یک روز، معین البکا می‌شوم

حسین 8سال بیشتر ندارد اما هنر تعزیه را می‌شناسد و آن را خوب اجرا می‌کند. کلاس آواز می‌رود و سوارکاری و شمشیرزنی بلد است. مهم‌تر از همه این‌که بدجور عاشق امام‌حسین(ع) است؛ اصلا همین عشق او را به سمت هنر تعزیه برده است.

پدرش که از ارادتمندان سیدالشهدا و واقف و اهل تعزیه است، پیش از تولدش او را وقف امام‌ حسین (ع) کرده و تربیتش را به خود مولا سپرده است. پدرش می‌گوید از وقتی حسین به دنیا آمد متوجه نظر و نگاه امام‌حسین به او شدم.

نشان به آن نشان که از همان شیرخوارگی و دو ماهگی که قولنج روده داشت و شبانه‌روز گریه می‌کرد، وقتی مجلس تعزیه می‌رفتیم و از 500متری صدای تعزیه را می‌شنید آرام می‌شد و پس از تعزیه هم به خواب می‌رفت. به 4ماهگی هم که می‌رسد لباس علی‌ اصغر (ع) به او می‌پوشانند تا نقش آن حضرت را بازی کند و حسین شیرخواره، 45دقیقه در دستان امام بدون گریه می‌ماند؛ در حالی که در این مدت و در آن سروصدا و هیاهوی جمعیت، روی دست امام است، با امام سوار اسب می‌شود، در قبر خوابانده و روی او خاک ریخته می‌شود و در تمام این مدت حسین آرام است و نقش علی‌اصغر را به بهترین وجه‌ممکن بازی می‌کند. ما سراغ این کودک 8ساله رفتیم تا عشق و ارادتش به امام سوم شیعیان و همچنین هنر تعزیه را از زبان خودش بشنویم.

امام‌حسین را چقدر دوست داری؟

اندازه همه دنیا دوستش دارم. یک تار موی‌اش به همه جهان می‌ارزد؛ دنیا نه ها به اندازه همه جهان.

یادت می‌آید از کِی با تعزیه آشنا شدی؟

من 2سالم بود که فیلم‌ های تعزیه را می‌دیدم و خیلی دوست‌شان داشتم.

از دوسالگی‌ یادت هست؟

بله خیلی هم خوب یادم هست.

یعنی مهر امام‌حسین با تماشای تعزیه نشست در دلت؟

نه، همیشه در دلم بوده و هست.

تعزیه را برای ما تعریف می‌کنی؟

تعزیه از عزاداری آمده و یک نوع عزاداری است که رفتار و زندگی پیامبران و امامان را به ما نشان می‌دهد. از روضه و مداحی هم بهتر است چون نوعی هنر است که حرکات و آواز و شعرهای قشنگی دارد.

حالا شما چقدر این هنر مذهبی را دوست داری؟

خیلی و حد ندارد. این دوست داشتن این‌قدر زیاد است که نمی‌توانم بیان کنم. به همان اندازه هم دوست دارم آن را یاد بگیرم‌ چون امام‌حسین را دوست دارم و اولین ویژگی تعزیه هم این است که برای امام‌حسین اجرا می‌شود؛ البته اگر بخواهی خدا دوستت داشته باشد فقط باید برای امام‌حسین بخوانی، نه برای پول. خیلی‌ها برای پولش تعزیه می‌خوانند اما من اگر دستمزدی هم بگیرم آن را به استادم که به من آموزش داده یا به فقرا می‌بخشم.

اولین نقشی که در تعزیه اجرا کردی یادت هست؟

سال1397 وقتی 5ساله بودم نقش علی، پسر حر را خوانده و اجرا کردم. تقریبا یک ربع طول کشید.

نقشت را دوست داشتی و چقدر برایش تمرین کرده بودی؟

بله، دوست داشتم و تقریبا یک هفته با پدرم آن را تمرین کرده بودم.

کلا برای هر نقش چقدر تمرین می‌کنی؟

ما هر وقت اجرای تعزیه داریم از مدتی قبل شروع به تمرین می‌کنیم، گاهی یک ماه یا دو سه هفته قبل هر روز به‌جز جمعه‌ها و روزی یکی دو ساعت. میزان تمرین‌مان بستگی به نقشی دارد که قرار است اجرا کنیم. اگر سخت باشد هفته‌ها و روزهای بیشتری تمرین می‌خواهد و اگر آسان باشد یک هفته‌ای هم آماده می‌شویم.

شما مدرسه می‌روی و شنیده‌ایم غیر از یادگیری تعزیه، کارهای دیگری هم انجام می‌دهی. می‌توانی برنامه یک روزت را کامل برای ما شرح بدهی؟

صبح که بیدار می‌شوم اول صبحانه می‌خورم. بعد یک فیلم یا کارتون می‌بینم. بعد یک ساعت‌و‌نیم تمرین ووشو دارم. بعد هم یک ساعت کلاس آواز با استاد شهریار بلوچستانی دارم. پس از کلاس آواز هم یک تا یک ساعت‌ونیم تعزیه تمرین می‌کنم،. استاد تعزیه‌ام هم امیر صفری است؛ البته گاهی با پدرم و گاهی هم خودم تنها تمرین می‌کنم. بعد از همه این کلاس‌ها هم تا ساعت 8یا9شب بکوب درس می‌خوانم.( این برنامه سال گذشته من بود) البته در طول آموزش، شمشیرزنی و سوارکاری هم یاد می‌گیرم زیرا در اجرای تعزیه به اینها هم نیاز هست. سال آینده هم قرار است قرآن و نقالی‌خوانی را یاد بگیرم.

یادگیری ووشو و آواز ربطی به تعزیه دارد یا فقط به‌خاطر علاقه شخصی آنها را یاد می‌گیری؟

ورزش ووشو و هنر آواز زیربنای تعزیه هستند. آواز و تعزیه که ارتباط دوسویه و مستقیمی با هم دارند. ووشو هم به نفس‌گیری کمک می‌کند تا هنگام اجرا نفس کم نیاوریم.

خب به ما گفتی که اولین اجرایت سال97 بود، سال 98و 99 چطور بود و چه نقش‌هایی اجرا کردی؟

سال98 کلا مراسم تعزیه‌خوانی را تعطیل کردیم،‌ یعنی پدرم پول تعزیه آن سال را برای خرج عمل یک کودک که بیماری قلبی حادی داشت، هزینه کرد. سال99 یعنی سال گذشته مراسم تعزیه برگزار شد اما به‌خاطر کرونا بدون جمعیت.

و شما در آن تعزیه چه نقشی داشتی؟

سال پیش من نقش‌های زیادی اجرا کردم؛ عبدا... پسر امام‌حسن(ع)، قاسم پسر امام‌حسن(ع)، رقیه دختر امام حسین (ع)، سکینه خواهر حضرت علی‌اکبر و سکینه برادرزاده حضرت‌عباس، علی پسر حر و نقش پسر هانی را بازی کردم.

کدام‌یک از نقش‌هایی که بازی کردی سخت و کدام آسان بود؟ در مجموع چقدر تمرین کردی تا بتوانی همه این نقش‌ها را حفظ کنی و بخوانی و اجرا کنی؟

ساده‌ترین نقشی که اجرا کردم پسر هانی بود که هم کم بود و هم ساده و فقط باید دو بیت شعر می‌خواندم و اجرا می‌کردم. سخت‌ترین اجرا هم نقش عبدا... بود که یک روز کامل وقت گذاشتم تا بتوانم متنش را حفظ کنم. در کل برای اینکه بتوانم همه این نقش‌ها را حفظ و اجرا کنم از دو سه ماه قبل تمرین را شروع می‌کردم.

خب از این پنج شش نقشی که پارسال اجرا کردی، کدام‌یک را بیشتر دوست داشتی؟

نقش قاسم پسر امام‌حسن(ع) خیلی شیرین بود و چسبید، چون هم شعرهای قشنگی داشت و هم بخش‌های مختلف جنگ و سوارکاری داشت،

در کل قشنگ و تاثیرگذار بود. سه ساعت برنامه بود که حدود دو ساعتش نقش من بود که خواندم و اجرا کردم،‌ خسته هم نشدم و فقط به‌خاطر سنگینی لباس، لحظه‌های آخر دیگر جانِ راه رفتن نداشتم.

گفتی که در دو تعزیه و دو بار نقش حضرت سکینه را اجرا کردی. مشکلی نداشتی که نقش یک زن را بازی کنی؟

اوایل با این نقش مشکل بزرگی داشتم، چون دخترشدن یعنی حس دخترانه‌گرفتن برای یک پسر کار سختی است ولی با راهنمایی‌های پدر و عمه و مادرجانم و همچنین استاد امیر صفری راه افتادم و توانستم حس نقش را بگیرم.

خجالت نمی‌کشیدی که لباس دخترانه بپوشی و دخترانه صحبت کنی؟

نه، به این خاطر که یک شهادت‌خوان و تعزیه‌خوان اگر دخترخوانی بلد نباشد دیگر تعزیه‌خوان نیست و یک آدم معمولی است. یک تعزیه‌خوان حرفه‌ای باید مردانه و زنانه‌خوانی هم بلد باشد و این ضرورت کار اوست.

دوست داری موافق‌خوان باشی یا مخالف‌خوان؟

موافق‌خوانی را دوست دارم که نقش آدم‌های مثبت کربلاست اما یک نکته هم هست و اینکه باید صدایت به موافق و مخالف‌خوانی بخورد. خدا به بعضی‌ها صدایی داده که می‌توانند هر دو نقش را بخوانند؛ البته در دو مجلس متفاوت.

تو یک محصلی؛ درس خواندن را هم دوست داری یا فقط عشقِ تعزیه هستی؟

درس اولویت زندگی من است چون اگر باسواد نباشی نمی‌توانی متن‌های تعزیه‌ات را خوب بخوانی و نمی‌توانی تعزیه‌خوان خوبی باشی، آن‌وقت دیگر جایی دعوتت نمی‌کنند و اگر دعوت نشوی و اجرا نکنی صدایت کم‌کم افت‌کرده و خراب می‌شود.

درکل اولویت‌های من به ترتیب درس، تعزیه و آواز است.

تو با اینکه یک تعزیه‌خوان و هنرمند خوبی هستی اما به هرحال کودکی و کودک‌های هم‌سن و سال تو اولویت‌شان بازی است و بیشتر وقتشان به شیطنت و تماشای کارتون و تلویزیون می‌گذرد. تو بازی هم می‌کنی و اسباب‌بازی دوست داری؟

بله، من هم بازی می‌کنم و هم فیلم و کارتون می‌بینم، یعنی هم بازی و شیطنتم را دارم و هم درس و آواز و تعزیه را. کلی هم اسباب‌بازی و ماشین دارم.

حتما دوست و همکلاسی و هم‌بازی هم داری. نظر آنها درباره تعزیه‌خوانی تو چیست؟

بعضی‌ها خبر ندارند که تعزیه اجرا می‌کنم اما آنها که باخبرند برخی‌شان تشویقم می‌کنند و می‌گویند کار خوبی است و این راه را ادامه بده، بعضی هم مسخره‌ام می‌کنند و می‌گویند اینها چیست که می‌خوانی. حرف دیگران اصلا برایم مهم نیست چون من به این کار عشق دارم و کسی نمی‌تواند عشقم را بگیرد.

گفتی درس‌خواندن اولویت توست. تا حالا فکر کرده‌ای که چه شغلی را دوست داری و می‌خواهی وقتی بزرگ شدی فقط یک تعزیه‌خوان بشوی یا شغل دیگری هم کنار آن داشته باشی؟

حتما شغل دیگری هم خواهم داشت. می‌خواهم پروفسور فضانورد بشوم.

یعنی یک تعزیه‌خوان فضانورد؟

نه، یک معین‌البکای پروفسور فضانورد.

اینکه گفتی یعنی‌چه؟

خب معین‌البکا بالاترین درجه تعزیه‌خوانی است و آدم‌های خیلی کمی می‌توانند به این درجه برسند. بیشتر از 4تا5نفر معین‌البکا در ایران نداشتیم و الان که اصلا نداریم.

چند سال باید کار و تمرین کنی تا یک معین‌البکا بشوی؟

40تا50سال. من به امید خدا به50 سالگی که برسم و اگر همین‌طور خوب ادامه بدهم یک معین‌البکا می‌شوم.

به پدرت گفته‌ای می‌خواهی وقتی یک تعزیه‌خوان حرفه‌ای شدی شاگردان زیادی تربیت کنی، درست است؟

بله، چون اگر همین‌طور پیش برویم تا 10ـ20سال دیگر هنر تعزیه فراموش و نابود می‌شود، چون الان تعزیه‌خوان‌ها شاگرد نمی‌گیرند و هنرشان را به نسل بعدی آموزش نمی‌دهند، من هم به‌خاطر دعا و علاقه و خواست پدرم در این مسیر افتادم. تعزیه‌خوان‌ها شاگرد نمی‌گیرند و از طرفی خودشان هم دارند پیر می‌شوند. تا قیامت هم که نمی‌توانند عمر کنند پس با رفتن آنها تعزیه هم از بین می‌رود اما من اجازه نمی‌دهم این هنر از بین برود.

تو می‌دانی تعزیه‌خوان‌های امروزی چرا شاگرد تربیت نمی‌کنند؟

دقیقا نمی‌دانم اما شاید به این دلیل که دردسر دارد، آن‌هم دردسرهای عظیم. آخر بچه‌ها هرچقدر هم که زرنگ و باهوش باشند، اما شیطان و بازیگوش هستند و بعضی وقت‌ها متن‌های‌شان را حفظ نمی‌کنند، گاهی هم می‌گویند دیگر نمی‌خواهم تعزیه اجرا کنم و استاد را ناامید می‌کنند. دیگر اینکه یک استاد باید خیلی مراقب باشد و استرس بکشد که یک بچه نقشش را اشتباهی نخواند و مجلس را خراب نکند. تعزیه‌خوان‌ها حتما به این دردسرهای بزرگ فکر می‌کنند که قید شاگردپروری را زده‌اند اما من وقتی بخواهم شاگرد تربیت کنم اول و آخرش از آنها قول می‌گیرم که اگر می‌خواهید به شما تعلیم بدهم باید قول بدهید شما هم به دیگران آن را یاد بدهید تا این هنر دوباره رونق بگیرد.

فاطمه مرادزاده - ایران / روزنامه جام جم

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: یک روز، معین البکا می‌شوم