خاطرات وکیل/ مدیران تعاونی مسکن ، خانه های مردم را به غیر فروختند
چند ماهی بود که با ابلاغ فدراسیون، رئیس کمیته انظباطی هیات بسکتبال استان شده بودم و سه شنبه ها در دفتر هیات جلسه کمیته برگزار و به گزارش و شکایت های واصله رسیدگی می کردم،اینکه پس از سال ها با حضور در حال و هوای بسکتبال یاد دوران جوانی زنده می شد دلنشین بود و تا جایی که فرصت داشتم از حضور در آن فضا ویاد دوران ورزشی حظ وافر می بردم،طوری که ساعت و دقایق سه شنبه ها را جزء اوقات کاری به حساب نمی آوردم تا اینکه یکی از همین سه شنبه ها سبب ورود به پرونده ای با اتفاقات جدیدی شد.
جلسه ی کمیته با موضوع رسیدگی به شکایت دو تن از بازیکنان تیم الف از مدیریت باشگاه در جریان بود که مدیریت باشگاه به اتفاق اعضاء هیات مدیره وارد جلسه شدند.چهره و نگاه مدیران به حدی عصبی و نگران بود که به کنایه و شوخی گفتم:نیازی نیست بابت چند میلیون ناقابل اینقدر ناراحت باشید!هنوز کلامم تمام نشده بود که مدیرعامل باشگاه گفت:اگر ممکن است بفرمایید طلب بچه ها چقدر هست تا همین الان تسویه کنیم،ما بابت موضوع مهمی خدمتتون عرض داریم.
پیش از آنکه از کلام مدیر باشگاه تعجب کنم،متوجه شدم که نگرانی مجموعه ی حاضر بابت پرونده بازیکنان نیست و باید مسئله ی مهمی پیش آمده باشد که کل اعضاء هیات مدیره راهی کمیته انضباطی شده اند و آمدن ایشان به کمیته بابت مشاوره است نه جلسه رسیدگی.حساب دو بازیکن تیم طی یک فقره چک شخصی از سوی مدیر تسویه شد و جلسه با مدیران پشت درهای بسته ی کمیته آغاز شد:جناب وکیل چند سالی است که مجموعه ی تحت امر بنده و دوستان اقدام به تاسیس تعاونی مسکن کرده اند،با شنیدن عبارت تعاونی مسکن تمام پرونده هایی که یک طرف آن شرکت های تعاونی مسکن متهم به کلاهبرداری و اختلاس و...شده بودند درذهنم مرور شد.
با لبخند تلخی گوشه ی لب به مدیران مجموعه فهماندم که بدون مقدمه چینی بروند سر اصل مطلب،مدیرعامل، عاقله مردی دنیا دیده بود که از همان لبخند من متوجه ماجرا شد و گفت:این لبخند گوشه ی لب جنابعالی حکایت از این دارد که می دانید چه بلایی بر مجموعه آوار شده است،گفتم:یقینا متهم شده اید به تحصیل مال از طریق نامشروع یا خرید و فروش مال غیر یا..که کلامم را قطع کرد و گفت:بله خرید و فروش مال غیر!
با گفتن این عبارت راننده ی مدیرعامل از اتاق خارج شد و بلافاصله با کیف سامسونت مشکی رنگی وارد اتاق شد.کل اسناد و مدارک خرید زمین و ثبت نام اعضاء موید این موضوع بود که تعاونی منطبق بر مقررات و مفاد اساسنامه شرکت اقدام به خرید زمین وثبت نام اعضا کرده است.
مدیر عامل شرکت طوری با هیجان از عملکرد تعاونی دفاع می کرد که گویی اتاق کمیته ی انضباطی دادسراست و من هم بازپرس پرونده که سه ضربه ی نسبتا محکم به درِ اتاق که حکایت از تهدید و تحکمی در ادامه ی ضربات داشت ،همراه شد با صدایی که خودش را مامور کلانتری محل معرفی می کند ،همزمان با این صدا رنگ از رخسار مدیران مجموعه پر کشید و لرزش دستان ایشان موید ترس و دلهره ای بود که علتش با باز شدن در،نزد مامور کلانتری هویداشد.
اعضاء تعاونی با حکم جلب پنج عضو هیات مدیره پشت سر مامور طوری پیروزمندانه به داخل اتاق نگاه می کردند و لبخند می زدند که گویی بزرگترین رقابت جهانی را پشت سر گذاشته اند،هرچه اصرار و خواهش کردم که از جلب مدیران صرفنظر کنند و یک هفته ای فرصت دهند بلکه مشکل از طریق گفتگو حل و فصل شود گوششان بدهکار نبود و خیلی راحت و بی رودربایستی می گفتند اصلا پول وسهم خریداری شده برایشان مهم نیست و تنها تمنایی که دارند بازداشت ایشان است!!
حین مشایعت مدیران تا کلانتری از کلیت موضوع تا حدودی مطلع شده ،مذاکرات مقدماتی قبول وکالت ایشان نیز با قبول شرایطی مطرح شد.سپس راهی دادسرا شدم تا ضمن اذن اخذ وکالت* از متهمین از کم و کیف قضیه مطلع شوم.مسیر کلانتری تا دادسرا ،به این موضوع فکر می کردم که حادثه و اتفاقی شبیه به آنچه برای این بندگان خدا رخ داد ممکن است برای هر شخصی پیش آید به ویژه در بحث تعاونی های مسکن که در این چند سال پرونده های متعددی مطرح شده است که هم مدیران محکوم شده اند هم سرمایه اعضا ازبین رفته.
چند صد متر مانده به دادسرا شلوغی خیابان منتهی به مجتمع برایم عجیب بود،مسیری که در شلوغ ترین حالت کمتر از ده دقیقه طول نمی کشید طوری شلوغ بود که حداقل نیم ساعت زمان لازم بود تا به دادسرا برسم لذا از تاکسی پیاده شدم تا باقی راه را قدم زنان بروم ،هنوز گرم راه رفتن نشده بودم که همهمه و صداهایی که از جلوی دادسرا به طرف من در جریان بود توجه ام را جلب کرد...مدیران دزد وکیل نمی خوان نمی خوان،حیا کن پرونده را رها کن...در صدم ثانیه با حجمی از فریاد و خشم روبه رو شدم و چاره ای جز دور شدن از آن فضا نداشتم،ناخودآگاه و بدون اذن و اجازه ای بر ترکِ موتور سوار پریدم و با پیشنهاد وسوسه انگیزی تشویقش کردم به دور زدن و رانندگی برخلاف مسیر خودروهایی که از روبه رو می آمدند.
شاکیان پرونده طوری عقب ِ موتور می دویدند که انگار پول و سرمایه ی ایشان نزد من است،تجربه ای تازه داشت شکل می گرفت،فرار از طرف های پرونده ای که هنوز به آن ورود نکرده ام!!برای لحظه ای ترس تمام وجودم را گرفته بودطوری که ناخواسته و آنی با خودم شروع کردم به حرف که بی خیال پرونده باید بشی،بیکاری خودت و درگیر اینکار کنی.تا رسیدن به دفتر همچنان بر دوراهی قبول وکالت و انصراف از پرونده سرگردان بودم تا بالاخره چند دقیقه تمرکز در دفتر و خوردن فنجانی قهوه منتج به این امر شد که لازم است در جهت کمک به رفع سوءتفاهمات پیش آمده برای شاکیان و احراز قصد و اراده مدیران تعاونی وارد پرونده شوم.
چند روز فرصت لازم بود تا با بررسی اظهارات شکات و دفاعیات مدیران به شناسایی و احراز حقانیت یکی از دو طرف مخاصمه برسم،در همین راستا با نمایندگان شکات وارد گفتگو شده از ایشان خواستم تا مستندات دعوی طرح شده را جهت تطبیق با دفاعیات مدیران تحویلم دهند.نکته ی جالب و مجهول قضیه این بود که ادعا و حرف دو طرف منطبق بر واقع بود و این همان چالش اساسی تعاونی های مسکن در بحث خرید زمین و واگذاری به اعضاست.به این مضمون که اعضا مدعی بودند،مدیران تعاونی پیش از خرید زمین اقدام به واگذاری و انعقاد قرارداد پیش فروش آپارتمان به اعضاء کرده اند و مدیران مدعی بودند تاریخ خرید زمین قبل از زمان واگذاری به اعضاء بوده است و جالب اینکه مستندات هر دو نیز موید ادعای ایشان بود!!چنین وضعیتی موید وقوع خیانتی است از سوی یکی از اعضاء طرفین درگیر پرونده،لذا ماموریت اصلی کشف سرمنشاء این خیانت بود.
به این امید که با کشف منشاء فساد بتوانم مانع حیف و میل شدن سرمایه ی اندک اعضاء و مجازات ناحق مدیران شوم،قرار جلسه ای مشترک با دو طرف درگیر گذاشته با پیش شرط ممنوع بودن هرگونه قضاوتی جلسه تشکیل،روند خرید زمین و واگذاری به اعضاء از نقطه صفر تا زمان اعلام جرم بررسی کردیم،نمایندگان شکات با رویت مستندات مدیران با این فرض که مدارک ارائه شده جعلی نباشد قبول کردند که مدیران مرتکب تخلفی نشده اند اما بنا به اطلاعاتی که داشتند این ادعا کماکان مطرح بود زمان انعقاد قرارداد و فروش زمین چند ماه پس از زمانی است که اعضاء به تعاونی پول واریز کرده اند.*بنا بر همین اطلاعات لازم شد تا با فروشنده ی اصلی ملاقاتی داشته باشیم،لذا قرار شد در جلسه ی بعد مالک اولیه زمین نیزحاضر شود که...
در تحقیات تکمیلی مشخص شد که فروشنده زمین به تعاونی مالک زمین نبوده است بلکه وی با همکاری متصدی آژانس املاک خودش را مالک زمینی معرفی کرده که حاج اکبر برای فروش نزد آژانس املاک معرفی کرده،این دو از یک طرف با حاج اکبر به عنوان خریدار وارد گفتگو شده و قبل از اینکه زمین را از حاج اکبر بخرند اقدام به فروش ملک حاج اکبر به تعاونی کرده اند ،مدیران تعانی هم به تصور اینکه ملک را از مالک واقعی آن خریداری کرده اند اقدام به فروش ملک به اعضاء کرده اند غافل از اینکه در زمان تنظیم قراردادهای پیش فروش هیچ مالکیتی بر زمین مستقر نشده،تعاونی قرارداد پیش فروش نسبت به زمینی تنظیم کرده که متعلق به حاج اکبر بوده...
لذا بنا بر اطلاعات تحصیل شده عدم سوءنیت* مدیران تعاونی محرز شد پرونده ای علیه فروشنده و آژانس املاک از سوی مدیران تعاونی مطرح تا ضرر و زیان وارده بر اعضاء تعاونی ناشی از تفاوت قیمت اعلامی حاج اکبر و قمیتی که فروشنده و اژانس املاک از مدیران دریافت کرده اند جبران شود.
* وکیل دادگستری
*زمانی که شخصی تحت قرار بازداشت هست،لازم است جهت اخذ امضآء ذیل وکالتنامه به مقام قضایی درخواست داده و از طریق ایشان اذن اخذ امضاء گرفته شود و در شرایط فعلی که امضاء ذیل وکالتنامه الکترونیکی شده بنا بر ضرورت ارسال پیامک روی گوشی موکل ،دسترسی وی به موبایل نیز با دستور مقام قضایی لازم است.
*اطلاع از مقررات تعاونی ها خاصه در بحث خرید و فروش از جمله ضروریات فعالیت های تعاونی است که عدم اشراف به این مقررات از جمله دلایل تشکیل پرونده های متعددی علیه تعاونی هاست.
*باید زمان تنظیم قرارداد فروش مال به دیگری فروشنده مالک باشد لذا بر فرض اینکه شخصی مال دیگری را بفروشد و یک دقیقه بعد مالی را که فروخته از مالک اصلی بخرد مانع وقوع جرم نیست.
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: خاطرات وکیل/ مدیران تعاونی مسکن ، خانه های مردم را به غیر فروختند
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران