هفته هنر و فرهنگ؛ سفرنامه شادگان، شبهای کارون و مرگ یک رویا
- مسعود بهنود
- روزنامهنگار
هفته خوزستان بود، فریاد آب آب از سرزمین گرم و پرآب بلند، در حاشیه بزرگترین رود کشور. گاهی صدای گلولهای بر تلخی خبر افزود و آه از نهاد هر چه شاعر و نقاش و هنرمند بود بلند کرد. دنیای مجازی غوغا کرد با تصاویر زندهای که میرسید و شعارها ثبت تاریخ شد. فریاد همراهی خشمگینانه از دیگر نقاط کشور هم کم کمک رسید. درست در همین لحظات جاری شدن آب در زایندهرود و شادمانی اصفهانیها، نوحه همدلی یزدیان هم در حاشیه خبرها بود. تا ستاد مبارزه با کرونا جلو افتاد و شش روز تعطیلی تهران و تهرانیها، هزاران اتومبیل را راهی "شمال" کرد. کارشناسان میگویند این یعنی یک موج تازه از کرونا.
در میان فریادهای برخاسته از کنارههای کارون، تصویر شورشهای خیابانی هاوانا هم میرسید، هوا گرم، شرجی و افشای خستگی مردم از حکومت انقلابی کاسترو. آنها ۲۰ سالی قبل از ایران انقلاب کردند.
همزمان با هفته خوزستان، آمار کشتگان کرونا برخلاف انتظار و وعده دولتمردان مدام رو به افزایش گذاشت، این خود درد بود. خبر درگذشت رزا افتخاری همراه قدیمی خانم شهلا شرکت در مجله زنان، آن هم در آمریکا و بعد از جدالی سخت با سرطان غمافزا شد، درست هفتهای بعد از شکست حمیدرضا صدر از همان خرچنگ، او هم در آمریکا. در این کنار فقط مانده است آرزوی رهایی عباس معروفی قصهنویس صاحب سبک از پنجههای سرطانی که در سرش پیچیده است.
منبع تصویر، Ahoo Kheradmand
هنر در فغان خوزستان
تراژدی خوزستان، فرهنگ و هنر را نیز به حرکت آورد. صدای فغان موسیقی اول از همایون شجریان برخاست، در پایان هر اجرای نمایشها ذکری از این مصیبت شد. نقاشان و کارتونیستها نیز همراه شدند. خوزستان تنها نماند.
سیزده سال پس از قتل فجیع محمد مختاری، شعری به خط او از ماهنامه وزن دنیا بلند شد و در فضای مجازی گشت، انگار محمد میدانست. چنانکه سعید حجاریان، محمد دیگر (محمد جهانآرا) را به یاد آورد و خطاب به او نوشت: ممد کاش بودی و میدیدی… در جنگ هشتساله خوزستانیها بر سر خاک، مقابل گلولههای روبرو ایستادند اما الان بر سر آب، به گلولههای پشت سر فکر میکنند…
هیلا صدیقی که از نوجوانی صدای ستمدیدگان بوده است، همراه با تصویر، دردنامه شهریور ۹۷ خود را باز خواند و هادی خرسندی شاعر بلندآوازه طنزپرداز معاصر در چند بیت درد تشنگی و گرما خرماپزان را سرود. در بخشی از سفرنامه کوتاه شادگان آمده است:
لوله داریم تا لوله!
ز فلاحیه میرفتم به اهوازبدیدم مردمی با غصه دمسازهمه خشکیده لب، با دیده ترفرود دستها بر سینه و سرجوانی دیدم آنجا تیر خوردهکلامی داشت بر لب تا نمرده:چرا آبی نمیآمد ز لوله؟ولی از لوله میآمد گلوله
منبع تصویر، وزن دنیا
توضیح تصویر،محمد مختاری و شعرش
زینب فرجی در شعری با عنوان هجای خونین، شرایط را در ماهنامه وزن دنیا تصویر کرده است:
چگونه آخر شاهنامه خوش باشدوقتی رؤیای تازهای برای شکفتن نیستماهی را به دریا برگردانو در این متن صخرهای باشچرا که موجها به بیمارستان بردهاند ماه راروی تخت شمارهی سهساعت سهبار زنگ میزندزنیآبستن لحظهی شادمانی رسیدن و نرسیدن بود
پیمان طالبی در شعری بلند از غم خوزستان گفته است و در نهایت سروده:
شیخ یک شب نشسته بر منبرخواست تا روضه را کند آغازگفت:«در کربلا...» یکی پرسید:کربلای عراق یا اهواز؟آی مردم! چرا یکی ز شمابر سر شمرها نمیغرّد؟بخدا گر کسی بیارد آبدست او را کسی نمیبرّد!
مریم محبوب شاعر هم در استقبال همپای جلوداران - سرود روزهای جنگ - قصیدهای سروده که در نهایت به اینجا میرسد:
« تنگ است ما را خانه ، تنگ است ای برادربر جای ما بیگانه ننگ است ای برادر»تا کی ز درد قدس اینسان آه و ناله اینجا فرو رفتند سرها در زبالهالجار ثم الدار هم اندازه داردبیگانه را تیمار هم اندازه داردجایی که تاریک است و خانه در ظلام است فانوس بردن سوی مسجدها حرام است
پایان کوبای قهرمان
تیتر صفحه اول هفتهنامه تجارت فرداست با عنوان مرگ یک رویا.
با یک پرسش کوتاه شروع میشود: شورش چگونه هاوانا را فرا گرفت؟
پاسخ این است: خیابانهای هاوانا به دلیل نارضایتی مردم از اوضاع اقتصادی و ضعف دولت در مدیریت بحران کرونا با اعتراض و شورش مواجه است. کوبا که همیشه اصلاحات اقتصادی را به تعویق انداخته، تحریمهای آمریکا و پاندمی را مسبب وضع موجود میداند.
سیاستمداران ما نیز وضعیت بد اقتصاد ایران را به تحریم و کرونا نسبت میدهند. وضع موجود نتیجه تحریم و کروناست یا حکمرانی غلط؟
زهرا رستگارمقدم، روزنامهنگار با عنوان هور العظیم نوشت: دیگر نمیتوان گفت که «هورالعظیم» حالش خوش نیست؛ بل هورالعظیم رو به احتضار است. نیزارهای سوخته، بیآبی گسترده و تنسایی گاومیشها به آب آلوده نشانه مرگی زودرس. هورالعظیم بزرگترین تالاب مرزی، بین ایران و عراق قرار دارد، دوسوم مساحت آن در عراق گسترده است. این تالاب در ایران، از رودخانه کرخه و انشعابهای آن تغذیه میشود. پوشش آن نی، جگن، لویی و نیلوفر آبی است.
حالا بنشینیم و فاجعه را ببنیم در تلف شدن ماهیها، آبتنی گاومیشها در لجن و ردیف نخلهای لاغر سر به زیر و برهنه انگار در صف تشییع. تلخ است و سخت، اما از دیدن نگریزیم.
منبع تصویر، Parichehr djian
توضیح تصویر،نمایش خاک سفید
خلافهای شهر متروک
نویسندهاش محمود احدینیا و کارگردانش محمدرضا هلالزاده است. بازیگران: صادق برقعی، فرید رحمتی، میلاد معیری، مهدی یگانه، نسا یوسفی، حسین کریمی، محسن رضوینیا، علی اسحاقی، سحر بهرامی، علیپویا قاسمی، المیرا صارمی و سهیل ناجی.
خاک سفید محلهای بود برای بیشتر تهرانیها و مهاجران این شهر ناشناس، محلهای متروک و فقیر اما راه ورودش از شمال شهر به آن جلوهای میداد از دور.. شهری که هر از چندی قتلی در آن رخ میداد و پلیس که میرسید صدای بوق ماشینش بلند میشد، انگار همهچیز آماده بود. زود قاتل سوار ماشین چشمکزن میشد و قصه تمام. بجههای ریز و درشت در خیابان و زنی آن گوشه گریه میکرد.
حالا این محله موضوع نمایشنامهای است. روایتی از باندهای قاچاق و توزیع مواد مخدر و خلافکاران در منطقهای در تهران که بارها نام آن، با "اراذل و اوباش" و خلافکارانش، تیتر خبرها بوده و ویژگیهای منطقهای خودش را دارد. قصه نمایش تسویه حساب داخلی باندی است که با وجود رابطه خانوادگی، به حذف و قتل رسیدهاند. در عین آنکه زیر و بمهای این کشمکش در طی اجرا، به روشنسازی ماجرا میپردازد، خرده روایتهای دیگری نیز در این میان طرح میشود که قصه شخصی کاراکترهای در متن و ریشه در همین معضلات دارد.
نیلوفر ثانی منتقد در هنرنت نوشته: متن با یک شروع ناگهانی، با طرح موضوع اصلی درام یعنی برادرکشی در سطح گردانندگان باندهای مواد آغاز شده و در ادامه وارد فضای مافیایی با زنجیرهای از جرائم می شود که سوءمصرف، خلافهای متعدد و فحشا نیز بدنبال دارد . و تصویری از فلاکت و حقارت انسان را، به حد نهایت، بهنمایش میگذارد.
به نوشته این منتقد: این که قرار است همچنان شاهد چنین داستانهایی بر صحنه باشیم، مخاطب را وا میدارد که به درک و تحلیل عمیقتری از این مواجهه دست بزند اما در اجرای خاکسفید، هر چه بیشتر این کنکاش پیش میرود، کمتر به محتوای ویژهای میرسد.
اما تماشاگران شبهای نخست نمایش، در تماشای نمایش نکتههایی یافتهاند. بازی خوب بازیگران و آشنا شدن با دنیایی که معمولا کسی به آن آشنا نیست.
منبع تصویر، NegarGallery
توضیح تصویر،نمایشگاه جمعی گالری نگر
اینجا کسی نشسته
گالری نگر یک بار دیگر دل به سودای هنرمندان سپرده و یک نمایشگاه جمعی برپا داشته، برای نشان دادن آثار هانیه دربندی، علی رحیمی و حسین وهابی. نمایشگاه را نام نهادهاند اینجا کسی نشسته بود. و به همین سادگی نگاه که به چهرههای در قاب گرفته هانیه قرار میگیرد چندان که میلغزد به تابلوهایی رحیمی و وهابی که در اوج هنرمندی است، همین جمله در ذهن میچرخد. مگر نه این که کسی اینجا نشسته بود؟
در خلوت گالری نگر، انگار بر دیوارها کسانی نشستهاند که ما با آنان آشنا بودهایم. در دفتر نمایشگاه هم نوشته آمده: اینجا کسی نشسته بود. ردی هست؟ جای کسی خالیست، بر صندلیهایی که همه جا هستند، هر نماد تکرارشوندهای در متن (نقاشی، شعر،....) مخاطبانش را به سفری میبرد. این آغاز گفتمان بیکلامی است که بین سه رکن «متن»، «هنرمند» و «مخاطب» جاری میشود.
در ادامه این متن آمده: صندلیها چه با و چه بدون سوژهی نشسته بر آنها در نمایشگاه حاضر متنی را میآفرینند که میتواند معناهای متنوعی برای «مخاطب» تداعی کند. این صندلیها داستان کسانی است که شاید روزی روی آنها نشسته باشند، این کسان شاید خود ما باشیم.
منبع تصویر، Iranshahr Gallery
توضیح تصویر،اثر سلمان خوشرو
نمایشی از رنگها، مواد و هنر
نقاشیها و مجسمههای سلمان خوشرو از نیمه تیر روی دیوارهای گالری ایرانشهر بود. خوشرو متولد سال ۱۳۶۲ است و سالهای ابتدایی زندگی خود را در نیویورک گذرانده. در رشته هنر دیجیتال در دانشگاه ملی استرالیا درس خوانده و شروعش با هنر دیجیتال و انیمیشن بوده و بعد از سالها فعالیت در رشته عکاسی و هنر دیجیتال، در سال ۸۸ به نقاشی رو آورده است. بعد از تجربههای رئالیستی به تجربههای انتزاعی گرایش پیدا میکند.
به نوشته بیانیه نمایشگاه: "تفسیری تازه از شمایل انسان معاصر دغدغه اصلی سلمان خوشرو در این مجموعه آثار است. از آنجا که هر تجسم تازه، امکان خودش را میطلبد، او برای دستیافتن به این امر دست به بازخوانی دوباره در مفهوم متریال کار هنریاش زده است. کار او بیرون کشیدن زندگی از متریالی است که در نگاه اول سخت بیجانند و غریبه. آنچه این بداهگی در انباشت رنگ و مواد را سامان میدهد بنمایههای فیگوراتیوی است که او در پیشانگاشتههایش ذخیره دارد."
اما فاروق مظلومی در روزنامه ایران نوشته: آنچه در اولین نگاه به نمایشگاه توجه را جلب میکند ماده است حتی در آثار نقاشی که در کنار مجسمهها ارایه شدهاند هنرمند با کمک کاردک تقریبا پهن و تاشهای بلند توانسته است رنگ و روغن را در پرترههایی انتزاعی و ریتم سریع خودش به کار گیرد. عنصر بعدی موثر در این آثار رنگ است. بهرغم استفاده از رنگهای متنوع و اغلب درخشان، مجموعه آثار با پاپ آرت نسبت پیدا نمیکنند.
نقش هفته
منبع تصویر، Kambiz Drambakhsh
توضیح تصویر،دفتر ایام… خوزستان
از هفتههای پیشین:
- هنر و فرهنگ هفته؛ فریاد آب آب، سفر صدر، مرگ درختان ۵۰ ساله
- هفته هنر و فرهنگ؛ بیآب و برق در زندان، روز قلم، نمایش زندگی با تابوت
- هفته هنر و فرهنگ؛ حکومت یکدست، طرحهای جذاب لعنتی، بالاخره این زندگی مال کیه؟
- هفته هنر و فرهنگ؛ انتخابات و بازیهای پنهان، مرگ با اتوبوس، زخم روی دیوار در حضور باد
- هفته هنر و فرهنگ، هنرمند دور از سیاست، 'ما آمده ایم بمانیم'
- هفته هنر و فرهنگ؛ ما همه مقصریم، آواز برای صندلی، نقاش در حرمسرا
- فرهنگ و هنر هفته، رنجزار سیاست، خراسانیان خبرساز، مرگ آنسوی دیوار
- هفته هنر و فرهنگ؛ مرگ در خرمن هنر، سوگ دخترکان کابل، سینماهای خالی
- هفته هنر و فرهنگ؛ مرگ شاعر در پیادهرو، شکست کلید فرهاد
- هفته هنر و فرهنگ؛ سونامی در راه، مرز خنده و گریه، آیندهبینی
- هفته هنر و فرهنگ؛ هیچ در میان ما، اندر بلای سخت، بازار گرم طنز
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ سفرنامه شادگان، شبهای کارون و مرگ یک رویا
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران