اوزو؛ متمایزترین کارگردان تاریخ سینمای ژاپن/ تنهایی؛ راز پنهان سینمای اوزو
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- زهرا قربانی رضوان،؛ یاسوجیرو اوزو متولد ۱۲ دسامبر ۱۹۳۰ در فوکاگاوا توکیو به دنیا آمد. او با حمایت خانواده اش در یک مدرسه شبانه روزی ثبت نام شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان شهر ماتسوزاکا سپری کرد و در سال ۱۹۲۱ از همین دبیرستان فارغ التحصیل شد. در دنیای سینمای ژاپن اوزو نام آشناترین و مهمترین کارگردانی است که با آثار حرفهای و متفاوت خود درخشیده است. فیلم سازی که پای خود را فراتر گذاشته و دست به تجربهها و قواعد متفاوت زده است تا بتوان به جرات گفت او متمایزترین کارگردان تاریخ سینمای ژاپن است. فیلمسازی که توانست سبک سینمای منحصر به فرد خود را بیافریند.
سینمای ساده و بی آلایش اوزو به مذاق سینمای دوستداران هالیوود غریب است و مولفههایی کاملا متفاوت را شامل میشود در توکیو با شرکت فیلم سازی شوچیکو آشنا شد و به عنوان حمل و نقل چی دوربین فعالیت خود را در این استودیو آغاز کرد. سال ۱۹۲۷ نخستین فیلم بلند خود را کارگردانی کرد. ۵۳ فیلم ساخت که ابتدا بصورت کمدی کوتاه صامت بود. نخستین فیلم او شمشیر ندامت است که بصورت صامت ضبط شده است.
از جمله فیلمهای او میتوان به «بعد ظهر پاییزی»، «اواخر پاییز»، «داستان توکیو»، «هوس زودگذر»، «صبح بخیر» و «داستان علفهای شناور» اشاره کرد. در فیلمهای صامت او شاهد استفاده از تکنیکهای فید و دیزالو هستیم که در سینمای ناطق دیگر استفاده چندانی از این تکنیکها نکرد. دیزالو روشی در انتقال از صحنهای به صحنه دیگر که در آن صحنه اول به تدریج محو میشود و صحنه دیگر جای آن را میگیرد.
او داستانهای دراماتیک را کنار گذاشت و پیرنگ خود را سادگی قرار داد. موضوعات روزمره، مسائل خانوادگی، داستانهای ساده و معضلات و مشکلات مسئله اصلی او بود. اوزو رسالت خود را در نشان دادن مسائل جدی و ضروریات میدانست و از به تصویر کشیدن مسائل غیر ضروری خودداری میکرد. از مضامین فیلمهای او میتوان به یادآوری فرصتهایی که حالا از دست رفته، حسرتها و جداییها اشاره کرد. اصلیترین درون مایه آثار اوزو از هم گسیختگی زندگی خانوادگی است و در آخر که به مبحث هویت میپردازد.
نقطه قوت کارهای او ارائه تصویری واقعی از زندگی روزمره مردم قشر متوسط یا فقیر است. او به بهترین صورت از بین رفتن سنتهای ژاپن را در مقابل جذابیتهای زندگی مدرن به تصویر کشید. او داستانی روایت نمیکند بلکه ما را جزئی از درون داستان میکند. بیننده گوشهای از خانه کاراکترها مینشیند و زندگی روزمره را تماشا میکند. گاهی شخصیتها با بیننده صحبت میکنند و آنها را خطاب قرار میدهند. شاید برای اکثر مخاطبان سینمای یاسوجیرو اوزو حوصله سر بر و بی پایه باشد، اما برای بسیاری از افراد که سینما و دیدگاه و نظریات او را میشناسند قابهای او سرشار از زندگی و هنری خالص است.
زبان قوانین اوزو
این کارگردان زبان خاص سینمای خود را پیش گرفت که در ظاهر و فرم نماهای خود نمایان شد. او کارگردانی محافظه کار و قانونمندی بود. صحنهها با نمای باز آغاز میشد و سپس مدیوم کلوزآپ بازیگران را میبینیم و بعد به نمای آغازین باز میگردیم. نماهای طولانی در آثار او کمتر دیده میشود و تعداد برداشتهای او کوتاه است. او بسیار به ترکیب بندی نماها اهمیت میداد و در اکثر نماها از برداشت کلوزآپ دوری کرده است.
او از معدود کارگردانانی بود که از روشهای معمول فراتر رفت و روش خود را پیش گرفت. مانند پیروی نکردن از خط فرضی ۱۸۰ درجه و یا کنش فرضی در تدوین، استفاده از ساختاری روایی خاص خود که استفاده میکرد. استفاده از ترکیب بندی افقی در قاب ها، استفاده بسیار کم از برش در تدوین. تدوین تداومی در آثار اوزو معنای خود را از دست میدهد. در هر کات خط نگاه دیگر دنبال نمیشود. تدوین تداومی، تدوینی است که باعث میشود بیننده پرش تصویر را حس نکند و نمایی یک دست را تماشا کند. او احکام کتابهای درسی و راهنمای فیلم سازی کلاسیک آمریکایی را دنبال نکرد.
اوزو شات
ویم وندرس درباره اوزو معتقد است: اگر اکنون چیز مقدسی وجود داشته باشد مانند گنجینه سینمایی، آن گنجینه برای من آثار یا سوجیرو اوزو است. او تمام قد تمایل داشت که بیننده از زاویه دید انسانی شاهد ماجرا نباشد. از ویژگی بارز فیلمهای اوزو میتوان به ارتفاع بسیار کم دوربین اشاره کرد که بخش بالایی قاب تصویر را پر کرده است. همیشه از ارتفاع پایین فیلم میگرفت و این امر باعث میشود توجه بیننده به ترکیب بندی دیداری نماها جلب شود و طرح بصری قاب بین ارزش دراماتیک بازیگر و محیط توازن ایجاد شود. یکی از بارزترین و مهمترین مشخصههای سینمای او زاویه دید منحصر به فرد اش است بطوری که آن را به عنوان اوزو شات مینامند. فیلمهای او نامتعارف و ناآشناا است و برای هر بینندهای خاص جلوه میکند.
او هرگز به یک شخصیت واحد در مرکز ماجرا نمیپرداخت و فقط در فیلم اول خود از فلش بک و نریشن استفاده کرد و دیگر این تکنیکها را در فیلمهای بعدی خود به کار نگرفت. برخلاف دیگر کارگردانان که بیننده با دنیای درونی شخصیت به روشهای مختلف آشنا میکنند اوزو هرگز رویاها و خاطرات و درون کاراکترها را به بیننده به تصویر نکشیده است. ارزش و اهمیت کاراکترهای اصلی و فرعی یکی است و ما هرگز کاراکتر فرعی را از نگاه شخصیت اصلی نمیبینیم. در فیلم داستان علفهای شناور کاراکترهای فرعی در بخش اول فیلم غالبتر است و حضور کاراکترهای اصلی در صحنههای آخر فیلم اتفاق میافتد.
شخصیتهای فیلمهای اوزو غریب هستند و در گوشهای زندگی میکنند. آنها خاطرات را به دوش میکشند و سنگینی آن را تحمل میکنند. مصیبت شخصیتها زمانی آغاز میشود که حقیقت آشکار میشود. نام بسیاری از فیلمهای اوزو برگزفته از گذر فصلها است. مضمون اصلی دیالوگهای شخصیتها آب و هوا است و گفتگوها مرتبط با فصل است مانند در آن پاییز که اتفاق افتاد. تکرار در آثار او بسیار دیده میشود. ممکن است از هر هنرپیشه در بسیاری از آثار استفاده کند و در نقشی واحد بازی بگیرد.
ساکتترین دوربین
دنیای آرام اوزو به دور از هیجان و خشونت و تعقیب و گریز هالیوودی است. اوزو نابترین و خالصترین تصاویر را برای بیننده آماده میکند و صبورترین تماشاگران را دعوت به تماشا میکند. میتوان لقب ساکتترین دوربین کارگردان را به اوزو منصوب کرد. دوربینی که خسته است و کمترین حرکت را دارد و به هیچ عنوان به دنبال ماجراجویی و کنکاوی نیست. دوربین همچون خانواده ژاپنی متین و آرام است و ادب را رعایت میکند.
اوزو روی تشکهای مخصوصی مینشیند و دیالوگهای خود را میگوید و دوربین خاموش میشود. میزانسنهای تصاویر ساده است و دکورها در سادهترین حد ممکن چیده شده اند. بیشتر نماها ثابت و در مدت زمان طولانی برداشت شده اند. صحنههای خشن در فیلمهای او جایی ندارد و از این حرکات پرهیز کرده است. او برای استفاده از دوربین به ندرت از کرین و حرکت دالی استفاده میکرد. اشیا در آثار او همان جایی هستند که باید باشند نه براساس قاعدههای تعیین شده.
راز پنهان سینمای اوزو
شناسه دیگری از تکنیکهای اوزو و نماهایی بی جان و تهی است که هیچ بازیگری در قاب وجود ندارد و یا شاهد مناظر طبیعی و ساختمانهای اطراف هستیم. در پایان پلانها دوربین به گوشه میرود و تنهایی و خلع را نمایش میدهد. نماهایی در قاب تصویری او جای گرفته اند که زائد هستند و میتوانند دور ریخته شوند. او با این عمل به دنبال القا معنایی خاص بود که این امر در سینمای دوران کم سابقه بود. میتوان راز پنهان سینمای اوزو را تنهایی دانست مانند آخرین دیالوگ در فیلم بعدظهر پاییزی که هیرایاما میگوید: آخرش تنها شدم.
در فیلمهای رنگی اوزو شاهد رنگهای روشن یا خیلی تیره هستیم که اغلب قرمز هستند. در هر نما یک رنگ قرار دارد و با ترکیب نماها با یکدیگر جدایی آنها احساس میشود و ترکیبی خاص و ناب انتزاعی را ایجاد میکند. اوزو تحت تاثیر سینمای هالیوود بخصوص کمدیهای اجتماعی چاپلین بود و آخرین کارگردانی بود که صدا را پذیرفت.
اوزو و میزوگوشی کارگردانان دوران طلایی سینمای ژاپن هستند. اوزو از معدود کارگردانانی بود که ابتدا در ژاپن شناخته شد و پس از درگذشت او آوازه سینمای جادویی و شاعرانه اش در جهان پیچید. او آخرین استاد سینمای ژاپن است که در غرب کشف شد که در سن ۶۰ سالگی بر اثر سرطان درگذشت و بر روی سنگ قبرش تنها کلمه مو به معنای پوچی نوشته شد.
منبع خبر: خبرگزاری دانشجو
اخبار مرتبط: سینما و انبوهی از پردیسهای بسته شده/وقتی در اوج امیدواری یک جهش جدید از کرونا سینما را آشفته میکند
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران