عصبانیت آمریکا از قدرت مقاومت

خبرگزاری میزان _ جعفر قنادباشی در روزنامه حمایت نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در پیامی به کنگره حج، به نکات بسیار مهمی در منطقه اشاره کردند. «حساسیت» آمریکا و هم‌پیمانانش به «جبهه مقاومت» و بالندگی این محور علیرغم توطئه‌های گوناگون، مسئله آرمان و نبرد «شمشیر قدس» و تحقیر تروریست‌های آمریکایی در افغانستان اهم موضوعاتی بودند که در این پیام راهبردی ذکرشده بودند. سؤال اینجاست که واکنش‌های آلرژیک نظام سلطه از کجا و چه زمانی آغاز شد و به این بیماری مهلک رسید؟ در نبرد‌های میدانی پس از جنگ تحمیلی، اولین سیلی سخت، سهم اسرائیل در جنگ ۳۳ روزه بود. به گفته «سید حسن نصرالله»، دبیر کل مقاومت اسلامی لبنان، سردار حاج «قاسم سلیمانی» به‌جز ۴۸ ساعت در تمام مدت آن جنگ، حضور میدانی داشت و فرماندهی نبرد علیه صهیونیست‌ها را بر عهده داشت. این اتفاق برای صهیونیست‌ها که با تجهیزات مدرن آمریکایی، تا بن دندان مسلح شده بودند و آن‌قدر به پیروزی خود اطمینان داشتند که حتی برای دستگیری رهبران حزب‌الله برنامه‌ریزی کرده بودند، بسیار سنگین و تکان‌دهنده بود.

ضربه دوم از مقاومت را محور عبری، غربی، عربی در جریان جنگ سوریه دریافت کرد؛ جایی که گروه‌های وحشی تکفیری با هدایت آمریکا، رژیم صهیونیستی و دولت‌های مرتجع منطقه، نبردی بین‌المللی را برای به‌اصطلاح ساقط کردن دولت سوریه به راه انداختند. جمهوری اسلامی با ابتکاری که در جنگ تحمیلی از ناحیه سازمان‌دهی نیرو‌های بسیج مردمی به دست آورده بود، نیرو‌های داوطلب را تحت آموزش و مشورت‌های نظامی خود قرار داد و موفق شد توطئه آمریکا در سوریه را خنثی کند. ارتش سوریه امروز با اقتدار موفق شده بخش‌های وسیعی را بازپس بگیرد، باقی مناطق نیز در حال آزادسازی است و می‌توان گفت این کشور از مرحله نظامی وارد فاز سیاسی شده است.

در یمن، حمایت‌های معنوی و مستشاری جمهوری اسلامی کار را به‌جایی رساند که یک گروه شبه‌نظامی کوچک (انصارالله) در کلاس یک ارتش قدرتمند، ائتلاف سعودی را مستأصل کرده و آل سعود به هرکسی برای واسطه شدن به‌منظور پایان یافتن جنگ، رو می‌زند. حملات پی‌درپی پهپادی و موشکی انصارالله به قلب سرزمین حجاز و بریده شدن شریان انتقال نفت آل سعود در جریان حمله به تأسیسات آرامکو، نمونه‌هایی از قابلیت‌هایی هستند که حوثی‌ها و ارتش یمن در جنگ با متجاوزان به دست آورده‌اند. این در حالی است که طبق گزارش‌های موثق، رژیم صهیونیستی و انگلیس به‌طور مخفیانه در یمن مشغول عملیات هستند و نیرو‌های ورشکسته تکفیری را از عراق، افغانستان و سوریه به این کشور اعزام کرده‌اند.

از سوی دیگر، به اذعان عراقی‌ها، اگر ایران پس از حمله داعش به‌موقع به کمک آن‌ها نمی‌شتافت، شاید امروز اربیل پایتخت اقتصادی آن‌ها و بازار خریدوفروش برده می‌شد. درست وقتی متحدان کرد‌های عراقی، پشت آن‌ها را خالی کردند، سردار سلیمانی بود که با ارسال تسلیحات به اربیل کمک کرد تا در مقابل داعش قد علم کنند و پیروز شوند. داعش همزمان قصد تصرف بغداد را هم داشت، اما زمانی که عراق از آمریکا سلاح‌های خریداری‌شده را طلب کرد، جواب سربالا شنید. پایتخت عراق در حال سقوط بود که سردار دل‌ها به یاری عراق شتافت و تکفیری‌ها را از خاک این کشور بیرون راند. امروز تروریست‌های فراری که از سربریدن‌ها، سلاخی‌ها و ویران کردن شهر‌ها طرفی نبسته‌اند، به بمب‌گذاری و آتش زدن بیمارستان‌ها روی آورده‌اند که این تاکتیک نشان‌دهنده ذلت آن‌ها در برابر قدرت مقاومت به شمار می‌رود.

در جنگ ۱۲ روزه غزه، راهبرد مقاومت تغییر چشمگیری کرد و درحالی‌که اشغالگران گمان می‌کردند زیر چتر سامانه گنبد آهنین می‌توانند در امان باشند، اصابت موشک‌ها، خواب را از چشمان صهیونیست‌ها ربود. این شکست آن‌چنان سنگین بود که «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی و رئیس حزب «اسرائیل خانه ما» برای اولین بار در تاریخ اسرائیل اعتراف کرد در جنگ اخیر، این مقاومت فلسطین بود که پیروز شد و تل‌آویو نتوانست اهداف خود را در حمله به غزه محقق کند. لیبرمن پیش از این نیز صراحتاً اعتراف کرده بود اگر وضعیت تل‌آویو در برابر حماس این‌گونه است، پس شرایطش در مواجهه با ایران و حزب‌الله چگونه خواهد بود؟

به این فضاحت‌ها باید فرار آمریکا از افغانستان را نیز افزود. قدم یانکی‌ها پیش و پس از ورود به افغانستان نحس بود؛ کما اینکه هر کجا پا گذاشتند، چیزی جز قتل، هتک حرمت و ویرانی به ارمغان نیاوردند. طرح شوم کاخ سفید در حال حاضر، ایجاد جنگ داخلی بین طالبان و دیگر طوایف افغانستان است. کد‌هایی که مقامات حال و فعلی آمریکا می‌دهند نیز آشکارا در این راستا ارزیابی می‌شود. به‌عنوان نمونه، ژنرال «دیوید پترائوس»، یکی از فرماندهان نظامی پنتاگون روز گذشته اعلام کرد «افغانستان در حال فروپاشی است.» سخنگوی وزارت دفاع آمریکا نیز هفته گذشته از مردم خواسته بود که به پا خیزند و در برابر طالبان بایستند. همه این فکت‌ها بیانگر آتشی است که کاخ سفید در حال انداختن به جان طوایف و قومیت‌های افغانستان است و قصد دارد در چارچوب جنگ نرم، از این آب گل‌آلود، ماهی بگیرد.

نکته بسیار مهم این است که ایران در میانه تحولات منطقه، نقش دعوت‌کننده، هدایتگر، مشورت دهنده و راهنما را دارد و هیچ‌گاه تلاش نکرده بجای ملت‌ها تصمیم بگیرد. دولتمردان غربی و آمریکایی خبیثانه می‌کوشند همه تقابل‌های منطقه‌ای را با نقش مستقیم ایران در غرب آسیا پیوند دهند و وانمود کنند که در عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن، افغانستان و ... این جمهوری اسلامی که برای مردم این کشور‌ها تصمیم می‌گیرد. این در حالی است که مقاومت مردمی به بخشی از فرهنگ سیاسی – امنیتی آن‌ها تبدیل‌شده و اگر جز این بود، این نبرد‌ها به پیروزی نمی‌رسید. به گفته رهبر حکیم انقلاب؛ «تلاش تبلیغاتی آمریکاییان برای تحریف عزم و خواسته و عمل جوانان غیور و عناصر «مقاومت» در عراق و سوریه و لبنان و دیگر کشورها، و منتسب کردن آن به ایران یا هر مرجع دیگر، توهین به آن جوانان شجاع و بیدار، و ناشی از عدم فهم و درک درست آمریکایی‌ها از ملت‌های این منطقه است.»

آمریکایی‌ها با این برداشت غلط، تاکنون ضربات سنگین و شکست‌های فضاحت باری را مرتکب شده‌اند و نکته اینجاست که، چون بر اساس سنت الهی، زوال مستکبران عالم حتمی است، از وقایع اخیر نیز درس نخواهند گرفت و پرشتاب به سمت افول و نابودی در حرکت‌اند.

  • بیشتر بخوانید:
  • سیاست چماق و هویج بایدن برای مذاکرات وین

انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانه‌های داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

منبع خبر: خبرگزاری میزان

اخبار مرتبط: عصبانیت آمریکا از قدرت مقاومت