سایهها!
قطار انتخابات ریاستجمهوری به مقصد رسید. بسیاری از ما ازهمان اول از مقصدش آگاه بودیم اما درباره اینکه ازکدام مسیر به مقصد میرسدگیج میزدیم و نقشه مهندسی را صفحه پازلی میدیدیم که برخی اجزایش مشخص یا پیدا نمیشد. حالا میتوانیم بگوییم طرح پیچیدهای بود شامل دوفاز ؛ فاز کمتر قابل توجه، حذف کامل بقایای جناح اصلاحطلب بود و فاز دومش پاک و بیمزاحم کردن مسیر جابجاییقدرت در سالهای آینده: رفع احتمال سلطه عددی خانوادهلاریجانی ها در آن شورای سه نفره معروف ، در روز مبادا !
حالا که آبها ازآسیاب افتاده بهتر میشود در بارهاش حرف زد و از عاقبت کار گفت. حذف توامان علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری که همه را گیج کرده بود، کلک سادهای بود: آندو طبیعی ترین نامزدهای قابل ارائه دو شاخه حکومت در این دوره بودند. اسحاق فلکزده بیتقصیررا که تنها نامزد قابل قبول حکومت به عنوان نماینده جناح اصلاحطلب بود با علی لاریجانی به هم بستندو انداختند داخل رودخانه تا آب آنها را ببرد. هرکدام برای دیگری نقش سنگی را بازی میکرد که به پای قربانی میبندند و شرش را میکنند . علت روشن اما ناگفتهای داشت: باید احتمال رئیسجمهور شدن علی لاریجانی به صفر میرسید مبادا روزی درکنار برادرش به عنوان نماینده شورای نگهبان دو عضو از سه عضو شورایموقترهبری باشند. حالا، لاریجانی حذف نشده و احترامش بهجاست، اما در “آنمورد”خنثی شده است!
اما دردسرهای دیگری هم هست که از راه میرسند. طعم شیرین دوباره یکدست شدن حکومت دوام نخواهد داشت. حکومت یکدست میشود، اما یکپارچه نیست وعلت اصلیاش وضعیت تازه وبیسابقهای است: رئیس جمهوری تازه با همه روسای جمهوری قبل تفاوت دارد ؛ یک تفاوت اساسی !
هاشمی، خاتمی، و روحانی هیچیک در دوران ریاست جمهوری سودای رسیدن به مقام رهبری نداشتند و کسی هم آنها را نامزد نکردهبود. هاشمی مسن بود و از آن خمیرهای که میخواهد نفراول اما پشت صحنه سیاست باشد، خاتمی اصلا اهل این حرفها نبود، و روحانی هم صاحب اندکی از همان خمیره هاشمی: ازهمان اول پذیرفت محلل و به نوعی وجهالمعامله حکومتباشد. آقای رئیسی با همه آنها تفاوت دارد: یکی از نامزدهای نیل به مقام ولایت فقیه است.
این موقعیت خیلی چیزها را تغییر میدهد. در گذشته محل اختلاف روسای جمهور با حکومت، چگونگی توزیع قدرت اجرایی و روش اداره کشوربود: روش تعامل با دنیای بیرون وانتخاب اسلوبتوسعه در دوران هاشمی، شیوه برخورد با تحولات گسترده اجتماعی در زمان خاتمی ، و تامین آب و نان ومرغ و برق دوران تحریم و روش کنارآمدن با غرب در دوره روحانی. اما اگرحتی همه اینها به صورت توامان مسائل رئیس جمهور تازه باشند، یک مساله فوق العاده هم هست که همه چیز زیر سایه آن رنگ میبازد : ممکن است اورهبر بعدی باشد، … و در جمهوری اسلامی، بدوش داشتن فرضی این قبا هم بسیاری چیزها را تغییر میدهد.
به گمان مقبولتجربی، اندکی بعد شاهد کشمکشهایی خواهیم بود: کشمکش برسر سریر قدرت، هرچند با روکش مسائل روز. رئیسی و اشخاصی که میدانیم حلقه اصلی به گرد کانون قدرتند، شرکایی خواهند بودبرای تعیین سرنوشت آینده اداره کشور، اما درحال کشمکش پنهان ، توافقها و اختلافهای پس پرده ، و مشغول تدارک برای روز موعودی که رسیدنش ناگزیر است. محورهای اختلاف فراوانند. مثالی بزنیم : سالهای آینده درباره مساله هستهای ایران دورانی حساس خواهد بود. همانطور که قبلا گفتهایم ، مشکل هستهای راهحل توافقی درازمدت ندارد وکماکان یک مشکل میماند وبازی باغرب باظرافتیهزینهدار ادامه میابد. اختلاف سلیقههای ظریفی هم در باره آن هست که میتواند در حلقه قدرت به شکافهای جدی توسعه یابد. مساله این است که این اختلافات طبیعی و خرد بلافاصله به نگرانی از احتمال “سپردن سرنوشت کشور به دست یک ناموافق”پیوند میخورد و زنگ خطر را به صدا در می آورد. انتقادات مرحوم منتظری بر شیوه اداره کشور سبب برکناری او نمیشد اگر مضمون قائممقامی رهبری او، احتمال “سپردن سرنوشت کشور به دست یک ناموافق” نبود. هنگامی که کسی را برای جانشینی حاکم نامزد میکنید و یااوچنین گمانی دارد، درهای جهنمی از مخالف خوانی و زیرپاکشی، وکشمکش وتوطئهی نالازم را گشودهاید . اتفاقاتی میافتد که نمیتوان جلوی آنها را گرفت. میافتد و میافتد تا وقتی که فیصلهبخش آن از راه برسد . دوره بعدی ریاستجمهوری ایران ، در غبار و تاریکی رقابت پنهان است.
چقدرش به مردم و جامعه مربوط میشود؟ هیچ ، الا تلخکامی فزونتر در زندگی روزمره واجبار تداوم پیمایش مسیر سنگلاخی که پایان ناپذیر مینماید، اما در افق آن تصویرمحو بناپارتیزمی ایرانی – اسلامی مشهود است. البته فعلا زود است درباره آن حرف بزنیم!
منبع: جامعه نو
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: سایهها!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران