ریشههای تاریخی تشیع در سیاست خارجی ایران
- کاظم والی
- روزنامهنگار
مجموعه "ناظران میگویند"، بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد. ر دسامبر ۲۰۰۴، ملک عبدالله، پادشاه اردن از تشکیل "هلال شیعی" در منطقه خاورمیانه خبر داد. ملک عبدالله هشدار داد که ظهور قریب الوقوع "هلال شیعی" که از ایران شروع و با عبور از عراق و سوریه به جنوب لبنان ختم میشود منجر به اختلال در توازن سنتی قدرت در این منطقه خواهد شد و در نتیجه خاورمیانه را به سوی یک جنگ فرقهای تمام عیار سوق خواهد داد، او شکل گیری "هلال شیعی" را از نتایج سرنگونی صدام حسین رئیس جمهور سابق عراق توسط آمریکا و روی کار آمدن هم پیمانان ایران در عراق عنوان کرده. سقوط صدام حسین از قدرت، عراق را از دشمن و رغیب منطقهای به متحد و همپیمان ایران تبدیل و راه را برای شکل گیری "هلال شیعی" هموار کرد.
منبع تصویر، Getty Images
سیاست خارجی ایران
سیاست خارجی ایران پس از انقلاب را نمیتوان در یک رویکرد و گفتمان خلاصه کرد. در حالیکه گفتمان "تشیع سیاسی" و مبانی انقلابی آیت الله خمینی همواره توسط مسئولان و ادارات حکومتی، سازمان تبلیغات اسلامی و صدا و سیما تبلیغ میشد اما در عمل "مصلحت نظام" یا حفظ نظام، از "اوجب واجبات" بوده و هست. با این مفهوم حتی آیت الله خمینی، بنیانگزار ولایت فقیه و اولین رهبر حکومت اسلامی که در پافشاری بر آرمانهای انقلاب اسلامی معروف بود نیز در مواردی راه مصلحت را پیش گرفته. یکی از معروفترین این موارد قبول قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت و اعلام آتشبس با عراق بود، آتشبسی که آیت الله خمینی آنرا به نوشیدن "جام زهر" تشبیه کرد. مصلحت نظام در توافق برجام بین ایران و کشورهای ۱+۵ در سال ۲۰۱۵ نیز با عنوان "نرمش قهرمانانه" توسط آیت الله خامنهای تعریف شد.
تشیع سیاسی
تشیع سیاسی در ایران برای اولین بار در سال ۱۵۰۱ میلادی توسط شاه اسماعیل صفوی بنا نهاده شد. در آن زمان شاه اسماعیل، امپراتوری عثمانی سنی مذهب در همسایگی خود را خطری وجودی برای سلطنت خود احساس میکرد و تنها راه مقابله با آن را توسل به تشیع و ایجاد اختلاف ایدئولوژیک و مذهبی با همتای ترک خود دانست. بر همین اساس هویت شیعه ایرانی توسط حکومت صفوی و با استعانه از علمای شیعه جبل عامل که از لبنان به ایران فرا خوانده شدند تشکل شد و به لطف کمکهای حکومت صفوی علمای شیعه از جایگاه و منزلت ویژهای برخوردار شدند. در این عصر "طلایی" شیعه، تشیع کاملا بر حیات مذهبی، سیاسی، و اجتماعی ایران چیره شد و حوزهای علمیه و مؤسسات وابسته به آنها با استفاده از کمکهای حکومت و درآمد سرشار "خسم و زکات" رونق پیدا کردند. پس این دوره بود که روحانیت شیعه جایگاه و منزلت خاصی در لایههای مختلف جامعه بدست آوردند که بعدها با استفاده از نفوذ بدست آماده توانستند تودههای مردم را رهبری کنند و مهمترین جنبشهای سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران را به نام خود ثبت کنند.
اولین قیام مهم تاریخی به رهبری روحانیت شیعه فتوای آیت الله شیرازی در تحریم توتون و تنباکو یا "نهضت تنباکو" در سال ۱۸۹۰ است که بر علیه اعطای امتیاز انحصاری تجارت توتون و تنباکو در ایران به مدت ۵۰ سال به کمپانی تالبوت انگلیسی توسط ناصرالدین قاجار صادر شد.
یکی دیگر از مهمترین جنبشهای سیاسی تاریخ معاصر ایران جنبش مشروطه (۱۲۸۴-۱۲۸۸) است که توسط سید محمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی که در آن زمان از مراجع تقلید شیعه در ایران بودند رهبری شد، ضمن اینکه شیخ الاسلام محمدحسین نائینی مرجع تقلید شیعیان در نجف از آن پشتیبانی کرد.
در نهضت ملی شدن صنعت نفت در سال ۱۳۲۹ نیز سید ابوالقاسم کاشانی، سیاسی و مجتهد شیعه و نماینده مردم تهران در مجلس شورای ملی در سه دوره نقش مهمی را ایفا کرد و تایید او از ملی شدن صنعت نفت در ایران باعث حمایت علمای مهم شیعه در آن زمان و حمایت مردمی از آن گردید.
اما نقطه عطف نفوذ تشیع، انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ است که اوج سیطره و نفوذ روحانیت شیعه در حیات سیاسی و اجتماعی ایران را رقم زد. انقلابی که روحانیت شیعه را از نقش سنتی آگاهی سازی و بسیج جنبشهای مردمی به مقام رهبری و در نهایت آلترناتیو شاه تبدیل کرد و به دلیل همین نفوذ عمیق در بین تودههای جامعه، روحانیت به رهبری آیتالله خمینی توانستد تمام نیروها و احزاب انقلابی را از صحنه سیاسی ایران دور کنند و قدرت را با اقتدار کامل در دست بگیرند.
تشیع در سیاست خارجی ایران
بعد از تأسیس دولت-ملت در سال ۱۳۰۴ توسط رضا شاه در ایران، هویت ایرانی برپایه دو اصل بنا نهاده شد، زبان و فرهنگ فارسی به عنوان هویت تاریخی، و مذهب تشیع دوازده امامی جعفری به عنوان هویت دینی. تشیع که در ایران یک پیشینه دعوی، اجتماعی، و سیاسی داشت با استفاده از جایگاه علمای شیعه ایرانی در حوزههای علمیه عراق و ایران به اهرمی برای نفوذ سیاسی تبدیل شد. اوج این استفاده ابزاری و تبدیل شدن به قدرت نرم در سیاست خارجی بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به وضوح نمایان شد، انقلابی که روحانیت شیعه را به قدرت رساند و تشیع سیاسی و جهانبینی دولت اسلامی با مفهوم ولایت فقیه را به جهان عرضه و ایران را به مرکز تشیع در جهان تبدیل کرد. در این جهانبینی، وظایف و مسئولیتهای حاکم اسلامی به مرزهای جغرافیایی محدود نمیشود و یک بعد جهانشمولی دارد. در تئوری ولایت فقیه مفهوم مسئولیت در قبال مسلمین با رهبریت معنوی و سیاسی ولی فقیه است. جمهوری اسلامی ایران تنها نظامی است که در قانون اساسی آن مداخله در امور دیگر کشورها از وظایف وزارت خارجه با مفهوم کمک و یاری "مستضعفین" عنوان شده است.
قدرت نرم در سیاست خارجی ایران
منبع تصویر، Reuters
در سیاست خارجی، جمهوری اسلامی به پنج عامل مذهب تشیع، توان موشکی و پهپادی، نیروهای نیابتی، گفتمان انقلابی ضد اسرائیلی-آمریکایی، و صبر استراتژیک برای ثبیت قدرت خود استفاده میکند، اما مهمترین عامل در این بین، مذهب تشیع است. جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته تمام سعی خود را برای رهبری شیعیان جهان بکار برده است و در مواردی موفق شده است بخشی از شیعیان کشورهای عربی را که اغلب در اقلیت هستند، با خود به نوعی همراه سازد. پشتیبانی مادی و معنوی ایران از این گروهها باعث ظهور رهبرانی مذهبی و سیاسی در این جوامع گردید که با استفاده از کمکهای ایران توانستند گروههایی سیاسی و شبه نظامی را شکل داده و به یکی از طرفها قدرت در این کشورها تبدیل شوند. حزب الله لبنان، یکی از مهمترین نیروهای نیابتی ایران به حساب میرود که توانست در کشوری با هجده فرقه دینی و مذهبی و در بحبوحه جنگ داخلی و اشغال لبنان توسط اسرائیل در سال ۱۹۸۲ تأسیس شود. در واقع، مبارزه حزب الله علیه اسرائیل که در نهایت با خروج اسرائیل از جنوب لبنان خاتمه یافت "مشروعیت" وجود حزب الله و سلاحش را در عمل تضمین و آنرا به پرنفوذترین نیروی نظامی-سیاسی در لبنان تبدیل کرد. ایران سعی کرد که در دیگر کشورها نیز مدل حزب الله لبنان را تکرار کند، اما تاکنون هیچ یک از گروههای نیابتی دیگرایران نتوانستند به یک قدرت سیاسی-مذهبی مطلق به مانند حزب الله لبنان تبدیل شوند. در سوریه، شیعیان یکی از کوچکترین اقلیتها مذهبی هستند که نفوذ اجتماعی آنها بسیار محدود است و حتی سیاستهای نشر تشیع که پس از رو کار آمدن بشار اسد در سال ۲۰۰۰ توسط مراکز فرهنگی ایران با هزینههای بالا اجرا شد نتوانست جمعیت شیعیان سوریه را چندان افزایش دهد.
در بحرین، جمعیت وفاق ملی اسلامی، بزرگترین حزب سیاسی شیعه که توانست بود در سال ۲۰۱۰ و با رهبری روحانی شیعه- علی سلمان ۱۸ کرسی از مجموع ۸۰ کرسی پارلمان بحرین را به خود اختصاص دهد در نهایت و پس از حوادث موسوم به بهار عربی که بحرین را نیز در بر گرفته بود جمعی از رهبران این گروه به اتهام تلاش برای برندازی دولت و جاسوسی برای ایران و قطر دستگیر و روانه زندان شدند.
در یمن، گروه شیعه زیدی حوثی که سالیان سال بر علیه دولت مرکزی صنعا مسلحانه قیام میکردند توانستند در سال ۲۰۱۴ پایتخت این کشور را اشغال و دولت خود را تأسیس کنند، اما جامعه جهانی دولت آنها را به رسمیت نشناخت و از دولت عبدرب منصور هادی رئیس جمهور یمن که پس از اشغال پایتخت کابینهاش را به ریاض منتقل کرد حمایت کردند. گروه حوثی و علیرغم در کنترل قرار دادن صنعا و چند شهر دیگر یمن، همچنان درگیر جنگ داخلی با گروههای دیگر یمنی هستند و کمکهای ایران نتوانسته باعث تسلط کامل آنها بر یمن شود.
در عراق که شیعیان حدوداً ۶۵٪ مجموع جمعیت این کشور را تشکیل میدهند حضور ایران بسیار پررنگ است، اما بر اثر عواملی مانند حوزه علمیه نجف (که دارای تضادهای دیدگاهی از جمله ولایت فقیه با حوزه قم است)، تعدد مراجع شیعه، و همچنین بُعد هویتی و تاریخی عراق مسئله سلطه یک حزب یا گروه که بتواند مدل حزب الله لبنان در عراق را پیاده کند تقریبا غیرممکن است و تلاشهای ایران برای توحید گروهها و احزاب سیاسی شیعه در قالب یک ائتلاف و رهبری موحد همواره با شکست مواجهه شده است. درماههای اخیر شکاف عمیق سیاسی بین گروههای شیعه بیش از پیش هویدا شد، تلاش این گروهها برای نفوذ سیاسی بیشتر، اعتراضات گسترده مردمی ضد احزاب سیاسی حاکم و نفوذ ایران، و همچنین تعدد مرجعیت دینی ازعوامل اصلی این اختلافات است. این اختلافات در حشد شعبی که قرار بود بنا به گفته فالح الفیاض، رئیس هیئت حشد شعبی به مدلی مانند سپاه پاسداران در عراق شود نیز سرایت کرد و حشد را به نوعی در عمل به سه قسمت با سه مرجعیت دینی تقسیم کرد. "حشد عتبات"، با مرجعیت علی سیستانی و همگام با سیاستها دولت و تحت امر فرمانده کل قوای عراق، "حشد ولایی"، پیرو و مقلد آقای خامنهای، و "سرایا السلام"، تابع و پیرو مقتدی صدر.
منبع تصویر، Getty Images
آینده تشیع سیاسی
استفاده ابزاری از تشیع در سیاست خارجی ایران صفبندی فرقهای در منطقه خاورمیانه را بهشدت افزایش داد. این تقسمبندی فرقهای در جوامعی متکثر با تنوع فرهنگی، قومی، و دینی باعث تضعیف مهفوم وطندوستی و ارتباط سنتی فرد با جامعه به عنوان یک واحد اجتماعی مشترک گردید. این فضای بیاعتمادی و ترس از دیگران در جامعه، اقلیتها را به دفاع از ارزشها و هویت و اکثریت را به تلاش برای حفظ جایگاه و برتری خود وادار کرد.
هرچند جمهوری اسلامی توانست که یک نیروی نیابتی سیاسی-نظامی را در چند کشور خاورمیانه تأسیس کند، اما این استراتژی دراین مدت نیز با واکنش منفی برخی از گروههای مختلف مردمی در عراق، یمن، و لبنان مواجه شد و این جنبشها در عراق و لبنان خواستار پایان "دخالتهای" ایران در این دو کشور شدند. در عراق، معترضان پرچم ایران و در چندین نوبت کنسولگریهای این کشور در بصره، کربلا، و ناصریه را به آتش کشاندند. علاوه بر آن، تمرکز ایران بر نیروهای نیابتی خارج از مرزهایش و هزینههای سیاسی، مالی، و اقتصادی این دخالتها باعث ظهور نسلی جدید با تفکرات ضد شیعی و برنداز در ایران گردید. این نسل جوان، در اعتراضات مردمی در شهرهای مختلف ایران در سالهای اخیر بارها برضد سیاستهای منطقهای ایران شعار "نه غزه نه لبنان" سر دادند. این شعار با واکنش شدید رهبر ایران مواجه شد که در این باره گفت: "فریب خوردهگانی که شعار نه غزه نه لبنان سردادند، جان، راحتی، و منافع خود را فدای این کشور نکردند، بلکه این سلیمانیها بودند که از ایران دفاع کردند".
سران جمهوری اسلامی بارها برای توجیه حضور منطقهای خود مسئله عمق راهبردی را به عنوان اهرم حفظ امنیت ملی مطرح کردند، حال آنکه این حضور منطقهای از یک سو باعث تشدید تحریمهای اقتصادی، انزوای منطقهای و بین المللی و همچنین نارضایتی عمومی علیه سیاستهای کلان دولت شده. این نارضایتی عمومی علیه سیاستهای خارجی در کشورهایی که همپیمانان ایران در آنجا قدرت را در دست دارند نیز به وضوح آشکار است. سوءمدیریت اقتصادی، فقر، و فساد گسترده مسئولان سیاسی در عراق و لبنان باعث شده که مردم این دو کشور دخالتهای ایران و حمایتش از این دولتها را مسئول این عقبماندگی بداند. لبنان، که زمانی از با اسم "عروس خاورمیانه" نام برده میشد و مرکزفرهنگ و ادب و بزرگترین مرکز چاپ کتاب در جهان عرب محسوب میشد بدترین بحران سیاسی و اقتصادی تاریخ خود را تجربه میکند. در عراق نیز که انتظار میرفت با توجه به وجود منابع عظیم نفت و گاز، زمینهای حاصلخیز، و همچنین نیروی کار جوان که میتوانست بعد از ۱۸ سال به کشوری در حال توسعه تبدیل شود، اما جنگ فرقهای در سال ۲۰۰۶، اشغال استانهای غربی عراق توسط داعش در سال ۲۰۱۴، سوء مدیریت و فساد گسترده مسئولان به کشوری رانتی تبدیل شد که تنها محصول صادراتیش نفت خام است. در واقع، اقتصاد محور اصلی مخالفتهای مردم در ایران، لبنان، و عراق علیه سیاستهای منطقهای ایران است. در ایران، شکاف بوجود آمده بین مردم و نظام به حدی است که ترمیم این بیاعتمادی عمومی به این سیستم که تمایلی به اصلاح ندارد بسیار دشوار است و نیاز به یک تغییر بنیادی دارد. در منطقه نیز همپیمانان ایران به دلیل سوء مدیریت اقتصادی و فساد گسترده دیگر مانند سابق قادر به بسیج مردم تحت لوای تشیع نیستند و اعترضات مردمی عراق برعلیه احزاب شیعه عراقی و دخالتهای ایران عمدتاً در مناطق شیعه نشینى برگزار شد که انتظار می رفت مرکز ثقل نفوذ ایران باشد.
- ایران و سیاست شیعی در منطقه؛ بحران در راه است
- آیا اولویت ایران در منطقه 'حمایت از شیعه' است؟
- 'نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه از عربستان بیشتر است'
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: ریشههای تاریخی تشیع در سیاست خارجی ایران
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران