سوفسطائیان جدید و سلبریتیهای دانشگاهی
خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه: سوفسطاییگری یا سوفیسم مکتبی فکری در یونان باستان بود. به طور کلی، سوفیست یا سفسطهگر به شخصی گفته میشود که وجود حقیقت یا شناخت را انکار کرده و آن را نتیجه انتزاع ذهن میداند، یا در واقع، به سفسطه معتقداست. سوفسطاییان در فنهای مغالطه، جدل و خطابه، مهارت بسیار داشتند.
سوفسطایی یا سوفیست در لغت به معنای استاد، دانشور و زبردست است. کسی که در امور زندگی هوشمند و زیرک است
سوفیست در کل به معنی «معرفت پیشه» است و لقبی بود که فیلسوفها روی ایشان گذاشتهاند، که بار معنایی منفی داشتهاست، بر خلاف اصطلاح (philosophy) که به معنای «عاشقان معرفت» است . به سوفیستها این را میگفتند که: شما معرفت پیشهاید، نه عاشقان معرفت.
در یونان باستان آموزگاران فلسفه را سوفسطائی میگفتند. اینان از شهری به شهر دیگر میرفتند و جوانان را دور خود جمع کرده و در ازای حقالٌزحمه به تدریس میپرداختند سوفسطائیان خطابت (فن سخنرانی)و جدل و دیگر فنونی را که برای موفقیتهای اجتماعی و سیاسی لازم بود، به شاگردانشان میآموختند.
سوفسطائیان، قائل به این امر شدند که بحث بر سر حق و حقیقت بیفایده است و بهتر است به رتوریک(Rhetoric) یا فن بیان و خطابه بپردازند. در اصل آنها معتقد بودند که حقیقت نسبی است. از آنجایی که خطابه و فن بیان در آن روزگار به دلایل:
دعواهای حقوقی بیشمار یونانیان برای رسیدن به صدارت(ازطریق سخنوری)بسیار مهم بود، آنها همیشه مشتریانی برای آموزش داشتند.
اما بهتدریج، بر اثر افراط برخی از این آموزگاران، این واژه معنای دیگری پیدا کرد. آنها به حقانیت و صدق و کذب ادعا کاری نداشتند؛ بلکه تنها میخواستند به شاگردانشان آموزش دهند که چطور باید در مناظرهها به هر صورت ممکن، حریف را مغلوب کرد
در نتیجه، سوفسطائیان در نزد عامه به بیصداقتی فکری و سفسطهگری بدنام شدند. در این معنا، سوفسطائی به کسی میگفتند که با چربزبانی و مغلطه، از آنچه میدانست نادرست است، به قصد فریفتن دیگران دلیل میآورد و نتیجه میگرفت.
کاپلستون درجلدنخست تاریخ فلسفه درباره علل بدنامی سوفسطائیان به مواردی اشاره میکند، از جمله این که:
۱ـ سوفسطائیان به تعلیم فن سخنوری و بلاغت میپرداختند و با این کار که فی نفسه امر نادرستی هم نبود، مردم را برای دستیابی به فضیلت سیاسی و فضیلت اشرافیت جدید یعنی اشرافیت هوش و لیاقت، پرورش میدادند اما از آنجا که این فن (فن سخنوری) ممکن بود مورد سوء استفاده واقع شود و در خدمت اندیشه یا سیاستی مغرضانه قرار گیرد، از اینرو سوفسطائیان به بدی شهره شدند.
۲ـ آنها به تعلیم فن جدل و مباحثه میپرداختند که به معنای عادلانه جلوه دادن امر غیرعادلانه بود و با روش دیرین برخورد حقیقتجویانه فلاسفه، بسیار اختلاف داشت.
۳- آنها به انتقاد از قواعد اخلاق سنتی میپرداختند، بدون این که چیز واقعاً جدید و درستی را به جای آن معرفی کنند و این امر را نیز به جوانان تعلیم و آموزش میدادند.
۴ـ آنها از اتحاد اقوام یونانی (هلنیسم)، نظریهای که در یونان دولت شهر مورد نیاز بود، طرفداری میکردند.
۵- آنها در مقابل تعلیم و آموزش شاگردان، مزد و اجرت طلب میکردند.
سوفسطایی ازتولید دانش دست اول وکشف حقیقت سربازمی زند وبالفاظی های فریبنده وچیره دستی درسخنوری مردم را بدورخود جمع می کند تا برای متاع بی ارزش خود خریداری پیدا کند. درروزگارما نیز پوپولیسم علمی ازاینجا آغاز می شود.زیرا پژوهش علمی دارای صعوبت وبقول پیشینیان مستلزم دود چراغ خوردن است.
پوپولیسم علمی محصول چند عامل است: توده ای شدن آموزش عالی-ساختارمتصلب وغیربالنده مراکزعلمی-نارضایتی مخاطبان ودانشجویان-صعوبت کارعلمی.
امروزه جریانات زرد درآموزش عالی به چهارسنخ تقسیم می شوند:
1-سوفسطائیان جدید
2-مدرک گرایان
3-اهالی قدرت وسیاست
4-تفرج کنندگان(آنهایی که برای سیر وسیاحت وارد دانشگاه توده ای می شوند و دانشگاه رابا کلوپ اجتماعی اشتباه گرفته اند)
بحث ما فعلا پیرامون گروه نخست است.امروز شاهد ظهور سوفسطائیان جدید( درمقابل دوستداران حقیقت )هستیم.می توان بامسامحه آنهارا سلبریتی های دانشگاهی یا تتلوهای دانشگاهی نامید.ناگفته نماندکه تتلوها بدون تتلیتی ها کامل نمیشوند.ازاین رو شهرت آنها درگرو وجودخیل عظیمی ازپیروان ومریدانی سینه چاک است که مستمع خوب واحساساتی وغیرنقادی باشند.افرادی سطحی که قدرت تمیز وتفکیک حقیقت وصواب از شبه علم وخطابه وجدل(استفاده ازمشهورات برای ساکت کردن طرف مقابل) ومغالطه رانداشته باشند.اینگونه مستمعین ارزان قیمت معمولا درفضاهای مجازی یافت می شوند.
اشاره می کنم به داستان شیادی که دریک روستابا معلم وملای ده درافتاد. بعد از کلی مشاجره بین معلم و شیاد قرار بر این شد که فردا در میدان روستا معلم و مرد شیاد مسابقه بدهند تا معلوم شود کدامیک باسواد و کدامیک بی سواد هستند. در روز موعود همه مردم روستا در میدان ده گرد آمده بودند تا ببینند آخر کار، چه می شود.
شیاد به معلم گفت: بنویس «مار»
معلم نوشت: مار
نوبت شیاد که رسید شکل مار را روی خاک کشید و به مردم گفت: شما خود قضاوت کنید کدامیک از اینها مار است؟
مردم که سواد نداشتند متوجه نوشته مار نشدند اما همه شکل مار را شناختند و به جان معلم افتادند تا می توانستند او را کتک زدند و از روستا بیرون راندند.
سوفسطائیان جدید این ویژگیها رادارند:
· هرکاری می کنندتادیده شوند
· رک وبی پرده اند
· ازنقدخود برآشفته می شوند
· ضدفرهنگ رسمی دانشگاهی عمل می کنند.
· به هنجارهای علم پای بند نیستند.
· اهل ارائه مستندات علمی وشواهدتجربی منظم نیستند
· درداخل دانشگاه هیچوقت جدی گرفته نمی شونداما درحاشیه دانشگاه پرسه می زنند.
· برای آنها خوشایندمخاطب وسوپرایز شدن او مهم است(مخاطب انبوه نه مخاطب حرفه ای)
· باانتشار مقاله علمی(مکتوب کردن فکر) مخالفند
· اهل خطابه وسخنرانی اندوشوراحساسی دارند.
· ازواژگان زیبااستفاده می کنند ودربازی باکلمات تبحر دارند.
· گاهی ازوهم وخیال بهره می برند.
· کارنامه علمی درخشانی ندارند.
· برخی ازآنان قبلا فعال سیاسی بوده اند وازاحزاب هم رانده شده اند(بدلیل روحیه تکروی و....)
· دلخوریهایی ازسیستم دانشگاه دارند.
· ازفساددانشگاهی سخن می گویند(بدون ارائه راهکارعملی)
این همکاران دانشگاهی ازنظرتیپولوژیک در چند سنخ متمایز می شوند:
1-مردی که زیاد می دانست(علامه های دروغین درعصری که بدلیل وسعت علوم امکان علامگی درهمه رشته ها محال است)
2-ادبای سطحی وسخنوران شیرین سخن
3-عصبانی هاکه به همه چیز نقد دارند
4-شومن ها
5-دلالان دانش که نوشته های اصیل دیگران را درلفافه ای جدید بنام خود بسته بندی ودر رسانه های مجازی منتشرمی کنند.
بنظر می رسد راهکار انزوای سوفسطائیان وبزرگداشت حقیقت ومعرفت وارتقای دانش موثق، نخست: مطالبه دلیل ومستندات ودوم- هورانکشیدن است.هورا کشیدن ،یک نظام پاداش(مزد) مهم برای تکثیر این شبه عالمان است.
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: سوفسطائیان جدید و سلبریتیهای دانشگاهی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران