پلن B بایدن چیست؟/ خطر جنگ از ابتدای مناقشه هسته ای بیشتر است
گروه بین الملل ـ شب گذشته کلاب هاوس خبرآنلاین، با "موضوع مذاکرات هسته ای، از ابتدا تا امروز سایه جنگ چگونه کنار رفت؟" برگزار شد و کارشناسان سیاست خارجی و فعالین رسانه ای از جمله: مهرداد پشنگ پور،حسن بهشتی پور، قاسم محبعلی، هادی اعلمی فریمان، کوروش احمدی، مجید مرادی، علیرضا سلطانی، حسام واعظ زاده، محمدعلی جنت خواه، منصوره کرمی و فرشته قاضی به بیان نقطه نظرات خود در این باره پرداختند.
در آغاز بحث حسن لاسجردی عضو شورای سردبیری خبرآنلاین گفت: در بحث پیش رو از بین رفتن سایه جنگ با مذاکرات هسته ای بررسی خواهد شد و به این پرسش پاسخ داده می شود که آیا با توجه به اظهارات مقام های ایران چنین امری مسبوق به سابقه بوده است یا خیر. موضوعی که اخیرا در توئیت آقای حسن روحانی رئیس جمهور در سالگرد تاسیس شورای امنیت ملی ایران نیز مطرح شد. با توجه به موقعیت ایران در شورای امنیت و قرار گرفتن در ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد به نظر می رسید طبق واقعیات همواره سایه تهدید و جنگ بر سر ایران بوده است. از همین رو بحث جنگ به مذاکرات هسته ای گره خورده است به این دلیل که ارتباط مستقیم با صلح و ثبات بین المللی دارد و قدرت های بزرگ خود را به عنوان حافظ صلح می دانند خود را در پرونده هسته ای ایران سهیم دانستند و تلاش بر این داشتند که از موضع تهدید با ایران برخورد کنند. بنابراین بحث این نشست بر این محور خواهد بود که آیا سایه جنگ بر کشور وجود داشت و یا خیر. و اینکه دلایل و عوامل آن چه چیزهایی بودند. ضمن اینکه اگر سایه جنگی هم وجود داشته به این نکته بپردازیم که این روند چگونه مدیریت شده است و ایران به چه شکلی از سایه جنگ خارج شد.
برجام مشروعیت جنگ را گرفت
پشنگ پور در پاسخ به سوال طرح شده گفت: سایه جنگ بر سر ایران را باید یک واقعیت دانست اما با درایت رهبری و تیم مذاکره کننده این خطر از سر ایران رفع شد. حتی آقای روحانی به نقل از مکرون رئیس جمهوری فرانسه نیز اعلام کردند که غربی ها به توافقی برای حمله به ایران رسیده بودند. اینطور نیست که بپنداریم هیچگاه سایه جنگ بر کشور نخواهد بود و کشورها با ما کاری نخواهند داشت. علاوه بر توان نظامی ایران طرف مقابل نیز توان خود را می سنجد. در شورای امنیت گام بزرگی برای جنگ علیه ایران آغاز شده بود در این راستا تصویب برجام نه تنها سایه جنگ را دور کرد بلکه از جنگ نیز مشروعیت زدایی کرد. هم اکنون نیز هر جنگی علیه ایران نامشروع و بر خلاف موازین بین المللی است لذا ضروری است که ایران بدون اتلاف وقت و بازگشت به مذاکرات مانع از شکل گیری فضاهای گذشته علیه کشور شود.
ایران از خطاهای گذشته درس بگیرد
سپس بهشتی پور در ادامه بحث گفت: اگر به یاد داشته باشید نزدیک به دو دهه گذشته نماینده منافقین در نیویورک کنفرانس مطبوعاتی تشکیل داد و بنابر ادعاها اطلاعاتی که اسرائیلی ها در اختیارش قرار دادند در آنجا مطرح شد که مربوط به تاسیسات نطنز و اراک بود. پس از این ماجرا بود که فضاسازی هایی شکل گرفت و مطرح شد که ایران به طور مخفیانه در حال فعالیت هایی است که نقض پیمان ان پی تی محسوب می شود. در حالی که واقعیت اینگونه نبود اما اهمیت ماجرا آنجا بود که حدود یک سال از ماجرای ۱۱ سپتامبر گذشته بود و تأثیرات آن بر امنیت ملی ایران حس می شد. به خصوص آنکه آمریکا در آن برهه به افغانستان لشگرکشی کرده بود. بنابراین می توانست فضایی شکل بگیرد که افکار عمومی دنیا نیز علیه ایران شود. حدود یکسال به طول انجامید که البرادعی به ایران آمد و از تاسیساتی که کلی درباره آن تبلیغات منفی شده بود بازدید کرد. پیمان ان پی تی به ایران اجازه می داد که ایران فعالیت های هسته ای را انجام بدهد اما شش ماه از قبل از آغاز آن باید ترتیبات را به اطلاع آژانس برساند. نظنز و اراک در آن برهه اصلا افتتاح نشده بودند که ایران بخواهد موردی را مخفی کند. بنابراین بهانه ای برای فشار علیه ایران وجود نداشت. ایران در آن زمان سانتریفیوژی که تحویل گرفته بود آلوده به اورانیوم غنی شده به میزان ۹۰ درصد بود. ۶ سال طول کشید تا ثابت شود منشا این اورانیوم خارجی بوده است و اساسا ایران در آنجا غنی سازی نکرده است. چرا مهم بود؟ به این دلیل که ایران باید آژانس را مطلع می ساخت. و چون به اطلاع آژانس نرسانده بود تخلف آشکار محسوب می شود. بنابراین وجود این اورانیوم بهانه ای شد که خطا تبدیل به تخلف شود و جریان سازی شکل بگیرد. برای ایران بسیار مهم است که بار دیگر این خطا را تکرار نکند.
پس از این ماجرا شاهد ورود تروئیکای اروپایی به مساله بودیم که برای مذاکره با ایران اعلام آمادگی کردند. پس از آن یک امیدواری به وجود آمد که اروپایی ها بتوانند مساله را حل و فصل کنند. اما متاسفانه سو تفاهم برطرف نشد و در سال ۱۳۸۲ شورای حکام علیه ایران قطعنامه صادر کرد و برگ به برگ قطعنامه ها پرونده سازی علیه ایران بود. اما در آن برهه افرادی در کشور بودند که به این قطعنامه ها اهمیت نمی دادند و آن را کاغذپاره می دانستند. فرض را بر این بگیریم که سایه جنگ بر کشور نباشد اما همین قدر که کشوری در صحنه بین الملل تهدیدکننده صلح و امنیت باشد برای آن از لحاظ سیاسی، اقتصادی و سرمایه گذاری بسیار مضر خواهد بود.
موضوع برنامه هسته ای ایران و امنیت اسرائیل دو مساله تفکیک ناپذیر هستند
قاسم محبعلی در ادامه با اشاره به اینکه آژانس ایران را به برنامه هسته ای ایران پنهان مطرح می کرد گفت که برای حل این مساله اروپایی ها وارد موضوع شدند و تلاش کردند تا آن را حل کنند و در ادامه توافق سعدآباد شکل گرفت. اما در پایان دولت آقای خاتمی تصمیم به غنی سازی مجدد می گیرد که بحران از این مرحله آغاز می شود. در این بین اروپایی ها تلاش کردند بسته مشوقی را به ایران ارائه کنند که طرف های ایرانی آن را نادیده گرفتند. در پایان دوره اول بوش وزیران خارجه شش کشور نامه ای به وزیرخارجه وقت ایران یعنی آقای متکی نوشتند که این نامه از جهاتی حائز اهمیت است. در دو صفحه این نامه مشوق هایی نیز پیشنهاد شده بود که این بار بسیار قوی تر از قبل بود. به این نامه پاسخ درخوری داده نشد اما این نامه اتمام حجت شش قدرت با ایران بود. در ادامه نیز شاهد قطعنامه های شورای امنیت علیه ایران بودیم که اگر به توصیه ها در آن زمان توجه نشد. اروپایی ها نیز اعلام کردند که در صورت ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت حصول توافق بسیار سخت خواهد شد و در این قسمت این آمریکا خواهد بود که تصمیم خواهد گرفت و اروپا دیگر طرف اصلی نخواهد بود.
نکته مهمی را باید عنوان کنم و آن این است که موضوع برنامه هسته ای ایران و امنیت اسرائیل دو مساله کاملا به هم پیوسته به شمار می روند و تفکیک ناپذیر هستند. موضوعاتی که در شورای امنیت نیز بر سر آن اجماع وجود دارد.
احتمال جنگ تمام عیار بین تهران و واشنگتن وجود داشت
در ادامه بحث کوروش احمدی گفت: در سال ۱۹۸۷ میلادی درگیری گسترده ای با آمریکا داشتیم که ۶ کشتی جنگی را از دست دادیم و تعدادی از ملوانان عزیزمان به شهادت رسیدند که بزرگترین درگیری آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به شمار می رفت. اگرچه این درگیری ادامه دار نبود اما این احتمال وجود داشت که از کنترل خارج شود. اما در رابطه با بحث اصلی باید عنوان کنم که در موضوع هسته ای ایران در دوران اقای احمدی نژاد ایران پلمپ ها را باز کرد و تصمیم به غنی سازی گرفت چرا که مشوق های اروپایی ها قابل توجه نبود و در حد لفاظی بود. اما پس از ارسال پرونده ایران به شورای امنیت شاهد دوره بودیم که جورج بوش در آمریکا رئیس جمهور بود که قطعنامه ها همگی ذیل فصل هفت منشور ملل متحد بود و در قطعنامه ۱۶۹۶ ایران به صراحت به تحریم تهدید شد و در قطعنامه های بعدی نیز تحریم هایی اعمال شد. اما در دوران اوباما شرایط به کلی تغییر کرد و پیش شرط غنی سازی به منظور مذاکرات لغو و همچنین سایه جنگ کمرنگ تر شد.
خطر جنگ از ابتدای مناقشه هسته ای بیشتر است
در ادامه بحث اعلمی فریمان با اشاره به اینکه پس از حادثه ۱۱ سپتامبر همیشه احتمال وقوع جنگ مورد منازعه و مناقشه بوده گفت: شرایط تا پیش از تصویب برجام به گونه ای بوده که فضاسازی ها علیه ایران شکل و سایه جنگ علیه کشور وجود داشته است. توصیه بنده این است که شورای عالی امنیت ملی لازم است بعد سالها گوشه ای سوابق و مستندات را منتشر کند. البته موارد خیلی حساس و محرمانه نیاز به انتشار ندارد اما دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی می تواند برخی از موارد قابل انتشار را منتشر کند. هیچ اشکالی ندارد چرا که سیستم محرمانه زدایی در برخی از سازمان های اطلاعاتی باب است. انتشار چنین مسائلی برای بررسی حل زوایای مورد مناقشه ضروری است. اما در پاسخ به موضوع اصلی بحث باید عنوان کنم که در حال حاضر نیز سایه جنگ در منطقه بسیار سنگینی می کند و هر لحظه امکان آن وجود دارد. دولت بایدن بر آن است تا مساله هسته ای ایران را از راه دیپلماسی حل کند اما گریزهایی نیز مشاهده می شود، برای مثال رابرت مالی در روزهای اخیر اعلام کرده که اگر ایران تعلل کند آمریکا برنامه های آتی را خواهد داشت. ضمن اینکه لابی های اسرائیلی و جمهوری خواهان در آمریکا بحث هایی را در خصوص پلن B مطرح می کنند. ما هنوز اطلاع خاصی از این طرح نداریم آنها یک تئوری را با عنوان مرگ با هزار چاقو مطرح می کنند که احتمالا اقدامات مکرر نظامی کوچک و مکرر است. در صورت تعلل ایران نیز ادبیات جنگ علیه ایران روز به روز تهاجمی تر خواهد شد. مقاله ای در واشنگتن پست دیدم که با عنوان اینکه توافق هسته ای مرده است و پلن B بایدن کجاست؟! می بینیم که رسانه ها ایران را به وقت خریدن تعلل متهم می کنند. معتقدم که تصادم در برهه کنونی نزدیک است. البته آمریکا با توجه به جنگ های ناموفق احتمال دارد که به جنگ های نیابتی و از جانب اسرائیل روی آوردند.
هزینه شعارهایی را می دهیم که به دنبال تحقق آن نیستم
مجید مرادی در ادامه گفت: ایران هیچگاه به دنبال نابودی اسرائیل و دستیابی به سلاح هسته ای نبوده است اما متاسفانه هزینه آن را متحمل شده است. وی در ادامه با اشاره به تحولات منطقه و سیاست های حزب الله اظهار داشت که این گروه هیچ گاه خطر غیرقابل پیش بینی برای اسرائیل نبوده است و نباید هزینه شعارهایی را بدهیم که دنبال تحققش نیستیم. حتی رهبر حزب الله در بسیاری از موارد از اسرائیل بابت جدی بودن در مذاکرات تشکر کرده است. تصوراتی که در داخل ایران مطرح می شود منطبق بر واقعیات نیست.
در ادامه حسن لاسجردی با انتقاد از این مواضع گفت: مخلوط کردن برخی از موضوعات درست نیست. حزب الله مواضع منطقی دارد اما هیچگاه دست از مبارزه با اسرائیل برنداشته است و در جنوب لبنان ایستاده تا جلوی اسرائیل را بگیرد. با بررسی موارد می بینیم که سطح منازعات در خصوص فلسطین و لبنان در کیفیت و کمیت متفاوت شده است. معتقدم که اسرائیل روی حرف حزب الله حساب ویژه ای می کند چرا که حزب الله به تمام وعده های خود عمل خواهد کرد. اینکه بگوییم اسرائیل اهل جنگ با اسرائیل نیست اشتباه است.
جنگ کم هزینه غرب علیه ایران بدون شلیک حتی یک تیر
در ادامه بحث محمد مهاجری گفت: یادمان نمی رود که در سالهای ۸۶ و یا ۸۷ و یا قبل تر بحث های مربوط به صدور قطعنامه علیه ایران شدت داشت اما مردم کمتر متوجه می شدند که قطعنامه ای علیه ایران صادر می شود. به این دلیل که در زمانی که جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی بود روشی را اتخاذ کرده بود که نمی خواهم بگویم رسانه را تهدید بلکه تحدید می کردند. بنا بر این بود که اطلاعات مربوط به قطعنامه ها منتشر نشود چرا که بر خلاف امنیت ملی محسوب می شود. خبر صدور قطعنامه ها از رسانه های خارجی از جمل بی بی سی مطرح می شد اما در داخل انواع روزنامه ها با سلایق متفاوت خبری از آن منتشر نمی کردند. این بدان معناست که از زمان صدور قطعنامه های زنجیره ای علیه ایران جنگ آغاز شده بود حالا می خواهد از نوع نظامی، اقتصادی، سرد و انواع دیگر باشد. با این جنگ سرد آنها موفق شدند تا فضا را علیه ایران در اختیار بگیرند و بقیه طرف ها را با خود همراه کنند. با تحریم های اقتصادی شدید علیه ایران نیازی به جنگ نظامی نبود. جنگ نظامی به منظور از بین بردن امکانات در زمین حریف صورت می گیرد تا زیرساخت ها از بین برود اما با یک کار بسیار کم هزینه و بدون شلیک یک تیر به اهداف خود رسیدند و نیازی نبود لشگرکشی انجام دهند. همچنین با تصویب برجام آتش جنگ داخلی بر سر این توافق شکل گرفت و جنگ موافقان برجام و مخالفان آن همچنان ادامه دارد.
هزینه و فایده مذاکرات هسته ای
آقامیری در ادامه بحث گفت: ما از ریز یک سری از مسائل آگاه نیستیم و آگاه هم نمی شویم. جزییات خاصی هست که نه در تخصص ماست و نه دغدغه کسانی است که مثل من زندگی می کنند. اما هزینه اش را بیشتر ما پرداخت می کنیم. که اینجا زندگی می کنیم و یک شهروندیم. تورم و فشار اقتصادی و... را همین بخش از جامعه متحملش می شوند. وگرنه مسئولینی که مذاکرات را انجام می دهند و ... امکاناتی دارند که ما خوابش را نمی بینیم. بالاخره یک طایفه ای که مسئولین هستند اما تعداد زیادی هم نیستند، هزینه ای که به این قشر تحمیل کرده اند، از نظر خودشان منطقی می آید؟ چون ما که دنبال سلاح اتمی نیستیم و فتوا هم داریم. برای استفاده صلح آمیز، هزینه ای که می دهیم در برابر فایده ای که وعده اش را میدهیم، سود و فایده ای دارد؟
با عقلانیت توانستیم شورای امنیت را شکست دهیم
امیر پسندی پور توضیح داد: آن دسته از عزیزانی که گزاره رفع سایه جنگ از سر کشور را انکار می کنند یا جاهلند یا متجاهر به جهل. یک کشور وقتی ذیل منشور قرار بگیرد، خطر برای او وجود دارد. اما آنچه باعث رفع این خطر شد، برآمدن دولتی بود که دیپلماسی را می فهمید. که توانست با بده بستان سیاسی دنیا را متقاعد کرد که ما به دنبال جنگ و به مخاطره انداختن صلح جهانی نیستیم. از بد حادثه یک دولت از آن خارج شده اما سایرین مانده اند. ما با عقلانیت توانستیم شورای امنیت را شکست دهیم. اما امروز ما میز مذاکره را ترک کرده ایم. قهر با میز مذاکره ما را به همان جایی بر می گرداند که در آن قرار داشتیم. دستگاه دیپلماسی خلق شده تا مذاکره کند. ترک مذاکره بهانه را به دنیا می دهد تا یک دولت نهادگرا که در اجماع ساز که قوی تر از دولت ترامپ می تواند علیه ایران اجماع سازی کند، دست به چنین کاری بزند. من امیدوارم که ایران به میز مذاکره برگردد. ساختن تابو از مذاکره یکی از پلیدترین کارهایی است که دارد انجام می گیرد. تا به کی ما باید گروگان این تابو سازی ها شویم؟
نظام بین الملل نظام قدرت است و نه اخلاق
واعظ زاده گفت: در سال های نو و دو و نود و سه یک بحثی در رسانه ها و بین سیاستمداران بود که می گفت ایا برجام می خواهد سایه جنگ را دور کند یا این یک توهم است. من که سی سال عمر خودم را در تحصیل در مباحث سیاست بین المللی گذراندم مقاله ای نوشتم و معتقد بودم که مذاکرات هسته ای ایران که سایه جنگ را دور کرد، به دلایل متعدد باید گفت که جنگ ادامه سیاست است. اگر کشورها نتوانند با دیپلماسی مسائل را ختم به خیر کنند آن تبدیل به جنگ می شود. ما از ابتدای انقلاب نظام بین الملل را به رسمیت نشناخته ایم. برای یک عده ای ایران کشوری است که می خواهد جهان را تغییر دهد. نظام بین الملل نظام قدرت است و نه اخلاق. هر کسی قدرت بیشتری داشته باشد سهم بیشتری دارد. من گمان می کنم ایران هنوز به این مرحله نرسیه که نظام بین المللی را به رسمیت بشناسد. عدم شناخت ما به قدرت باعث می شود که ما تفسیر خود بزرگ بینانه ای داشته باشیم.
قدرت به معنای این است که ما چه سلاح هایی هستیم. یعنی چه قدرت نظامی ای داریم؟ ایا اینکه محبوبیت میان مردمی داریم؟ حزب گرایی وجود دارد؟ یا قدرت اقتصادی دست یک کشور است؟ اگر کشوری همه این مولفه ها را داشته باشد، دست بالا را در نظام بین الملل دارد.من متاسفم که مقامات به دنبال این نیستند که وضعیت فعلی را عوض کنند. سایه جنگ همچنان بر سر ایران هست و مسوولین باید تلاش کنند که واقعیت جامعه بین الملل را ببینند.
نمی توانیم از موضع برابر با آمریکا و چین مذاکره کنیم
جنت خواه گفت: اگر برنامه ما صلح آمیز است باید با دستاورد بخواند. پس چرا ما نگرانیم و محدود می کنیم. چرا نگران دزدیده شدن اسنادمان توسط اسراییلی ها هستیم. ایران در یک دوراهی مستقیم قرار دارد. یا باید قید برنامه هسته ای را بزند و در منطقه هم نرمش جدی نشان دهد یا پرونده هسته ای را به سمت بازدارندگی ببرد که امکان پذیر نیست چون حتی روسیه و چین هم موافق نخواهند بود. چون این مشکلی هماهنگی است، آمریکا از نظر زمانی خیلی ماجرا را سفت و سخت نگرفته. الان نقطه ای است که خیلی واضح است و به زودی تکلیف روشن خواهد شد. ما کشوری با اقتصاد یک پنجاهم امریکا و چین هستیم و نمی توانیم از موضع برابر با آنها مذاکره کنیم.
نظم جدید در خاورمیانه در حال شکل گیری است
نامور حقیقی توضیح داد: چند نکته را باید مشخص کنیم. این نوع پرونده ها که خلع سلاح نامیده اند در همه کشورها با چالش رو به رو بوده. سوریه و عراق و... هم کشورهایی بوده اند که به حمله نظامی و بمباران ختم شده و لیبی هم که مورد حمله قرار گرفت.
یک مقاله ای سفیر قبلی امریکا در سرزمین های اشغالی نوشته که نظم خاورمیانه را توضیح می دهد و می گوید که کسینجر بعد از ۱۹۷۳ چگونه نظم نوینی ایجاد کرد که سی سال دوام داشت و توصیه کرده که بایدن هم همین کار را کند. دو فاکتور این نظم دارد.یک اینکه یک توازنی میان نیروهای موتلف با امریکا وجود داشته باشد. یعنی نزدیکی کشورهای عربی با خودشان و با اسراییل رخ دهد. دوم اینکه بازیگرانی که این نظم را به چالش می کشند باید مورد گفتگو قرار بگیرند تا ترغیب شوند که به حالت عادی برگردند. یعنی نباید بایدن جاه طلبی بوش را داشته باشد و نه بی تفاوتی که در مورد افغانستان اتفاق افتاد را داشته باشد.
حرف اساسی این است که آن نظم جدید در خاورمیانه در حال شکل گیری است. کاهش وابستگی امریکا به منطقه و تحولات در رقابت با چین اتفاق افتاده. اینها مکان بزرگی برای بازی ما هم ایجاد می کند. متاسفانه ما در موقعیت های جدید به همان روندهای سابق ادامه مید هیم و فکر می کنیم که آنها می توانند امروز هم به ما جواب بدهند. امریکا اگر بخواهد نظم جدیدی شکل دهد، اماده توافق با ایران است. اما مسایلی وجود دارد. اول مساله هسته ای که اگر دولت اوباما نبود، در دوهزار و سیزده احتمال حمله نتانیاهو زیاد بود. اما مساله حمله مستقیم را فراموش کنید . اما حملات غیر مستقیم هم می تواند اختلال ایجاد کند، هم زمینه اش هست و هم اسان تر است.
نکته دوم اینکه در بلوک قدرت ایران، شما از صحبت مسوولین که نگاه می کنید، مشخص نیست که چه می خواهند. این سردرگمی وجود دارد. سوالی که هست اینکه ایران تا کجا می خواهد این روند غنی سازی را ادامه دهد. چه اتفاقی بیفتد می خواهیم متوقف کنیم هزینه هایی که می دهیم؟
حسن لاسجردی در ادامه بحث گفت: در رابطه با سایه جنگ نظر دوگانه ای هست. برخی معتقدند همین حالا هم وجود دارد و برخی معتقدند که این موضوع یک اهرم است. من با نظر اول موافق ترم. عملکرد ایران در فضای مواجهه با واحدهای سیاسی مختلف و هم تاکید بر اصول اساسی ، نشان می دهد که کشورمان یک قابلیت هایی دارد که هزینه هایی برای خود و دیگران به وجود می آورد. در حوزه فناوری هسته ای سفره هسته ای بزرگ خواهد شد و در مساله امنیت ایران همیشه به دنبال امنیت در منطقه بوده است.
حتی اگر سایه جنگ اهرم هم باشد به هدف کنترل ایران بوده . هرچند که سایه جنگ چیزی واقعی است و آنها مایل بوده اند تا از قدرت نظامی علیه ما استفاده کنند. اما موانعی وجود داشته که من به دو مورد آن اشاره می کنم. یکی عواقب و هزینه هایی است که چنین اقدامی ایجاد می کند. امروزه مسائل فیزیکی در جنگ از اهمیت کم تری برخوردار است. کشورهای بزرگ به این نتیجه رسیده اند که می توانند از ابزارهای دیگری چون تحریم استفاده کنند. هم اکنون هم تحریم به عنوان ابزار و اهرم فشار بر روی واحد های سیاسی استفاده می شود.
معیشت مردم ما گروگان سیاست خارجی و سیاست خارجی گروگان مساله هسته ای است
محبعلی در بخش جمع بندی بیان کرد: اگر بحث تکنولوژی باشد توجیحی ندارد که ایران این همه هزینه پرداخت کند. همانطور که اشاره کردم در سال ۱۳۴۳ هم بحثی خارج از دو موضوع مطرح شده بود و شاید بیش از صد کشور از مسائل پزشکی و کشاورزی استفاده می کنند و شامل تحریم نیستند. پس بحث این ها نیست که ایران اگر انرژی هسته ای نداشته باشد، شامل تحریم نمی شود. بحث این است که ایران از نظر قدرت های غربی متهم است که هدفش از انحراف از برنامه های هسته ای است. تا وقتی این سوتفاهم وجود دارد، نمی شود شرایط را عادی فرض کرد.
در مورد بحث جنگ، در دستورالعمل های امریکایی چند مورد است که به معنای رفتن به سمت جنگ به حساب می آید و یکی از آنها این است که کشوری که متخاصم به حساب می آید، بخواهد به سمت انرژی هسته ای برود. مورد دیگر اینکه متحدین امریکا مورد حمله نظامی قرار بگیرند که نمونه اش را در مورد کویت و عراق داشته ایم. سلامت و معیشت مردم ما گروگان سیاست خارجی و سیاست خارجی گروگان مساله هسته ای است. با حل و فصل مناقشه هسته ای و خاورمیانه ای این وضعیت می تواند بهبود بیاید.
اهمیت مدیریت تنش با آمریکا
قاضی گفت: آنچه بسیار مهم است این است که در شرایط جدید چقدر امکان پیشبرد نوعی معامله با طرف امریکایی برای ایران وجود دارد. در رابطه با ایالات متحده مدیریت تنش از اهمیت زیادی برخوردار است و اگر این اتفاق نیافتاد، به جایی نمی رسیم. اینکه چقدر مجوز داشته باشند که با طرف امریکایی به گفتگو بنشینند و با آنها جلو بروند بسیار مهم است. اما در کلیتش شاهد بوده ایم که کلیت موافق برجام بوده. اما این یک نوع رقابت سیاسی در داخل ایران بوده است.
اولین گامی که از تیم جدید می بینیم ماجرای بروکسل است. آنها گفته اند که پیش زمینه ای برای گفتگوهاست و شش دور مذاکره در وین را کنار گذاشته اند و عملا می خواهند از نقطه صفر شروع کنند. انکار رقابت های داخلی را به خارجی بسط داده اند.
مانورها به ضرر ایران خواهد بود
مرادی تاکید کرد: راجع به اینکه حزب الله دشمن اسراییل است که شکی نیست. با این حال نوعی ارامش در مرزهای جنوبی لبنان وجود دارد. توضیحی هم بدهم اینکه ایران وانمود می کند که مستغنی از برجام است و عجله ای ندارد و زمانش فرقی نمی کند. من نمی دانم هدف از این کار ها چیست. اما نظر من این است که این مانورها به ضرر ایران تمام خواهد شد.
اهمیت مذاکره مستقیم با آمریکا
اعلمی فریمان نیز گفت: سه پیشنهاد در این زمینه دارم. اولین نکته اینکه گفتگوها از زمان توقف ادامه یابد. طبق اظهارات نمایندگان حاضر در مذاکرات این گفتگوها 90درصد پیشرفت داشته و ضروری است که از همین مرحله تداوم یابد. پیشنهاد دوم این است که مذاکرات همه جانبه در همه زمینه ها باید با ایالات متحده شروع شود و گفتگوها به صورت مستقیم با این کشور صورت گیرد.
مساله سوم را با یک مثال عنوان می کنم: پیشرفت 90درصدی مذاکرات همانند ساختمانی است که 90درصد آن ساخته شده است و برای 10درصد ساخت از آن کل معمار و تیم را عوض نمی کنند. بنابراین معتقدم که تیم آقای ظریف و عراقچی باید این روند را به پیش ببرند.
دولت برنامه مشخصی برای مذاکرات ندارد
ترکانی گفت: ما امیدوار بودیم که بعد از سه ماه و نیم تنفس در مذاکرات هسته ای که به خاطر تغییر دولت انجام گرفت، الان که درهای مذاکرات قرار است باز شود، اخبار امیدوار کننده ای در مورد برنامه های دولت در مورد شرایط اقتصادی بشنویم. اما این اتفاق نیفتاد و پالس های مثبتی هم ایجاد نشد. یکی از مهم ترین هزینه ها اینکه قیمت نفت به هشتاد و دو دلار رسیده اما جای بشکه های نفت ایران خالی است. این شرایط نمی تواند پایدار باشد. االان وضعیت خوبی است که ایران وارد بازار شود و نفتش را بفروشد. ولی ما این فرصت را از دست می دهیم.
الان که درهای پستو خانه مذاکرات و بحث هسته ای و برجام درحال باز شدن است اخبار امیدوار کننده شاهد نیستیم. به هر حال مشخص است که دولت برنامه مشخصی برای مذاکرات هسته ای ندارد و ما شاهد سردرگمی در مجموعه حاکمیت هستیم. بر اساس شنیده ها من کسانی درگیر مذاکرات هسته ای هستند که از مخالفین جدی برجام بوده اند و برنامه هایی که در حال ارائه به نهاد های تصمیم گیر است، کار به افراد و گروه هایی واگذار شده که رویکرد مثبتی به برجام نداشته اند.
اهمیت توجه به نظر مردم در سیاست خارجی
آقامیری در جمع بندی صحبت های خود گفت: این دست دست کردن مسوولین برای اینکه سراغ مذاکره بروند و اینکه دارند زمان می خرند و وقت کشی می کنند، از آنجایی که با مردم حرف نمی زنند ما اخرین نفری هستیم که می فهمیم چه اتفاقی می افتد.
تحریم در این چند ساله زندگی های بسیاری را نابود کرده است. این زمانی که داریم از دست می دهیم و تعلل می کنیم، باعث از دست دادن جان و کار آدم های می شود. زندگی ادم ها و تلاششان از دست می رود. دو سال دیگر حالا اگر بروید توافق کنید چه سودی برای مردمی دارد که چیزهای زیادی را از دست داده اند؟ من هنوز امیدوارم که مسوولین به عاقبت فکر کنند و نذارند که ته مانده امید مردم تمام شود.
آینده مبهم مذاکرات
واعظ زاده گفت: من هرچه تلاش می کنم که دیدگاه خوشبینانه ای درباره بازگشت ایران به مذاکرات داشته باشم، به سختی می توانم خود را متقاعد کنم که ایران در این روزهایی که می خواهد به بروکسل برود به برجام برگردد یا طرحی داشته باشد که طرف مقابل متقاعد شوند یا با ایران به نوعی کنار بیایند. از زمان تشکیل ولت سیزدهم مدیریت بحران دچار اختلا شده. سیگنال ها در راس نظام و دولت و اتاق های فکر، ایران دچار سردرگمی است که من متوجه نمی شوم به کجا منتهی خواهد شد. اگر ایران طرحی هم داشته باشد بعید است که امریکا با آن مخالفت کند. واشنگتن می خواهد ایران به طور تمام و کمال به برجام باز گردد.
ایران خودش را از گفتگوی مستقیم کنار می کشد. در تاریخ روابط بین الملل من ندیده ام که کشورهایی مثل ایران و امریکا چهل سال نزاع داشته باشند و دائم علیه یکدیگر در جنگ نیابتی داشته باشند و بعد بیایند یک مساله حیثیتی و مهم مثل مساله هسته ای را بدون مذاکره مستقیم حل کنند. روسیه و امریکا در جنگ سرد در جنگ روانی و اقتصادی و نیابتی بودند اما در کشورهای یکدیگر سفارت داشتند. حتی خروشچف یک خط قرمز تلفن گذاشته بود که جنگ نشود. من بعید می دانم که به این شیوه مشکلات حل شود و ایران باید خودش را اماده گفتگوهای مستقیم کند.
هزینه بر بودن برنامه هسته ای
نامور گفت: ما با پروژه غنی سازی بمبی نخواهیم ساخت. پولسازی هم که منتفی است چون این در شرایطی است که شما در بازار جهانی کار کنید. پس نه تنها پولساز نیست که همه منابع مالی ما را از بین برده است. اگر جزییات هزینه هایی که ما در این زمینه دادیم را ببینید بسیار وحشتناک است. همچنین گروه هایی وارد شده اند که از تحریم ها منتفع شده اند و هر نوع خرابکاری کرده اند که گروه های فهیم سرکار نیایند. علم هم نخواهد بود چون بخش های دیگر علم در ایران گروگان این ماجرا است. حتی نیروی انسانی تولید کننده علم هم مهاجرت می کند و کرده است.
ادعای دیگر استقلال است که ادعای درستی نیست. ما نمی توانیم نفتمان را بفروشیم. ما را به رسمیت نمی شناسند.
اهمیت به نتیجه رسیدن مذاکرات
قاضی گفت: تا وقتی ایران مشکلش با امریکا را حل نکند و این کشور را به رسمیت در عرصه سیاست خارجی نشناسد، توافقی پیش نخواهد رفت و برجام نمونه واضحی برای آن است. الان ماه ها از شروع مذاکرات وین گذشته است. مشکل بزرگی که من فکر می کنم دولت اقای رییسی و تیم دارند این است که از بستری می آیند که با حمله به دولت اقای روحانی در مورد برجام و نفوذی خواندن آنها به زمین خوردن برجام و به نتیجه نرسیدن برجام همراه بوده اند.
>>> این مطالب را هم بخوانید:
اولویتهای سیاست خارجی در وزارت امیرعبداللهیان چه باید باشد؟
اگر برجام نبود،رئیسی باید یکی میساخت/دعوای دیپلماسی و میدان حل میشود
تعیین سرنوشت برجام با ساکن تازه پاستور؛ ۲۳ تیر یا ۱۲مرداد؟
بحث داغ کارشناسان در کلاب هاوس؛پایان مذاکرات وین؛به نام روحانی به کام رئیس جمهور بعدی
جنگجویان طالبان به مرز ایران رسیدند؛مذاکرهکنندگان در تهران وعده صلح دادند
طالب امروز خطرناکتر از طالب دیروز؛این قوم تمامیت افغان را میخواهد
خطر امنیتی طالبان برای ایران چقدر است؛راه ورود تروریستها باز میشود؟
۲۳۳۱۱
منبع خبر: خبر آنلاین
اخبار مرتبط: پلن B بایدن چیست؟/ خطر جنگ از ابتدای مناقشه هسته ای بیشتر است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران