطلبش چند بار رد می شد اگر مقاومت می کرد و کار را اصلاح می کرد، می گفتیم به درد این کار می خورد. شعار ما این بود که تحریریه دارالعجزه نیست. ممکن است که یک نفر در وزارت ورزش، آموزش و پرورش و … موفق باشد ولی به درد کار روزنامه نخورد. تحریریه صراحت لهجه داشت و اگر کارتان خوب نبود بعد از چند ماه عذرتان را می خواستند.
با توجه به اینکه خوش چهره از خبرنگاران فعال و با تجربه در حوزه بین الملل بوده در ادامه صحبت های خود به ایجاد و شکل گیری و موانع رسانه فراملی در کشور اشاره می کند. خوش چهره در این باره توضیح دهد: ما روزنامه های فراملی همچون تهران تایمز، ایران نیوز، اطلاعات بین الملل و … را داشتیم. اینکه چه باید بکنیم تا ما هم در بیرون از مرزهای کشورمان یک منبع خبر باشیم، مشکل مطبوعات ماست که با آن روبه رو هستیم. مطبوعات باید دو ویژگی مرجعیت و محبوبیت داشته باشند. مرجعیت به این معنا که منبع خبر باشند. شما زمانی می توانید منبع خبر باشید که تولید کننده باشید. زمانی هم می توانید مرجع و محبوب باشید که یک ناظر بی طرف و یک نیروی توانمند در رمزگشایی از رخدادها و قدرت پیش بینی کردن داشته باشید. یعنی خبر از آینده بدهید نه گذشته را تفسیر کنید.
او ادامه می دهد: رسانه های ما زمانی منبع خبر بودند ولی به دلیل محدودیت ها و نادیده گرفته شدن حق نیروی خبری، برخوردار نبودن از مصونیت تهدید هایی که می تواند امنیت یک خبرنگار را مورد خدشه قرار دهد، مرجعیت و محبوبیت رسانه های ما کمرنگ شد.
خوش چهره با بیان این پرسش ها که چرا اخبار نیوزویک، تایم، بی بی سی و… برای رسانه های ما منبع خبر است، یا چرا مای خبرنگار و رسانه بیشتر به خبر بی بی سی درباره برجام توجه می کنیم تا خبر ایرنا و فارس، می گوید: دلیل آن در وهله اول این است که نزد مردم کشورهای خودشان معتبر و مرجع هستند. دولت های آن کشورها کارویژه ها و حدود کاری آن ها را به عنوان نماد تجدد و تمدن به رسمیت شناختند. علاوه بر آن رویترز می تواند نظر کارشناسی خودش را به شکل مستقل و خارج از تهدیدهای ممکن از سوی نهادهای قدرت، بیان کند. اگر دولت تهدیدش کند، قوه قضاییه از او حمایت می کند یا اگر قرار بر افشاگری باشد، دولت اجازه نمی دهد که حریم استقلال او دچار خدشه شود و اجازه دارند تا از تاریکی ها رمزگشایی کنند. اگر چه همه خبرگزاری ها در خدمت به منافع ملی خودشان هستند و اگر نباشند باید شک کرد، اما رسانه های مرجع در یک بستری این کار را می کنند که چهره ای مستقل و ناظر بی طرف دارند، بیشتر مجری یک مناظره بین دیدگاه های مختلف هستند، در داخل کشور خودشان بازتاب دهنده افکار عمومی خودشان به نهادهای قدرت هستند و در بیرون هم تلاش می کنند تا با انتخاب واژه ها و نوع پرداختشان به موضوع جایگاه و اعتبارشان را پیدا کنند.
این روزنامه نگار پیشکسوت بر اهمیت بی طرف بودن خبرنگار تاکید می کند و می گوید: خبرنگار باید در چارچوب اخلاقی، رفتاری و ادبیات حقوقی و حقیقی رسانه حرکت کند. وقتی نسبت به یک موضوع جهت گیری خاص دارید، اخبارتان همانند بازتاب بولتن یک حزب سیاسی است و تاثیر گذار نیست. شما در کار رسانه نمی توانید در قواعد ایدئولوژیک و با ادبیات بسته ایدئولوژیک با یک پدیده برخورد کنید. نوع ادبیات خبرنگار در بیان خبر، بی طرفی یا جهت گیری او را نشان می دهد. مخاطب ادبیات جهت گیرانه را نمی پذیرند.
او روایت می کند: در دهه ۸۰ دبیر خبری ما در بیروت خبری درباره اتفاقات داخلی جنگ های لبنان برای ایرنا فرستاد. درحالی که خبر بسیار مهم بود ولی تهران جرات نکرد این خبر را منتشر کند و گفت مگر می شود خبرنگار ما به چنین خبر مهمی دست یابد! وقتی خبرگزاری فرانسه خبر را منتشر کرد، ایرنا هم به نقل از او آن را کار کرد. به عبارتی اعتماد به نفس نداشتند.
خوش چهره ادامه می دهد: ما همین وضعیت را در مطبوعات خودمان داریم. آیا می توانیم خبر تولید کنیم و مخاطب هم به ویژه در داخل به ما اعتماد کند؟ بدنه مطبوعات ما استعداد، نیرو، افراد فهیم، تحلیلگر و خبرنگار حرفه ای کم ندارد. با این حال رسانه های ما اخبار مربوط به خلیج فارس را از فرانس پرس، آسوشیتدپرس، رویترز و… می گیرند. رسانه های ما نه بودجه دارند که خبرنگارشان را به منطقه بفرستند و نه به منابع خبری دسترسی دارند. متاسفانه حاکمیت هم اعتبار لازم را به خبرنگارش نمی دهد تا برای تولید خبر به این مناطق برود.
او با اشاره به دلایل افت مطبوعات در کشور می گوید: وقتی مرجعیت و اعتبار رسانه نزد مخاطب داخل کشور کمرنگ شده، وقتی خبرنگار ما در دسترسی به منابع خبر و تولید آن محدود است، وقتی امنیت شغلی اش همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد، وقتی درآمدهای یک خبرنگار به اندازه یک شغل درجه سه و چهار قرار دارد و… طبیعی است که مطبوعات ما افت کند.
خوش چهره با تاکید بر اینکه آموزش در مطبوعات ما گم شده است، روایت می کند: اوایل کارم مدت ها با یک خبرنگار حرفه ای برای تهیه گزارش می رفتم و پادویی می کردم تا یاد بگیرم چگونه با مردم و مسئولین صحبت کنم، چه نوع لباسی بپوشم، از چه ادبیاتی استفاده کنم، از کجا شروع کنم، چگونه رودروایستی های ابتدایی را بشکنم و… . الان وقتی خبرنگار این آموزش ها را ندارد، چگونه می خواهیم در سطح بین الملل تاثیرگذار باشند. ناگفته نماند خبرنگاران ما هنوز از جانشان مایه می گذارند. بی بی سی، رادیو فردا، ایران اینترنشنال و… همچنان از پشت عینک رسانه های ما به رخدادهای داخل نگاه می کنند.
او انتقاد می کند: یک زمانی مطبوعات ایران منبع خبر بودند. الان الدستور، الاهرام، العربیه و… منبع خبری هستند ولی ما عقب ماندیم. دلیل عقب ماندگیمان به این برمی گردد که دستمان را باز نگذاشتند. حتی در خیلی از کشورها شاهد این بودم که سخنگوی دولت یا سازمان های مختلف به سراغ خبرنگاران می رود این درحالیست که در ایران برعکس است.
خوش چهره در ادامه صحبت های خود به بحث آزادی بیان برای خبرنگاران را یادآور می شود و می گوید: برای اینکه خبرنگار بتواند آزادانه بنویسد، باید امنیت شغلی داشته باشید و بعد اینکه باید حیطه کارویژه ها به رسمیت شناخته شود. بالاخره این مطبوعات برای عصر تجدد است. می دانیم که عصر تجدد با پرسشگری شروع شده، زمانی که شما توانستید رمان یا یادداشت بنویسید، یعنی در حال ارایه نظر شخصی خود هستید و بعد می توانید نقد و پرسش کنید. باید نهادهای قدرت پاسخگو باشند.
او توضیح می دهد: در خصوص انتخابات ریاست جمهوری، به خبرنگاران هشدار داده شده که اگر طوری بنویسند که مردم را تشویق به عدم شرکت در انتخابات کنند، ما آنها را احضار می کنیم. خب با این اوصاف، خبرنگار توان و جرئت نقد کاندیدا را نخواهد داشت. با توجه به اینکه معمولا رسانه ها بعد از هر مناظره یا در طول برنامه های انتخاباتی تنها به پوشش آن می پردازند، آیا مطبوعات دیگر جذابیتی برای افکار عمومی خواهد داشت؟
این پیشکسوت مطبوعاتی با انتقاد به برخوردهای صورت گرفته با رسانه ها بیان می کند: آیا من به عنوان نماینده یک روزنامه می توانم راحت با یکی از این کاندیداها گفتوگو کنم، یعنی به نقد دیدگاهایش بپردازم نه اینکه مخالفت کنم…من نمیدانم میتوانم به راحتی این گفت و را انجام داد یا نه؟ بر طبق تجربه سالها فعالیتم در رسانه، اغلب به خبرنگار اجازه گفت و گوی چالشی و نقد دیدگاه های کاندیداها را نمی دهند.
او می گوید: مگر در همین ۴ سال گذشته افرادی که الان میگویند در انتخابات شرکت کنید، معتقد نبودند که انتخابات بی ربط است و نهادهای انتخاباتی هیچ قدرت و کارآمدی ندارند و قدرت در جای دیگر است؟ خب خود شما مردم را دلسرد کردید و الان مسولیتش را قبول نمیکنید. با این اوصاف آیا من مطبوعاتی جرات دارم این حرف های را بنویسم و نام آن افراد را ذکر کنم؟. به همین خاطر وقتی مطلبی تولید میکنید دیگر هیچ جذابیتی حتی برای مخاطبان خارجی هم ندارد. متاسفانه اکنون مطبوعات ما به رسانه های خارجی نگاه میکنند و بر اساس آنها، محتوای خودشان را تنظیم می کنند.
خوش چهره معتقد است که اکنون در اغلب تحریریه ها، خیلی از تجهیزات مانند قدیم استاندارد نیست. او می گوید: الان خبرنگار وقتی پشت میز مینشیند وضعیت بدنی اش در خطر است. عکاسی که با تمام تجهیزات خودش وارد صحنه عکاسی میشود، امنیت جانی و مالی ندارد. در حالیکه در گذشته مدیران مسئول خیلی از خبرنگاران حمایت می کردند ما در گذشته کارت خبرنگاری داشتیم که نزد همه اعتبار زیادی داشت. تمام دلیل این اعتبار به مرجعیت آن خبرنگار و رسانه برمی گشت. چون خبرنگار در گذشته تاثیر و قدرت زیادی داشت.
او با اشاره به یکی از گزارش های تاثیر گذار خود در گذشته روایت می کند: سال ۶۲ من تازه از خرمشهر به تهران آمده بودم و در منزل مشغول گزارش نوشتن بودم، صبح که به روزنامه رفتم، گفتند در منطقه باروت کوبی سیل آمده و چندین نفر هم کشته شده است. بلافاصله با عکاس و راننده به آن منطقه رفتیم. زمانیکه رسیدیم، متوجه شدیم که شهردار منطقه، سرکوچه ایستاده است اما در منطقه ای قرار دارد که یک طرفش به منطقه شهردار که آنجا بود، ربط نداشت. در این میان و جلوی چشم شهردار منطقه، مردم خسارت می دیدند و جان خود را از دست می دادند.بسیاری از مردم گلایه داشتند که کسی پاسخگو نیست. بعد از اینکه به روزنامه برگشتیم، فهمیدیم شهردار تهران نشست خبری درباره سیل تهران برگزار کرده است. من هم برای تکمیل گزارشم در آن نشست حضور پیدا کردم و سوالاتی از شهردار پرسیدم. در آن نشست شهردار مدام از اقدامات خود می گفت که من همان لحظه گفتم آیا به باروت کوبی هم رسیدگی کردید؟ پاسخ داد بله. من هم توضیح دادم که شهردار منطقه شما کاری انجام نداده است. همان لحظه خود شهردار گفت«اصلا این سیل فرصتی طلایی برای شهرداری بود». بعد از نشست با همه خبرنگاران حاضر در آن نشست هماهنگ کردیم که همگی تیتر واحد «سیل تهران فرصت طلایی برای شهرداری بود» را بزنیم و هرکدام هم یک یادداشت در حاشیه آن بگذاریم.
او ادامه می دهد: بعد از انتشار آن گزارش با همان تیتر، با واکنش های زیادی روبرو شد. کار به جایی رسید که وزارت کشور، شهردار تهران را عزل کرد و این یک موفقیت برای ما بود چون یک کار تاثیر گذار برای مردم انجام داده بودیم و از طرفی خود خبرنگاران خیلی ما را تشویق کردند.
او در ادامه به روایت تجربه تاثیر گذار دیگری از گزارش های خود می پردازد و تعریف می کند: یک بار برای تهیه گزارش از باغ های چای به لاهیجان رفتم، آن زمان دولت هر کیلو چای را از کشاورز ۸ ریال میخرید. آن موقع آقای عسگر اولادی وزیر بازرگانی بود. یک گزارش از وضعیت تاسف بار فروش چای نوشتم و واژه «جهنم سبز» را به کار بردم. در آن گزارش توضیح دادم که به ظاهر لاهیجان توجه نکنید، زیرا درونش فقر بیداد می کند. گزارشم را با تیتر«چای کاران زیان درو می کنند» بستم.آقای عسگراولادی عکس روزنامه را برای نخستوزیر آن زمان فرستاد و گفته بود این خبرنگاران می خواهد چای کاران را تشویق به نکاشتن چای کند. بعد از این جریان مدیر مسئول و نخست وزیر من را برای توضیح بیشتر خواستند(البته هیچ آدم امنیتی مرا بازخواست نکرد). دولت در جلسه هفته بعد، قیمت را از ۸ ریال به ۲۵ ریال افزایش داد. بعد از این اتفاق، نخست وزیر به من گفتند که برای تهیه گزارش و اعلام این خبر به لاهیجان بروم.
او ادامه می دهد: مجددا به لاهیجان رفتم. مردم روزنامه ای که گزارش من در آن چاپ شده بود را در دست داشتند و هنگامیکه من را دیدند با اشتیاق فراوان از من پذیرایی و استقبال کردند. چون معتقد بودند من نوعی توانسته بودم کاری برایشان انجام دهم.
خوش چهره با توصیف مطبوعات در قدیم و تفاوت های مهم خبرنگاران گذشته با امروزی می گوید: روزنامه های آن زمان بسیار تاثیر گذار بودند و خود خبرنگار هم از چیزی نمی ترسید. هم سازمان روزنامه از خبرنگار حمایت می کرد و هم نظام سیاسی براین باور بود که یک روزنامه ای داشته باشد که بازتاب داشته باشد.در عین حال هم، ما مراقب بودیم. به هرحال زمان جنگ بود اگر قرار بود عکسی منتشر شود همه جوانب را در نظر می گرفتیم تا دشمن نتواند ردی بزند و یا استفاده ای کند.متاسفانه الان فشار بر روی رسانه ها زیاد است و در عین حال مواردی که دشمن می تواند از مطبوعات ما جهت سواستفاده بیرون بکشد، الی ماشاءالله زیاد است. چون نه خبرنگار ما آموزش خاصی دیده و نه کسی که نظارت میکند، متوجه آن موضوعات است.
این پیشکسوت مطبوعاتی به بیان خاطره ای دیگر از خود می پردازد و می گوید: حوالی سال ۸۴ قرار بود سردبیر یکی از روزنامه ها مطرح باشم. مدیرمسئول آن روزنامه فردی خودشیفته بود و گفت من یک میلیارد تومان برای روزنامه هزینه کردم. در خصوص کنترل روزنامه به من توضیح داد که خودم و یک نفر دیگر که سرمایه گذار و مدیر مسئول است، هر روز همه صفحات سیاسی را چک می کنیم تا چیزی از دست ما در نرود. من هم تشریح کردم که با توجه به تعطیلی های اخیر نظام سیاسی کشور، خود شما و خبرنگاران تان میدانید چه محتوایی تولید کنید تا روزنامه تعطیل نشود. من به آن مدیر مسئول توضیح دادم که پاشنه آشیل شما، صفحه فرهنگی تان است اما با نیشخند گفت که کسی آن صفحه را نمی خواند. فردای آن روز، همان روزنامه به خاطر انتشار مطلبی در صفحه فرهنگی، توقیف شد. منظورم از بیان این خاطره این بود که باید مسایل روزنامه را به خودشان واگذار کنند چون قطعا خود اهالی رسانه قدرت تشخیص بهتری دارند.
