فراز و نشیب دوازده دورۀ انتخابات ریاست جمهوری در ایران
تحلیلگران و جامعهشناسان با بررسی جنبههای گوناگون انتخابات معمولاً سلامت سیاسی جامعه را میسنجند و برخی از بحرانهای سیاسی آینده را پیشبینی میکنند. آنان معمولاً به مطالعۀ آماری و مقایسهای دورههای گوناگون انتخابات میپردازند و برای این کار ناگزیر بر آمار و ارقام رسمی تکیه میکنند. زیرا در کشورهایی که انتخابات را پذیرفتهاند، آمارهای مربوط به انتخابات را در نهایت وزارت کشور اعلام میکند.
بنابراین، اگر بخواهیم نگاهی به دوازده دورۀ پیشین انتخابات ریاست جمهوری در ایران بیفکنیم، ناگزیریم بر مجموعهای از آمارهای رسمی که وزارت کشور تاکنون در اختیار عموم گذاشته، تکیه کنیم. آمارها با در نظر گرفتن مجموعۀ به هم پیوستۀ آنها و از طریق محاسبه و مقایسۀ دادههای متناسب معنا پیدا می کنند. برای مثال، اگر بخواهیم دو دورۀ اول و دهم انتخابات ریاست جمهوری را مقایسه کنیم نمیتوانیم تنها به گفتن این نکته بسنده کنیم که در نخستین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری در ۱۳۵۸ ابوالحسن بنیصدر با رأی نزدیک به ۱۱ میلیون نفر انتخاب شد در حالی که احمدی نژاد در ۱۳۸۸ با رأی بیش از ۲۴.۵ میلیون نفر به ریاست جمهوری رسید. با مقایسۀ این دو رقم نه تنها حقیقت را نگفتهایم، بلکه حتی آن را به نوعی پوشاندهایم. زیرا رشد جمعیت و شمار دارندگان حق رأی را در دو دوره نادیده گرفتهایم. بنابراین، برای مقایسۀ چند و چون انتخابات این دو دوره باید آمارهای دیگر مربوط به آن دو دوره را در کنار هم قرار دهیم و از طریق محاسبه و مقایسۀ دادههای متناسب به حقیقت دست پیدا کنیم.
برای روشن شدن بعضی جنبهها و ویژگیهای انتخابات ریاست جمهوری در دوازده دورۀ پیشین، نخست به بررسیِ آمارهای مربوط به شمار رأی دهندگان و از همۀ مهمتر درصد شرکت کنندگان میپردازیم و از قول کارشناسان بعضی از علتهایِ اُفت و خیز اقبال مردم را از انتخابات دورههای گوناگون یادآوری میکنیم.
برپایۀ آمارهای رسمی در نخستین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری که در پنجم بهمن ۱۳۵۸ برگزار شد نزدیک به ۲۱ میلیون نفر حق رأی داشتند. از این تعداد کمی بیش از ۱۴ میلیون نفر یعنی اندکی بیش از ۶۷ درصد رأی دهندگان در انتخابات شرکت کردند. بنیصدر با رأی نزدیک به ۱۱ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۷۸ درصد شرکت کنندگان انتخاب شد. او پس از ۱۷ ماه با رأی اکثریت نمایندگان مجلس و فرمان خمینی برکنار شد و به فرانسه گریخت.
نکتۀ پُراهمیت دیگری که دربارۀ نخستین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری باید گفت این است که در آن انتخابات تأیید صلاحیت کاندیداها که در مجموع ۱۲۴ نفر بودند به عهدۀ خمینی گذاشته شد، اما او این وظیفه را به کمیتهای به نام «کمیتۀ نظارت بر انتخابات» به ریاست موسوی خوئینیها واگذار کرد. آن کمیته سرانجام صلاحیت ده نفر را تأیید کرد که عبارت بودند از : جلالالدین فارسی، ابوالحسن بنیصدر، حسن حبیبی، داریوش فروهر، مسعود رجوی، صادق طباطبایی، صادق قطبزاده، کاظم سامی، سیداحمد مدنی و محمد مُکری.
البته تا فرارسیدن روز انتخابات کاندیداهایی منصرف شدند یا به دلایلی کنار کشیدند. سرانجام ۹۶ نفر باقی ماندند. از تأییدشدگان جلالالدین فارسی به سبب جنجالی که دربارۀ اصل و نسب افغانیاش به پا شد، کنار کشید و مسعود رجوی به سبب رأی ندادن به قانون اساسی با فتوای خمینی حذف شد. حقیقت این است که با کنار کشیدن جلالالدین فارسی که کاندیدای اصلی حزب جمهوری اسلامی بود، راه برای انتخاب بنیصدر هموار شد. نکتۀ جالب دیگر این که خمینی در آن زمان مخالف کاندیداتوری آخوندها برای مقام ریاست جمهوری بود.
