پنجشیر یک درّه نیست؛ یک راه است

چکیده :در جغرافیای دل بی حصار و پرحسرت ما، "پنجشیر" همان "شنگال" است و نیک می دانیم که" طالبان" همان "داعش" است که دیش هایش بر فراز بام ناپاکستان است و عیان است که عنان این جماعت جاهل در دست آنان و دیگرانی چون آنها است....


اسماعیل حسین پور

بی شرمی “شحنه‌های پیر” و سکوت جهان در قبال “پنجشیر”

نیک می دانستیم که ستم ناپذیری و بیعت ناکردن با نابکاران طالبان، تاوان دارد. این قوم قد کشیده در غارها، این جماعت جانیِ منبرندیده و چشم دریده، این ملایان مست از می قدرت، این بی حُسنان محاسن دار، دارها در پنجشیر برافراشته اند و جان ستان مردان و جوانان شده اند.

این “شحنه‌های پیر” بی شرم، این نامحرمان حرمت شکن، پنجشیر را حرمسرای شان می دانند و زنان و دختران هزاره، فارس و تاجیک و… را به کنیزی می برند.

در جغرافیای دل بی حصار و پرحسرت ما، “پنجشیر” همان “شنگال” است و نیک می دانیم که” طالبان” همان “داعش” است که دیش هایش بر فراز بام ناپاکستان است و عیان است که عنان این جماعت جاهل در دست آنان و دیگرانی چون آنها است.

برای جهان به تماشا ایستاده شرم آور است که زنان و کودکان پنجشیری، انبوه این بی کَسان، از ترس این کرکسان، به کوه ها پناه ببرند و پابرهنه، تشنه و گرسنه جان دهند و آوای بلند دادخواهی، بی پناهی و مظلومیت این پاکان آواره، به گوش مدعیان حقوق بشر نرسد.

به رغم انبوه آیه‌های قرآن در نکوهش قتل و خون‌ریزی، شرم آور است این بیرق بر دوشان سیه دل، خون می ریزند؛ ویران می کنند؛ به آتش می کشند؛ مُلکی را به غارت و ملتی را به اسارت می برند و شگفتا که خود را امیر و خلیفۀ همین خلق به غارت رفته می دانند.

جهان ما را چه شده است که در برابر قتل بی گناهان، شکستن حرمت انسان که “تاج کرمنا” بر سر دارد؛ در برابر اسارت کودکان و زنان، چشم بر انبوه جرم و جنایت این جانیان بسته است.

امروز در دفتر دل دردمندِ حق طلبان، پنجشیر تنها یک دره نیست؛ یک راه است. راه تابناک ایستادگی، حق طلبی، عدالت خواهی، ستم ستیزی و مظلوم یاوری است. پنجشیر با انبوه فرزندان در آتش قدکشیده اش، شعلۀ بلند و مانای شرف و غیرت است که تا قرن ها در دل و دیده ها می ماند و سکوت پیشگان و تطهیر کنندگان طالبان نیک بدانند؛ فردا این یاغیان، طاغیان بر جهان به تماشا ایستاده خواهند بود.

شعر پر شرر مولوی عارف بلخی، شاید طعنه ای بر طالبان رنگ عوض کردۀ امروز باشد:

های ای فرعون، ناموسی مکُن

تو شغالی، هیچ طاووسی مکُن

سوی طاووسی اگر پیدا شوی

عاجزی از جلوه و رسوا شوی

زشتی‌ات پیدا شد و رسوایی‌ات

سرنگون افتادی از بالایی‌ات

ای سگِ گُرگینِ زشت از حرص و جوش

پوستینِ شیر را بر خود مَپوش

*کانال مقاومت پنجشیر

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: پنجشیر یک درّه نیست؛ یک راه است