آرمان‌ها ضد گلوله اند؛ احمد مسعود چه می گوید؟

چکیده :مذاکرات دوحه، مذاکراتی بود که نتایج آن تا کنون بهتر از دوران اشغال افغانستان توسط آمریکا نیست. آمریکا در این مذاکرات تمامی اقوام و مذاهب و جریانات سیاسی در جامعه پرتعارض افغانستان را در برابر معاملات آشکار و پنهان با گروه طالبان هیچ انگاشت، جمعیتی که بیش از ۶۰ درصد افغانستان را در بر می...


ابوطالب آدینه‌وند

احمد مسعود می گوید که پدرش گفته است که اگر حتی اندازه یک پکول( کلاه) جا داشته باشم برای آرمانم مبارزه خواهم کرد. گویی اکنون وضع فرمانده احمد مسعود جوان فرزند احمد شاه مسعود قهرمان اسطوره ای نیز چنین شده است. او اکنون مهم ترین نیروی مقاومت در برابر نیروهای تروریستی طالبان با آن‌سابقه تاریک و فقه بسته و توتالیتر مقاومت است، آن هم مقاومتی حماسی و شکوهمند. مبارزه ای که اکنون فارغ از نتایج آن و به رغم هزینه های سنگین موجی از امید و روحیه را در دل مردم افغانستان آفریده است که می شود مقاومت کرد هر چند با خون جگر، خون هایی که دل مردم را زنده کرده است و هیچگاه در دو دهه اخیر اینقدر حس آرمانی و آزادی خواهی در کالبد افغانستان دمیده نشده است.

مع الاسف مبارزان سابق نیز آرمانهای ملی را در پای منافع رانتی اقتصادی ذبح نموده و با فاصله گیری از سیاستی ملی و روی آوردن به سیاست بازیهای فرقه ای و گروهی روحیه ی مقاومت در آنها مسخ شده است. عاقبت آنکه امضای خلیل زاد که منجر به مشروعیت بخشی به فرقه طالبان و تقویت روحیه تهاجمی آنها شده بود با همراهی عملی و احتمالا تبانی اشرف غنی قبیله گرا با طالبان، منجر به فروپاشی حکومتی فاسد و تباه شد و همه را در بهت و حیرت فرو برد.

مذاکرات دوحه، مذاکراتی بود که نتایج آن تا کنون بهتر از دوران اشغال افغانستان توسط آمریکا نیست. آمریکا در این مذاکرات تمامی اقوام و مذاهب و جریانات سیاسی در جامعه پرتعارض افغانستان را در برابر معاملات آشکار و پنهان با گروه طالبان هیچ انگاشت، جمعیتی که بیش از ۶۰ درصد افغانستان را در بر می گیرد.

در افغانستان تعارضات و تضادها ساحتهای گوناگون حیات اجتماعی را در بر می گیرد، به گونه ای که شکاف مذهبی و قومی پابه پای هم،یکدیگر را در طی چند دهه اخیر تقویت نموده و بر همکنش هم افزا دارند بدین معنی که دین حکومتی و اجباری طالبان با بافتاری از فرهنگ قبیله ای پشتون چنان آمیخته است که به تعبیر عام پشتونها دین پس از قومیت و یا به عبارتی درست تر طالبانیزم محملی ایدیولوژیک برای اقتدار قوم پشتون است و این آتش تعارضات را بسیار پیچیده کرده است.

حقیقت ماجرا این است که افغانستان نوین(در سابق آریانا یا خراسان) هنوز نتواسته است در جامعه ای متکثر از نظر قومیت و مذهب و زبان، بنیادهای همبستگی ملی خود را بازیابد. چنانچه عناصر همبستگی بتواند تعارضات ناشی از تفاوت قومی، زبانی، مذهبی را در خود حل نموده و سبب تکوین هویت ملی نسبتا پایدار شود. در چند دهه اخیر گرچه حول استقلال طلبی و مبارزه با بیگانه ائتلافی موقت ساخته شد اما حتی در دوران پسا ۱۱ سپتامپر و اشغال آن توسط ناتو و آمریکا نتواست دولتی فراگیر و پکپارچه برسازد به طوری که در طی ۲۰ سال پس از طالبان علاوه بر ناکارآمدی و فساد دولتی، نهاد دولت در افغانستان نتوانست حاکمیت ملی در پهنه این سرزمین کهن را تحقق بخشد. به گونه ای که نهاد دولت به عنوان نهاد مرجع نتواست سازوکاری از انتظام سیاسی را برگزیند که حامل وحدت در کشوری با کثرت فرهنگی و قومی گردد.

اکنون فرقه افراطی با سابقه ترور در قالب امارت پشتون- طالب اکثریت نواحی افغانستان را از جنگی فرسایشی و دو دهه ای تصرف کرده است و در پی طرح اندازی بنیادی با بافتاری قبیله ای در عبای تقدس دینی با ایدئولوژی افراط گرایانه است چیزی که به تعبیری از هابز در لویاتان جز ((قلمرو ظلمت)) نیست. اما پرسش اینجاست که آیا این بنیاد با رکن همبستگی مبتنی بر “عصبیت قومی- فرقه ای” می تواند دولتی پایدار تشکیل دهد بسیاری از آگاهان و مبارزان و نیز جامعه مدنی نوپای افغانستان بر این باورند که طالبان توان این کار را ندارد و تغییراتی که مدعی آن است صوری و بی پایه است. زیرا طالبان به خاطر روح تضاد با سازوکارهای جهان مدرن چون تفکیک قوا و چیدمان دموکراتیک به مانند نهاد قانون گذاری مدنی پارلمان و… تضاد و تعارض را بیش از گذشته خواهد کرد و افقی نو را در برابر جامعه افغانستان نخواهد گشود. بلکه به بسان چند دهه گذشته دولتی شکننده و تاریک اندیش با ضریب نفوذ پایین را بنا خواهد نهاد.

از آنجا که احمد مسعود جوان امید بسیاری از مردم افغانستان به ویژه زنان وجوانان و نیز بسیاری از جمعیت حدودا ۵۰ درصدی متولدین پسا طالبان و اقشار مدنی و سیاسی و هنری است ، حال باید دید که نیروهای مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود چه پاسخی را در برابر تعاضات موجود در افغانستان پیش رو قرار می دهند. او اکنون بر میراث خونین پدری وطنخواه و ملی نشسته است، وطنی که در وحشت و شوک فرو رفته است.

اگر به صورت کوتاه و تیتروار به چند نمونه از این تعارضات موجود در افغانستان نظر کنیم،  می توان در لابلای مصاحبه ها و کنفرانس ها سخنرانی های موجود در شبکه های مجازی و یوتیوب و… با احمد مسعود ردی از التفات به این تعارضات و بحرانها را یافت که در اینجا به صورت کوتاه به مضمون آنها خواهیم پرداخت؛

۱- تعارض سبک زیست جوانان و زنان با بافتار قبیله ای و تنگ نظری دینی طالبان:

گرچه آمارهای جمعیتی سال ۲۰۱۷ نشان از این دارد که جامعه افغانستان اکثریت ۷۵ درصدی روستا نشین و ۲۵ درصد شهرنشین دارد اما نرخ رشد شهر نشینی بالای ۵ درصدی در سال نشان می دهد که این کشور در حال گذار به دوره انتقالی زیست شهرنشینی است. بنابراین حیات مدنی با سبک زیست نو متناسب با عصر دیجیتالیزه شده در آن در حال قوام یافتن است.

جوانان و زنان حاملان اصلی این پویایی اجتماعی در افغانستان بودند. آنها اکنون نیز مطالبه گران اصلی حقوق خود چون برابری و حق تحصیل و کار و… خواهند بود و سیستم قبیله ای طالبان توان اداره و مدیریت خواستهای اجتماعی آنها را نداشته بل در برابر بسیاری از آنها با رویه های کنترل گرانه خواهد ایستاد و تعارضات اجتماعی را در جامعه خواهان نو شدن بیش از پیش خواهد کرد.

اما احمد مسعود که خود جوان است برای بسیاری من جمله صحراکریمی فیلمساز و مژده جمالزاده از هنرمندان مشهور افغانستان نماینده امیدها و مطالبات نسل جدید دانسته شده است. چنانچه احمد مسعود در بیانیه اخیر خود در صفحه شخصی اش در فیس بوک از مبارزات و تظاهرات زنان هراتی در روزهای اخیر برای احقاق حقوق خود حمایت کرد او در مصاحبه هایش تاکید دارد که افغانستان آینده باید بر اساس مطالبات جوانان آن دیار تنظیم گردد و توصیه می کند که آنها برای آزادی و “جور: بسامان” کردن خود باید دست بکار شوند و آمریکا و سایر دول خارجی برای آنها کاری نخواهند کرد.

۲- صلح خواهی و عدم انتقام گیری:

چنانچه دیدیم که فرمان عفو عمومی طالبان، دروغی آشکار بود. احمد مسعود هم در سالها قبل و هم پیش از آغاز جنگ در پنجشیر بر راه اندازی گفتگوی چند جانبه من جمله با طالبان تاکید نموده است و راه صلح را بر اساس آن استوار می داند. گفتگویی که همه طرفها در آن به رسمیت شناخته شوند و حقوقشان لحاظ گردد. او در مصاحبه ای می گوید که ” بلا شک با طالبان صلح خواهد کرد و از خون پدرش خواهد گذشت ” این نگاه مبتنی بر توجه به آینده و پرهیز از ماندن در گذشته و اختلافات قومی و مذهبی و باز نمودن زخم های کهنه لاینحل است این عبور او از گذشته و خون ریخته پدر شهیدش نشان از توجه او به مصالح ملی دارد. در تشخیص تاریخی احمد مسعود در چشم انداز صلح همه جانبه و پایدار مبتنی بر توزیع عادلانه قدرت و منابع، امنیت و منافع ملی و توسعه تامین خواهد شد.

۳- مذهب اعتدالی در برابر افراط گرایی و تحمیل شریعت: اکثریت مسلمانان جهان از اهل سنت با شریعت حنفی هستند در افعانستان نیز چنین است. اما نگاه تندروانه طالبان به دنبال اعمال فقهی تحمیلی و بدور از تمدن و دنیای معاصر بر افغانستان است فقهی که فقط کریکت در آن ورزش مشروع است و زنان در آن محدوداند و از مشاغل هنری باید اجتناب کنند و موسیقی در آن حرام است و قطع دست جاری و فرمالیسم مذهبی حکمفرما. در نگاه طالبانی به اسلام، شریعت قرون وسطایی برجای احکام مدنی نشسته و قانون گذاری بدعت و نامشروع است از این رو تمامی وعده های آن مبتنی تبصره ها و قیدهایی هستند که در این مکتب قبیله ای جاری است.

احمد مسعود در تعابیرش می گوید که ما “اسلام اعتدالی” می خواهیم و آن را به عنوان یک دانش آموخته فقه حنفی پادزهر فرمالیزم مذهبی توام افراط گرایی آن می داند. نگاهی که در پرتو آن به جای شیعه هراسی پدرش احمدشاه مسعود را ” شاگرد مکتب حسین” می داند، این نگاه در تنگنای نگاه فرقه ای نیست بل به افق های باز گشوده است.

۴- سازوکار فدرالی در برابر تمرکز قدرت :

عدم تحقق دولت در ۲۰ سال اخیر و نیز سابقه طولانی جنگ های پیشین در تشکیل دولت با دوام نشان می دهد که این کشور نیاز به سازوکاری در نظم سیاسی و توزیع قدرت در آن دارد که بتواند شمولیت گرایش های سیاسی و قومی و مذهبی را پوشش دهد. و افغانستان را از بی دولتی و ” دولت کوتاه مدت” نجات دهد. احمد مسعود می گوید در اشارات پدرش سخن بر سر الگوی سوئیس بوده است و خود او نیز حامی گونه ای از فدرالیزم سیاسی است. او تمرکز قدرت را در دست یک قوم و یا یک گرایش مذهبی مقبول نداسته و به تمرکززدایی از قدرت باور دارد.

در تجربه تاریخی معاصر افغانستان نه حکومتهای قومی، نه حکومتهای فرقه های دینی و نه حتی حکومت ایدئوژیک کمونیستی هیچ کدام نتوانستند پایدار باشند.

حکومت طالبانی نیز حکومتی مادون عصر جدید و حکومتی در صورت قبیله ای و در محتوا شریعت بنیاد است. در آن نه از نظامات و تنظیمات قانون گذاری خبری هست و نه نظام تکنوکراسی و دیوان سالاری مشخصی دارد.

احمد مسعود خود را نیروی حامی مردم سالاری دانسته و بر این باور است که فقط در یک ساختار انتخابی با نظام توزیع قدرت مشخص که بتواند گرایش های قومی و زبانی و مذهبی و… را پوشش دهد و مشارکت همه باشندگان سرزمین افغانستان را در برگیرد، امکان تشکیل دولتی پایدار هست.

۵- ((آرمان‌ها ضد گلوله اند)): تیتر این قسمت بخشی از دیالوگ فیلم V for vendetta به کارگردانی جیمز مک تیگو است و این سخن رزمنده ی آزادی برای احقاق حقوق از کف رفته است.

احمد مسعود این رزمنده آزادی مردمان خویش در بخشی از مصاحبه ای در چند ماه پیش ضمن تاکید بر گفتگو و صلح با طالبان، می گوید” قاتلان پدرش را می بخشد اما آرمان او را نمی تواند فراموش کند” و اکنون روح آن آرمانهای سترگ بشری در دره اساطیری‌گون پنجشیر عمل می کند و ممکن است احمد شاه مسعودی کشته شود و یا خود بگوید من پیرو امام حسینم و کاری حسینی کند، اما آرمانها دینامیزم تاریخی دارند و نمی میرند زیرا ((آرمانها ضد گلوله اند)) و گلوله سربی در آنها اثر نمی کند، آنهااز جنس معنایند.

احمد مسعود در مصاحبه ای می گوید که در همان ۱۲ ساله‌گی چنان توقعات فرزند احمد شاه مسعود بودن بر دوشش سنگینی می کرده که احساس می کرده چطور این راه صد ساله را باید بپیماید و بار سنگین آرمان پدر را بر دوش بکشد. اما اکنون بالیده بر آرمان و میراث پدر و با افقی امروزین تر و حتی فراگیرتر و غنی تر در پی برپایی جنبشی ملی و به تعبیر خودش جنبشی برای ” راه خدا و آزادی و عدالت” است راهی که به تعبیر حافظ شیرازی “شب تار و بیم موج و گردابی چنین حائل” در پیش راه است و بدون لحاظ نمودن “وزن آرمانداری آرمانداران” و نیروی خیال شاعرانه برای برساخت نیروی مادی تحول، نمی توان هیچ توازنی عادلانه برقرار نمود. آغاز راه مقاومت و خطر کردن به آن بزرگترین رخدادی بود که توانست حیاتی مجدد به افغانستان بدهد و گرچه ممکن است اثرات این آرمان‌داری انهدام ناپذیر در بزنگاهی دیگر در روح تاریخ این ملت حلول کند.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: آرمان‌ها ضد گلوله اند؛ احمد مسعود چه می گوید؟