در دومین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری که یک ماه پس از برکناری بنیصدر در دوم مرداد ۱۳۶۰ برگزار شد از میان کمی بیش از ۲۲ میلیون و ششصد هزار رأی دهنده، کمی بیش از ۱۴.۵ میلیون نفر یعنی اندکی بیش از ۶۴ درصد رأی دهندگان در انتخابات شرکت کردند. درواقع، در آن دوره نسبت به نخستین دوره از میزان مشارکتِ رأی دهندگان ۳ درصد کاسته شد.
در آن انتخابات محمدعلی رجایی، نخست وزیر بنیصدر، از میان ۴ کاندیدای رسمی با رأی نزدیک به ۱۳ میلیون نفر یعنی اندکی کمتر از ۸۸ درصد شرکت کنندگان به ریاست جمهوری انتخاب شد. درست است که میزان شرکت کنندگان در قیاس با دورۀ اول ۳ درصد کاهش یافته بود اما، چنان که میبینیم، اکثریت شرکت کنندگان به او رأی دادند. زیرا، به گفتۀ کارشناسان، میخواستند کشاکشهای سیاسی در گرماگرم جنگ ایران وعراق پایان پذیرد. ۲۸ روز بعد رجایی با انفجار بمبی کشته شد.
در سومین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری که در دهم مهرماه ۱۳۶۰ کمی بیش از یک ماه پس از ترور رجایی برگزار شد، شمار رأی دهندگان نسبت به دورۀ دوم تغییری نکرده بود. یعنی همچنان کمی بیش از ۲۲ میلیون و ششصد هزار نفر بود. از این تعداد اندکی کمتر از ۱۷ میلیون نفر یعنی کمی بیش از ۷۴ درصد رأی دهندگان در انتخابات شرکت کردند. در آن انتخابات ۴۶ نفر ثبت نام کردند، اما شورای نگهبان صلاحیت ۴ نفر را تأیید کرد که عبارت بودند از: علی خامنهای، سیدعلی اکبر پرورش، حسن غفوریفرد و رضا زوارهای. جز خامنهای کاندیداهای رسمی دیگر آدمهای چندان سرشناسی نبودند. سرانجام علی خامنهای با ۹۴.۴۱ درصد آراء شرکت کنندگان انتخاب شد. او سه ماه پیش از انتخابات از یک ترور نافرجام جان سالم به در بُرده بود، اما انفجار بمب دست راستش را از کار انداخته بود.
کارشناسان معتقدند که جنگ ایران و عراق از سویی و موج ترورها از سوی دیگر مردم را به حضور در انتخابات راغبتر میکرد. علی خامنهای توانست دورۀ چهار سالۀ ریاست جمهوری را به پایان برساند
در چهارمین دورۀ انتخابات که در ۲۵ خرداد ۱۳۶۴ برگزار شد، شورای نگهبان از میان ۵۰ کاندیدا صلاحیت سه نفر از جمله علی خامنهای را تأیید کرد. دو تن دیگر حبیبالله عسگراولادی و محمود کاشانی بودند. این بار شمار رأی دهندگان به حدود ۲۶ میلیون نفر رسیده بود، اما کمی بیش از ۱۴ میلیون نفر یعنی اندکی کمتر از ۵۵ درصد رأی دهندگان در انتخابات شرکت کردند. خامنهای با رأی کمی بیش از ۱۲ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۸۶ درصد آراء شرکت کنندگان برای چهار سال دیگر به ریاست جمهوری انتخاب شد. به این ترتیب، در آن دوره در قیاس با دورۀ پیشین نه تنها نزدیک به ۲۰ درصد از شمار نسبیِ شرکت کنندگان کاسته شد، بلکه آراء شرکتکنندگان نیز نزدیک به ۱۰ درصد کمتر از دورۀ پیشین به سود خامنهای شد.
از میان رد صلاحیت شدگانِ این دوره میتوان از مهدی بازرگان، نخست وزیر دولت موقت و رهبر نهضت آزادی نام برد. شورای نگهبان چندین دلیل برای رد صلاحیت او داشت که مهمترینشان اینها بودند: مخالفت با ولایت فقیه، مخالفت با اشغال سفارت آمریکا و وعدۀ انحلال مجلس خبرگان.
پنجمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری در ۶ مرداد ۱۳۶۸ یک سال پس از پایان جنگ ایران و عراق برگزار شد. در آن انتخابات شورای نگهبان از میان ۷۹ کاندیدا صلاحیت هاشمی رفسنجانی و عباس شیبانی را تأیید کرد. در آن دوره شمار رأی دهندگان به بیش از ۳۰ میلیون نفر رسیده بود. از این تعداد نزدیک به ۱۶.۵ میلیون نفر یعنی کمی بیش از ۵۴.۵ درصد در انتخابات شرکت کردند. رفسنجانی که پس از هشت سال جنگ ویرانگر با شعار سازندگی به میدان آمده بود، با رأی نزدیک به ۹۵ درصد از شرکت کنندگان انتخاب شد.
او در اوضاع و احوالی به ریاست جمهوری رسید که خمینی تازه درگذشته بود، منتظری مغضوب و خانهنشین شده بود، نهضت آزادی به حاشیه رانده شده بود و بسیاری از شخصیتها و جریانهای سیاسی دیگر بر اثر سرکوب بیامان میدان را ترک کرده بودند.
در دورۀ ششم، شورای نگهبان از میان ۱۲۸ کاندیدا صلاحیت ۴ نفر را تأیید کرد. در آن دوره شمار رأی دهندگان به کمی بیش از ۳۳ میلیون نفر رسیده بود. از این تعداد اندکی کمتر از ۱۷ میلیون نفر یعنی در حدود ۵۰ درصد در انتخابات شرکت کردند. انتخابات در ۲۱ خرداد ۱۳۷۲ برگزار شد و رفسنجانی با رأی نزدیک به ۶۳ درصد شرکت کنندگان برای دور دوم انتخاب شد.
بسیاری از وعدههای سازندگی هاشمی رفسنجانی وعدههای توخالی از آب درآمد. در پایان دومین دورۀ ریاست جمهوری او مردم با بالاترین نرخ تورم ثبت شده تا آن روز درگیر بودند. خاطرۀ سرکوب دگراندیشان حتی منتقدان درون نظام نیز در دو دورۀ ریاست جمهوری او بر وجدان آنان سنگینی میکرد.
در هفتمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری مردم به سراغ مُعَمَّم کم و بیش ناشناختهای رفتند که مدعی اصلاحات بود. در آن انتخابات شورای نگهبان صلاحیت چندین شخصیت ملی- مذهبی مانند ابراهیم یزدی، عزتالله سحابی و علیاکبر معینفر را رد کرد. انتخابات در دوم خرداد ۱۳۷۶ برگزار شد. شمار رأی دهندگان به حدود ۳۶.۵ میلیون نفر رسیده بود که کمی بیش از ۲۹ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۸۰ درصد آنان در انتخابات شرکت کردند. سید محمد خاتمی از میان ۴ کاندیدای رسمی با ۶۹ درصد آراء شرکت کنندگان یعنی با کمی بیش از ۲۰ میلیون رأی هفتمین رئیس جمهور ایران اسلامی شد. علیاکبر ناطق نوری، رقیب قدرتمند او با حدود ۷ میلیون رأی شکست خورد.
پارهای از رویدادهای نخستین دورۀ ریاست جمهوری خاتمی مانند افشای قتلهای زنجیرهای، حمله به کوی دانشگاه، توقیف مطبوعات و تیراندازی به سعید حجاریان، مشاور سیاسی رئیس جمهور، مردم را به اصلاحاتی که خاتمی وعده میداد، امیدوار کرد.
در هشتمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری که در ۱۸ خرداد ۱۳۸۰ برگزار شد شمار رأی دهندگان به بیش از ۴۲ میلیون نفر رسیده بود. از این تعداد کمی بیش از ۲۸ میلیون نفر یعنی در حدود ۶۷ درصد رأی دهندگان در انتخابات شرکت کردند. این بار شورای نگهبان از میان ۸۱۱ کاندیدای غیررسمی صلاحیت ۱۰ نفر از جمله محمد خاتمی را تأیید کرد. خاتمی کمی بیش از ۷۷ درصد آراء شرکت کنندکان یعنی آراء کمی بیش از ۲۱.۵ میلیون نفر را از آن خود کرد.
از دو دورۀ ریاست جمهوریِ سیدمحمد خاتمی، مردم ایران در زندگی روزمرۀ خود بهرهای نبردند و سرانجام به سراغ مردی رفتند که مدعیان اصلاحات و سازندگی را به منحرف کردن انقلاب از مسیر اصلی و خیانت به آرمانهای آن متهم میکرد.
در دورۀ نهم که برای نخستین بار انتخابات ریاست جمهوری در ایران در دو مرحله - اولی در ۲۷ خرداد و دومی در ۳ تیر ۱۳۸۴- برگزار شد، شمار رأی دهندگان به ۴۷ میلیون نفر نزدیک شده بود. از این تعداد نزدیک به ۲۸ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۶۰ درصد رأی دهندگان در انتخابات شرکت کردند. نزدیک به هزار نفر کاندید شده بودند که شورای نگهبان پس از کشاکشهایی چند سرانجام صلاحیت ۷ نفر از آنان را تأیید کرد. آن ۷ نفر اینها بودند : علی اکبر هاشمی رفسنجانی، محمود احمدی نژاد، محمدباقر قالیباف، مهدی کروبی، مصطفی معین، علی لاریجانی، محسن مهرعلیزاده.
در رأی گیری ۲۷ خرداد هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد از دیگران پیش افتادند، اما از میزان رأی لازم برای انتخاب شدن بهره مند نشدند. در نتیجه، انتخابات به مرحلۀ دوم موکول شد. در آن مرحله که در ۳ تیر برگزار شد احمدی نژاد با حمایت جناح معروف به اصولگرایان بر رفسنجانی پیروز شد. او توانست با کمی بیش از ۱۷ میلیون رأی یعنی نزدیک به ۶۲ درصد آراء شرکت کنندگان نهمین رئیس جمهور ایران شود.
احمدی نژاد با در پیش گرفتن سیاستهای ماجراجویانه چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی نگرانیهایی در میان جناحهای گوناگون رژیم برانگیخت. اما خامنهای همواره از او حمایت کرد، زیرا ضدیت خامدستانه و ناپختۀ او با اسرائیل و کشورهای غربی باب میل رهبر جمهوری اسلامی بود.
در دهمین دورۀ انتخابات که در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ برگزار شد، شمار رأی دهندگان کمی بیش از ۴۶ میلیون نفر و شمار شرکت کنندگان نزدیک به ۳۹ میلیون نفر یعنی در حدود ۸۵ درصد رأی دهندگان بود. در آن انتخابات برای نخستین بار مناظرۀ تلویزیونی میان کاندیداها برگزار شد. دو رقیب اصلی احمدی نژاد در آن دوره میرحسین موسوی و مهدی کروبی بودند. احمدی نژاد با رأی کمی بیش از ۲۴.۵ میلیون نفر یعنی با رأی نزدیک به ۶۳ درصد شرکت کنندگان بر رقبای خود پیروزشد.
میرحسین موسوی و مهدی کرّوبی پیروزی احمدی نژاد را تقلبی اعلام کردند و در پی آن جنبشی اعتراضی زیر عنوان «جنبش سبز» به راه افتاد که تلفات سنگین جانی، دربدری، زندان و حصر دو رهبر آن جنبش را در پی داشت. خامنهای در نماز جمعه احتمال تقلب را رد کرد و گفت: مسئولیت خونها و خشونتها برعهده کسانی است که از اعتراضها پشتیبانی میکنند. با این حال به رغم سرکوب و خشونت نیروهای امنیتی جنبش اعتراضی سبز به شیوههای گوناگون ادامه یافت تا اینکه پس از یک سال و اندی فروخوابید.
در انتخابات دورۀ یازدهم که در ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ برگزار شد، شورای نگهبان از میان ۹۲ کاندیدا سرانجام صلاحیت ۶ نفر را تأیید کرد. علیاکبر هاشمی رفسنجانی جزو کاندیداهایی بود که صلاحیتشان رد شد. پس از رد صلاحیت رفسنجانی، میانه روها و جناح معروف به اصلاحطلب به حسن روحانی روی آوردند. در آن دوره از میان ۵۰.۵ میلیون رأی دهنده، نزدیک به ۳۷ میلیون نفر یعنی نزدیک به ۷۳ درصد رأی دهندگان در انتخابات شرکت کردند. روحانی با رأی نزدیک به ۱۹ میلیون نفر یعنی با کمی بیش از ۵۰ درصد آرا انتخاب شد. او دولت خود را «دولت تدبیر و امید» نامگذاری کرد. از رویدادهای تاریخی این دوره امضای برجام بود.
انتخابات دورۀ دوازدهم که در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ برگزار شد ۴ کاندیدای رسمی داشت. از حدود ۵۶.۵ میلیون رأی دهنده نزدیک به ۴۱.۵ میلیون نفر یعنی کمی بیش از ۷۳ درصد رأی دهندگان در آن انتخابات شرکت کردند. روحانی نزدیک به ۲۴ میلیون رأی آورد یعنی با کمی بیش از ۵۷ درصد آرای شرکت کنندگان پیروز شد. چنان که میبینیم در دورۀ یازدهم و دوازدهم میزان مشارکت مردم نسبت به دهمین دوره ۱۲ درصد کمتر بود.
از رویدادهای مهم این دوره میتوان از بیرون رفتن آمریکا از برجام و جنبش های گستردۀ اعتراضی مردم و جوانان در گوشه و کنار کشور یاد کرد که همه را نیرویهای انتظامی و امنیتی به خون کشیدند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
آبونه شویداخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید
منبع خبر: آر اف آی
اخبار مرتبط: فراز و نشیب دوازده دورۀ انتخابات ریاست جمهوری در ایران
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران