چشم رضا تفنگچی را دور دیدند
به جز این خوشبختانه هنوز هم اتفاق ناخوشایندی برایم نیفتاده و سلامتیام دستخوش تغییرات منفی نشده است، اما حضور در فضای خفقانآور تماشاخانه استاد مشایخی و تنگاتنگ نشستن همراه تماشاگران دیگر بدون رعایت فاصلهگذاری، هر آن میتواند- عرض کردم بدون قصد و غرض و اراده یاران هنرمندم که نقشی در این وضعیت نداشتند- چوب رفاقت را به پتکی دوستانه بدل کند و سلامت جسم و جان را در چشم بههم زدنی با کسالت و ناخوشی معاوضه کند. حالا این ماییم که حاضریم پای رفاقتمان بایستیم، باقی تماشاگران بینوای آن اجرا و احتمالا با این روند، اجراهای دیگر این سالن و چه بسا سالنهای دیگر تالارهای نمایشی چه گناهی کردهاند که هم ضعفهای نمایش- فارغ از ارزش موضوعی کار که به ترویج امر ارزشمند اهدای عضو میپرداخت- را تحمل کنند و هم سلامتی خود را به عشق تئاتر به خطر بیندازند. به نظرم چنین فضاها و چنین شرایطی، از بزرگترین چالشها و آزمونهای کرونایی محسوب میشود و آن دو دُز واکسن ناقابل باید همه همت و اراده و وجود و خاصیتش را به کار بگیرد تا از این امتحان الهی و زمینی، سربلند بیرون بیاید و جان ناقابل تماشاگران را نجات دهد.
سالن تماشاخانه استاد مشایخی هرچند در محل مناسب و در محدوده پاتوق تئاتری در چهارراه ولیعصر قرار دارد، اما به لحاظ زیرساختی، مشکلات فراوانی دارد که حتی پیش از مواجهه با خود نمایش، تاثیرات منفی روی تماشاگر میگذارد و چه بسا دافعههایی هم برای تماشای مطلوب اثر ایجاد کند. اگر نمایش، ویژگیها و ارزشهایی برای تماشا داشته باشد، در چنین شرایط بدی، دچار آسیبهای جدی اجرایی میشود و اگر هم حرفی برای گفتن نداشته باشد، آن زمان یک ساعته یا بیشتر به شکنجه مضاعفی برای تماشاگران بدل میشود. حالا این گزینه دوم را در شرایط هنوز کرونایی درنظر بگیرید و ببینید وجه تسمیه چنین سالنی، چقدر با تکریم همیشگی مردم از سوی استاد جمشید مشایخی و منشهای انسانی او فاصله دارد و نامتناسب است و فرسنگها دور از شان و شخصیت ایشان بهنظر میرسد.
آن شبی که من به تماشای نبض ثانیهها نشستم، به جز اینکه بلیتهای همه 65 صندلی تماشاخانه استاد مشایخی فروخته شدهبود، حتی صندلیهای دیگری هم در دو سوی صحنه برای تعداد دیگری از تماشاگران فراهم کرده بودند. درحالیکه در سایت تیوال، اطمینان خاطری درباره فاصلهگذاری به تماشاگران داده و نوشته شده: «پس از هر خرید، ۱ صندلی از هر طرف مسدود میشود...» اما آنچه من و تماشاگران دیگر دستکم در آن شب تجربه کردیم این بود که این مسدودی را نه در فاصلهگذاری که در مسدودیت از هر سو و محاصره بسیار نزدیک از همه جهات دیدیم، بطوریکه باتوجه به فاصله فوقالعاده نزدیک صندلیهای مجاور و جلویی و پشتی، نه کوچکترین راهی برای جابجایی و حرکت بود و نه مجال چندانی برای تنفس بیدغدغه. چنین موقعیت تنگاتنگی حتی در دوران بدون کرونا هم برازنده هیچ تماشاگر و هیچ نمایشی نیست، چه رسد به وضعیت ادامهدار پاندمی و مستعدِ موجهای تازه بیماری.
علی رستگار/ جام جم
منبع خبر: جام جم
اخبار مرتبط: چشم رضا تفنگچی را دور دیدند
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران