چه عواملی زمینه‌ساز فاجعه افغانستان شد؟

چه عواملی زمینه‌ساز فاجعه افغانستان شد؟
خبر آنلاین

به گزارش خبرآنلاین، سیدعلاءالدین غروی در پاسخ به اینکه چه عواملی در دو دهه گذشته تحولات افغانستان را به شرایط کنونی سوق داد گفت: تحولات افغانستان چنان سریع پیش رفت که هیچ کس انتظار نداشت. پس از خروج  (فرار؟) شتابان آمریکایی ها از کابل و هرج  و مرج ناشی از آن، عمدتا بخاطر هزاران نفر از همکاران آمریکایی ها که جا مانده بودند و از اینکه بدست طالبان بیفتند هراس داشتند، تمام اخبار جهان بر فرودگاه کابل متمرکز شد. صرفنظر از چند و چون نظامی - سیاسی قضیه، تنها نگاه به آن جمعیتی که چند  هفته است زیر آفتاب سوزان تابستان در حال ته تفنگ خوردن، باتوم خوردن، هل داده شدن و یا کشته شدن هستند که دوازده نفر از این مردم نگون بخت با آویزان شدن از چرخهای هواپیماها سقوط کرده و مرده اند، تنها از دیدگاه اخلاقی چه چیزی را نشان می دهد.

چند گزارش یا مقاله درباره سبعیت، بی آزرمی و ضد اخلاق بودن آمریکایی ها باید نوشته شود؟ این امپراتوری همان است که توانست در عرض یک هفته پانصد هزار نیرو در صحرای عربستان مستقر کند که از آنجا به عراق (۱۹۹۱) حمله کنند. همان عملیاتی که ده میلیارد دلار بصورت اسکناس به آنجا فرستادند و کمپانی هالیبرتن که دیک چینی عضو هیات مدیره اش بوده بدون مناقصه قرارداد یازده میلیارد دلاری برای تامین ملزومات خواب و خوراک و تفریحات نیروها بست و دست آخر هیچ سندی هم از محل هزینه آن ده میلیارد  بدست نیامد.

با عنایت به آنچه که گفته شد، آیا برای ارتش آمریکا برنامه ریزی برای خروج همکاران افغانستانی ارتش و سفارت آمریکا و خانواده هایشان به شکلی منظم و با حفظ شئون انسانی آنها، ممکن نبود؟

دیدن بلینکن، وزیر دفاع و کامیلا هریس در دو طرف بایدن خیلی شش در چهار و شیک و مرتب که درباره توجیه این جنایتشان سخنان سنجیده! بر زبان می رانند، درست همزمان با پخش  آن صحنه های بشدت تاثر انگیز و تحقیر کننده، چه چیزی به ما می گوید:  خودی و غیر خودی (us and them!) ، غربی و ناغربی، پیشرفته و درحال پیشرفت! شمال ثروتمند و جنوب فقیر، نه، اصلا آدمهای درجه یک و آدمهای درجه دو.

خوب است یکی از تحلیلگران شیفته امپراتوری، تحلیلی هم درباره معنی و مفهوم ملت سازی همراه با چاشنی دموکراسی (nation building) مورد ادعای آمریکایی ها، یا در عمل تخریب یک ملت یا ( nation destruction ) یا ملت کشی این امپریالیسم بنویسد.

تونی بلیر، که دست در دست آمریکا داشته، عکس یادگاری اش با سربازان انگلیسی راهی افغانستان را نشان می دهند، می گوید: رها کردن افغانستان و مردم آنجا یک کار تراژیک، خطرناک، و غیرضروری بوده که نه در مسیر منافع آنها و نه ما است. این کار آمریکا، از دید هر کسی از رهبران غربی که در این باره نظر بدهند، به قول خودشان  یک ارز بی ثبات است (unstable currency).

واقعیت تلخ و گزنده این است که عرق یا حمیت ملی در افغانستان که در گذر سالیان دراز بشدت آسیب دیده بود و خط قرمزهای بین بیگانه و خودی سخت بیرنگ شده بود، با این رویداد چنان آسیبی دیده که مگر معجزه ای پیش بیاید که در دهه های آینده مرمت شود.

برای فهم بهتر فاجعه امروزین افغانستان بهتر است به عقب برگردیم و زمینه های حضور یا دخالت قدرتهای جهانی در این سرزمین را مرور کنیم. هفتم اردیبهشت ۱۳۵۷ چپ ها با کودتا برعلیه داوود خان قدرت را بدست گرفتند و در دی ماه ۱۳۵۸ نیروهای شوروی وارد کابل شدند. در این فاصله چند گروه چپ با هم منازعه کردند و دست آخر گروهی که دکتر نجیب الله به آن وابسته بود و بیشتر سوسیال دموکرات بود و به فرهنگ مذهبی افغانستان نیز توجه داشت بر قدرت ماند.

رابرت گیتس که آن زمان معاون سیا بود و بعد به ریاست آن سازمان رسید و در دولتهای جرج دبلیو و اوباما وزیر جنگ آمریکا بود، خاطرات آن روزها را در یکی از کتابهای متعددش منتشر کرد. او نوشت : ما برای براندازی چپ ها،  اقدام به مجاهدسازی کردیم و بیش از یک میلیون نسخه از آیات جهاد قرآن را در سعودی و دیگر کشورهای مسلمان چاپ و پخش کردیم. خبرنگار نشریه نوول ابزرواتور در رابطه با نکات مورد اشاره گیتس، مصاحبه ای با زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر کرد. برژینسکی در تائید نوشته گیتس گفت:

روایت رسمی این است که پس از اشغال افغانستان توسط شوروی، ما نسبت به آموزش و تجهیز مجاهدین اقدام کردیم ولی واقعیت بجز آنست. شش ماه پیش از ورود نیروهای شوروی به کابل، پرزیدنت کارتر طی یک حکم حکومتی دستور مجاهد پروری را صادر کرد، من یک یادداشت به پرزیدنت فرستادم و در آن نوشتم که با این کاری که ما می کنیم، عملا روسها را به افغانستان خواهیم کشاند. شش ماه بعد که روسها وارد شدند، من در (نت) یادداشت دیگری به رئیس جمهور کارتر نوشتم: حالا وقت آنست که ما بنشینیم و ویتنام روسها را تماشا کنیم.

خبرنگار از برژینسکی پرسید برای شما کشته شدن هزاران نفر مردم غیر نظامی در افغانستان و ویران شدن کشور و معتاد شدن هزاران نفر در افغانستان و پاکستان اهمیتی نداشت؟ برژینسکی با پوزخند پاسخ داد : پیروز شدن در جنگ سرد مهمتر است یا دلسوزی برای مشتی افغان؟  !Bunch of Afghans

اینها را زنده یاد چالمرز جانسون مورخ نامدار که خود شش سال مشاور سیا بوده است در سه گانه "افسوس های امپایر The Sorrows of Empire " آورده است.

با چیرگی طالبان در دو هفته گذشته، جان پیلجر (John Pilger) پژوهشگر، مستندساز و ژورنالیست و انساندوستی بسیار فرهیخته که از ویتنام تا حالا در حال افشاگری جنایات امپریالیستها است، یک ویدئوی کوتاه در این باره منتشر کرد که در آن می گوید: با روی کار آمدن چپ ها جیمی کارتر یک بودجه پانصد میلیون دلاری برای آموزش و تجهیز و تسلیح مجاهدین اختصاص داد. جنایت پیشگانی مانند هیلاری کلینتون آگاهانه، پروژه مجاهد سازی را به ریگان نسبت می دهند و آن را به بعد از اشغال افغانستان توسط شوروی نسبت می دهند در حالی که واقعیت غیر از این است.

این روزها فیلم سخنرانی برژینسکی در مرز پاکستان - افغانستان در جمع مجاهدین و همکلاسی‌های بن لادن نشان داده می‌شود که با اشاره انگشتش به درون افغانستان می گوید: ما شما را پشتیبانی می کنیم تا روسهای لامذهب را بیرون کنید و مانند گذشته براحتی در مساجدتان به عبادت بپردازید!  می گوید آمریکا با همکاری سازمان سری اطلاعات بریتانیا MI6 (Secret Intelligence Service)  دست به آموزش مجاهدین زدند که از آن القاعده، طالبان و متعاقبا، حادثه یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ به وجود آمدند.

پس از چیره شدن طالبان بر افغانستان دولت بیل کلینتون با طالبان وارد مذاکره شد که خط لوله نفت و گاز آسیای مرکزی را از مسیر افغانستان اجرا کنند (در مخالفت با گزینه مسیر ایران که تا یک بیستم ارزانتر تمام می شد).  مادلین البرایت در مذاکره دائمی با طالبان بود و گفته میشود که وعده به رسمیت شناختن طالبان را  هم داده بود.

دستکم در نیم قرن گذشته ما شاهد ناکامی های فراوان این قدرت های خود- شکست-ناپذیر- بین بوده ایم. حتی از دید کاملا مادی هم باید چرایی و چگونگی را از کسانی مانند جیمی کارتر گرفته تا ریگان و بیل کلینتون و جرج دبلیو و اوباما و ترامپ و حالا بایدن پرسید.

وزیر خارجه انگلیس در پارلمان صریحا می گوید ما باید بپذیریم که آمریکا با ما رفتار غیرقابل قبول داشته، پس قابل اعتماد نیست. بوریس جانسون یکشنبه به بایدن زنگ می زند که به او بگوید چنین کاری نکن، ولی بایدن سه روز بعد به درخواست مکالمه بوریس پاسخ می دهد. سران ناتو که در اینگونه توطئه ها دخیل بوده اند، این روز ها احساس شدید تحقیر شدگی دارند.

پرزیدنت اوباما چهارسال، تلاشی سخت کرد و به اصطلاح دکترین Pivot to Asia را علم کرد و توانست دوازده کشور ساحل نشین اقیانوس کبیر را دور هم جمع کند و پیمان TPP را به امضا سران آن کشورها رساند و صریحا گفت ما با اینکار دست چین را باز خواهیم داشت. ولی در عمل، این چین بود که دوازده کشور را به چهارده رساند و دست آمریکا را به اصطلاح در پوست گردو گذاشت، به اصطلاح خر خودش را راند و به آمریکایی ها خندید.

 آمریکا چند ده میلیون دلار هزینه ارتش افغانستان نکرد بلکه چند میلیارد دلار هزینه کرد که چند روز پیش بایدن می گفت ما حتی حقوق و هزینه زندگی ارتشیان افغانستان را می پرداختیم.

بله اگر همه در این قضیه باخته باشند، غولهای اسلحه سازی آمریکا مانند ریتیان و لاکهید مارتین و... نیز پیمانکاران آدمکشی و جاسوسی کاملا برنده بوده اند و بی گمان برای اینکه جلوی افت ارزش سهامشان را بگیرند حتما در حال طراحی برای به وجود آوردن نیاز به اسلحه و جنگ هستند. اگر به سخنرانی اریک پرینس،  بنیانگذار بزرگترین ارتش مزدور و بدنام، بلک واتر (که پس از قتل عام در میدان نیسور بغداد توسط آدمکشانش نام تشکیلاتش را به آکادمی عوض کرد) توجه کنیم، این نکته کاملا روشن می شود.

در پایان این بخش باید به این سوال مهم توجه کرد:  آیا وجود تریلیون ها دلار منابع زیر زمینی در افغانستان این کلپتوکراتهای غارتگر و آدمخوار را بی خیال خواهد گذاشت؟ مسلما، نه.

پس از شکست طالبان حامد کرزی در آن برهه به طور انتقالی و موقت قدرت را در دست گرفت و پس از چندی از طریق انتخابات رئیس جمهور شد. البته  کرزی در انتخابات تک نامزدی با مشارکت زیر ده درصد رئیس جمهور شد و تنها مقام مهم جهانی در مراسم سوگند او هیلاری کلینتون بود که با آن خنده  (کریه) معروف اش از استقرار دموکراسی در افغانستان اظهار خوشحالی نموده و متعاقبا  آمریکایی ها برای پیروزیشان  به خود بالیدند.

مشروح گفتگو را در لینک زیر بخوانید:

سایه‌خطر«بازی بزرگ جدید»بر سر ایران؛چه شد که همسایه‌ به‌این‌روز افتاد؟

310311

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: چه عواملی زمینه‌ساز فاجعه افغانستان شد؟