وظیفه مهم عالمان دینی
منظور از ارزش یا معروف آن چیزهایی است که مورد تاکید عقل و شرع است و منظور از منکر آن چیزی است که مورد نفی و انکار عقل و شرع است. این اصل یعنی معروف گستری و منکر زدایی یکی از ضروریات دین محسوب می شود و تعریف مهم سیاست هم منطبق برآن است. لغت دانان واژه سیاست را اینگونه تعریف کرده اند: سیاست پرداختن به کاری برای اصلاح آن است.(1) رسول اکرم(ص) نیز در حدیثی می فرمایند : « کانُوا بَنُوا اِسرائیل یَسُوسُهم اَنبِیائِهم؛ پیامبران بنی اسرائیل سیاست میورزیدند». (2) باتوجه به تعریفی که از سیاست ارائه شد، لغت دانان عقیده دارند که مقصود پیامبر(ص) از حدیث فوق این بوده است که پیامبران بنی اسرائیل امور مردم را عهده دار بوده و مانند امیران و والیان به کار آنان رسیدگی می کردند. (3)
در کتاب لغت اقرب الموارد در توضیح حدیث فوق می گوید: « اَیْ یَاْمُرْهُمْ وَیَنْهاٰهُمْ» و این بدان معناست که پیامبران بنی اسرائیل بایدها و نبایدها را به قوم خود تفهیم می کردند و آنها را بشارت و انذار می نمودند.
امام باقر علیهالسلام در حدیثی فرمودند: « إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِنْهَاجُ الصُّلَحَاءِ فَرِیضَهٌ عَظِیمَةٌ بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکَاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ الْأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الْأَعْدَاءِ وَ یَسْتَقِیمُ الْأَمْر. ؛ امر به معروف و نهی از منکر راه و روش پیامبران و شیوه صالحان است و واجب بزرگیاست که واجبات دیگر با آن بر پا میشوند، راهها امن می گردد و درآمدها حلال میشود وحقوق پایمال شده، به صاحبانش برمیگردد، زمین آباد میشود و (بدون ظلم) حق از دشمنان گرفته میشود و کارها سامان میپذیرد. » (4)
معنا و مفهوم این سخن امام باقر (ع) این است که اجرای امر به معروف و نهی از منکر از شرایط مهم قوام و سعادت جامعه بشری است و درصورت فراموشی این اصل مهم ضربه های جبران ناپذیری متوجه جامعه انسانی می شود.
پیامبر (ص) نیز در حدیثی می فرمایند:« ان الله عزوجل لیبغض المومن الضعیف الذی لا دین له، فقیل له: و ما المومن الضعیف... الذی لا دین له؟ قال: الذی لا ینهی عن المنکر؛ به راستی که خداوند به مؤمن ضعیفی که دین ندارد، بغض می ورزد. گفته شد: مؤمن ضعیفی که دین ندارد، کیست؟ فرمود: کسی که نهی ازمنکر نمی کند». (5)
همانطور که مشاهده شد پیامبر اکرم (ص) از ضعف مومن به عنوان عامل بی دینی او یاد کرده اند. واضح است که مقصود از ضعف مومن، ضعف فیزیکی و ناتوانی جسمی او نیست بلکه مراد ضعف روحی و ارادی اوست. گاهی دیده می شود، فردی برای سودجویی و منافع شخصی و فی المثل برای حفظ میز و ریاست از امر به معروف و نهی از منکر نکول کرده و بله قربان گوی مافوق خود می شود. این قبیل افراد کم هم نیستند.
اینان کسانی هستند که حاصل و ثمره خون هزاران شهید به خون خفته را به نادیده گرفته و عهده دار ریاست و مسئولیت چند روزه ی دنیای فانی شده اند. به نظر می رسد بعضی از کارگزاران در صدر اسلام اینگونه بوده اند. به همین جهت است که امام علی (ع ) با دلی پر خون و یک دنیا انزجار و انتقاد از دست چنین افراد فرمود: « ظَهَرَ الفِساد فَلامُنکَر مُغیرٌ وَ لا زاجِرٌ مُزدَجِرٌ اَفَبهذا تُریدُونَ اَن تُجاوِروا الله فِی دارِ قُدسِهِ وَ تَکُونُوا اَعَزَ اَولیائِهِ عِندَهُ هَیهات ! لا یَخدَعُ الله عَن جَنَتِه و لا تَنال مَرضاته الَّا بِِطاعَته؛ فساد فراگیر شده اما کسی نیست که جلوی آن را بگیرد و آن را دفع کند!آیا با این وضع می خواهید که در سرای قدس، در جوار رحمت خداوند قرار گیرید و جزء عزیزترین اولیای الهی باشید؟!هرگز!!نمی شود خدا را فریب داد و وارد بهشت او شد بلکه فقط با اطاعت از اوامر الهی می توانید رضایت او را جلب کنید»(6) روشن است که طاعت و بندگی خدا در قیدرهایی از بی تفاوتی و عملهای بایسته و مطلوب است.
مرحوم شهید مظلوم بهشتی که به سید شهیدان انقلاب اسلامی معروف است در این رابطه می گفت: "بهشت را به بها می دهند نه به بهانه" مطلب تکان دهنده ای که به عنوان درس آموزی از تاریخ در موضوع امر به معروف و نهی از منکر، همه انسان ها و بویژه عالمان دینی لازم است بدان توجه کنند فرمایشات امام حسین (ع) قبل از واقعه عاشورا در سرزمین حجاز است.
سخن و خطابه ای که در جمع عالمان دینی به انگیزه انذار آنان بیان شده است و توبیخی آشکار برایشان محسوب می گردد. آن حضرت به سرانجام علماء یهود و نصارا اشاره کرده و فرمود: « ای مردم! از آنچه خدا بدان اولیای خود را پند داده، پندگیرید مانند بدگفتن او از دانشمندان یهود، آنجا که می فرماید: چرا دانشمندان نصارا و علمای یهود آنان را از گفتار گناه آمیز وخوردن مال حرام نهی نمی کنند؟ چه زشت است عملی که انجام می دادند. (7) ... خداوند آنها را بدین خاطر نکوهش کرده که از ستمکارانی که میان آنها بودند، کار زشت و فساد می دیدند و آنها را نهی نمی کردند، زیرا در مال آنان طمع داشته و از قدرت آنان می ترسیدند با این که خداوند می فرماید: از مردم نترسید و از من بترسید. (8)
من می ترسم عذابی از عذابهای الهی برشما فرودآید; زیرا شماهااز کرامت خدا به منزلتی رسیدید که بردیگران برتری یافته اید. بندگان مؤمن به خدا، گرامی داشته نمی شوند ولی شما به خاطر خدادر میان بندگان الهی ارجمندید. این در حالی است که می بینید که پیمانهای خدا شکسته شده و هیچ عکس العمل و هراسی به خود راه نمی دهید. برای یک نقض تعهد پدران خویش بی تابی می کنید با این که تعهدرسول خدا خوار و بی مقدار شده است. کورها و لالها و زمین گیرها در همه شهرها بی سرپرست مانده و به آنها ترحم نمی شود، شما به اندازه مقام و درخور مسئولیت خویش کار نمی کنید و در مقابل کسی که عمل خیر انجام می دهد خضوع نمی نمایید. در برابر ظالمان خود را آسوده و به سازش و مسامحه وا می دارید با این که خداوند شما را فرمان داده که از کار خلاف باز ایستیدو دیگران را نیز نهی کنید.
مصیبت شما از همه مردم بزرگتر و بالاتر است. زیرا در حفظ مقام علمی و دانش خود ناتوان شده اید. علت این ناتوانی این است که جریان امور و احکام که به دست عالمان دینی بود را به دیگران واگذاشتید. دانشمندان و عالمان الهی امین بر حلال و حرام او هستند ولی این مقام از شما گرفته شده است. اما شما غافلید.
بدین جهت، که شما ازحق متفرق شدید و درباره روش پیامبر (ص) با وجود دلیل روشن و آشکار دچار اختلاف هستید. اگر به آزارها شکیبا بودید و در راه خدا مشکلات را تحمل می کردید زمام امور الهی به شما بر می گشت و از طرف شما دستور آن صادر می گشت و به سوی شما باز می گشت اما بر عکس شما خودتان ستمگران را به جای خویش جای دادید و امور الهی را به آنها واگذاشتید تا به شبهه کار کنند و به شهوتها و میلهای نفسانی خویش حرکت کنند. علت سلطه ستمگران، گریز شما از مرگ و خوش بودنتان به زندگی دنیا است. چیزی که از شما گرفته خواهد شد. »(9)
به نظر می رسد آن حضرت تلاش نمودند حریت و آزادی مبتنی بر آرمان دینی را در عالمان و نخبگان زمانش ایجاد کند. این نشان می دهد بالاترین آزادی، آزادی از خود و خودیت ها است که متأسفانه علماء مدینه از آن غافل بودند.
امید آنکه ما این آزادی و حریت را دارا باشیم و معروف گستر و منکر زدا محسوب گردیم و ناممان در زمره آمران به معروف و ناهیان از منکر ثبت شود ان شاالله.
فهرست منابع:
· قرآن کریم / · نهج البلاغه / 1. ابن شعبه، حسن بن علی، تحفالعقول، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۳. / 2. ابن منظور، ابو الفضل، جمال الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، لبنان، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع - دار صادر، 1414 ه ق. / 3. جزری، ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، اول، 1420 ه ق. / 4. عاملی، حرّ، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، قم، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، 1409 ه ق. /5. کلینی، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - دار الحدیث)، قم، دار الحدیث للطباعة و النشر، 1429 ه ق. /6. مومن جیلانی، رفیع الدین محمد، الذریعه( شرح اصول الکافی)، قم، دارالحدیث، ۱۴۳۰ق. = ۱۳۸۸.
1- النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج2، ص: 421
2- الذریعه، ج2 ص25
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: وظیفه مهم عالمان دینی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران