هفته هنر و فرهنگ؛ مرگ آهوهای کامبیز، یاد مهدی سحابی، مشقشبهای احصایی
- مسعود بهنود
- روزنامهنگار
هفته دوم آبان با سالگرد سوت و کور اشغال سفارت آمریکا، همزمان با جشن مردگان در گورستانهای مازندران (در شهرها: هالوین) گذشت. مسوولانی که پیداست هیچ هماهنگی بین آنان نیست، مدام سخنان همدیگر را رد میکنند و نگرانیهای تازه در مردم تزریق میکنند. مردم از کنارشان میگذرند، نومید و البته سرشار از طنز میگذرند. نماینده اصولگرای مجلس انقلابی به صدا درآمد که رییس جمهور باید روی فرهنگ گویایی خود کار کند. اما اولین نشانههای کارآمدی دولت ابراهیم رئیسی در زمینههای تبلیغاتی، هنری و فرهنگی، آشکارا همزمان با انتصاب صدها مدیر تازه و اغلب بیتناسب با سمتها خود نمود. تغییر مدیران فرهنگی هم، هنرمندان و اهل فرهنگ را نگرانتر از پیش کرده است.
در میان هنرهای متعدد، نمایشگاههای نقاشی به نظر میرسد زیر فشار کمتری هستند. آموزش موسیقی و رشد آن نیز نشان میدهد که اینان هم فشارهایی به انداره نویسندگان و شاعران و روزنامهنگاران تحمل نمیکنند. بخش غیرسنتی هم به ترکیه در حرکتاند. اما سینما، تئاتر و کتاب روزگار بدی را آغاز کردهاند.
چنین است که پژمان موسوی روزنامهنگار ممتاز به جد و طنز نوشت: جشنواره جهانی فیلم را تعطیل کردید، کرکره هنر و تجربه را پایان کشیدید، دور هم خوش باشید. آنقدر آدم هست که فیلم مبتذل برای صنعت سینمایتان بسازد که هم با آنها میتوان پز رونق گیشه داد و هم جداول گزارش عملکردتان را پر کرد. سینمای مستقل و فرهنگی هم راه خودش را میرود.
منبع تصویر، Morvarid mag
توضیح تصویر،زورگویان چه میکنند
دستکاری حکومتها در حافظه جمعی
ماهنامه مروارید در تازهترین شماره خود که موضوع اصلی آن فراموشی است، و فراموشی را از هر جهت مورد نظر دارد، در مصاحبهای با مراد فرهادپور، متفکر درباره حافظه جمعی - به عنوان امری سیاسی- بر سخن این پژوهشگرفلسفه تاکید کرده است: هر قدرتی برای خودش برنامه جلب آرا و نفوذ در قلبها و به سمت خود کشیدن نسلهای جدید را در دستور کار دارد. قدرت، رسانه جمعی و نیروهای امنیتی و انتظامی دارد و میتواند در جغرافیای واقعیت دست ببرد، آثار باقیمانده از گذشته را نابود کند، به نوعی همان کاری که داعش از زاویه تعصب دینی به شکل احمقانهای در مورد گذشته باستانی کرد.
به تاکید آقای فرهادپور: هر دولت یا قدرت متمرکزی برای تحکیم خود، نگاه به گذشته دارد، درست به این معنا که چه چیزی به یاد بیاید و چه چیزی فراموش شود و با چه درجهای و حتی اینکه اصلا چیزها چطوری به یاد بیایند و بخشهای مسئلهساز هر آنچه قرار است به یاد بیاید چگونه حذف شود. اینهمه در زمان استالین هم وجود داشت، این که همه چیز چگونه تابعی از تصمیمات قدرت شود. قدرت حتی میتواند قوانین ریاضیات را هم دستکاری کند، تا آنجا که بگوید دو بهعلاوه دو میشود پنج. ما در تاریخ خودمان و در این افت وخیزهای چند دهه اخیر، شاهد چنین نمونههایی بودهایم.
منبع تصویر، Mojdeh Gallery
توضیح تصویر،شوخی مهدی با مرگ
اثری نادیده از سحابی
نمایشگاه "مروری بر آثار مهدی سحابی" به جای نمایشگاه پرسونای اندی وارهول بر دیوارهای موزه هنرهای معاصر نشست. در این نمایشگاه ۱۲۶ اثر نقاشی، حجم، میکس مدیا، عکس از مهدی سحابی نویسنده و متفکر و نقاش که جایش خالی مانده است، شش هفته به نمایش گذاشته میشود و کتاب آثار این هنرمند نیز همزمان منتشر شده است.
به توضیح مژده طباطبایی کیوریتور (سرپرست و گردآورنده آثار هنری) این نمایشگاه توضیح داده است: "کارها از ۱۴ دوره کاری مهدی سحابی انتخاب شده است که این دورهها از ابتدا تا پایان عمر مدام تکرار میشدند. آقای سحابی مجموعههایش را تا آخر عمر تکرار میکرد و نهایتا کاملتر میشد بنابراین وقتی خواستیم کتاب را کامل کنیم، تصمیم گرفتیم بر اساس مجموعهها کامل کنیم نه تاریخ."
مهدی سحابی از دوست داشتنیها و اندیشمندترین روزنامهنگاران و ادبیان و هنرمندان دوران خود بود. در همین تابلو وی نقش خود را در دیوارکوبهای انقلاب تجسم کرده با شعار آن زمانی مرگ بر. اما در بالای متن با خط خود نوشته بازم زمان سوسن ما میرسد …!
رییس موزه هنرهای معاصر تهران در افتتاح این مراسم گفت اولین رویداد از این دست نمایشگاهها و همچنین اولین نمایشگاهی است که با همکاری بخش خصوصی برگزار میشود. فکر میکنم تجربه موفقی خواهد بود.
مژده طباطبایی، دبیر هنری این نمایشگاه و مدیر گالری مژده گفت: قبل از هر چیز یادی میکنم از ایران درودی که امروز از موزه هنرهای معاصر به خانه ابدی بدرقه شد. او به من قول داده بود که در افتتاحیه این نمایشگاه حضور خواهد داشت و به نوعی به قول خود وفا کرد و روز سهشنبه در موزه هنرهای معاصر بود.
مجلس شادمانی، سوگواری بیاختیاری بود بابت غیبت آن ذهن بارور و زیبا. دهها ترجمه دقیق او که همه در ذهن و زبانها زنده است یاد ما میاندازد که شناخت مارسل پروست و هم سلمان رشدی را از او داریم و ده تایی از بزرگان جهان. شوخی روزگار نگر که ترجمه مهدی سحابی از سلمان رشدی، کتاب سال شد، سالی که رییس جمهور وقت (علی خامنهای) لوح انتخاب کتاب سال را به گیرندگانش تقدیم میداشت. اما گویی سحابی لوح را گم کرد و به جایش دهها لوح از مردمی گرفت که هنوز در داغش عزادارند.
منبع تصویر، GelestanGallery
توضیح تصویر،شب خطها
مشق شبانه استاد
گالری گلستان بعد از ۱۹ ماه تعطیلی، برای کوتاه مدتی باز شد. دنبال کنندگان فرصتهای هنری، پرسیدند چه خبرست و در انتظار یک نمایشگاه نقاشی عادی بودند در حالی که حکایت دیگر بود. این بار بهزاد حاتم که به سلیقه و انتخاب مناسب مشهور است کیوریتور یک فرصت. فرصتی مناسب برای برخورد هنردوستان با مشقهای شبانه، آن هم مشقهای خطاطی به بزرگی و درخشش همچون محمد احصایی.
در فرصت افتتاح نمایش، کتاب همین مشقهای شبانه هم با چاپ عالی آماده شده بود. موفقیت و میزان توجه هنردوستان را به اولین نمایشگاه بعد از قرنطینه کرونا باید از این یادداشت کوتاه سنجیده شود که لیلی گلستان نوشت.
به نوشته وی: امشب ما که به خیرو خوشی و موفقیت گذشت. خدارا شکر. بروم برای خودم و آقای احصایی و بهزاد حاتم اسپند دود کنم. کتابشان هم عالی شده. صد تا را هم امضا کردهاند. نشر نظر چاپ کرده. برای شروع بعد از یک سال و هفت ماه تعطیلی خیلی خیلی عالی بود. شکر. دلت که پاک باشه همه چیز خوب میشه.
منبع تصویر، Teatr bazha
توضیح تصویر،اجرای پایانی کارآگاه آبان شیراز
اجرایی نو در شیراز
وقتی کارگاه آبان شیراز موفق شد پورآذری را بدان شهر کشاند دیگر همه منتظر اتفاق تازهای در تئاتر بودند. کاری جدی و همیشگی حمید پورآذری همین ابتکارهاست.
آخر هفته، دو شب یک اجرای موفق در پایان کارگاه بازیگری در گالری جم شیراز دیده شد. شخص حمید پورآذری و رویا نونهالی حاضر در برنامهای که ۱۲ دقیقه بود و هر ۱۵ دقیقه تکرار شد. در هر بخش فقط ده تماشاگر در گالری بودند.
شیرازیها بار اول نبود که با هنرنمایی مبتکرانه پورآذری روبرو میشدند، پنج سال قبل هم اجرای کرال پروفورمنس آواز گرگ را که یک نمایش موسیقایی بود دیدند، کاری دشوار با هنرمندان شیرازی و بهرهگیری از اشعار عارف و اخوان ثالث، و پیچیدن صدای موسیقی مشروطه در گوش شیرازیهای خوش ذوق. خاطره انگیز بود.
منبع تصویر، Art Line
توضیح تصویر،کلاسهای اجرایی کرج
نسبت باروری و چند همسری
با انتشار یک آگهی در وبلاگها و فضای مجازی و حتی بر دیوارها، صدای اعتراض بسیاری بلند شد از جمله خانم بلقیس سلیمانی قصهنویس کرمانی با خشم نامی بر این تجارت گذاشت. فراوان شدن شعارهای دولت تازه و گفتههای بدیع اعضای این دولت درباره لزوم بازداری زنان، زمینه خشم مردم را فراهم آورد.
وحید میرزایی طنزنویس با عنوان کشور روی ریل نوشت: حقیقتا در این ایام آنقدر کشور روی ریل افتاده و جلوی قطار پیشرفت را نمیتوان گرفت که امثال ما که مدام دنبال نقطه ضعف در مسئولان کشور هستیم، درمانده و آچمز شدهایم و سوژه قابل ذکری برای نوشتن نداریم. نه که نداشته باشیم، ظاهرا نباید داشته باشیم.
طنزنویس ولی از چند نکته نگذشت. از جمله این که: «رئیس پلیس راهور گفت: "هر سال چهارهزار نفر در تهران بر اثر آلودگی هوا فوت میکنند." اولا که فوت میکنند که فوت میکنند. دیگر اینکه جای انتقاد ندارد. مگر این همه آدم در هر روز متولد میشوند کسی میآید از مسئولان کشور قدردانی کند که "آقا ممنون که مردم میزایند." واقعا این شبکههای مجازی مردم را پررو و پرتوقع کرده است و باعث شده مردم با تحریکات غرب به مسئولان بیخودی انتقاد کنند و اگرنه آلودگی هوا چه ربطی به مسئولان دارد. مردم خودشان با ماشین شخصی بیرون نروند، سیگار نکشند، کمتر نفس بکشند تا دیاکسیدکربن کمتری تولید شود تا هوای تهران پاک بماند.»
به نوشته این طنزپرداز در شهرونگ: «همین که با این همه بیملاحظگی مردم، چند وقت یکبار بادی، بارانی چیزی میآید تا هوا را تمیز کند، باید از مسئولان تشکر کرد. یک مقام وزارت بهداشت گفت: "هر زن باید بیش از دو بچه داشته باشد." متاسفانه برخی از مسئولان در کشور جایگاهشان را نمیدانند و توجیه نشدهاند که صحبتها و اظهارنظرهایشان تبعات اجتماعی دارد. چه معنی دارد که یک مقام وزارت بهداشت در تریبون رسمی حرف از حداقل دو بچه میزند. این در حالی است که نظر ما و همه مسئولان حدقل ٦ بچه است. در واقع هر زن باید بیش از ٦ بچه داشته باشد. اصلا چرا نداشته باشد.»
در ادامه این طنز آمده: «یارانه که میدهند، حقوق کارمندان هم که به همت مسئولان افزایش یافته. دیگر کسی بهانهای ندارد. برید ببینیم چه میکنیم. وزیر بهداشت گفت: "واکسیناسیون کرونا در ایران باعث شگفتی اندیشمندان شد." البته واقعیتش این است که نهتنها اندیشمندان بلکه فیلسوفان، دانشمندان، علما، اساتید دانشگاهها، فعالان اجتماعی، سیاستمداران، اهالی رسانه و کلیه جوامع بشری برای یک لحظه احساس کردند به دلیل واکسیناسیون در ایران موهای بدنشان ابتدا فر خورد و بلافاصله در کمال ناباوری همگان ریخت. آنوقت با این حجم از فرخوردگی و ریزش، هنوز برخی نسبت به واکسیناسیون عمومی نقد دارند. کور شود چشمانی که نمیبینند و بریده شود زبانی که بیخودی میچرخد.»
کتابسوزان در بیمارستان
نوشته اول (ساعت ۱۵ جمعه ۱۴ آبان): این تکه از کارتونهای سیاه، کار استاد کامبیز درمبخش انتخاب هفته شد تا یادی باشد از او که روی تخت بیمارستان به علت ابتلا به کرونا خفته است. البته با تاکید فراوان میتوان گفت که به خانه باز میگردد و شیرینیها را شیرینتر از آن که هستند و تلخها را سیاهتر از آن که هست، به تصویر میکشد. قلم نازکش گویی از دم آهوست که سختترین دشنامها را چنین شیرین میگوید. در همان بیمارستان هم بیمارما دارد روی کتابچهاش تصویر میکشد. او با این قلم حرف میزند و زندگی میکند و از همین رو دوستان و دوستداران مطمئن هستند که خلاص میشود. بهویژه که بدانیم هر دو دوز واکسن را زده است.
نوشته دوم (صبح شنبه ۱۵ آبان): خیالمان باطل بود، کامبیزدرمبخش نماند و رها کرد بار هستی را. هدیه گرانبهایی برای ما، برای نیم قرنی از خود یادگار گذاشته است. تا آخرین لحظه حیات خط کشید روی کتابچهاش. روزی صدها از این اشارهها به جا گذاشت. دوران حاضر را نشانه زد و نشان نهاد. یکی از شریفترین هنرمندان در دنیای طنز بود.
کارتون هفته
منبع تصویر، kambiz Drambakhsh
توضیح تصویر،عشرت کتابسوزان، کامبیز درمبخش
بیشتر بخوانید:
- هفته هنر و فرهنگ؛ نامداران رفتند، یکلیای از تنهایی به درآمد، غرفههای خالی و بیحشمت
- هفته هنر و فرهنگ؛ طالبان و تندادگی، سوگ لالایی، عصر طویلگی
- فرهنگ و هنر هفته؛ هفته دهم سکوت، گلستان زیر ۱۰۰، روز حافظ رند
- فرهنگ و هنر هفته: سوگ سفر سیاوش، شاعر در خبرگزاری
- فرهنگ و هنر هفته؛ پاییز بی شجر، روز صلح با قطع دست و سر، فرهنگ ترس خورده
- هفته هنر و فرهنگ؛ نودولتان نابلد، سکوت حاکم، زهرا در مرز، فیلم های ایرانی در جشنوارهها
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: هفته هنر و فرهنگ؛ مرگ آهوهای کامبیز، یاد مهدی سحابی، مشقشبهای احصایی
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران