ماوراییها نه؛ با استثناییها مهربان باشیم!
سپهر ستاری: یک دهه پیش، از بازیکنان فوتبال به عنوان افرادی فاسد که بیش از حد دستمزد میگیرند و دانشی در حوزههای دیگر ندارند، یاد میشد؛ کسانی که اعتیادِ مشمئزکنندهای در خصوص ماشینهای لوکس و البته گرانقیمت داشتند و بین زندگی آنها و سبک زندگی مردم عادی جامعه، تفاوت بسیار فاحشی به چشم میخورد. با این حال ستارهای همچون «رحیم استرلینگ» که روزگاری دقیقا همینگونه به تصویر کشیده میشد، این روزها تغییر ماهیتی شگفتانگیز را به تصویر کشیده و به عنوان جوانی باهوش و متفکر شناخته میشود؛ چهرهای که حتی «نشان افتخاری سلطنتی بریتانیا» را به خاطر تلاشهایش برای ایجاد «برابری و عدالت اجتماعی» دریافت کرده است. از سوی دیگر نیز «مارکوس رشفورد» همتیمی استرلینگ در تیم ملی انگلیس را میبینیم که یک کمپین عامالمنفعه و فوقالعاده موثر را برای تامین تغذیه کودکان و دانشآموزان در حین گسترش ویروس «کووید 19» رهبری نمود! اقدامی که باعث شد او هم «نشان امپراتوری بریتانیا» را به سینه سنجاق کند. مشابه همین دو سناریو، برای «جوردن هندرسون» هم به دلیل فعالیتهای خیرخواهانهاش در دوران پاندمی کرونا روی پرده رفت. بنابراین اکنون میتوان به فراغ بال از این گفت که تغییرات قابل توجهی در درک و نوع نگاه فوتبالیستها به وجود آمده است.
حالا به وضوح شاهد هستیم که بازیکنان فوتبال برای مشارکت در مسائل گوناگون سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پیشقدم میشوند و به نظر میرسد بیشتر از سیاستمداران میتوانند توجه مردم را به خود و کمپینهایشان جلب کنند. امری که به موضوع اصلی انتقاد «تایرون مینگز» مدافع «سهشیر» از وزیر امور خارجه انگلیس پس از شکست در فینال یورو 2020 هم تبدیل شد. او خطاب به «پریتی پاتِل» که پس از توهینهای نژادپرستانه علیه دو بازیکن رنگینپوست تیم ملی انگلیس، ژست انتقادآمیز به خود گرفت، گفت: «شما حق ندارید زمانی که در شروع مسابقات ما بازیکنان در خصوص مشکلات نژادپرستی در کشور هشدار میدادیم و برای آگاهیبخشی در میانه میدان زانو میزدیم، حرف از اجرای "حرکاتِ نمایشی" توسط فوتبالیستها بزنید و بعد از وقوع آن اتفاقات تلخ، مدعی مبارزه با نژادپرستی شوید! کارتان را درست انجام دهید.»
در این بین کسانی هم هستند که معتقدند فوتبالیستها صرفاً باید توجه و تمرکز خود را معطوف به «فوتبال» کنند و به این نوع حرکات خارج از مستطیل سبز، روی خوشی نشان نمیدهند. با این وجود حتی همین افراد هم جرات ندارند درباره کلیشه قدیمی - که بازیکنان را کندذهن معرفی میکرد - لب به سخن بگشایند. بله؛ باید بپذیریم که مردم دیگر فوتبالیستها را تافتهای جدا بافته از جامعه نمیدانند و برعکس؛ آنها را افرادی شایسته تقدیر توصیف میکنند.
قدم بعدی در جهت برقراری ارتباط بهتر با این چهرهها و درک شرایط فکریشان، تغییر نگرش به آنها به عنوان یک شهروند ساده و معمولی است! باید بپذیریم و بفهمیم که آنها یک انسان معمولی نیستند و قطعاً لازم است به تکتکشان با چشم «یک فوتبالیست» نگاه شود؛ افرادی از بطن جامعه با یک سطح زندگی مشابه بسیاری از مردم ولی با چالشهای نامرئی. چهرههایی که هر لحظه مورد قضاوت دیگران قرار میگیرند و هر حرکتشان میتواند در میزان محبوبیتشان تاثیرگذار باشد؛ در نتیجه مجبور هستند همه چیز را کنترل کنند. البته که در این بین هستند فوتبالیستهایی که به لطف استعداد منحصربفردشان، سبک زندگی بسیار با کیفیتی را برای خود مهیا میکنند اما سایر بازیکنها همچنان در سطح یکسانی قرار دارند.
در قشری از جامعه البته این تمایل وجود دارد که میخواهد همه ورزشکاران موفق را بدون توجه به رشته ورزشیشان، در یک دسته و گروه یکسان قرار دهد. به بیانی سادهتر، برخی افراد، یک فوتبالیست درجه یک را با یک بازیکن سطح بالای راگبی یا کریکت همسان در نظر میگیرند اما از نظر آماری و محاسباتی، داستان شکل متفاوتی دارد. راگبی و کریکت در انگلیس ورزشهای محبوبی هستند اما موانع زیادی برای ورود به آنها وجود دارد. در دبیرستان محلِ تحصیلِ من، فقط یک نفر راگبی بازی میکرد و یک نفر هم کریکت اما بیش از نصف پسران با رویای تبدیل شدن به یک فوتبالیستِ حرفهای، شب را به صبح پیوند میزدند. به بیانی سادهتر رقابت برای تبدیل شدن به بهترین فوتبالیستِ کلاس، 10 برابر سختتر از راگبی و کریکت بود!
علاوه بر این، تنها حدود 10 کشور هستند که راگبی و کریکت را جدی میگیرند و به پرورش بازیکنانی برای حضور در سطح یک جهان مشغول هستند اما فوتبال نه فقط در بریتانیا ورزش اصلی مردم است بلکه تقریباً در سراسر جهان وضعیتی مشابه را در خصوص این رشته ورزشی شاهد هستیم. حتی کشورهایی همچون آمریکا، استرالیا، ژاپن و چین که به طور سنتی فوتبال را به عنوان ورزش نخستشان نمیبینند نیز، در دهههای اخیر لیگهای داخلیشان را گسترش دادهاند.
شما برای حضور در ترکیب بهترین تیمهای راگبی، باید با بخشی از جمعیت کشور و سپس تعداد محدودی از بهترینها از سایر کشورها رقابت کنید اما در فوتبال برای قرارگیری در ترکیبِ تیم قعرنشینِ لیگ برتر نیز باید از بهترین بازیکنان کشورهای مجنونِ فوتبالی نظیر سنگال، مصر، پرتغال، برزیل و بلژیک هم بهتر باشید. باور نمیکنید؟ تنها به دوران حرفهای ستاره بزرگی همچون «وین رونی» نگاه بیاندازید تا ببینید او برای رسیدن به ترکیب اصلی اورتون چند سال زحمت کشیده و چه ستارههای بزرگی را از پیش رو برداشته است.
شاید بیرحمانهترین چیز در خصوص فوتبالِ مدرن، لزوم به حفظ «ثبات» باشد؛ در بسیاری از مشاغل سطح بالا در جهان، درخشش طی یک دوره کوتاه مدت هم برای اینکه همواره در اذهان باقی بمانید و تقدیرها را به خود اختصاص دهید، کفایت میکند. اما در فوتبال از این خبرها نیست! مثلا «دنی رز» در سالهای 2016 و 2017 به عنوان بهترین مدافع چپ لیگ برتر انگلیس انتخاب شد اما در سال 2020 و زمانی که پا به 30 سالگی گذاشت، به دلیل اینکه موفق به تکرار درخششهای سابقش نشد، به سمت درب خروج تاتنهام رفت. یا حتی بازیکنی مانند «جسی لینگارد» که سابقه زدن گلهای قهرمانی در فینالهای جام حذفی، جام اتحادیه و جام جهانی را در کارنامه میدید، پیش از انتقال قرضی به وستهام و عملکرد بینظیر در این تیم، به عنوان یک «سرافکندگی»، «ناکامی» و «استعدادی هدر رفته» در نظر گرفته میشد!
تمام مطالب فوق را به این دلیل بیان کردم تا بفهمید یک فوتبالیست با چه چالشهای عجیبوغریبی در زندگی حرفهای خود مواجه میشود. پس بهتر است پیش از آنکه روی سکوها چهرهای را «هو» کنیم یا فوتبالیستی را در ناکامی تیمهای محبوبمان «مقصر» بدانیم، به یاد آوریم که آنها تا چه اندازه در سالهای اخیر سعی کردهاند به چهرههایی شایسته تقدیر عموم مردم تبدیل شوند. بهتر است فوتبالیستهای ماورایی را به کناری بگذارید و فوتبالیستهایی از این دست که شخصاً آنها را «استثنایی» میدانم را به آغوش بکشیم و با آنها مهربان باشیم.
نویسنده: مایکل کاکس
مترجم: سپهر ستاری
258 41
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: ماوراییها نه؛ با استثناییها مهربان باشیم!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران