ناظران میگویند؛ آیا پیروزی پاکستان در افغانستان دائمی است؟
- بهار مهر
- کارشناس سیاسی
مجموعه "ناظران میگویند" بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد.
در این مطلب، نویسنده میگوید حمایت نظامی و روانی پاکستان سبب پیروزی غافلگیر کننده، حتی برای خود گروه طالبان شد. اما به باور نویسنده "مردم افغانستان به حاکمان مورد حمایت پاکستان تسلیم نمی شوند و نیروهای تحت الحمایه آنان در کابل موفق به تشکیل حکومت نمیگردند."
منبع تصویر، Lindsay Hilsum
توضیح تصویر،ژنرال فیض حمید، رئیس سازمان استخبارات نظامی ارتش پاکستان (ایاسای) همزمان تا اعلان کابینه طالبان به کابل سفر کرد
شکست نظام سیاسی و امنیتی افغانستان اگر چند عامل عمده داشته باشد، مهمترین آن، حمایت منظم سازمان استخبارات پاکستان از طالبان، راه اندازی جنگ روانی پیچیده و عملیات سری و علنی اطلاعاتی نظامیان ارتش این کشور طی ۲۰ سال گذشته در برابر دولت افغانستان بوده است. پاکستان همواره از ایجاد و تحکیم یک حکومت قوی و مستقل در افغانستان که با جهان رابطه برابر و همتراز با سایر کشورها را داشته باشد، نگران بوده است. این مساله در محور سیاستگذاری این کشور در قبال افغانستان قرار دارد و دستگاه سیاسی و امنیتی پاکستان با تمام امکانات، تجربه و مهارتهای فراگرفته در مواجهه با همسایگان اش، در جلوگیری و سبوتاژ آن عمل میکنند.
سقوط کابل در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ پروژه براندازی نظام افغانستان را به سود پاکستان، بار دیگر به موفقیت رساند. کابل نتوانست در برابر موج بزرگی از عملیات روانی پیچیده از درون نظام توسط مهرههای پاکستانی علیه نظام سازماندهی میشد، حتی چند هفته دوام کند. طالبان به عنوان پیشمرگان این عملیات در حالی که خود از کارآمدی و موفقیت این عملیات بیخبر بودند، خبر سقوط نظام را شنیدند و دستههای آنان در کابل بدون هماهنگی با رهبری اصلی این گروه در کویته و پشاور، تاسیسات دولتی افغانستان را یکی پی دیگر به تصرف درآوردند.
عملیات روانی و اطلاعاتی پاکستان به حدی دقیق سنجیده شده بود که طالبان تا ۷۲ ساعت نمیتوانستند باور کنند که کابل به دست آنان افتاده است. سخنان ملا برادر، مسئول سیاسی آنان در دوحه و از رهبران شورای کویته پس از تصرف کابل نه تنها به این مساله اذعان دارد که نشان میدهد برنامه تصرف کابل حتی رهبری این گروه را غافلگیر کرده بود.
ساختار دولت افغانستان که با هزینههای هنگفت انسانی و مالی جهانی ساخته شده بود، درهم ریخت، ساختارهای امنیتی و دفاعی به عنوان بزرگترین نهادهای دولت فروپاشید و هزاران کادر افغانستان در کمتر از چند هفته افغانستان را ترک کردند.
حجم و تبعات این فروپاشی در تاریخ معاصر جهان سابقه ندارد و نه هم هیچ کشور همسایهای در براندازی نظم سیاسی و امنیتی کشور همسایه خودش تا این حد فعالانه عمل نکرده و موفق نشده است.
- سفر غیرمنتظره رئیس سازمان استخبارات نظامی پاکستان به کابل
- دیدار وزیر خارجه پاکستان با نخست وزیر و کابینه طالبان در کابل
- عمران خان از جامعه بینالمللی خواست دولت طالبان را 'به خاطر مردم افغانستان تقویت و تثبیت' کنند
حال در ظاهر قضیه چنین به نظر میرسد که برنامه ریزی استراتژیک برای سبوتاژ و براندازی نظام افغانستان به سود پاکستان تمام شده و طالبان به عنوان پیش قراولان منافع پاکستان، اختیار همه چیز را بدست دارند و اسلام آباد برای کابل در سطوح مختلف به حاکمان فعلی دستور میدهد و برنامه میسازد. از جانب دیگر پاکستان برای به رسمیت شناختن این گروه دست و پاچه برزده است و دستگاه سیاسی و دیپلماتیک این کشور دربست مصروف انجام این ماموریت است، اما چیزی که در محاسبات پاکستانی در مورد افغانستان اشتباه است و تجربه تاریخ معاصر افغانستان حداقل دو بار آن را بازگو میکند، این است که مردم افغانستان به حاکمان مورد حمایت پاکستان تسلیم نمی شوند و نیروهای تحت الحمایه آنان در کابل موفق به تشکیل حکومت نمیگردند.
کابل در یک شباهت نزدیک به امروز، در بهار ۱۹۹۲ سقوط کرد، گروههای مجاهدین داخل افغانستان شدند و سعی کردند آرمان تاریخی پاکستان برای برپایی یک حکومت طرفدار و گوش به فرمان اسلام آباد را عملی کنند. نتیجه اما چنان نشد. نیروهای وفادار به احمد شاه مسعود کنترل کابل را پیش از آن که حکمتیار به عنوان مهره اصلی پاکستان بتواند پایتخت تصرف کند، در اختیار گرفتند. سازمان اطلاعات ارتش پاکستان به حکمتیار دستور داد تا هرچه در توان دارد برای تسخیر کابل به کار ببندد اما پس از ۵ سال تحمیل جنگ خونبار، ویرانی کابل و هزاران مصیبت بر کابلیان، پایتخت افغانستان از کنترل اسلام آباد بیرون ماند.
کابل نهایتا در میزان ۱۳۷۵ پس از عقب نشینی نیروهای دولت اسلامی افغانستان به رهبری برهان الدین ربانی به تسخیر طالبان درآمد؛ نیروهای که تولید دیگری از دستگاههای سیاسی-امنیتی پاکستان بود که بایست منافع اسلام آباد را پس از سقوط مجاهدین تامین میکرد.
درس تاریخی این دو برهه تاریخ معاصر افغانستان نشان میدهد که پاکستان در هر دو نوبت با وجود موفقیت در سقوط نظام، نتوانست به گونه کامل و همیشه پیروز میدان افغانستان باشد و آرمان برپایی امپراتوری مغول ( چیزی که رویای جنرالان پاکستانی است) برآورده گردد.
اسلام آباد دچار اشتباه محاسباتی شد و طالبان نتوانستند شناخت بین المللی کسب کنند و حکومت تحت الحمایه پاکستان نتوانست نظم مبتنی بر خواست مردم افغانستان را ایجاد کنند. علاوه برآن با گذشت هر روز گروههای تروریستی در اطراف طالبان بزرگتر شدند و افغانستان با دخالت ایالات متحده و جهان از مسیری که پاکستان برای آن تعیین کرده بود خارج شد.
اکنون نیز وضع مشابه در جریان است. هستههای نیروهای مقاومت ملی به رهبری احمد مسعود در مناطق صعب العبور و کوهستانی هندوکش هنوز به نبردهای چریکی علیه طالبان که ۹۹ درصد خاک افغانستان را در کنترل دارند، ادامه میدهند. هیچ کشور به شمول پاکستان به گونه علنی حاضر نشده حکومت این گروه در کابل را به رسمیت بشناسد و هستههای القاعده در حال بازگشت و جابجایی در اردوگاههای قدیمی خود در شرق و غرب افغانستان اند. بازماندگان خلافت خود خوانده داعش و زیر مجموعههای آن که تحت حمایت اسلام آباد قرار دارد نیز در صدد ایجاد پایگاه و پناهگاه برای خودشان در مناطق تحت حاکمیت طالبان اند.
درسی که پاکستان از این تکرار اشتباهات گرفته باشد این است که پیروزی در افغانستان دایمی نیست. چرخش وقایع و چیدمان بازیهای منطقهیی و جهانی گونهای است که نه طالبان و نه پاکستان به تنهایی قادر به ایجاد ثبات، حکومتداری و تشکیل یک حکومت مورد تایید جامعه جهانی نیستند. انکشاف وقایع در ماههای آینده نشان خواهد داد که محاسبات استراتژیک اسلام آباد برای ایجاد یک دولت مطیع و فرمانبردار در کابل که همزمان مورد تایید بازیگران منطقهیی و جهانی باشد از بیخ و بن نادرست است.
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: ناظران میگویند؛ آیا پیروزی پاکستان در افغانستان دائمی است؟
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران