آئینه و نقاب ــ قتل چند فعال مدنی در مزار شریف
مزار شریف ــ اوایل نوامبر/اواسط عقرب [آبان] خبر قتل چند تن در مزارشریف رسانهای شد. چهار فعال مدنی زن هم در میان کشتهشدگان بودند.
همان هفتهی قبل، رئیس استخبارات ولایت ننگرهار از معاون تخنیکی [فنی] وزارت تکنالوژی خواسته تا برای ورود به حساب کاربران شبکههای اجتماعی با آنها همکاری کند. وزارت گفته که این کار از توان آنها برون است و به صلاحیتهای تکنولوژیک امریکايی تعلق دارد. بعد از دریافت این پاسخ، پالیسیهای جدیتر و محدودیتهای دیگری بر مردم ننگرهار وضع گردید.
ظاهراً طالبان تهدیدات بالقوهای را در جریانهای اطلاعاتی رسانههای جمعی احساس میکنند. ننگرهار و حوادث مزار شریف نمونههاییست برای درک کلی ناتوانی طالبان در کنترل بر وضعیت. در گوشه و کنار افغانستان، همه روزه وقایعی در حال رخ دادن است، که موجودیت و فعالیت رسانههای جمعی در نمایان کردن آن، برای طالبان غیرقابل تحمل است. برای نمونه حادثه مزار شریف که با تلاش بسیار برای کنترل، هنوز بیشتر خبرساز شده است.
مزار از ولایات شمالی افغانستان است که به محور عملیات تخلیه تبدیل شده. امروزه بیشترین پروازهای تخلیه از اینجا صورت میگیرد. در همین زمینه است که باید امنیت شهر مزار نیز مورد توجه طرفهای دخیل باشد. طالبان با کسب امتیازاتی از سوی امریکاییها بابت تسهیل روند تخلیه نیز به دنبال امنیت بلخ هستند. امنیت مزار برای امریکاییها نیز مسأله جدی است، اما چه شده که کشتارها هنوز اتفاق میافتد؟
چهار منبعی که در تهیه این گزارش همکاری کرده اند، به دلیل حساسیتهای فراوان نمیخواهند نامهایشان ذکر گردد. اما با توجه به شواهد موجود و روایتهای کلی وضع امنیتی شهر مزار اظهارات منابع ما قابل اعتماد به نظر میرسند. ذیل نقل از هر منبع، تحلیل کوتاهی نیز آورده میشود.
فروزان صافی، فعال حقوق زنان که به دست طالبان تیرباران شدمنبع اول: (شکل رسمیتر و مشهورشدهی واقعه)
واقعه قتل چندین تن از فعالان مدنی حدود ۱۳ روز قبل از اینکه رسانهیی شود، اتفاق افتاده بود. یک هفته بعد از تاریخ واقعه، جسدهایی پیدا شدند که بر اساس شواهد و مطالعات ممکن اولیه مربوط به فعالان مدنی و نظامی بودند. این واقعه به روز دهم به فضای عمومی رفت، و تحت تأثیر حساسیت فضای عمومی که همانا تهدیدات جدی فراروی فعالان است، قرار گرفت. یعنی طرف ناشناختهای به این هفت نفر (شش زن و یک مرد) تماس میگیرد، و آنها را به آدرسی دعوت میدهد، تا به میدان هوایی جهت خروج از افغانستان منتقل گردند. آنها میپذیرند و توسط اشخاص ناشناخته به آدرسی نامعلوم منتقل میشوند و بعد به قتل میرسند. طبق این روایت تمام مسولیت به دوش طالبان است، و قاتل این فعالان طالبان هستند.
بر اساس این اظهارات تعداد دقیق کشتهشدهها هفت نفر است. این خبر اولین بار از طریق صفحات فیسبوک به نشر رسید. فروزان صافی استاد دانشگاه که نامزدش در برون از کشور به سر میبرد، خانم مسن با دو دخترش، یک خانم که قبلا در قطعات پولیس وظیفه داشته و یک مرد با خانمش شامل کشتهشدهها هستند. روشن نیست که کی به شمارههای این افراد تماس گرفته و چه گفته اند، فقط معلوم شده که در زمان کشته شدن با هم بودند. این خبر در فضای رسانهای تعلیقات بسیاری داشته است. تردیدهایی که این قضیه چرا به این راحتی اتفاق افتاده، و در موجودیت منابع و ابعاد واقعی و موجود هنوز پر از ابهام است، هنوز جدیتر شده میتوانند.
منبع دوم: (مشاهدات بخشی از واقعه)
حدود ساعت نه و نیم شب، شش جسد به شفاخانه مرکزی بلخ انتقال داده میشوند. به داکتر بخش مربوطه که به خانه خود رفته تماس گرفته و به شفاخانه خواسته میشود. بقول داکتر وقتی آنجا میرسد چند جسدی را می بیند که همش زنانه است. (بدون آنکه همه آن جسدها را بررسی کند) در نهایت از تکمیل معاینات او را منع میکنند و نمایندهای از گروههای طالبان به داکتر میگویند که «دیگر کافیست، بیش ازین نیاز نیست، حالا باشد…». این افراد به سینهها و سرهایشان گلوله خورده بودند.
اما وقتی جسدها به شفاخانه مرکزی بلخ انتقال یافته اند، چرا تا پایان بررسی نشدهاند؟ داکتر چرا نتوانسته نظرش را ثبت کند؟ طالبانی که مانع این بررسیها شده اند، با واقعه چه کاری میخواستند بکنند؟ آیا همچنین واقعهای میتواند پنهان بماند؟ طالبان در فرار از همچنین رخدادها موفق میشوند؟ تلاش طالبان مانع تشخیص هویت مقتولین شده است.
منبع سوم: (این منبع مایل به طالبان است. بازتاب سخنان او ابدا تأیید آنها نیست)
این ها پنج تن بودند، یک نفر مرد و بقیه زن بودند. این ها متأسفانه فاحشهها بودند و طالبان به چنین افرادی رحم نمیکنند. مسأله بداخلاقی و فحشاء از نظر طالبان قابل تحمل نیست. این ها به همین دلیل که قبلا در زمان جمهوریت نیز اهل همین اعمال بودند، و حالا هم، هدف قرار گرفته اند. اگر چنین نیست، خانوادههایشان بیایند و بگویند. اما ممکن است طالبان این ها را نکشته باشند، یا ممکن است اینها واقعا اهل اعمال غیراخلاقی نباشند، ممکن است دلایل خصوصی و شخصی باعث قتل اینها شده باشد. یعنی شاید این مسأله ناموسی باشد.
اگر چنین باشد، چرا باید در میان اینها استاد دانشگاه، خانم مسنی از ننگرهار، یک تن خانم که قبلا در اردوی ملی افغانستان کار میکرده، شامل بودند؟ استاد دانشگاه که نامزدش در یک گفتوگو مسائل روشن از زندگی شان را گفته است، چگونه چنین میتواند توصیف شود؟
در تمام واقعه به نظر میرسد که طالبان میخواستند این مسأله رسانهیی نشود، برملا و پخش نگردد، اگر مسأله فحشاء باشد، طالبان از مجازات چنین اعمالی ابای ندارند. اگر مسأله دشمنی شخصی باشد، این آدمهای ناشناخته چطور بهم در یک پیوست کشته میشوند؟ دشمنی با این همه انسانهایی که حتی به بیشتر از چهار خانواده ناشناخته تعلق دارند، برای هیچ دشمنی معنا ندارد.
مگر خانوادههای آنان میتوانند صدای خود را بلند کنند؟ از کجا که با آنها نیز چنین برخوردی نشود؟
منبع چهارم:
احتمال میرود این کشتار کار یکی ازین دو طرف باشد: یک) طالبان رده پایین و خودسر؛ دو) داعش.
داعش این کار را نخواهد کرد. چون اولاً داعش مسئولیت حملات خود را رسماً میپذیرد؛ و ثانیا آنها هدفهایی را دنبال میکنند که فشار بیشتر وارد کند، حملهی که بیشتر رسانهای شود و تعداد قربانیان در آن زیاد باشد. و اگر خواسته تا پروسه را بدنام و بر طالبان فشار وارد کند، باز هم این با حملات بسیار خطرناک داعش مشابه نیست.
اما طالبان نیز در سطح بالاتر طرفدار این واقعه نبودهاند. احتمال قوی این است که حلقههای خودسر و گروههای کوچک طالبان این کار را کرده باشند. طالبان ردههای بالا بر سطح پایینترها کنترل ندارند و در آنها احتمال بروز چنین واقعات بسیار بالاست. اینهای اکثریت افراد جنگی طالبان اند، با احساسات شدید جنگی و عقاید مذهبی، با رفتار خود میخواهند سیستم حکومت کردن را به سطح خودشان پائین بیارند. در حالیکه مردم با توقعات بالا و روابط متفاوت در فضای اجتماعی ــ مدنی عادت کرده اند. گرایش به برخورد خشن در طالبان رده پایین بسیار بالا است و این آهسته آهسته در حال از کنترل خارج شدن است.
در نهایت:
خانوادههای قربانیان – بجز از یک نفر- هیچگونه اظهار نظری در این رابطه نکردند. اگر این قضیه یک کشتار ناموسی هم باشد، چرا باید فضا اینقدر برای استفادهجویی و انتقامگیری مساعد باشد؟ مگر نظام حاکم مسول ایجاد فضای امن نیست؟ از کجا معلوم که فاحشهخواندن اینها فقط از ذهنیت طالبان برنخواسته باشد تا در وضعیت روانی-عنعنوی خاصی، بر خود و دیگران تحمل آن را آسانتر و امکان واقعه را موجهتر بسازند؟
هنوز در این قضیه بیشترین ابهام وجود دارد. طالبان فقط گفتهاند که دو تن را به اتهام این کشتار گرفتار کرده اند و دیگر هیچ کسی هیچ چیزی درین رابطه نمیگوید، برعکس، حتی مسولین امنیتی مزار شریف غالبا علیه کاوش این موضوع قرار دارند. این حادثه همچنان پوشش گسترده یافته و حتا باعث توقف ده روزه روند تخلیه نیز گردیده است. اگر حادثه جدی نبوده، چرا باید امریکا روند تخلیه را مدت ده روز متوقف میکرد؟ ظاهراً هیچ پوششی این واقعه را نمیتواند جهت بدهد یا پنهان کند، فقط شایعات زیاد ابهام را بیشتر میکند. واقعه بسیار نزدیک به رفتار طالبان و بخصوص ردههای خودسر و پایینی است که همیشه و هرجای میتوانند هرکسی را بدون هیچ درنگی به قتل برسانند و به راحتی، با توجیهی عنعنوی، با دستاویزی عرفی و کاملا غیرعقلانی از کنار آن بگذرند. اما، یک چیزی پنهانی زیر پوست بدنهی آگاه جامعه جاریست …
منبع خبر: رادیو زمانه
اخبار مرتبط: آئینه و نقاب ــ قتل چند فعال مدنی در مزار شریف
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران