«کمال الدین بهزاد»؛ نگارگر مشهور ایرانی که ۲ قبر دارد

خبرگزاری میزان _ فارس نوشت: در میان حکمای ایران باستان، نور یک اصل اساسی شناخته‌شده و ظلمت در مقابل آن قرار گرفته است. در قرآن کریم هم به نور اهمیت زیادی داده شده و حتی خدا هم به عنوان نور آسمان‌ها و زمین مطرح شده است. امام محمد غزالی معتقد بود نور خداوند با تمام مراتبش در انسان متجلی می‌شود. به عقیده عرفا، میان انسان و حق‌تعالی ۷۰ هزار پرده از نور و ظلمت واقع شده است که هنرمند سالک برای رسیدن به حقیقت و تجربه‌های روحانی، باید از این پرده‌ها عبور کند.     صوفیه از آرای عارفان مسلمان درباره نور و رنگ و همچنین عالم مثال، آگاه بودند و حتی نحوه به‌کارگیری این عناصر را در هنر می‌دانستند.    مجموع ویژگی‌هایی که در نگارگری وجود دارد، نمایانگر تأثیر تعالیم عرفانی و نظریه نور حکمت اشراقی بر نگارگری ایرانی است. برای مثال، کمال‌الدین بهزاد که دارای گرایش‌های عرفانی بود، در نگاره «گریز یوسف»، حضرت یوسف را با لباس سبز نشان داده که در اینجا نماد طهارت و پاکی است و زلیخا را با لباس سرخ به تصویر کشیده که نماد عشق زمینی است.      

مزار کمال الدین بهزاد در هرات

  بهزاد مشهورترین نگارگر ایرانی است که در سال ۸۲۹ شمسی در هرات (که آن زمان جزء خراسان بزرگ و اکنون جزء افغانستان است) به دنیا آمد و طبق برخی متون تاریخی، سال ۹۲۴ شمسی درگذشته است. او شاید جزء معدود افراد در طول تاریخ باشد که دو قبر دارد؛  یکی در تبریز و دیگری در هرات.  

مزار کمال‌الدین بهزاد در تبریز

  می‌گویند پس از لشکرکشی شاه اسماعیل صفوی به هرات، او کمال‌الدین بهزاد را با عزت و احترام همراه خود به تبریز پایتخت خویش برد و آنجا مسئول کتابخانه پادشاهی شد؛ آن زمان همه صنایع مستظرفه زیر نظر کتابخانه اداره می‌شد.   بهزاد در آثار خود از نمادگرایی استفاده‌های فراوان می‌برد. این البته ابتکار او نبود بلکه از پیشینان به ارث برده بود. نمادپردازی جزء قدیمی‌ترین روش‌های بیان مفاهیم محسوب می‌شود؛ به طوری که انسان بدوی غایات مطلوب خویش را در قالب نماد بیان کرده و می‌کوشید از طریق عالمی نمادین (حیوانی، انسانی، گیاهی، در هنر‌های تجسمی، نماد، تلفیقی) با همنوعان خود ارتباط برقرار کند.  

نگاره گریز یوسف، اثر کمال‌الدین بهزاد

  بعد از ورود اسلام به ایران و بر پایه تعلیمات مذهبی مبنی بر منع تصویرگری ناتورالیستی، نمادگرایی در هنر‌های تجسمی در امتداد هنر قبل از اسلام ادامه یافت. این موضوع به آثار زیادی از نگارگری ایرانی راه یافت تا صورت و معنا را به هم نزدیک کند. به معنای دیگر، در آثار نگارگری، هر عنصر تجسمی دارای ظاهر و باطن و به عبارتی کمیت و کیفیتی است که مجموع آن‌ها هر عنصر را از دیگر عناصر تجسمی متمایز می‌کند.       انواع عناصر نمادین در نگارگری ایران را می‌توان در سه گروه عمده بررسی کرد:   الف: نماد‌های هندسی مجموعه‌ای از اشکال هندسی منظم همانند دایره، مربع، مثلث یا ترکیب‌هایی همچون سطوح شطرنجی، ستاره‌های شش‌پر، اشکال ماندالا، چلیپا و ...   ب: نماد‌های تلفیقی: بشر در روند ابداع صورت‌های نمادین از مجردات، به ویژگی‌های خاص هر ساختاری اعم از حیوانی، گیاهی، انسانی، طبیعی و اشکال هندسی توجه داشته است وبا بزرگنمایی ویژگی‌های شاخص و زدودن زواید آن، برای رسیدن به یک صورت مفهومی و نمادین جدید تلاش کرده است که نتایج آن را‌ می‌توان در «صخره جاندار»، «انسان بالدار»، «اژد‌ها (ترکیب مار و پرنده)»، «سیمرغ» و «دیو» دید.   ج: نماد‌های طبیعی: طبیعت و عناصر تشکیل‌دهنده آن، همواره الگو و منبع الهام هنرمندان بوده و چگونگی ارتباط عمیق و گسترده انسان با طبیعت و نتایج حاصل از آن، نوع نگرش و جهانبینی او را رقم زده است. در طبقه‌بندی، عناصری همچون انسان، گیاه، جانور و همچنین عناصر چهارگانه آب، آتش، باد و خاک به عنوان عناصر نمادین واقع‌گرا در این گروه مورد بررسی قرار می‌گیرند.   گیاهان و درختان در ایران زمین از دیرباز مورد احترام و توجه بوده‌اند و همواره در محیط زندگی انسان، جای خاصی را به خود اختصاص داده‌اند. چنانکه برخی از آیین‌ها و جشن‌ها در طبیعت برگزار می‌شده است. در این میان، برخی گیاهان بسته به کیفیاتی همچون زیبایی، سرسبزی، ثمردهی یا بی‌ثمری با برخی مفاهیم خاص در آمیخته و در فرهنگ و هنر ایرانی تبدیل به نقشمایه و نماد شده‌اند. در این میان میت‌وان به نقش اسطوره‌ای، آئینی و نمادین درخت‌های سرو و چنار اشاره کرد که در فرهنگ و هنر ایران بیشتر مورد استفاده قرار گرفته‌اند.    

حضور سرو در بخشی از نگارگری کمال‌الدین بهزاد، مجلسی از هفت پیکر نظامی

سرو: مانند دیگر درختان همیشه بهار، نماد جاودانگی، یعنی حیات پس از مرگ است و از اینجاست که کنار گور‌ها در یونان باستان، ایتالیا، چین و خاورمیانه یافت می‌شود. سرو از دیرباز در انواع هنر‌های ایران از جمله نقاشی، صنایع دستی و معماری استفاده شده است. در نقاشی و نگارگری ایران، نقش سرو نمادین حضور پیوسته‌ای دارد و در اغلب موارد با قرارگرفتن در حاشیه کادر، متن تصویر را به فضای باغ نزدیک کرده و به خارج کادر کشیده شده که شاید تداعی‌گر مفهوم بلند بالایی سرو در ذهن مخاطب باشد.    

درخت چنار در نگاره «لیلی و مجنون در مکتب» (اثر کمال‌الدین بهزاد، هرات، ۸۹۹ هجری) نمادی از فضای تعلیم و چتر تربیت بر سر کودکان است.

  چنار: از برگترین و پرعمرترین درختان ایران است. این درخت هر ساله پوست انداخته و شاخه‌های آن رنگ سبز روشنی به خود می‌گیرند؛ این جوان شدن هر ساله چنار قداست خاصی به آن بخشیده است. چنار در فرهنگ ایرانی نماد «شکوه و تعلیم» محسوب می‌شود. همچنان که در نگاره‌های ایرانی، جشن‌های باشکوه و آیین‌های سرور هم در سایه چنار برقرار است.  

دیدار پیرمرد با جوان، منسوب به کمال‌الدین بهزاد (۸۹۰ هجری) و چناری که در میانه تصویر خودنمایی می‌کند.

 

  • بیشتر بخوانید:
  • گنجینه‌های پنج‌هزار ساله ایران در لندن+ عکس

انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

منبع خبر: خبرگزاری میزان

اخبار مرتبط: «کمال الدین بهزاد»؛ نگارگر مشهور ایرانی که ۲ قبر دارد