آب و سد؛ تمدن ساز و تمدن سوز

آب و سد؛ تمدن ساز و تمدن سوز
ایسنا

ایسنا/بوشهر آب آبادانی، مایه حیات و بستر تمدن‌هاست. بیهوده نیست که مردمان باستان این ماده را یکی از عناصر اربعه می‌دانستند. هیچ تمدنی بدون آب شکل نگرفته است و بدون آن سرپا نمی‌ماند. آب سوژه‌ی جنگ‌های بسیاری در طول تاریخ بوده است. هنوز هم دولت‌ها با ساخت سد روی رودخانه‌های مشترک یا نپرداختن حقابه همسایه‌ها به رقابت با هم و امتیازگیری از یکدیگر می‌پردازند. آب همیشه بهانه‌ی خوبی برای برتری جویی و البته اختلاف افکنی بوده است.

از این دیدگاه مسئله‌ی آب همان‌قدر که به زندگی، حیات و ممات جوامع مرتبط باشد خواه ناخواه جنبه‌ای اجتماعی به خود می‌گیرد.

در ایران ما علاوه بر این، آب نمادی فرهنگی و گاهی دینی و تقدسی تاریخی دارد. 

در دنیای مدرن اما پای سدها نیز در مسئله‌ی آب به میان آمده است. سدهایی که هرچه بیشتر شدند نه تنها گره گشای مشکلات سرزمین‌های پیرامون نبوده‌اند که گه‌گاه بستر و بهانه‌ای برای اختلافات قومی و منطقه‌ای نیز شده‌اند.

دکتر مهتا بذرافکن جامعه شناس و پژوهشگر در حوزه آب با اشاره به نقش سدها در تقسیم بندی جوامع می‌گوید: سدها جوامع  را  به دو بخش  بالا دست و پایین دست تقسیم می‌کند و یک نوع سیستم توقعاتی به وجود می‌آورند که یه‌طور معمول آن‌هایی که بالا دست سد هستند برخوردارتر و آنان که در پایین دست سد هستند کم برخوردارترند. برای نمونه در سد حاشیه رود کُر می بینیم کسانی که در بخش بالا دست سد این رودخانه هستند برنج کاری دارند اما کسانی که در پایین سد هستند مثل دریاچه بختگان به آنها حق و حقوق تالاب هم داده نمی‌شود، در نتیجه جامعه محلی به دو دسته بالادستی‌ها و پایین‌دستی‌ها تقسیم می‌شود.

وی تصریح کرد:‌ با تقسیم جوامع به دو دسته، آنهایی که به آب بیشتری دسترسی دارند از حقابه بیشتری هم برخوردارند. بدیهی است که برنج می‌کارند و جامعه‌ای که پایین سد و حقابه کمتری دارند به کشت حبوبات روی می‌آورند، جوامعی که در انتها حوزه آب‌ریز هستند معیشت خود را از دست می‌دهند و یا معیشت‌شان بسیار ضعیف می‌شود، این نشان می‌دهد که سد جایی فقر زایی و جایی دیگر به انباشت ثروت منجر می‌شود.

این پژوهشگر حوزه آب بیان کرد: سد سازان مطالعات اجتماعی و فرهنگی را به عنوان زینتی در طرح‌هایشان می‌آورند و تاکنون دیده نشده هیچ سد و پروژه آبی‌ای به این دلیل که موجب نابرابری اجتماعی و موجب کانون مناقشه شده است تعطیل شود چرا که اساس این جور مطالعات زینتی است و چون سلطه علم مهندسی و سایِست بر حوزه سد سازی زیاد است مردم جوامع محلی صدایی برای شنیدن ندارند.

بذرافکن ادامه داد: سد سازی یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات جوامع بشری در دنیای پیش رو  و درحال تغییرات اقلیمی است و وضعیت بارش‌ها را بسیار ناپایدار کرده است و مسبب بسیاری از مناقشات مردم محلی و بین المللی شده است. سد سازی یک نوع نابرابری ایجاد می‌کند که این نابرابری چون بر سر آب است نتایج ناخوشایندی را در پی خواهد داشت.

وی ادامه داد:‌ یکی از بزرگ‌ترین تهدیدات خاورمیانه در چند سال آینده سدهای ترکیه در بالا دست دجله، فرات و حوزه نیل هستند. درگیری‌ها از بابت این سدها شروع شده و به زودی شاهد مناقشات بین‌المللی و ملت‌هایی که بین دو طرف سد ها هستند خواهیم بود، از طرفی دیگر ایران نیز در حوزه هیرمند با افغانستان درگیری دارد و ما نتوانسته‌ایم به یک توافق مناسب برای پایداری آب‌های مشترک برسیم.

این جامعه شناس و پژوهشگر در حوزه آب عنوان کرد: مطالعات تونل قم رود و سد کارون۳ انجام شده از آسیب جدی حاصل از این پروژه‌ها خبر می‌دهد، هر سدی که زده می‌شود بخشی از زمین‌های کشاورزی زیر آب می‌رود همچنین پروٰژه  انتقال آب ، دسترسی بخشی از جوامع محلی به آن را قطع می‌کند. همانطور که دیده شده است بسیاری از روستاها به طور کامل پشت دریچه‌های سد از بین رفته‌اند.

بذرافکن یادآور شد: با هر پروژ انتقال آب و سد سازی، بخشی بزرگی ار روستاها زیر آب می‌رود. ما در سد «گتوند» مناقشه بین مردم و متولیان این سد را می بینیم که هنوز حق و حقوق مردم را نداده‌اند. و یا در حوزه‌ بختگان می‌بینیم که قطع شدن تالاب بختگان بلای جان کشاورزان و خاک روستاهای اطراف بختگان شده است.

وی اضافه کرد: همه این ها باعث می‌شود که در نهایت جامعه محلی تضعیف و به مهاجرت روی بیاورند و از آن‌جایی که این مهاجرت‌ها بدون برنامه ریزی هستند و در حاشیه شهرها اتفاق می‌افتند، نتیجه‌ای جز ناپایداری برای جامعه ندارند، این ناپایداری به جامعه شهری هم سرایت پیدا می‌کند چرا که این جمعیت آب، مسکن، شغل و... می‌خواهد که در حاشیه شهرهای بزرگ این وجود ندارد.

این پژوهشگر ادامه داد: مسائل اجتماعی در حاشیه شهرها و روز به روز مسئله‌سازتر و  بزرگ‌تر می‌شوند. به ویژه فشار و خشونت بر زنان شدت می‌گیرد و در نتیجه ما با یک جامعه محلی مضمحل شده روبه‌رو هستیم. جامعه‌ای انباشه از انواع مشکلات اجتماعی.

بذرافکن افزود: کسانی که تا پیش از این برای خود خانه، شغل و زندگی داشته‌اند، در اثر سیاست‌گذاری‌های اشتباه آن را از دست داده‌اند.

وی با تاکید بر اینکه آب انفال است، بیان کرد: این ماده حیات ی متعلق به همه ایرانیان و دسترسی به آب شرب حق بشری همه مردم ایران است. اما نحوه انتقال آن بسیار مهم است. انتقال این ماده با تونل ظلم مظاعف است.

این جامعه شناس و پژوهشگر در حوزه آب یادآور شد: این که امروز می‌بینیم در خوزستان مردم مطالبه‌گر شده‌اند و دنبال حقوق تالاب هستند به این دلیل است که ندادن حقابه تالاب‌ها و حق محیط زیست تاثیر بسیار زیادی بر زندگی مردم اطراف تالاب می‌گذارد البته لازم است که ابعاد مختلف این مسئله از سوی دانشگاهیان بررسی و حقابه تالاب‌ها که ضامن بقای جوامع محلی است پرداخت شود.

انتهای پیام

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: آب و سد؛ تمدن ساز و تمدن سوز