اقتصاد توحیدی بنی صدر پر از تناقض است/ در شکل گیری اقتصاد دولتی بنی صدر نقش کلیدی داشت
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،بدنبال درگذشت ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران، امشب در کلاب هاوس خبرآنلاین این اتفاق مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و مهمانان مدعو درباره ابعاد مختلف شخصیتی و مشی سیاسی و اقتصادی و نقش او در تحولات قبل و بعد انقلاب مورد بررسی قرار گرفت.
اقتصاد توحیدی بنی صدر پر از تناقض و اشتباهات کلیدی و خلافهای آشکار است
صادق الحسینی اقتصاددان
ضمن تسلیت فوت آقای بنی صدر به جامعه و خانواده اش، او در فرانسه اقتصاد اجتماعی خوانده بود ولی نظریات اقتصادی او بسیار شاذ است. اقتصاد توحیدی را در نوجوانی خواندم. چقدر پر از تناقض و اشتباهات کلیدی و خلافهای آشکار است. حرفهای او در همان وقت هم شاذ و نادر بود.
دو روند و حرف و اساسی کلیدی حرفهای آقای بنی صدر در اقتصاد دارد که هنوز بعد از 43 سال گریبانگیر کشور است. اول دولتی شدن و دولتی کردن اقتصاد است که بنی صدر جز پیگیری کنندگان این نظر بود. با وجود اختلاف با جبهه ملی و آقایان سحابی که تفکر اقتصاد دولتی داشت، در حوزه اقتصاد دولتی با آنها اشتراک جدی داشت. هنوز ما بعد از 43 سال از درد اقتصاد دولتی و بنگاه داری دولت خلاص نشدیم. بنی صدر جز تئوری پردازانش بود. در انقلاب ایران کسی را در تئوری اقتصاد همرده او نداریم. مرحوم صدر با کتاب «اقتصادنا» جز انقلاب ایران محسوب نمی شود.
کتاب اقتصاد توحیدی بنی صدر جز متون تئوریک اقتصاد کشور است که پر از تناقض و مشکلات است. یکی از بحثهای اشتباهش اقتصاد دولتی بود. آن موقع این حرف طرفدار داشت. نمی شود گفت چرا آقای بنی صدر طرفدار اقتصاد دولتی است.
حرف دیگری که آقای بندی صدر طرفدارش بود بحث نرخ بهره است. بنی صدر طرفدار از بین بردن نرخ بهره بود. گویی پزشکی طرفدار این باشد که دمای بدن اندازه گیری نشود و از بین برود. دما را که نمی شود از بین برد. تو می توانی دماسنج را از بین ببری و نفهمی دما چند است. این دقیقا نرخ بهره است. تو نمی توانی از بین ببری و می توانی اندازه گیری نکنی. نرخ بهره خاصیت بشری است. رجحان زمانی پول است. اگر قرار باشد مصرف فعلی را به تاخیر بیاندازی و در آینده مصرف کنی باید پاداش بگیری. اگر الان مصرف کنی، کردی، اگر نکردی و در آینده مصرف کردی باید بیشتر مصرف کنی و پاداش بگیری. این خاصیت عقل سلیم است.
این که شما بگویی نرخ بهره نباید وجود داشته باشد، هنوز بعد از 43 سال در جمهوری اسلامی می بینیم. روسای جمهوری اسلامی ایران همه طرفدار این بودند.در دوره احمدی نژاد سرکوب نرخ بهره به اوج رسید ولی کلا بهره وجود داشته است.همواره این میل و خواسته درمسئولان جمهوری اسلامی وجود داشته است.آقای بنی صدر با دامنه هژمونیکی که درحوزه اقتصاد داشت از کسانی است که بذر نادرست و غیرمعقول و غیرعلمی را در ذهن افراد کاشت و در کنار آن افراد مدعی اقتصاد اسلامی این را با خلط بهره و ربا تقویت کردند. متوجه تفاوت بهره و ربا نشدند و اشتباهی که 40 سال گریبان ما را گرفته پدید آوردند. بعدها برخی افراد نرخ بهره و ربا را متفاوت دانستند و توضیح دادند.
اشتباه سوم او در اقتصاد، این بود که شهید رجایی با تفکر قابل نقد اقتصادی خود، در موضوع قیمتگذاری دستوری حاملهای انرژی، تقریبا 5 نامه دارد به بنی صدر و چند بار در هیات دولت افزایش قیمت نفت و بنزین و گازوییل را از 1 تومان به 3 تومان مصوب می کند ولی با مخالفتهای تند آقای بنی صدر روبرو می شود. آقای رجایی علی رغم نظر آقای بنی صدر در تلویزیون دفعتا اعلام می کند نرخ بنزین را از 1 تومان به 3 تومان رساندیم که بعد هم با مخالفت آقای بنی صدر روبرو می شود.
آقای رجایی سابقه تحصیل آکادمیک نداشت ولی موضوع بنزین را خیلی دقیق متوجه می شود. هیچ اتفاقی هم نمی افتد و مردم می پذیرند حرف رجایی درست است. او استدلال می کند: مردم کسی که ما داریم 1 تومن بنزین را می دهیم ماشین دارها استفاده می کنند و مردم مستضعف بی ماشین از یارانه بی بهره اند. بنزین باید به قیمت واقعی داده شود تا دولت یارانه را صرف اقشار کم درآمد کند.
آقای رجایی با مدیریت افکار عمومی قیمت بنزین را 3 برابر در یک شب کرد بدون آنکه مانند آقای روحانی بخواهد 70 درصد بنزین را هزار تومانی بدهند و 30 درصد را 3 هزار تومانی و آن همه آدم کشته شود و اتفاق برای کشور بیفتد.
بدون اینکه مانند آقای احمدی نژاد یارانه نقدی بدهد، سرمایه اجتماعی بالای مردم در انقلاب را به کار گرفت. در موضوع بنزین کرد ولی درباره سایر موضوعات نکرد. درباره نرخ بهره و دولتی کردن اقتصاد همه همنظر بودند که آقای بنی صدر تئوریسین بود.
آقای بنی صدر مرد زمان خود بود.جلوتر از زمان خود حرکت نکرد.آدم زمان خود بود.از تخریب مهندس بازرگان و دولت موقت تا انقلاب فرهنگی طبق میل زمانه رفتار کرد و درگیر اتفاقی شد که آقای ابطحی خوب درباره کیش شخصیت گفت. درگیر کیش شخصیت شد و به ضرر کشور و شخص او که انسان باهوش و باتدبیری بود تمام شد. کشور را با لطمات جبران ناپذیری مواجه کرد.
صادق زیباکلام استاد دانشگاه
چطور می شود باور کرد ابوالحسن بنی صدر 17 ماه رییس جمهور بود و بعد هم با خلبان زمان شاه فرار کرد. چطور نظریه اقتصادی او 43 سال گریبانگیر کشور شده؟ مگر بنی صدر چه قدرت و توانی داشته که اقتصاد دولتی را جا انداخت و تا امروز مصیبتش گریبان ما را گرفته؟ نه، این اقتصاد فاسد ناکارامد دولتی فضاحت بار و مصیبت بار دولتی، این محصول نگاه و نفوذ ادبیات چپگرایانه مارکسیستی است. بارها در این 43 سال تلاش شده اقتصاد ایران از دولتی بودن دور شود از جمله در زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی او می خواست اقتصاد فساد دولتی را مقداری تعدیل کند ولی چه کسانی نگذاشتند؟ حکومت هرگز نگذاشت و نمی گذارد اقتصاد غیردولتی شود. چون اگر اقتصاد غیردولتی شود حکومت از کجا پول درمی آورد؟ باید اقتصاد دولتی بماند و به خواست و اراده ساختار حکومتی باشد.
درباره بنزین هم یادم می آید از 31 اردیبهشت 59 که بنی صدر چند ماه رییس جمهور بود و کابینه هنوز نداشت و در جنگ و جهاد با حزب جمهوری اسلامی بود، کوپن درست کردند و 30 لیتر بنزین یک تومانی می دادند. ولی اینکه اصل دولتی بودن اقتصاد ایران را محصول بنی صدر می دانید ظلم بزرگ در حق اوست.
اگر بنی صدر هر گناهی کرد اقتصاد ایران را دولتی نکرد.
دولتی شدن اقتصاد ایران به خاطر نفوذ تفکر چپ در دنیا و ایران بود
صادق الحسینی اقتصاددان
حرف شما کاملا درست است. دولتی شدن اقتصاد ایران به خاطر نفوذ تفکر چپ در دنیا و ایران بود که مانند ویروس اقتصاد را در خود فروکشید. ولی یک کتاب در حوزه اقتصاد بگویید که تئوریزه کرده باشد اسلام و مارکسیست را در اقتصاد و پرفروش شده باشد. کتاب اقتصاد توحیدی بسیار مهم بودو ذهن مسئولان جمهوری اسلامی را شکل داد. او عضو شورای انقلاب بود و حتی در دوره ای رییس بود و نقش کلیدی در دولتی سازی ها داشت. هر چند دولت موقت عملا این تخم لق را پاشید.
حرف شما که از کجا دولت باید نان بخورد، باید از جایی که دیگر دولتها نان می خورند.وقتی ذی نفعان گسترده شکل گرفت تعارض منافع با اقتصاد باز پیدا می کنید که معلوم است نمی گذارند و هر یک وابسته به بیوت و آقایان هستند. در شکل گیری اقتصاد دولتی آقای بنی صدر نقش کلیدی داشت و ادامه اش با سیستم حامی پرور بود. خیلی ها از جمله آقای هاشمی و خاتمی تلاش کردندو بند ج اصل 44 در دوره آقای خاتمی آمد. در دوره احمدی نژاد بیشترین میزان خصوصی سازیهای تاریخ ایران شکل گرفت. از سال 87 تا 91 این میزان خصوصی سازی در تاریخ ایران بی سابقه است.
اینها همه به سمت کم کردن دولتی بودن اقتصاد رفتند ولی شبکه ذی نفعان اجازه نمی دهد.شما درگیر مشکلاتی می شوید که شبکه ذی نفعان بازی شما را سامان می دهد و عملا شما چیزی را نمی توانید تشخیص بدهید و شبکه ذی نفعان دوباره مالک خصوصی بنگاه دولتی می شوند. پروسه خصوصی سازی بسیار حساس و مهم است. همانطور که نرخ بهره اینطور شد. وقتی نرخ بهره تئوریزه شد که نظام بانکی بهره ندهد، شبکه ذی نفعانی شکل می گیرد که دیگر نمی گذارند بهره شکل بگیرد. وام 18 درصدی می گیرند و جنس می خرند و 4 سال کنار می گذارند بعد نرخ تورم باعث می شود نرخ بهره هیچی حساب نشود. اقتصاد ملی فضایی دارد که پایین ترین نرخ بهره حقیقی جهان را دارد. الان نرخ بهره حقیقی ما منهای 26 درصد است. یعنی نرخ بهره اسمی منهای تورم. در اقتصاد نرخ بهره حقیقی ملاک است نه نرخ بهره اسمی. اینها باعث شده اقتصاد درگیر بازیهایی شده که نمی تواند از این بازی بیرون بیاید.
این دایره را کسی ساخته؟ یکی از سازندگان شخص آقای بنی صدر، دیگری پدر و پسر سحابی و بقیه روحانیون که در اقتصادی شدن دولت نقش داشتند. درباره بنزین هم مستندات موجود است.
2323
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: انتصاب معاونت امور اقتصادی وزارت اقتصاد/ارتقای نظام حکمرانی اقتصاد سرلوحه وظایف
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران