اسلحه به جای گل؛ صنعت «فرش جنگی افغان» و آینده مبهم آن با روی کار آمدن طالبان

اسلحه به جای گل؛ صنعت «فرش جنگی افغان» و آینده مبهم آن با روی کار آمدن طالبان
رادیو زمانه

بعد از گذشت نزدیک به ۲۱ سال، جهان بار دیگر با حیرت نظاره‌گر چیره شدن گروه تروریستی طالبان بر افغانستان بود. در این میان آمریکا نیز به مداخله نظامی خود در این کشور پایان داد، اما این پایان ماجرا برای مردم افغانستان نیست.

به فاصله کوتاهی بعد از سر کار آمدن طالبان، نه تنها کشور دست‌خوش تغییرات بسیاری شد و همه دستاوردهای دمکراتیک ۲۰ سال گذشته در خطر قرار گرفت، زنان بار دیگر سرکوب و به حاشیه رانده شدند، مردم هزاره مورد انواع خشونت و نقض حقوق قرار گرفتند، رسانه‌ها یکی پس از دیگری بسته شدند، اقتصاد کشور به نقطه فروپاشی رسید، و قوانین شریعت به سرعت دوباره حاکم شد. اکنون گروه‌های کمتر شناخته شده و بسیاری از صنایع و کسب و کارها نیز تحت آسیب‌های ناشی از روی کار آمدن دوباره طالبان قرار دارند.

یکی از صنایعی که این روزها در خطر نابودی قرار دارد، صنعت «فرش جنگی» در افغانستان است. فرش‌هایی که اگر چه با استفاده از نمادهای جنگ و ادوات جنگی سعی در نشان دادن رنج مردم افغنستان دارند، اما همزمان به بازاری برای بافندگان فرش در این کشور تبدیل شده بود و گروه‌هایی مختلفی به این کار اشتغال داشتند که اکنون با چشم‌اندازی مبهم در آینده روبه‌رو هستند.

منظور از «فرش جنگی افغانستان» چیست؟

سال‌ها جنگ بر پیکره افغانستان چنان آسیب وارد کرده که هنر و نمادهایی که در آثار هنری و صنایع دستی این کشور به کار می‌رود را نیز دست‌خوش تغییر کرده است. به زبانی ساده، جنگ و مفاهیم مرتبط با جنگ در بسیاری از آثار هنری رخنه کرده است.

در دهه‌های اخیر فرش‌هایی در افغانستان توسط بافندگان فرش تهیه و در بازار صنایع دستی ظهور پیدا کرد که در ظاهر به کالاهای سنتی شباهت دارند، اما طرح‌ها و نمادهای به کار رفته در این فرش‌ها مدرن هستند و شامل ادوات جنگی چون اسلحه، تانک، هلی‌کوپتر، هواپیماهای نظامی، موشک و همچنین مفاهیم جنگی مانند بمباران و حتی وقایعی مانند ۱۱ سپتامبر و در مواردی نیز مفاهیم «صلح‌آمیز» مانند به تصویر کشیدن دوستی میان افغانستان و آمریکا را در خود دارند.

از تاریخ دقیق پیداش فرش‌های جنگی افغانستان اطلاعی در دسترس نیست. اما اولین بار بعد از جنگ شوری در سال ۱۹۷۹ فرش‌های جنگی دیده شدند و بسیاری ظهور این طرح‌ها را با ورود سلاح‌های جنگی مدرن بعد از حمله شوروی به افغانستان می‌دادند. به همین دلیل اسلحه روسی کلاشنیکف یکی از نمادهای غالب از زمان پیداش این فرش‌ها تاکنون است.

اسلحه روسی کلاشنیکفف تانک، هلی‌کوپتر و نارنجک بر روی یکی از فرش‌های جنگی تولید شده در افغانستان

عناصر طراحی فرش‌ها و قالیچه‌های جنگی نیز بیشتر سنتی هستند. مرزهای تزئینی زمینه‌ای، الگوهای تکراری را در امتداد یک محور (طرح) مرکزی بزرگ در بر می‌گیرد، اما در داخل آن تانک‌ها، هلی‌کوپترها، بمب افکن‌ها، تفنگ‌ کلاشینکف و نارنجک‌های دستی جایگزین نقوش سنتی شده مانند گل‌ها، حیوانات و اشکال هندسی شده یا با آنها مخلوط می‌شوند.

این فرش‌های سنتی با نقوش مدرن، از زمان پیدایش تاکنون در هر برهه‌ای از زمان به روز شده‌اند و حتی در سال‌های گذشته تصاویر پهپاد (هواپیمای بدون سرنشین – Drone) نیز در فرش‌های جنگی به کار گرفته شد. نقش‌ها و طرح‌های به کار رفته در فرش‌های جنگی افغانستان با وقایع روز ارتباط کامل دارند و بازنمایی وقایع و تحولات جنگ در افغانستان را در آنها مشاهده کرد.

تصویر پهپاد (هواپیمای بدون سرنشین) بر روی فرش‌های جنگی در افغانستان

جمال الیاس، نویسنده و پروفسور مطالعات دینی در فرهنگ بصری و مادی جهان اسلام در دانشگاه پنسیلوانیا که در دهه ۱۹۹۰ بر روی کتابی در زمینه تزئین کامیون‌ها در پاکستان و افغانستان مشغول به تحقیق بود، با فرش‌های جنگ آشنا شد و بر روی آنها سال‌ها تحقیق کرده است. او معتقد است هیچ مدرکی مبنی بر وجود فرش‌هایی با نقوش و نمادهای جنگی در افغانستان قبل از اواخر قرن بیستم وجود ندارد.

اما تحقیقات مختلف نشان می‌دهد به فاصله اندکی پس از حمله شوروی به افغانستان در سال ۱۹۷۹، در اردوگاه‌های پناه‌جویان افغانستانی که آن زمان در پاکستان قرار داشت و میلون‌ها افغان را در خود جای داده بود، اولین فرش‌ها با نمادهای جنگ ساخته شدند.

اولین سری از این فرش‌ها شامل تصاویر و نمادهایی از سلاح‌های مختلف، هلیکوپتر و تانک در ابعاد کوچک بودند که جنس آنها از پشم ضخیم بود و بدون ظرافت‌های بصری و هنری بافته شده بودند.

اما ریشه اصلی فرش‌های جنگی به سال ۱۹۷۱ میلادی باز می‌گردد، زمانی که هنرمند مفهومی ایتالیایی الیگیرو بوئتی (Alighiero Boetti) با زنان بافنده فرش افغانستانی در کمپ‌های پاکستان کار می‌کرد. بوئتی طرحی بر اساس کلکسیون معروف نقشه‌ او که از تکه‌های روزنامه‌ها در مورد جنگ شش روزه بین اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ ساخته شده بود، طرح‌هایی به بافندگان فرش افغان سفارش داد. بعدها پس از آغاز جنگ شوروی این ایده در قبال مسائل روز افغانستان، علی‌الخصوص جنگ ظهور کرد.  

رشد بازار فرش جنگی در افغانستان و تنوع در ایجاد طرح‌های جدید

اگرچه شوروی پس از ۱۰ سال جنگ از افغانستان خارج شد، اما جنگ داخلی بین نیروهای ارتش این کشور و مجاهدین بعد از آن آغاز شد، پس از آن طالبان بر سر کار آمد، و در نهایت نیز حمله نظامی آمریکا در سال در سال ۲۰۰۱ اتفاق افتاد. از این‌رو جنگ در افغانستان پایان نیافت و تولید فرش‌های جنگی همچنان به حیات خود ادامه داد، اما نقوش و نمادهای به کار رفته مدام تغییر کردند.

در دوران زمامداری طالبان از آنجایی که قوانین سفت و سخت شریعت بر افغانستان حاکم بود، استفاده تصاویر انسان و مشابه آن ممنوع شد، و همین موضوع بیشتر بافندگان فرش را سوق داد تا از نقش گل‌ها و حیوانات استفاده کنند و بخشی هم همچنان از نمادهای جنگی بهره بردند.

رفته رفته فروش فرش‌های جنگی توسط فرش‌فروشان و مغازه‌های فروش سوغاتی عمدتا به کارمندان سازمان‌های غیردولتی و مقامات دولتی غربی که در افغانستان کار می‌کردند، رونق بیشتری گرفت و این فرش‌ها توانستند بازاری برای خود پیدا کنند. اکنون با خروج آمریکا و به تبع آن خروج بسیاری از کارمندان و کارکنان خارجی از این کشور، یکی از عمده‌ترین نگرانی‌ها درباره آینده بازار فرش‌های جنگی را رقم زده است. 

جمال الیاس می‌نویسد در میان بافندگان فرش‌های جنگی رفته رفته به منظور ایجاد ارتباط با شوروی و یافتن بازاری برای عرضه فرش‌ها در آنجا، کلمات انگلیسی به صورت عمدی یا تصادفی با کلمات و حروف سیریلیک نیز به طرح‌ها افزوده شدند.

پس از حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر، الگوهایی ثابت در طراحی فرش‌های جنگی شروع به ظهور کردند. این امر نشان می‌داد که بافندگان طبق سلیقه و الگوهای ارائه شده توسط تجار فرش عمل می‌کنند و این تجار و دلالان فرش هستند طرح‌های به کار رفته را به نسبت نیاز بازار تعیین می‌کنند. اگرچه در ابتدای پیدایش فرش‌های جنگی داستان پشت آنها، روایت زندگی زیر سایه جنگ بود و همچنان بخشی زیادی به همین موضوع باز می‌گردد.

تصاویر جدید حاکی از آن بود که بافندگان امیدوارند با به کارگیری جذابیت بیشتر در فرش‌ها به دنبال ایجاد بازار سوغاتی در میان آمریکایی‌ها هستند، و این امر برای آن‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود.

یکی از طرح‌های محبوب این فرش‌ها که یادآور حملات ۱۱ سپتامبر است، به بی‌گناه بودن افغان‌ها در این حادثه تروریستی و مسئول بودن تروریست‌های کشورهای دیگر در این واقعه که افغانستان را درگیر یک جنگ ویرانگر کرد، اشاره دارد. طرحی دیگر نقشه‌ای از افغانستان را نشان می‌دهد که با استفاده از متونی که املای آنها به اشتباه «Terrarism» نوشته به کلمه‌ «تروریسم» اشاره دارد و منظور مناطق تحت کنترل «طالبان» بر روی نقشه افغانستان است.

نمادهای دیگر بر روی این فرش‌ها، دوستی افغانستان و ایالات متحده را به تصویر می‌کشند و پرچم این دو کشور را در کنار یک کبوتر سفید که شاخه‌ای با برگ‌های سبز به منقار دارد به نشانه «صلح و دوستی» نشان می‌دهد.

چنین فرش‌هایی در حال حاضر به راحتی از وبسایت‌هایی مانند eBay قابل خریداری هستند، اما تا چندی پیش توسط مغازه‌های سوغات فروشی در کابل و مزارشریف و برخی دیگر از شهرهای بزرگ افغانستان که شهرهایی با بیشترین تعداد کارمند و گردشگر خارجی هستند، فروخته می‌شدند و تمرکز بازار فروش این فرش‌ها در این شهرها بود.

در طی سال‌ها، مضمون‌ها و مفاهیم جنگی در فرش‌هایی بزرگ‌تر و با کیفیتی بالاتر نیز به کار برده شد. برای مثال تانک‌های جنگی جایگزین مدال‌‌هایی با طرح سنتی شدند. سایر فرش‌ها نیز ترکیبی جامع‌تر از طرح‌های سنتی و مدرن هستند.

یک فرش دست‌بافت مرغوب افغانستان

ساخت فرش‌های بزرگ‌تر نیاز به زمان و هزینه بیشتری نسبت به قالیچه‌های کوچک با بافتی درشت دارند، با این حال فرش‌های جنگی اغلب استانداردهای یک فرش مرغوب را دارا نیستند. به همین دلیل این امر نشان می‌دهد که تولید فرش‌های جنگی اغلب برای افرادی است که سوغات بومی مناطق مختلف را جمع‌آوری می‌کنند، نه کسانی که به دنبال اثاثیه مجلل برای منزل خود هستند یا برای مصارف معمولی.

فرش‌های جنگی و معانی پشت نمادهای به کار رفته در آنها

طی ۲۰ سال گذشته، فرش‌های جنگی افغانستان توجه زیادی را به خود جلب کرده‌اند، همچنین کتاب‌هایی به زبان آلمانی و انگلیسی درباره فرش جنگی افغانستان نوشته است. مقالات زیادی نیز درباره آن‌ها توسط مجلات و روزنامه‌های مهمی به چاپ رسیده‌ و در گالری‌های هنریِ دانشگاه‌ها به نمایش گذاشته‌ شده‌اند.

با توجه به تجربه زیسته بافندگان این فرش‌ها که سال‌های طولانی درگیر جنگ و خشونت بوده‌اند، چنین به نظر می‌رسد که آنها نسبت به این مسائل نوعی احساس دین دارند و خود را موظف به بازتاب موضوع جنگ و صلح در نقش این فرش‌ها می‌دانند.

جمال الیاس یادآور می‌شود که علی‌رغم مشاهدات شخصی‌اش و همچنین مطالعات صورت گرفته در این زمینه، مقالات و نمایشگاه‌هایی که از فرش‌های جنگی بهره می‌برند، غالباً این واقعیت را نادیده می‌گیرند که این دلالان و فرش فروشان هستند که سلایق بازار و ایجاد طرح‌های جدید را تعیین می‌کنند، نه بافندگان فرش‌ها. اما در نهایت باید با این واقعیت ساده که فرش‌های جنگی افغانستان برای بازار تولید می‌شوند، مواجه شد.

با این حال متصدیان نمایشگاه‌ها، بدون در نظر گرفتن حقیقت «سرکوب» شدن افغان‌ها و زندگی‌شان در کشوری که با جنگ در کشمکش است و از سوی دیگر نادیده گرفتن رنج فرش‌بافان توسط دلال‌های بازار، فرش‌های جنگی را به عنوان ترکیبی از «شیوه‌های سنتی با سبک جدید زندگی روزمره بافندگان» یا تحت عنوان «چشم‌اندازی بر زندگی روزمره آن‌ها» توصیف می‌کنند.

در حقیقت به رنج اصلی و زخم‌هایی جنگ بر پیکره مردم افغانستان هیچ اشاره دقیقی در بازار ارائه این فرش‌ها نمی‌شود و آنها همچنان رنج‌شان بی‌صدا باقی می‌ماند، و اگر در مواردی به این موضوع بسیار سطحی پرداخته می‌شود، تنها به دلیل جذاب‌تر کردن این کالا در چشم خریداران غربی است، چرا که رنج و محنت جذابیت لازم را به این بازار القا می‌کند.

با وجود تمامی شواهد مبنی بر تولید فرش‌های جنگی افغانستان در پاسخ به تقاضای بازار، همچنان نمی‌توان انکار کرد که در نهایت این فرش‌ها بر اساس تجربیات بافندگان در جنگ است.

بخشی دلایل نادیده گرفتن رنج فرش‌بافان افغانستانی و حقیقت تلخ سال‌ها زندگی زیر ساله جنگ در بازار جهانی صنایع دستی نهفته ‌است. خریداران می‌خواهند احساس کنند که صنایع دستی سنتی یک کشور را خریداری می‌کنند.

زنان فرش‌باف افغان، بازار فرش و سوءاستفاده از رنج‌ آنها

گروه‌های مختلفی در افغانستان به فرش‌بافی اشتغال دارند، مردها، جوانان، کودکان و زنان. اما همچنان بخش عمده این صنعت بر دستان پرتوان زن‌ها در خانه‌های روستایی یا کارگاه‌های کوچک شهری، با ساعات کاری طولانی، شرایط سخت کاری و درآمد پایین می‌چرخد.

اشاره به فرش‌بافی به عنوان منبع درآمد زنان آسیب دیده و بی‌بضاعت افغان توسط تاجران در بازار فرش، این واقعیت را نادیده می‌گیرد که بیشترین میزان این سود شامل واسطه‌ها و دلالان فرش می‌شود نه زنان بافنده فرش. به دلیل شیوه کار که در خانه انجام می‌شود، کارگران فرش‌باف به ناچار سوق داده می‌شوند تا تمام وقت خود را به بافتن فرش اختصاص دهند، و هم‌زمان در کنار ساعت‌های طولانی فرش بافی به کارهای خانه و بچه‌داری هم باید رسیدگی کنند که شرایط کار دو چندان برای آنها دشوار می‌کند.

علاوه بر این، صنعت فرش جنگی با تسلط دلال‌ها و افرادی که بازار این صنعت را در اختیار دارند، پای کودکان کار را به این موضع باز کرده است، به این صورت که کودکان مجبور می‌شوند در فرش‌بافی کمک کنند یا مسئولیت و کارهای والدین خود را که به بافندگی طی ساعات طولانی مشغول هستند به عهده بگیرند، و در نهایت به رواج هرچه بیشتر کار کودکان ختم شده است.

روزنامه آتلانتیک گزارشی که سال ۲۰۱۵ درباره فرش‌های جنگی افغانستان منتشر کرد، توضیح داد اگرچه بافندگان افغان به طور سنتی زنان هستند، اما کلکسیونرها و دلالان غربی فقط با واسطه‌ها کار می‌کنند، بنابراین بررسی اینکه چه کسی واقعاً فرش‌ها را می‌سازد و در چه شرایطی کار می‌کند، دشوار است. این گزارش تاکید کرد به عنوان مثال وزارت کار ایالات متحده، صنایع تولید شده در افغانستان و پاکستان را در زمره صنایع دستی‌هایی که ممکن است شامل کودکان کار و کار اجباری باشد دسته‌بندی کرده است.

در حقیقت رنج بافندگان افغانستانی بدون در نظر گرفتن واقعیتی که پشت این رنج در پس سال‌ها جنگ نهفته شده، از عمده دلایلی است که بازار فرش‌های جنگی را به عنوان صنایع دستی و سنتی افغانستان برای مشتربان غربی به کالای جذاب با داستانی غم‌انگیز تبدیل کرده است. در این میان آسیب‌هایی که چه به واسطه سال‌ها جنگ به این کشور و غیرنظامیان تحمیل شده و همچنین آسیبی که این بافندگان به واسطه کار طاقت‌فرسا و با دست‌مزد پایین متحمل می‌شود، تماما نادیده گرفته می‌شود.

در طرح فرش‌های جنگی به هیچ عنوان واقعیت‌ و جزئیات زندگی مردمان افغانستان مانند از دست دادن خانه و کاشانه، آوارگی، مرگ اعضای خانواده یا عدم وجود امنیت به تصویر کشیده نمی‌شود. در حقیقت، ایده‌های موجود در ذهن بینندگان و مشتریان «قربانی بودن در جنگ» به تجربیات واقعی افغان‌ها، تقدم دارد.

در فرش‌های مدرن اثری از بازنمایی تجربیات شخصی نمی‌توان دید، این طرح‌ها فقط حاوی بخشی از نمادهای سنتی هستند که درکی خارج از مفهوم جنگ را به تصویر می‌کشند، مانند طرح فرشی که بر اساس واقعه ۱۱ سپتامبر و هواپیمای بدون سرنشین و سیاست‌های امنیتی، بافته شده است. در این فرش حتی ناوهای جنگی آمریکایی نیز به تصویر کشیده شده است.

فرش ترکمن افغانستان که به حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر و دوستی دو کشور افغانستان و آمریکا اشاره دارد

نکته آزاردهنده عدم بازتاب آسیب‌های روانی و سلامتی وارده شده به مردم افغانستان است که حاصل ده‌ها سال محرومیت، خشونت و جنگ است. این آسیب‌ها و صدمات روحی را نه تنها نمی‌توان به کالا تبدیل کرد، بلکه استفاده از این کالاها به عنوان وسیله‌ای برای زندگی یا سوغاتی نیز دشوار است.

پروژه بافندگی برای ترکمن‌های افغانستان

بیشتر صنعت فرش‌بافی افغانستان در شمال این کشور تمرکز دارد. فرش‌بافی همواره یکی از صنایع مهم در افغانستان علی‌الخصوص میان ترکمن‌های این کشور بوده و هست. ترکمن‌ها حتی با وجود اینکه دوره‌های تبعید مختلفی را تجربه کرده‌اند، اما همچنان سنت فرش‌بافی را حفظ کرده‌اند. از این‌رو بخش بزرگی از بافندگان فرش‌های جنگی ترکمن‌ها هستند.

در زمان حمله شوروی به افغانستان و مهاجرت شمار زیادی از شهروندان این کشور به پاکستان، اولین بار این ترکمن‌ها بودند که فرش‌بافی را با وجود مشقت‌های زیاد و فقدان امکانات لازم در کمپ‌های پناهندگان واقع در پاکستان آغاز کردند. در آن زمان از آنجایی که تهیه نخ‌های مخصوص فرش‌بافی و رنگ کردن آنها به شکل سنتی امکان‌پذیر نبود، پروژه‌ای برای حمایت از فرش‌بافی در میان پناهجویان ترکمن اهل افغانستان آغاز شد که تلاش می‌کرد نخ‌ها و پشم‌لازم برای فرش‌بافی را از استرالیا و نیوزیلند به دست آنها برساند. همین امر یکی از عواملی بود که منجر شد فرش‌های اولیه که در پاکستان تولید می‌شد، کیفیت و مرغوبیت لازم را دارا نباشد.

بعد از پایان جنگ شوری در افغانستان، همچنان گروه بزرگی از ترکمن‌ها و ازبک‌های افغانستان در پاکستان ماندند و به واسطه بازاری که برای فرش‌های خود در این کشور پیدا کرده بودند، به این کار ادامه دادند.

نوشته‌هایی که روی برخی از این فرش‌های جنگی وجود دارد، نشان می‌دهد که آن‌ها در «شبرغان»، شهری در شمال افغانستان که به خاظر بافندگان ترکمن‌اش مشهور است، بافته شده‌اند. با این وجود فرش‌های جنگی در مناطق مختلفی از افغانستان تولید می‌شود و نمی‌توان تمامی این فرش‌ها را فقط مختص به یک منطقه دانست. با این حال، چه در شمال افغانستان چه در شهرک‌هایی واقع در پاکستان که افغانستانی‌ها در آنها سکونت دارند این فرش‌ها ساخته شده باشند، به دلیل وجود واژه شبرغان به زبان انگلیسی بر روی این فرش‌ها، آن‌ها اصالتا افغانستانی محسوب می‌شوند.

منبع خبر: رادیو زمانه

اخبار مرتبط: اسلحه به جای گل؛ صنعت «فرش جنگی افغان» و آینده مبهم آن با روی کار آمدن طالبان