کتاب، چراغ جادو؟ / از والدین مشکل‌آفرین تا کتابخانه‌های بی‌زرق و برق مدارس

کتاب، چراغ جادو؟ / از والدین مشکل‌آفرین تا کتابخانه‌های بی‌زرق و برق مدارس
خبرگزاری دانشجو

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو- نرگس مهراجی؛ خیلی از ما آدم‌هایی که از دوران نوجوانی فاصله گرفته‌ایم، از انتخاب کتاب نوجوان برای مطالعه صرف نظر می‌کنیم و با خودمان میگوییم کتاب نوجوان؟ اینکه در رنج سنی ما نیست. اما در واقع دقیقاً ما به خواندن کتاب‌هایی نیاز داریم که در دوران نوجوانی کمتر به سراغشان رفته‌ایم تا کمترحسرت بخوریم که‌ای وای! کاش به‌جای مودب‌پور و فهیمه رحیمی و حتی صادق هدایت و مارکز و عباس معروفی، چنین کتاب‌هایی را می‌خواندیم.


قهرمان‌های کتاب‌های نوجوان به ما دروغ نمی‌گویند. دقیقاً دست روی چیزی می‌گذارند که ما در همان سن و سال باید نگه می‌داشتیم، اما فراموششان کردیم. مثل عشق، دوستی، صداقت، دفاع کردن از حق، سخت نگرفتن به زندگی و هزار موضوع دیگر که بدون شعار می‌توانیم در کتاب‌های نوجوان پیداکنیم. ادبیات نوجوان موضوع پیش‌پا افتاده‌ای نیست و اتفاقا نوشتن برای نوجوان‌ها و گفتن از دنیای نوجوانی بسیار دشوار است و ما هم تلاش کردیم در روند پرونده ادبیات کودک و نوجوان از مشکلات این حوزه از ادبیات بگوییم. اکنون به مناسبت هفته ادبیات کودک نوجوان، دو نفر از پژوهشگران و فعالان این شاخه از ادبیات درباره جایگاه کتاب در میان نوجوان‌ها برای ما گفته‌اند که در ادامه برخی از دیدگاه‌های آنان را می‌خوانیم.


ورود به دنیای نوجوان‌ها؛ دقیقا از چه سن و سالی؟


از همان روز‌های ده یازده سالگی تا نخستین روز‌های ورود به دانشگاه درست همان روز‌هایی که ترمَکی صدایمان می‌کنند، هنوز نوجوانیم و تغییرات خلق و خو در ما مشهود است. اینکه دقیقاً از چه سنی نوجوان محسوب می‌شویم و تا کجا ادامه دارد مرز مشخصی ندارد. این مسئله روی رده‌بندی کتاب‌های نوجوان هم تاثیر گذار بوده است و حتی گاهی برای انتخاب کتاب، ما را سردرگم و سرگردان میکند.


مریم رحیمی‌پور، فعال و پژوهشگر حوزه نوجوان درباره یکی از مشکلات کتاب‌های نوجوان می‌گوید: «کتاب‌های کودک و نوجوان دارای رده‌بندی هستند و به مخاطبان نشان می‌دهند که هر کتاب مناسی چه سن و سالی است. همین موضوع، انتخاب کتاب کودک و نوجوان را کمی دشوار می‌کند؛ تمام نوجوانان مثل یک دیگر نیستند و سلایق‌شان متفاوت است. ممکن است کتابی را دوست داشته باشند که در رده سنی آن‌ها نیست که البته اینجا مشکل از نوجوان نیست. علاوه براین کتاب نوجوان صرفاً کتاب نوجوان نیست، اما زمانی‌که برای کتاب‌های نوجوان محدوده سنی در نظر می‌گیریم و دسته بندی‌ای ارائه می‌دهیم که حداقل و حداکثر سنی دارد انگاربه مخاطب می‌گوییم خارج از این دسته‌بندی و این سن، کسی اجازه ورود به دنیای داستان‌های نوجوان را ندارد.


نشر پرتقال به عنوان یک نشر معتبر در حوزه ادبیات کودک و نوجوان در این زمینه راهکاری اندیشیده و رده بندی را ارائه داده که حداکثر ندارد وکتاب‌ها را در گروه‌هایی مثل +۱۰، +۱۲، +۱۴، +۱۶ دسته بندی کرده است. پرتقال با ایجاد تغییراتی در رده‌بندی سنی کتاب‌های نوجوان، کمی روی این باور خط بطلان کشید و باعث شد بزرگتر‌ها کمی راحت‌تر رمان نوجوان دست بگیرند و بخوانند و از طرفی دیگر نوجوان‌ها هم آسان‌تر دست به انتخاب بزنند.»


جایگاه کتاب‌خوانی در دنیای نوجوان‌ها


بسیاری از افرادی که در بزرگسالی به کتابخوان‌های حرفه‌ای تبدیل شده‌اند لزوماً در دوران نوجوانی کتابخوان نبوده‌اند و حتی بسیاری از نویسندگانی که برای نوجوانان می‌نویسند، دوران نوجوانی خودشان را میان کتاب‌ها سپری نکرده اند. شاید در این زمینه لزومی وجود نداشته باشد، اما به هر حال اگر در این دوره کتاب نخوانیم یکی از لذت‌های زندگی را از دست داده‌ایم و از قافله جامانده‌ایم.


نوجوان‌ها همان موجودات حساس، پرچالش و مملو از تغییرات خلقی. این میان کتابخوانی به چه کار آن‌ها می‌آید؟ معصومه فراهانی، معلم و مروج کتاب نوجوان معتقد است مهم‌ترین دغدغه نوجوانان رسیدن به یک هویت باثبات است. کتاب‌ها کمک می‌کنند نوجوان‌ها با حال وهوای بی‌ثبات خودشان کنار بیایند و برخی مسائل را راحت‌تر بپذیرند. اکثر کتاب‌های نوجوان، قهرمان محورند. قهرمان نوجوانی که با وجود تجربه احساسات گوناگون به موفقیت می‌رسد. نوجوانان از طریق همذات‌پنداری با این شخصیت‌ها به این باور می‌رسند که تنها نیستند و می‌توانند در همان دوره نوجوانی تغییرات مثبت و موثری را به وجود بیاورند.


او از یک بُعد دیگر هم به این ماجرا می‌پردازد و می‌گوید: کودکان و نوجوانان تجربیات زیسته اندکی دارند که مطالعه کتاب‌ها موجب می‌شود به دامنه تجارب آن‌ها اضافه شود. به میزانی که شناخت و تجربه آن‌ها افزایش پیدا کند، ابعاد هویتی نوجوان هم آرام آرام شکل می‌گیرد.


مریم رحیمی‌پور به گونه‌ای دیگر به سوال پاسخ می‌دهد و می‌گوید: «قرار نیست که کتاب از دوران نوجوانی وارد زندگی ما شود بلکه باید از همان دوران کودکی حضور داشته باشد با این تفاوت که در دوران نوجوانی اندکی تغییر شکل می‌دهد. خواندن و دانستن روایت‌های گوناگون از تجارب زیسته آدم‌ها برای نوجوانان لازم است. امروزه تنوع کتاب‌های نوجوان به اندازه مطلوب و قابل قبولی رسیده و درباره موضوعات گوناگون، کتاب‌های بسیار زیادی در بازار موجود است. خواندن تجارب زیسته شخصیت قصه‌ها، این توانایی را در نوجوان امروز ایجاد می‌کند که بر اساس آنچه که در کتاب‌ها خوانده، در زندگی شخصی قدرت تصمیم گیری بهتری داشته باشد.»


این پژوهشگر حوزه نوجوان برای جنبه ادبی جریان کتابخوانی اهمیت ویژه‌ای قائل است و می‌گوید: «دراین گروه سنی عموما نوجوانان با ادبیات کهن کم و بیش از طریق دروس مدرسه آشنا می‌شوند، اما در زمینه ادبیات مدرن به نوجوانان آموزشی نداده‌ایم و صرفا آن دسته از نوجوان‌های کتابخوان، مصرف‌کننده ادبیات محسوب می‌شوند. کتابخوانی در شرایطی مفید است که بتواند نگاه ادبی و تفکر انتقادی نوجوانان را تقویت کند و آن‌ها بتوانند درباره کتاب‌ها حرف بزنند و به اندازه درک خودشان از کتاب‌ها انتقاد کنند. وظیفه مروج‌ها و فعالان حوزه ادبیات کودک و نوجوان آگاهانه‌سازی کتابخوانی در میان نوجوانان امروز است. آگاهانه سازی به آن معنا که دید ادبی و انتقادی نوجوان‌ها کمی جان بگیرد و بتوانند جابجایی تاریخی و زمانی داستان‌ها را درک کنند و درباره آن‌ها فکر کنند. در چنین شرایطی است که کتابخوانی منجر به افزایش جهان‌بینی انسان‌ها می‌شود.»


کتاب خوب؛ کتاب بد؟ نسخه بپیچیم یا نپیچیم؟


ما هیچ وقت به طور مطلق نمی‌توانیم بگوییم که کتابی خوب یا بد است. فارغ از گروه سنی، انسان‌ها در هر دوره‌ای متفاوت‌اند و سلایق نوجوانان با توجه به خصوصیت‌های فردی و اجتماعی و حتی جغرافیایی که در آن زندگی می‌کنند، متفاوت است.


معصومه فراهانی، معلم و مروج کتاب نوجوان توجه به تجارب زیسته را در انتخاب کتاب‌ها بااهمیت می‌داند و می‌گوید:نقطه قوت ادبیات نوجوان، دامنه وسیع روایت تجارب زیسته از جهان‌های گوناگون است؛ کافیست سری به کتاب فروشی‌ها بزنیم تا ببینیم تنوع کتاب‌های نوجوان از سایر حوزه‌ها بیشتر است و تقریبا درباره هر موضوعی کتاب‌های مختلفی از ناشر‌ها و نویسندگان مختلف منتشر شده است. کتاب نوجوان با تمام تنوع و طیف گسترده موضوعاتش عموما باید در یک چیز مشترک باشد و آن صحبت از امید است.


مریم رحیمی‌پور درباره فرایند انتخاب کتاب‌ها می‌گوید: رده‌بندی کتاب نوجوان و انتخاب کتاب برای این گروه سنی بستگی به جایگاه ما دارد. گاهی ما درجایگاه حاکمیت یا ناشر هستیم و باید برای ۲۰ میلیون نوجوان تصمیم بگیریم. گاهی ممکن است در جایگاه معلم، کتابدار و مربی باشیم و با تعداد محدودتری از نوجوانان سر و کار داشته باشیم. در موقعیتی دیگر ممکن است پدر و مادر باشیم و قرار باشد تنها برای فرزند خودمان کتاب انتخاب کنیم. در هر یک از این موقعیت‌ها بسته به شناخت تصمیم‌گیرنده از مخاطبانش، انتخاب متفاوت است.

عموماً حاکمیت یا ناشر برای گزینش کتاب‌ها معیار‌های کلی‌تری را در نظر می‌گیرد مثلا این‌که کتاب مروج خشونت نباشد و امید را در نوجوانان پررنگ‌تر سازد. معلم‌ها با جامعه محدودتری از نوجوان‌ها سر و کار دارند و با توجه به مقتضیات نوجوانان آن منطقه و چالش‌هایی که دارند، به گزینش کتاب‌ها می‌پردازند. هر چقدر هم که مروج‌ها با تمام کتاب‌ها آشنا باشند، اما واقعیت این است که با تمام کودکان و نوجوانان زیست نکرده‌اند و تنها می‌توانند با ارائه مشورت‌هایی پدر و مادر را در انتخاب بهتر یاری کنند.


بازار بی‌رقیب ترجمه


از گذشته تاکنون، کتاب‌های تالیفی نسبتاً خوبی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان منتشر شده است و همچنان هم ادامه دارد، اما این روز‌ها کتاب‌های تالیفی در میان انبوه کتاب‌های ترجمه انگار گم شده‌اند. معصومه فراهانی با توجه به تجربیاتش از نحوه مواجهه نوجوانان با کتاب‌های تالیفی می‌گوید که اندکی مسئله‌آفرین شده، به گونه‌ای که انگارنوجوانان دوست دارند مچ کتاب‌های تالیفی را بگیرند و همیشه با خودشان می‌گویند مگر نویسنده ایرانی می‌تواند کتاب تخیلی و فانتزی بنویسد؟ نویسندگان هم از این برخورد نوجوانان با کتاب‌های تالیفی آگاه‌اند و همیشه در آغاز نوشتن برای نوجوانان این نگرانی را دارند که آیا کتاب ما در میان انبوه کتاب‌های ترجمه دیده می‌شود یا خیر؟


او ادامه می‌دهد: «باید این را بپذیریم که حریف ما بسیار قوی است. رمان‌های نوجوان خارجی مسائل بسیار خوبی را مطرح می‌کنند و لزوماً مطالعه کتاب‌های ترجمه مسئله خطرناکی نیست. کتاب‌های ترجمه ساختار محتوایی بسیار قوی دارند از باب نمونه در خلال داستان‌ها و رمان ها، اثراتی از مسائل و مصادیق مذهبی و ملی‌شان دیده می‌شود. اما در جریان بسیاری از داستا‌ن‌های تالیفی از مناسبات دینی و ملی صحبتی به میان آورده نمی‌شود. به گمان من بخشی از تناسب نابرابر کتاب‌های تالیف و ترجمه در بازار ادبیات نوجوان به کم کاری نویسندگان تالیفی هم برمی گردد.»‌


مریم رحیمی‌پور در این باره ادامه می‌دهد: ما با مسائل گوناگونی در حوزه نوجوان روبرو هستیم که می‌توانیم از آن‌ها بنویسیم، اما ابزار آن را نداریم. در میان آثار تالیفی کتاب‌هایی هستند که مسائل بسیار خوبی را مطرح می‌کنند، اما به گونه‌ای مطلوب نوشته نشده‌اند و در نتیجه ما چنین کتاب‌هایی را هیچ وقت به نوجوانان معرفی نمی‌کنیم، چون کاملاً ضد تبلیغ محسوب می‌شود.


چالش‌های کتابخوانی؛ از والدین مشکل‌آفرین تا کتابخانه‌های خشک و خالی


مریم رحیمی پور در ادامه گفتگو به یک معضل اساسی در حوزه کتاب‌خوانی اشاره کرد و گفت: ما مدت‌هاست نقش کتابخانه‌های مدارس را دست کم گرفته‌ایم و فکر می‌کنیم اگر کتابخانه‌ی مدارس را با کتاب‌های بزرگسال پرکنیم فعالیت همه‌پسندی را انجام داده‌ایم در حالیکه نوجوانان از اینگونه کتابخانه‌ها بیشتر فرار می‌کنند، چون نیاز آن‌ها را برطرف نمی‌کند و نمی‌توانند با کتاب‌ها ارتباط برقرار کنند این باعث میشود کتابخانه هیچگاه مامن آن‌ها نباشد. اگر کتابدار مدارس هستیم این را بدانیم که خرج منابع مالی در راستای خرید کتاب در مسیر ترویج کتابخوانی بسیار تاثیرگذار است. آن هم در روزگاری که با توجه به انباشت مطلوب کتاب‌های این شاخه، نوجوان‌ها بسیار کتابخوان‌تر از نسل گذشته هستند.


این پژوهشگر با توجه دیدگاه والدین درباره کتابخوانی، دسته‌بندی را ارائه می‌دهد و می‌گوید: «در حال حاضر ما معلم‌های کتاب‌خوانی با دو گروه از پدر و مادر‌ها سر و کار داریم. دسته اول پدر و مادر‌هایی هستند که کتاب را یک منطقه امن تصور می‌کند و در هر شرایطی کتاب را خوب می‌دانند که خب البته اینگونه نیست. برخی از کتاب‌ها فضایی را ترسیم می‌کنند که باعث می‌شود نوجوان از شور و انرژی که از اقتضائات این دوران است فاصله بگیرد و حتی برخی کتاب‌ها خوب‌اند، اما در روز‌های نوجوانی نباید آن‌ها را بخوانیم. دسته دوم والدین ِ همیشه نگران‌اند، پدر و مادر‌هایی که چالش‌آفریند و با حساسیت‌های بی‌جهت موجب طغیان بیش از حد نوجوان‌ها در امر کتابخوانی می‌شوند. به گونه‌ای که انگار باور نمی‌کنند نوجوان‌ها از کودکی فاصله گرفته‌اند و در آستانه بزرگسالی‌اند.

یکی از دلایلی که بسیاری از مدارس، کتابخانه‌های غنی ندارند حساسیت‌های بی جهت و عجیب و غریب والدینی است که اجازه نمی‌دهند پای بسیاری از کتا‌ب‌ها به کتابخانه‌ی مدرسه باز شود. این برخورد والدین دقیقاً در در حکم موانعی است که بر سر راه ترویج مطالعه قرار دارد و موجب می‌شود گاهی نوجوانان از کتاب خواندن خاطره خوبی در ذهن نداشته باشند. حساسیت والدین و خصوصیات ویژه نوجوانان مسئله قابل قبولی است، اما ما به عنوان بزرگسال در مسیر کتابخوانی روی خط مرزی ایستاده ایم که نه باید نوجوانان را رها کنیم و نه باید آن‌ها را در محدودیت‌های بی حدوحصر قرار دهیم.»


با توجه به این صحبت‌ها، ترویج مطالعه در میان نوجوانان کار دشواری است، چرا که رده بندی دقیقی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان ارائه نشده، خلاصه دقیقی از کتاب‌ها منتشر نمی‌شود و هزاران مسئله دیگر. هرچند امیدواریم صنعت نشر ایران این مشکلات را روزی رفع کند، اما در حال حاضر خرید کتاب برای کودک و نوجوان کار دشواری است و نیازمند صرف زمان است. سعی کنیم نشر‌ها و مترجم‌های خوب را شناسایی کنیم. برخی از ناشرانی که به طور تخصصی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان فعالیت می‌کنند، گاهی کتاب بزرگسال نیز منتشر می‌کنند، کتاب‌هایی که مسائلی نظیر خشونت‌های فجیع و... در آن‌ها بسیار مشهود است. انتشار کتاب‌های بدون سانسور به معنی روشنفکری نیست، موضوع بر سر اهمیت تربیت نوجوانان است.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: کتاب، چراغ جادو؟ / از والدین مشکل‌آفرین تا کتابخانه‌های بی‌زرق و برق مدارس