خوش چهره به بیان دیگر مشکلات مطبوعات می پردازد و می گوید: مشکل ما در مطبوعات این است که اغلب نیروها در تحریریه ها و روزنامه ها به صورت خبرنگاران تجربی هستند. در حالیکه ما خبرنگار مولف می خواهیم. گذشت زمانی که سرعت در خبر رسانی اصل بود، من باید قادر باشم چرایی و چگونگی یک اتفاق را تحلیل و تفسیر کنم و بعد از آن پیشبینی کنم که چه اتفاقاتی قرار است، بیافتد.
این پیشکسوت مطبوعاتی با انتقاد به خلا آینده نگری در روزنامه ها بیان می کند: شاهدیم الان خبرهای درج شده در روزنامه ها، مربوط به همان موقع است و همه تفاسیر هم تا همان لحظه چاپ است. اما از اینکه در آینده چه اتفاقی قرار است بیافتد، صحبتی نمی شود. یک اصل در روزنامه نگاری می گوید؛ یکی از ویژگی های خبرنگار خوب این است که شم خبری داشته باشد که پیش بینی هم شامل این شم می شود.
در همین رابطه خوش چهره به بیان روایتی دیگر می پردازد و تعریف می کند: چند سال قبل از اینکه اردوغان رییس جمهور ترکیه شود، سردبیر یکی از روزنامه های لبنانی در سفری که به ایران داشت به من گفته بود که ما از الان دو خبرنگار پا به کارمان را به ترکیه فرستادیم، آن زمان توضیح داد که ترکیه قرار است تحولات بزرگی را به خود ببیند. در حالیکه ما از ترکیه اطلاعات محدودی داشتیم.منظورش این بود که ما هم باید در رسانه های مان از این کارها انجام دهیم.
این خبرنگار بین الملل با انتقاد می گوید:ما در تحریریه ها خبرنگاری که شم خبری داشته باشد، نداریم و به همین خاطر تحلیلی از آینده به مخاطب نمی دهند. در گذشته بیشتر مردم که در کیوسک های مطبوعاتی برای دیدن تیترها می ایستادند، در واقع می خواستند ببینند چه اتفاقی قرار است بیافتد. امروزه مردم سرگردان خرید سکه و ماشین و خانه و… هستند، به نظرم دلیل این اتفاق این است که رسانه های ما کارکرد خودشان را از دست داده اند.
خوش چهره به تبعات دستمزدهای پایین خبرنگاران اشاره می کند و می گوید:متاسفانه بخش اعظمی از بدنه مطبوعاتی وابسته به طیفها و جریانات سیاسی و نهادهای قدرت شدند و از استقلال و هویت خودشان خارج شدند.اکنون روزنامه نگاران ما به خاطر امرارمعاش در چند روزنامه فعالیت دارند. اما در گذشته روزنامه ای که در آن فعالیت داشتیم حکم ناموس ما را داشت، خبرنگار الان باتوجه به این مشغله هایش، کی وقت فکر و مطالعه را خواهد داشت؟ همه این موارد دست به دست هم می دهد که کیفیت کار کم شود، قراردادهای تبعیض آمیز و حقوق کم باعث می شود تا سلامت کار از بین برود بعد خبرنگار لابیگر و تجاری نویس میشود و استقلال خودش را ازدست میدهد و چون امنیت شغلی ندارد هرآنچه به او بگویند، انجام می دهد. این ظلم بزرگی است که به جامعه مطبوعاتی میشود.
او ادامه می دهد: الان تعداد خانم های خبرنگار بیشتر از مردهاست چون حقوق کمتری را دریافت میکنند، اما برای مردان این دستمزدها، اصلا صرفه اقتصادی ندارد. من به همه توصیه میکنم که مطبوعات را به عنوان شغل دوم انتخاب کنید، چون واقعا وضعیت مطلوبی نداریم به همین دلیل است که نفس مطبوعات به شماره افتاده است.شاید بخش هایی از نهادهای قدرت دوست داشته باشند که از شر مطبوعات و رسانه خلاص شوند، اما در بزنگاهی متوجه می شوند اگر مطبوعات نباشد، مردم مرجع و اعتبار را از جای دیگری می گیرند. زمانی صداوسیما میگفت من رقیب ندارم و اجازه تاسیس تلویزیون خصوصی را نمیداد، الان ۹۰ درصد مردم از دیش ماهواره استفاده میکنند بازنده هم حاکمیت سیاسی، هم امنیت ملی و هم منافع ملی است.
خوش چهره در ارتباط با آینده رسانه ها در ایران می گوید: به نظرم آینده سختی در انتظار رسانه ها است. مطبوعات خصوصی ما با توجه به هزینه ها رو به ورشکستگی میرود و اگر بخواهد بر روی پای خود بایستد، از کارکرد های خودش عقب میافتد. شاید برخی روزنامه های حزبی و وابسته دوام بیاورند، اما آنها قدرت اقناع مخاطب را هم نخواهند داشت. چون اقناع کردن کار بسیار سختی است.اگر با این شرایط پیش برویم، ما رسانه های خود را از دست می دهیم و به سمت فضای مجازی می رویم که در بهترین وضعیت، مستند نیستند و به نظرم نوعی بینظمی در حوزه اطلاع رسانی و رسانه ای خود شاهد خواهیم بود. مگر اینکه حاکمیت سیاسی مطبوعات را به شکل واقعی باور کند. دولت همانطور که در بخش های مختلف سرمایه گذاری می کند، باید بخشی از سرمایه گذاریش را در اختیار رسانه قرار دهد و اجازه دهد رسانه ها در چارچوب حرفه ای و قانونی خودشان عمل کنند.
این پیشکسوت مطبوعاتی درباره حیات دوباره روزنامه ها پیشنهاد می دهد: اول باید تزریق حمایت های مالی به مطبوعات در چارچوب ناظر بیطرف و شریک منصف در مناظرات اجتماعی، صورت بگیرد. همچنین رویکرد نشریات به سمت حرفهای گرایی برود، تقویت مصونیت های حقوقی رسانه ها در چارچوب منافع ملی، آموزش نیروهای رسانه ای با نظریه و عمل، خالی کردن مطبوعات از نیروهای رابطه ای و جایگزینی با نیروهای ضابطه ای و حرفه ای و در عین حال گشایش هایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که بشود مطبوعات برنقاط تاریک پرتو افکنی کنند و نقش رمزگشایی داشته باشند. اما در غیر این صورت با هشدارهای فعلی که مدام به مطبوعات تذکر داده می شد که نباید بنویسید (مثلا در حوزه کرونا،تحریم، قطعنامه شورای امنیت، هواپیمای اوکراین و ….به مطبوعات اجازه نوشتن ندادند) آینده خوبی در انتظار آنها نخواهد بود.
او با انتقاد به روزی که مطبوعات تیتر «ماشرمساریم» را درباره هواپیمای اوکراینی درج کردند، می گوید: به نظرم آن روز، روز سیاه مطبوعات بود و به نوعی تیر خلاص به اعتبار روزنامه ها زده شد. همان زمان من بارها گفتم که فقط اخبار رسمی را کار نکنید. هنر روزنامه نگار این است که روی خط قرمز قدم بردارد نه از خط قرمز عبور کند. به نظرم اگر همان زمان مدیران مسئول جسارت بیشتری به خرج می دادند، دیگر لازم نبود که روزنامه ها عذر خواهی کنند و مرجعیت و کارکرد خود را برای افکار عمومی از دست دهند.
خوش چهره معتقد است در چنین مواردی باید مصونیت حقوقی مطبوعات به رسمیت شناخته شود. او توضیح می دهد: در همه جای دنیا خبرنگار دارای مصونیت است مانند نماینده مجلس، و کسی حق ندارد او را دستگیر کند یا او را عتاب کند. اگر قرار باشد اتفاقی بیافتد باید از مراجع قانونی اقدام کند. متاسفانه در جامعه ما برای خبرنگار احترام زیادی قایل نیستند. در حال حاضر به نظرم مطبوعات و رسانه های ما کارکرد خود را زمانی از دست دادند که ما با بحران کرونا، بحران اقتصادی،بحران در روابط خارجی، بحران در بهداشت عمومی، بحران آب و بیکاری روبروایم. در همه جای دنیا، این رسانه ها هستند که می توانند مطالبات را منطقی مطرح کنند و فضا را برای تصمیم گیری مسئولان آرام کنند. وقتی رسانه های ما اعتبار خود را از دست می دهند، مرجع و منابع مردم، رسانه های بیگانه می شود. پیامد این مسأله به حاکمیت و مردم برمی گردد. در اینجا نیاز به باز تعریف رسانه ها داریم.
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: به خطر افتادن حیات مطبوعات و بحرانهای پیش رو در گفت وگو با جلال خوش چهره
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران