۱۴۰۰ انتخاباتی بدون احزاب
ماجرای اصلی به گمانم تغییر ساختارها به سوی حذف احزاب به وسیله رسانه های اجتماعی است. موضوعی که در کتاب تازهام «مرجعیت رسانههای اجتماعی در انتخابات» به تفصیل به آن پرداختهام و بخشهایی از آن را در ادامه تقدیم میکنم:
ستاره متفاوت انتخابات ۱۴۰۰
رصد برگزاری انتخابات ایران در دو دهه اخیر، نشان میدهد که توسعه شبکههای اجتماعی متکی بر رسانه نوین موجب برجسته شدن حداقل یک نرم افزار در هر انتخابات شده است. همه گیری کووید-۱۹ در هنگامه آغاز رقابتهای سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری و ممانعت از تشکیل شبکههای اجتماعی حقیقی به شیوه سنتی و با حضور فیزیکی نیز موجب تشدید اقبال به شبکههای اجتماعی مجازی و رسانههای نوین شد و این بار، ستاره جدید میدان کلاب هاوس(1) بود.
موج کلاب هاوس، در کمتر از یک سال پس از تولدش و در اوایل سال ۲۰۲۱ میلادی سراسر دنیا را درنوردید و این موج، اواخر سال ۱۳۹۹ به ایران نیز رسید. رسانهای که ابتدا تنها بر روی سیستم عامل ios حضور داشت و از این رو به بخش خاصی از جامعه اختصاص داشت ولی با حضور متاخر این شبکه در Android در فاصله حدود یکماه تا انتخابات، فراگیرتر شد و سبب اقبال بخشی از کنشگران سیاسی شد.
این شبکهاجتماعی که بر خلاف گونههای قبلی، «صدا» را بستر ارتباط گیری قرار داده بود و ارتباط شنیداری را برای گروههایی از تعداد محدود تا هزاران نفر تسهیل میکرد؛ موجب تشکیل گروههایی شد که در آنها مباحث انتخاباتی به صورت زنده از سوی نامزدها یا دیگر فعالان سیاسی در معرض سنجش و داوری برخط شنوندگان قرار میگرفت و گاه آمار حضار به بیش از بیست هزار نفر میرسید که به صورت زنده مباحث را رصد میکردند و نامزدها را ناگزیر به موضعگیری و پاسخگویی میساخت.
به عنوان مثال، علی مطهری با حضور در یک نشست انتخاباتی در کلاب هاوس در شامگاه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰، شگفتی بسیاری از حامیان خود را رقم زد. او که در انتخابات ۲۴ اسفند ۱۳۸۶، با سهمیه «رایحه خوش خدمت» (جمعی که زیربنای تأسیس جبهه پایداری بود) به لیست اصولگرایان راه یافته و به عنوان سومین نفر تهران بر صندلیهای سبز مجلس شورای اسلامی نشسته بود؛ ۸ سال بعد، در انتخابات ۷ اسفند ۱۳۹۴ به عنوان یک چهره منتقد اصولگرایان توانست بخشی از سبد رأی خود را از میان اصلاحطلبان به دست آورد و نایب رئیس مجلس شود. او در ۱۲ سال نمایندگی مجلس از جمله خبرسازترین نمایندگان بود و بارها بر صفحه اول مطبوعات نشسته بود و با مواضع غیر محافظهکارانهای که داشت، به نظر نمیرسید بخشی از چهره او مخفی مانده باشد؛ اما مواضع او در نشست کلاب هاوس بسیاری را شوکه کرد. از جمله این نظر او که «فیلترینگ باید بر اساس محتوا انجام شود و وقتی در پلتفرمی دیده میشود مسائل غیراخلاقی به اشتراک گذاشته میشود؛ فیلتر شدن لازم است اما تبادل آرا باید آزاد باشد.» (خبرآنلاین، ۱۴۰۰)
حضور او با انتقاداتی از جمله درباره «نگاهش به مقوله آزادی»، «عدم پاسخ گویی به برخی سوالات»، «نداشتن برنامه روشن اقتصادی» و ... موجب به حاشیه رانده شدن او از سوی رسانههایی شد که پیشتر به شدت حامی او بودند؛ تا جایی که حتی رد صلاحیتش نیز، انعکاس خاصی نیافت.
حضور کلاب هاوسی علی لاریجانی شاید بتواند نمونه مناسب دیگری برای تشریح اثرگذاری این اپلیکیشن باشد. ۳۰ اردیبهشتماه ۱۴۰۰ علی لاریجانی در یک حضور چهار ساعته، تصویری از خود ساخت که متفاوت از سبد رأیی بود که احزاب اصلاح طلب - که سعی اتحاد با او در این انتخابات را داشتند- ساخته بودند.
اتاق اول بعد از کمتر از ۱۰ دقیقه و اتاق دوم نیز ظرف نیمساعت بعدی پر شد و اتاق سوم گشوده شد. (هر room کلاب هاوس میتواند میزبان ۸ هزار نفر باشد.) در دقایقی جمع حاضران در آن از ۳۰ هزار نفر هم فراتر رفت، آماری که یادآور میتینگها انتخاباتی گذشته در ورزشگاه امجدیه تهران بود اما با شکل و شمایلی متفاوت (بیبیسی، ۲۰۲۱)
یکی از این تفاوتها حضور نخبگانیتر حضار و امکان پرسش و پاسخ بدون سانسور بود. از جمله حضار این نشست، «فرخ نگهدار» دبیرکل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) و چهرههای شاخص اپوزسیون بود که گفتگوی لاریجانی با او یکی از نقاط موثر در بازتاب این گفتگو بود.
لاریجانی که با شعار «پاسخ به سوالات سخت پاسخ» حاضر شده بود، درباره سوالاتی از جمله عملکردش در صدا و سیما و نیز دوره ریاست مجلس به نحوی پاسخ داد که برخلاف تلاش مدیران رسانههای نسل پیشین، بیشتر به سبد آرای اصولگرایان چشم دوخته بود و بدنه اجتماعی اصلاحطلبان را متقاعد نکرد. (الف، ۱۴۰۰) گویا کلاب هاوس آمده بود تا نظریه برجستهسازی(2)را به چالش بکشد. در سالهای قبل رسانهها با برجسته کردن برخی موارد و مخفی کردن برخی ابعاد دیگر، به مهندسی افکار عمومی طبق نظرات سرمایهگذاران خود میپرداختند اما شفافسازیهای مواضع در کلاب هاوس نشان داد رسانههای اجتماعی که «کاربر» محور است و مخاطب دیگر منفعل نیست؛ به مبارزه با تصویرسازیهای کاذب برخاسته است.
حضور در کلاب هاوس، منحصر بر چهرههای بازمانده از انتخابات ۱۴۰۰ نبود؛ از جمله عبدالناصر همتی خبر عزل خود از بانک مرکزی توسط رئیس جمهور به دلیل حضور در انتخابات را از همین تریبون اعلام کرد. (برنا، ۱۴۰۰) و دیگر نامزدها یا ستادهایشان نیز هر کدام بهرهای از آن بردند.
البته در این رسانه نیز کاربر یک کنشگر آزاد نیست. گردانندههای بحثهای کلاب هاوس امکانات کنترلی زیاد دارند. کسانی که بحث راه میاندازند، میتوانند تصمیم بگیرند به چه کسی میکروفن بدهند یا چه کسی را از اتاق بیرون بیاندازند. امکان فنی بازنشر نظرات یا ضبط کردن بحثها هم در این اپلیکیشن وجود ندارد. از این نظر شاید در کلابهاوس با پیشگیری فنی از گمشدن «زمینه بحثها» دوقطبی شدن به آسانی توییتر نباشد اما امکان فنی این را هم فراهم کرده که افراد همنظر در اتاقهایی با همفکرانشان، در را به روی مخالفان ببندند. اما حضور این نرم افزار در ایران متفاوت بود. بحثهای داغ اتاقهای پرجمعیت کلابهاوس فارسی نه تنها ضبط میشوند بلکه در رسانههای جریان اصلی هم بازنشر میشوند و به این ترتیب مخاطبانی به مراتب بیشتر پیدا میکنند. در واقع با اینکه هدف طراحان کلابهاوس دوری از پدیده «بیزمینگی در بحث» بوده، نوع استفاده کاربران ایرانی، کارکرد متفاوتی به آن داده است. (خدابخشی، ۱۴۰۰) خاصه آنکه رویکرد شفاهی در فرهنگ ایرانی بر اهمیت آن افزوده است و همین باعث شکل گیری اجتماعهای بزرگ با طول زمان زیاد شد.
اما کلاب هاوس نتوانست به محور اصلی انتخابات ۱۴۰۰ تبدیل شود. زیرا از یک طرف عضویت در آن بر اساس دعوتنامه است و افراد محدودی به آن دسترسی داشتند و از طرف دیگر به دلیل ساختارش، این نرم افزار بیشتر فضای نخبگانی و نیروهای رسانهای را در بر می گرفت. با این حال سرریز کلاب هاوس در حوزه محتوا و سوژه به سمت رسانههای دیگر قابل توجه بود. اگر روزگاری از تاثیر محتوای نیویورک تایمز به عنوان یک رسانه نخبه بر سایر رسانهها برای تبیین نظریه «برجستهسازی بین رسانهای» مثال آورده میشد، (سورین و تانکارد، ۱۳۹۲: ۳۴۳-۳۳۶) به نظر میرسد در این مقطع رسانههای اجتماعی نخبگانی همچون کلاب هاوس و توئیتر این نقش را بر عهده گرفتهاند و به همین جهت بارها شاهد تیتر یک شدن مباحث انتخاباتی کلاب هاوس در روزنامههای کاغذی و سایتهای خبری بودیم که آن را به ستاره تازه درخشش یافته انتخابات تبدیل کرد.
به تازگی مشخص شده است که ایده تأسیس حزب لاریجانی آنچنان که تصور میرفت از شکست ۱۳۸۴ او در انتخابات شروع نشده است و به سال ۱۳۷۶ باز میگردد. هاشمی رفسنجانی در روزنوشتهای ۱۲ خرداد ۱۳۷۷ خود، آورده است: «علی لاریجانی پیشنهاد داشت، حزبی تشکیل شود که براساس افکار و روشهای اعتدال، بهطور غیررسمی، تحت هدایت من باشد.» (هاشمی رفسنجانی، 1400: ۱۹۵) علی لاریجانی حتی چند بار در سالهای اخیر نیز برای تشکیل یک «حزب فراگیر» اقدام کرد. از سال ۱۳۹۲ حتی اسم این حزب نیز «رهروان ولایت» اعلام شد. یکی از اعضای مدعو به جلسه گفت: «بعد انتخابات مجلس دهم و قبل انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ خیزی از سمت آقای لاریجانی برای تشکیل حزب موثر و فراگیر برداشته شد، دعوت کرد و حتی آقای ناطق نوری هم بود اما مدتی که گذشت، دوستان سکوت اختیار کردند و دیگر جلسات را ادامه ندادند.» (نامه نیوز، ۱۳۹۷)
عدم همراهی مستقیم علی لاریجانی، اطرافیانش را مجاب کرد تا برای تاسیس حزب دست به عصا حرکت کنند و تاسیس حزب فراگیر را برای مدتی مسکوت بگذارند. بار دیگر در آبان ۱۳۹۶، رسانهها از « خیز لاریجانی برای ۱۴۰۰» با تأسیس حزب فراگیر گفتند. (نورانیان، ۱۳۹۶) اما حضور متفاوت لاریجانی که سردبیر خبرگزاری خبرآنلاین، نزدیکترین چهره رسانهای به او و یکی از فعالترین چهرههای انتخاباتی در رسانههای اجتماعی را نیز شگفت زده کرده بود، نشان داد که حتی یک سیاستمدار کلاسیک از جنس علی لاریجانی نیز، به اثرگذاری و مرجعیت بیشتر رسانههای اجتماعی در برابر احزاب پیبرده است و حضور کلاب هاوسی لاریجانی، توئیتهای خاص و موج برانگیز و ویدئوهای کوتاه تولید و منتشر شده از سوی ستاد انتخاباتی او نشان داد که وی قصد نداشت بر روی اسب باخته شرط بندی کند.
قرن جدید و انتخاباتی بدون حضور احزاب
انتخابات ۱۴۰۰ را شاید بتوان انتخاباتی بدون حضور احزاب نامید. دو نامزد اصلاحطلب در حالی به انتخابات وارد شدند که اغلب احزاب اصلاحطلب هیچ حمایتی از آنها نکردند؛ این اتفاق از زمان تأسیس مجمع روحانیون مبارز در آستانه انتخابات مجلس شورای اسلامی بیمانند است. احزاب اصولگرا نیز تقریبا نقش چندانی در ستاد و پشتیبانی نامزدها نداشتند. این در حالی بود که همه نامزدها بر بستر اینستاگرام، توئیتر، تلگرام و ... به شدت فعال بودند؛ حتی آنها که پس از فیلترینگ، به صورت رسمی اعلام به خروج از تلگرام کرده بودند.
یکی از نمادهای اثرگذاری رسانههای نوین در انتخابات را میتوان «سعید محمد» دانست. چهرهای که توانست بدون هیچ سابقه سیاسی و بدون حمایت هیچ حزبی، خود را به عنوان یک کنشگر جدی مطرح کند؛ حتی زمانی که صلاحیتش احراز نشد.
نمونه دیگر، حذف ظریف از صحنه انتخابات پس از انتشار صوت مصاحبه محرمانه او در شبکههای اجتماعی بود. اگرچه ظریف اعلام کرده بود که نامزد نخواهد شد، اما چهره مورد اجماع اصلاح طلبان و رقیب اصلی رئیسی در نظرسنجیها بود و مصاحبه او با سعید لیلاز نیز مملو از گپ و گفت درباره محبوبیت او و ضرورت نامزدی در انتخابات بود؛ اما با طوفان مجازی پدید آمده پس از انتشار همین مصاحبهاش، حمایت قبلی احزاب را به صورت آشکاری از دست داد و آن مطالبه قبلی از او برای دعوت به حضور در انتخابات، به سکوت گرایید.
اثرات کنشگران فضای مجازی بر انتخابات به قدری بود که بارها چهرههای شاخص را به واکنش وا داشت. تا آنجا که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در سخنرانی مهم پیش از انتخابات خود، از جفا به نامزدهای رد صلاحیت شده در فضای مجازی گفتند. (آیتالله خامنهای، ۱۴۰۰) این واقعه فارغ از ابعاد سیاسی آن، از منظر موضوع مورد بحث نشانگر جایگاه رسانههای اجتماعی در رقم زدن فضای انتخاباتی و مرجعیت آن در میان مردم بود. آن هم در روزهایی که دیگر خبری از حمایتهای احزاب گوناگون در عرصه انتخابات نبود.
1. Clubhouse2.Agenda-setting theory
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: 1400 انتخاباتی بدون احزاب
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران