افغانستان در خوف و رجاء
با گذشت هفته ها از سقوط دولت اشرف غنی و قدرت گیری گروه طالبان در افغانستان هنوز تصویری نسبت به آینده حکومت در این کشور وجود ندارد و نتایج مذاکرات در همین راستا هنوز به طور رسمی اعلام نشده است. طی آخرین خبرها هبت الله آخوندزاده رهبر طالبان و معاونش ملا محمد یعقوب سلسله نشستهایی را در قندهار با رهبران و مقامات قبایل برقرار کردند که این دیدار بین رهبر طالبان و رهبران سیاسی جنبش اولین دیدار رو در رو، در داخل افغانستان به شمار می رود. ضمن اینکه به نظر می رسد گفتگوها در خصوص دره پنجشیر نیز همچنان داشته باشد.اگرچه برخی خبرهای غیررسمی خبر از تعیین رهبران دولت را می دهد اما به طور قطعی نمی توان روی آن حساب کرد. اما آنچه که به وضوح روشن بوده مشروعیت دولت جدید است که متکی به فراگیر بودن و مشارکت دادن همه اقوام و گروه ها در قدرت است. مساله مهمی که گروه طالبان قادر نیست تا آن را از راه زور بدست آورد چرا که مشارکت همه گروه ها و اقوام رابطه مستقیمی با برقراری ثبات و امنیت در داخل کشور خواهد داشت.
اگرچه طالبان موفق به تسخیر افغانستان شده است، اما باید در نظر داشت که این گروه یک گروه متمرکز به حساب نمی آید و از شاخه های گوناگونی تشکیل شده است. از همین رو در برهه ای شاخه ای می تواند بر شاخه دیگر غلبه پیدا کند. اینکه این گروه حزبی منسجم و یکپارچه نیست بر مشکلات پیش رو افزوده است. به همین دلیل و با وجود سابقه تمامیت خواهی که از طالبان در گذشته سراغ داریم مشخص نیست که این گروه چه نگاهی به اقوام و گروه های دیگر دارد و چگونه قرار است سهم اقوام را در حکومت آتی افغانستان به جا آورد. چنین ابهامی سبب شده تا گروه طالبان با رفتارهای گذشته خود مقایسه شود و تا زمانی که نشانه هایی از وعده این گروه برای مشارکت اقوام پیدا نشود نمی توان تحلیل دقیقی از آینده افغانستان داشت. تداوم وضعیت فعلی سبب شده تا مردم و نخبگان در شرایط خوف و رجاء به سر ببرند و چشم اندازی نسبت به آینده متصور نباشند.
آنچه که گروه طالبان را از دهه های قبل متمایز می کند توجه آنها به رسانه ها و افکار عمومی است اما چنین وضعیتی می تواند موقت باشد. بدین معنا که طی تغییر و تحولاتی در درون گروه، افرادی که معتقد به این رویه هستند ممکن است به حاشیه روند و افرادی که مخالف پاسخگویی و اقناع افکار عمومی باشند حضور پررنگ تر در قدرت داشته باشند. مساله ای مهم که حالا به دغدغه یکی از کشورهای حامی طالبان یعنی پاکستان تبدیل شده است. چرا که تجربه دهه های گذشته طالبان سبب شد تا تنها کشورهایی چون عربستان، امارات و خود پاکستان به تنهایی جز حامیان اصلی این گروه به شمار روند و دیگر کشورهای جهان تمایلی برای به رسمیت شناختن آن نداشته باشند. در حال حاضر نیز همه چیز به تعاملات طالبان و چگونگی پیشرفت روند آن دارد تا منجر به برقراری روابط با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای و در نهایت کسب مشروعیت از جامعه جهانی شود. تکاپو و تلاش های اخیر پاکستان در جریان سفرهای اخیر شاه محمود قریشی وزیر امور خارجه این کشور بیانگر آن است که اسلام آباد به طور جدی درصدد اتکا به ابتکار عملی به منظور پیشبرد راه حلی سیاسی است تا بتواند نظر کشورها را به منظور رسمیت بخشیدن به طالبان جلب کند و مسیر را به سمت و سوی تازه ای ببرد. مسیری که پیش تر بازیگران داخلی و خارجی نقش مهمی در آن ایفا کردند. در داخل دو دسته دولت و گروه طالبان؛ در طیف بازیگران خارجی نیز آمریکا به عنوان بازیگر بلامنازع و پاکستان نیز به عنوان حامی قدیمی طالبان.
وضعیتی که به خوبی بیانگر عدم ارتباط تحولات داخلی افغانستان با ایران است. البته این بدان معنا نیست که تحولات همسایه شرقی برای ایران مهم نیست، چرا که تهدیدات موجود، ایران را به رصد دقیق تحولات افغانستان وا می دارد؛ اما جمهوری اسلامی ایران همواره در این مدت و با اتکا به دیپلماسی توانسته است خطرات بالقوه را دفع کند. اگرچه ایران حمایتی از گروه طالبان نداشته است اما گفتگوهای انجام شده تا حدودی سبب شده تا ایران مصون از خطرات باشد. اما نمی توان گفت که این اقدامات برای کشور کافی است. ایران باید در صحنه سیاست افغانستان نقشی فعال و پویا و همچنین ارتباطات موثری داشته باشد تا مانع شکل گیری هرگونه سیاست مخاطره آمیز علیه منافع ملی کشور شود.
310311
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: افغانستان در خوف و رجاء
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران