آمریکای دیروز و امروز چه تفاوت‌هایی دارد؟ ۳۴

آمریکای دیروز و امروز چه تفاوت‌هایی دارد؟ ۳۴
باشگاه خبرنگاران

به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان ، در حالی که جو بایدن در قامت رئیس جمهور آمریکا، پشت تریبون سازمان ملل به دستاورد‌ها و پیشرفت‌های امنیتی و دفاعی کشورش اشاره می‌کند و به آن‌ها می‌بالد، کارشناسان و منتقدان سیاست‌های آمریکا و همچنین آمار و ارقام این مطلب را تایید نمی‌کنند. رئیس جمهور آمریکا در این سخنرانی به صراحت مدعی شد که آمریکای امروز با آمریکای بیست سال پیش قابل مقایسه نیست. به همین بهانه در این گزارش، دستاورد‌ها و کارنامه آمریکا در حوزه‌های مختلف نظامی، اقتصادی، فرهنگی و بهداشتی را زیر ذره بین می‌بریم.

متیو کرنیگ، دانشمند علوم سیاسی، معتقد است که واشنگتن از سال ۱۹۴۵ برنامه اصلی سه مرحله‌ای ژئوپلیتیک را دنبال کرده است. در گام اول، آمریکا سیستم بین المللی کنونی و مبتنی بر قوانین را ایجاد کرد. در قدم دوم، از هر کشوری که در زمین آمریکا و طبق قوانین آن بازی کرد، استقبال و حمایت کرد و در مرحله سوم، آمریکا با متحدان خود برای دفاع از این سیستم در برابر کشور‌ها یا گروه‌هایی که آن را به چالش می‌کشیدند، همکاری کرد.

به منظور واکاوی عمیق‌تر عملکرد آمریکا در دهه‌های گذشته، وضعیت این کشور را در ابعاد نظامی، اقتصادی، فرهنگی، ژئوپلیتیک و ... را بررسی کرده‌ایم.

کاهش توان بازدارندگی آمریکا و نگرانی از زوال حاشیه راهبردی

بر اساس گزارش ۹۸ صفحه‌ای کمیسیون استراتژی دفاع ملی، مزایای نظامی دیرینه آمریکا کاهش یافته و حاشیه راهبردی این کشور بسیار نگران کننده است. نگرانی‌ها در مورد توانایی آمریکا در بازدارندگی و در صورت لزوم شکست مخالفان نیز افزایش یافته است. این گزارش از نقص عملکرد سیاسی و سقف بودجه به عنوان عوامل بازدارنده دولت از همگامی با تهدید‌ها یاد می‌کند که در این گزارش از آن با عنوان بحران امنیت ملی یاد شده است. در سال ۲۰۱۸، فرانک گورنک، ژنرال نیروی هوایی آمریکا گفت که قدرت نیروی هوایی آمریکا نسبت به روسیه و چین در حال کاهش است. لورن تامپسون، دیگر ژنرال آمریکایی نیز اشاره می‌کند افول ارتش زمانی شروع شد که دیک چنی، وزیر دفاع سابق، ۲۵ سال پیش هنگام فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی صد برنامه مهم تسلیحاتی را متوقف کرد.

پل کندی معتقد است که ادامه روند کسری بودجه، به ویژه در زمینه تقویت ارتش، مهمترین دلیل افول قدرت آمریکاست. هزینه‌های جنگ عراق و افغانستان اکنون ۴.۴ تریلیون دلار برآورد می‌شود که کندی آن را پیروزی بزرگی اسامه بن لادن می‌داند که هدف وی ورشکستگی آمریکا با کشاندن آن به دام جنگ بود.

به گفته امانوئل تاد، مورخ آمریکایی، گسترش فعالیت‌های نظامی و تجاوزگری می‌تواند عامل افزایش قدرت باشد، اما همچنین می‌تواند افول قدرت را نیز پنهان کند. به گفته تاد، این امر پیشتر در اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۷۰ و در امپراتوری روم نیز رخ داده بود و اینک آمریکا نیز در همین مسیر قدم می‌گذارد.
در سال ۲۰۰۵، ۳۸ تأسیسات بزرگ و متوسط آمریکایی در سراسر جهان وجود داشت که این رقم امروز به مراتب کاهش یافته است.

افول فرهنگی و افزایش خشونت دو چالش جدی جامعه آمریکا

مفسرانی، چون آلن بلوم، هیرش و ژاکوبی معتقدند که فرهنگ آمریکایی رو به زوال است. ساموئل پی هانتینگتون در مورد روند افول فرهنگی و مداوم آمریکا از اواخر ۱۹۵۰ انتقاد کرد. به باور وی، افول گرایی در چندین موج متمایز ظاهر شد، یکی در واکنش به راه اندازی اسپوتنیک توسط اتحاد جماهیر شوروی، یکی جنگ ویتنام و دیگری شوک نفتی ۱۹۷۳ و ناراحتی عمومی که با پایان جنگ سرد همراه شد. به گفته جفری گلدفرب، ظهور پست مدرنیسم نیز از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون به افول فرهنگ آمریکایی کمک کرده است.

ویلیام جی بنت استدلال می‌کند که افول فرهنگی آمریکا نشان دهنده تغییر در نگرش‌ها و باور‌های عمومی است. با توجه به فهرست شاخصه‌های فرهنگی که در سال ۱۹۹۳ منتشر شد، وضعیت فرهنگی آمریکا با توجه به شرایط ۳۰ سال پیش، رو به زوال بوده است. این شاخص نشان داد که جنایات خشونت آمیز بیش از ۶ برابر، تولد نامشروع بیش از ۵ برابر، میزان طلاق ۵ برابر، تعداد کودکانی که در خانه‌های تک والدینی زندگی می‌کنند چهار برابر، و میزان خودکشی نوجوانان در طول دوره ۳۰ ساله سه برابر افزایش یافته است.

به گفته کنت وایزبرود، اگرچه آمار‌ها به افول آمریکا (افزایش نرخ مرگ و میر، انسداد سیاسی و افزایش جنایت) اشاره می‌کند، آمریکایی‌ها از مدت‌ها پیش فرهنگ پایینی داشته اند و مدت هاست آن را ترویج می‌دهند. او معتقد است که افول مسئله جدیدی نیست، زیرا به دوران پیوریتان برمی گردد. وایزبرود فرانسه قبل از انقلاب و آمریکای امروزی را از نظر ابتذال به یکدیگر تشبیه می‌کند.

 نیک برایانت، روزنامه نگار استرالیایی، می گوید هشدار‌ها در مورد افول آمریکا به هیچ وجه جدید نیست. در قرن بیستم، افول گرایی در چندین موج متمایز ظاهر شده بود. توماس ال فریدمن و مایکل مندلبوم در کتابی در سال ۲۰۱۱ استدلال کردند که آمریکا در میان «پنجمین موج افول گرایی» خود قرار دارد. اولین مورد با شوک اسپوتنیک، دومی با جنگ ویتنام، سومی با روی کار آمدن جیمی کارتر و چهارمی با افزایش قدرت چین روی داده بود.

بیشتر بخوانید:

قطب بندی سیاسی، افزایش نابرابری و رکود اقتصادی

بسیاری از مفسران و نظرسنجی‌ها افزایش قطبی شدن سیاسی در آمریکا را نشان می‌دهند. برخی از محققان گرایش به قطب بندی سیاسی در آمریکا و سایر کشور‌ها را با افزایش نابرابری و رکود اقتصادی مرتبط دانسته اند. دیوید لئون هارد می‌نویسد: درآمد، ثروت و امید به زندگی در آمریکا برای بسیاری از مردم بی معنی شده است که این امر به خشم ملی تبدیل شده و شکاف‌های سیاسی را تشدید کرده است.

طبق گزارشی از محققان آکسفورد از جمله گزارش جامعه شناسی به نام فیلیپ نیوارد، رسانه‌های اجتماعی به دلیل تبلیغات محاسباتی نقش عمده‌ای در قطبی شدن سیاسی در آمریکا ایفا کردند. استفاده از اتوماسیون، الگوریتم‌ها و تجزیه و تحلیل داده‌های بزرگ برای دستکاری عمومی زندگی مانند انتشار اخبار جعلی و نظریه‌های توطئه جامعه آمریکا را به سمت قطبی شدن سوق داده است. سارا کریس خاطرنشان می‌کند که در پی عملیات نفوذ خارجی که چیز جدیدی نیست، اما توسط ابزار‌های دیجیتالی تقویت شده است، آمریکا مجبور شده است هزینه‌های هنگفتی را صرف اقدامات دفاعی کند.

مایکل مک فاول، سفیر سابق آمریکا در روسیه معتقد است که آمریکا با افول دموکراتیک روبرو شده است که ناشی از قطبی شدن نخبگان و آسیب سیاست‌های ترامپ به اعتماد در انتخابات و پیوند با متحدان دموکراتیک است. مک فاول می‌گوید که افول دموکراسی، امنیت ملی را تضعیف و سیاست خارجی را به شدت محدود می‌کند.


بحران مالی آمریکا ناشی از جنگ‌های افغانستان و عراق است

تا سال ۱۹۷۰ سهم آمریکا از تولید جهانی از ۴۰ درصد به ۲۵ درصد کاهش یافت. جفری ساکس، اقتصاد دان آمریکایی معتقد است که سهم آمریکا از درآمد جهان از ۲۴.۶ درصد ۱۹۸۰ به ۱۹.۱ درصد در سال ۲۰۱۱ کاهش یافته است. نسبت متوسط درآمد مدیرعامل به متوسط حقوق کارگران در آمریکا از ۲۴: ۱ در سال ۱۹۶۵ به ۲۶۲: ۱ در سال ۲۰۰۵ رسید. در سال ۲۰۱۸ نیز نابرابری درآمد در این کشور به بالاترین سطح خود رسید.

برخی از کارشناسان معتقدند که بحران مالی آمریکا ناشی از افزایش هزینه‌های نظامی جنگ‌های عراق و افغانستان است که هر دو منجر به افول اقتصادی این کشور شده است. کندی نیز معتقد است که با افزایش هزینه‌های نظامی، کاهش سرمایه گذاری در رشد اقتصادی ایجاد می‌شود که سرانجام آن مارپیچ نزولی رشد کندتر، مالیات سنگین‌تر و ایجاد شکاف دفاعی است.

کاهش امید به زندگی و افزایش خودکشی و اعتیاد، عرصه سلامت آمریکا در مرز هشدار

تحلیلگران حوزه سلامت چالش‌های بهداشتی در آمریکا را با افول کلی این کشور مرتبط کرده اند. مقاله‌ای در مجله بهداشت عمومی آمریکا در سال ۲۰۱۸ عوامل متعددی را که توسط محققان قبلی مشاهده شده بود، مانند افزایش هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی، کاهش امید به زندگی، افزایش خودکشی و مصرف بیش از حد مواد مخدر، مورد بررسی قرار داد. میزان مرگ و میر مادران در آمریکا از اواخر دهه ۱۹۸۰ در مقایسه با دیگر کشور‌های توسعه یافته بیش از دو برابر گزارش شده است.

بر اساس شاخص پیشرفت اجتماعی نیز آمریکا در زمینه سلامت و سایر مسائل با افول جزئی، اما مداوم روبرو است و همراه با برزیل و مجارستان یکی از معدود کشور‌هایی بود که بین سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ در این شاخص نزول چشمگیری داشت. به زعم نیکلاس کریستوف این مشکلات ساختاری به سیاست‌های ترامپ برمی گردد. وی ترامپ را نشانه‌ای از این بدبختی و همچنین عامل تسریع آن می‌داند.

بسیاری از کارشناسان علمی و مقامات سابق دولتی از نقش دونالد ترامپ و دولت او در زمینه همه گیری کرونا انتقاد کرده اند. در مقاله‌ای در نشریه نیچر، جف تولفسون هشدار داد که آسیب ترامپ به علم چندین دهه طول می‌کشد تا بهبود یابد و برخی از این آسیب‌ها می‌تواند دائمی باشد. اکتبر ۲۰۲۰ بود که مجله علمی پو ریسرچ برخورد ترامپ با همه گیری کرونا را باعث از بین رفتن شهرت جهانی آمریکا خواند.

رقابت آمریکا با چین، چالشی جهانی برای افول واشنگتن

چین که آمریکا را برای تسلط بر جهان به چالش می‌کشد، یکی از موضوعات اصلی بحث بر سر افول آمریکا است. چین تنها اقتصاد اصلی بود که در سال ۲۰۲۰ رشد را گزارش کرد. اقتصاد چین ۲.۳ درصد رشد کرد در حالی که انتظار می‌رفت اقتصاد آمریکا و منطقه یورو به ترتیب ۳.۶ و ۷.۴ درصد کوچک شده باشند. سهم چین از تولید ناخالص داخلی جهانی به ۱۶.۸ درصد رسید.

در سال ۲۰۲۰، چین مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای، به عبارتی بزرگترین بلوک تجارت آزاد جهان را امضا کرد. مجله تایم استدلال کرد که آمریکا می‌تواند بازنده بزرگ این معامله باشد.

چین همچنین در تجارت با اتحادیه اروپا برای اولین بار در سال ۲۰۲۰ از آمریکا پیشی گرفت. در دسامبر ۲۰۲۰، اتحادیه اروپا اعلام کرد که توافقنامه جامع سرمایه گذاری با چین منعقد شده است. برخی تحلیلگران می‌گویند این توافق ممکن است به روابط با آمریکا آسیب برساند.

در سال ۲۰۲۰، چین برای دومین بار از آمریکا پیشی گرفت و به عنوان بزرگترین کشور جهان در زمینه سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) شناخته شد. دانیل روزن، تحلیلگر باسابقه روابط اقتصادی آمریکا و چین می‌گوید طبیعی است که سرمایه گذاری خارجی در شرایط فوق العاده در آمریکا به دلیل اقتصاد بازار باز به شدت کاهش یابد. روزن گفت: هیچ دلیلی برای نگرانی در مورد چشم انداز سرمایه گذاری مستقیم خارجی در آمریکا وجود ندارد به شرطی که آمریکا به سیستم رقابتی اصلی خود در بازار آزاد پایبند باشد. پیش از این، در سال ۲۰۰۳، چین یک بار از آمریکا به عنوان بزرگترین دریافت کننده FDI پیشی گرفته بود.

متیو کرونیگ، دانشمند علوم سیاسی می‌گوید: چین تا حدودی آمریکا را پشت سر گذاشته است، زیرا دولت این کشور می‌تواند برای بلندمدت برنامه ریزی استراتژیک داشته باشد، بدون این که از رقبای دولت، انتخابات منظم و افکار عمومی رنج ببرد.

به گفته دیوید لئون هارد، جدا از اقتصاد، چین طی دهه گذشته در سایر زمینه‌ها نیز پیشرفت چشمگیری داشته است. این کشور به نزدیکترین سرمایه گذار تحقیق و توسعه علمی جهان تبدیل شده است. کیفیت علوم آمریکایی همچنان بالاتر است، اما این فاصله به شدت کاهش یافته است.

سیاست خارجی شکست خورده دو دهه گذشته آمریکا

در مه ۲۰۲۰، دولت ترامپ گزارشی با عنوان رویکرد استراتژیک آمریکا به چین را به اعضای کنگره آمریکا ارائه کرد. این گزارش یک رویکرد کلی دولت در قبال چین را نشان می‌دهد و می‌گوید زمان آن رسیده است که آمریکا در سیاست‌های شکست خورده دو دهه گذشته خود تجدید نظر کند.

در فوریه ۲۰۲۱، جو بایدن گفت که چین جدی‌ترین رقیبی است که رفاه، امنیت و ارزش‌های دموکراتیک آمریکا را به چالش می‌کشد. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشت که رویکرد‌های خوش بینانه سابق در قبال چین ناقص بوده و چین مهمترین چالش هر دولت-ملتی در جهان است. در آوریل ۲۰۲۱، سنای آمریکا قوانین اساسی را در پاسخ به نفوذ فزاینده چین در امور بین الملل وضع کرد. این لایحه با عنوان «قانون رقابت استراتژیک ۲۰۲۱» نشان دهنده نگرش تند دو حزب دموکرات و جمهوری خواه کنگره است و برای مقابله با ابتکارات دیپلماتیک و استراتژیک دولت چین در نظر گرفته شده است.

هارولد جیمز، مورخ آمریکایی، مقاله‌ای با عنوان «اواخر شوروی» نوشت و آمریکا فعلی را با شوروی سابق مقایسه کرد. جیمز نوشت که بسیاری از جنبه‌های آمریکای حال حاضر شبیه اواخر اتحاد جماهیر شوروی است: تشدید درگیری‌های اجتماعی، رقابت‌های قومی/نژادی و زوال اقتصادی. او پیش بینی کرد که دلار ممکن است ارزش خود را از دست بدهد و شبیه روبل شوروی شود. جیمز مقاله را پایان داد و گفت که افت اقتصادی حتی در صورت تغییر رهبری این کشور نیز ادامه خواهد داشت آن را به ناتوانی گورباچف در جلوگیری از فروپاشی پس از جانشین برژنف تشبیه می‌کند.

الکس لو خبرنگار آمریکایی نیز معتقد است که شوروی در زمان میخائیل گورباچف نمی‌دانست که آن‌ها امپراتوری را از دست داده اند تا اینکه دیر شد. سرنوشت آمریکا نیز متفاوت نخواهد بود.

سخن پایانی

رویای آمریکایی، باوری ملی در آمریکاست است که آزادی را زمینه ساز کامیابی و موفقیت می‌داند. پس از گذشت سال‌ها از کاشت این بذر در اذهان جهانیان، بنظر می‌رسد این رویای بزک شده، رنگ باخته و جایگزین «افول آمریکا» شده باشد.

«افول آمریکا» ایده‌ای است که می‌گوید آمریکا از نظر ژئوپلیتیک، نظامی، مالی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مسائل بهداشتی و زیست محیطی در حال افول است. آمریکا دیگر تنها ابرقدرت عالم نیست که بر هر حوزه‌ای در هر منطقه از جهان تسلط داشته باشد. بر اساس شاخص قدرت آسیا در سال ۲۰۲۰ که توسط اندیشکده استرالیایی منتشر شد، آمریکا ممکن است که هنوز در زمینه نظامی، نفوذ فرهنگی، تاب آوری و شبکه‌های دفاعی حرفی برای گفتن داشته باشد، اما در چهار پارامتر منابع اقتصادی، منابع آینده، روابط اقتصادی و نفوذ دیپلماتیک افت محسوسی داشته است.

کاهش مزایای نظامی، کسری بودجه، تهاجم ژئوپلیتیک و تغییر شرایط اخلاقی، اجتماعی و رفتاری با افول آمریکا مرتبط است. برخی تحلیلگران معتقدند این افول ناشی از سیاست خارجی دولت ترامپ با «خروج از عرصه جهانی» است.

برخی از محققان می‌گویند که انحطاط یا افول گرایی، مدت‌ها بخشی از فرهنگ آمریکایی بوده است. در نظرسنجی سال ۲۰۲۱ و درست پس از شورش در کنگره، از ۱۰۱۹ آمریکایی درباره جایگاه جهانی این کشور سوال شد که ۷۹ درصد از شرکت کنندگان گفتند که آمریکا در حال فروپاشی است.

به گفته نوام چامسکی، فعال سیاسی آمریکایی، افول آمریکا مدت کوتاهی پس از پایان جنگ جهانی دوم و با از دست دادن چین و به دنبال آن جنگ‌های هند و چین آغاز شد. تا سال ۱۹۷۰، سهم آمریکا از ثروت جهان به حدود ۲۵ درصد کاهش یافت. چامسکی لفاظی قابل توجه چندین سال پیروزی در دهه ۱۹۹۰ را عمدتا خودفریبی می‌داند. بدین ترتیب امروز آمریکا پذیرفته که دیگر یک‌جانبه گرایی معنایی نمی‌دهد و جهان چندقطبی در حال ظهور است، هرچند که این حقیقت را بر زبان نمی‌آورد.

ترجمه و تنظیم: عباس نوری

انتهای پیام/ 

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: آمریکای دیروز و امروز چه تفاوت‌هایی دارد؟ ۳۴