ایدههای نابی که در یک سند حبس شده است
خبرگزاری مهر -گروه جامعه: سند تحول بنیادین در آذرماه سال ۱۳۹۰ در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب نهایی رسید. سندی که در ۸ فصل تنظیم شد تا راهگشای عرصه تعلیم و تربیت باشد. حالا پس از گذشت یک دهه از تصویب آن نه تنها این سند اجرایی نشده است و بسیاری از ذی نفعان تعلیم و تربیت از محتوای آن اطلاع درستی ندارند که حتی زمان بازنگری در این سند نیز فرا رسیده بی آنکه ایدههای ناب آن طعم اجرایی شدن را چشیده باشد. اینها همه در حالی است که با کلید واژه «سند تحول بنیادین» بسیاری از مسئولان آموزش و پرورش سخن گفتهاند؛ از لزوم اجرایی شدن آن تا چرایی عدم تحقق این سند در کف مدارس و حتی در یک دورهای با حکم محسن حاجی میرزایی وزیر وقت آموزش و پرورش مهدی نوید ادهم مشاور اجرایی سند تحول بنیادین منصوب شد اما هیچ گاه گزارشی از مشاور اجرایی ارائه نشد و این انتصاب هم کنار تمام حرکتهای نمادین باقی ماند.
در این سالها کم نبودند طرحها و اقداماتی در آموزش و پرورش که به سند تحول بنیادین نسبت داده شدند؛ از جلب مشارکت مردم در ساخت مدرسه تا توجه به آموزشهای مهارتی تا فعالیتها و طرحهای تربیت بدنی اما واقعیت این است که سند تحول بنیادین یک روحی دارد که در عرصه تعلیم و تربیت ما ساری و جاری نیست. حتی روزهایی در آموزش و پرورش را تجربه کردهایم که علیرغم داشتن سند تحول بنیادین، سند ۲۰۳۰ برای نظام تعلیم و تربیت تدوین شد که با هوشمندی مقام معظم رهبری نقشههای این مسیر باطل شد؛ هر چند برخی معتقدند ردپای این سند که تا مجلس شورای اسلامی وقت هم پیش رفت، هنوز در آموزش و پرورش به چشم میخورد.
«تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر آرمانهای بلند نظام اسلامی باید معطوف به چشم اندازی باشد که در افق روشن ۱۴۰۴، ترسیمگر ایرانی توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی انقلابی، الهام بخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بین المللی است.» سند تحول بنیادین بر این اساس تدوین شد و در حالی که به ۱۴۰۴ نزدیک میشویم باید گفت هنوز اندر خم کوچه چرایی عدم اجرای این سند باقی ماندهایم؛ پیچ و خمی که شاید تدوین کنندگان سند پیش بینی چنین مقاومتی برای اجرای آن را در این فضا نمیکردند.
چرا سند تحول بنیادین تدوین شد؟
در سال ۱۳۸۳ کلید نگارش سند ملی برنامه درسی زده شد و در سال ۱۳۸۴ مقام معظم رهبری در یک سخنرانی فرمودند باید در نام تعلیم و تربیت ما تحول بنیادین مبتنی بر مبانی و ارزشهای اسلامی صورت بگیرد که فلسفه آن مبتنی بر فلسفه اسلامی باشد. واقعیت این است که دهههاست که مبانی آموزشی ما عموماً برگرفته از اندیشههای غرب است و شاید در محتوا و نه در بنیانها مفاهیم ارزشی اسلامی وارد شده است. اینها همه در حالی است که در سال ۱۳۶۷ قرار بود نظام آموزشی دچار یک تحول و تغییر اساسی شود اما از آنجایی که به گفته کارشناسان از پایه و دوره ابتدایی این تغییر صورت نگرفت عملاً به شکست رسید. اما بعد از سخنان مقام معظم رهبری در نهایت در میانه دهه ۸۰ بود که ستاد تحول بنیادین شکل گرفت که ۶ کمیسیون در آن وجود داشت. در این ستاد بحث فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مطرح شد و مبنای تئوری تحول نگارش شد. در نهایت اساسنامه یا مرامنامه و دکترین تعلیم و تربیت بر اساس فلسفه اسلامی شکل گرفت و رهنمای تعلیم و تربیت بیرون آمد که قرار شد در ۶ ساحت کارهای زیربنایی صورت بگیرد که شامل ساحتهای دینی و عبادی و اخلاقی، سیاسی و اجتماعی، هنر و زیبایی شناسی، اقتصادی و حرفهای، زیستی بدنی و فناوری و اطلاعات بود.
یک زمانی برای تحقق اهداف بلند آرمانهای نظام اسلامی احساس شد به ترسیم نقشه راهی نیاز است که در آن نحوه طی مسیر، منابع و امکانات لازم، تقسیم کار در سطح ملی و الزامات در این مسیر به صورت شفاف و دقیق مشخص باشد. در همین راستا سند تحول بنیادین با الهامگیری از اسناد بالادستی و بهرهگیری از ارزشهای بنیادین آنها و توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران، چشمانداز و اهداف تعلیم و تربیت در افق ۱۴۰۴ هجری شمسی تبیین شد.
مروری کلی بر سند تحول بنیادین
مبانی نظری سند ملی آموزش و پرورش شامل فلسفه تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران، فلسفه تعلیم و تربیت رسمی عمومی در جمهوری اسلامی ایران و رهنامه نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در جمهوری اسلامی ایران در جلسه ۸۲۶ شورای عالی آموزش و پرورش مورخ دوم مرداد ۱۳۸۹ تأیید کلی شد و قرار شد مبنای تمامی سیاستگذاریها، برنامهریزیها و تولید اسناد تحولی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران باشد. در آذرماه ۱۳۹۰ نیز این سند تصویب نهایی شد.
«در فصل اول این سند گزارههای ارزشی نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی آمده است و از آموزههای قرآن کریم، نقش معنوی، اسوهای، هدایتی و تربیتی پیامبر اکرم (ص) و حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) به ویژه امام زمان (عج) و ولایتمداری در تمام ساحتها برای تحقق جامعه عدل جهانی (جامعه مهدوی) تا توجه به اقلیتهای مذهبی مصرح در قانون اساسی مورد توجه است.
در این سند و در بخش نخست همچنین به میراث نظری و عملی حضرت امام خمینی (ره)، تعمیق علاقه و پیوند با انقلاب اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه اشاره شده است و فرآیند تعلیم و تربیت در تمام ساحتها شامل تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی، تعلیم و تربیت اجتماعی و سیاسی، تعلیم و تربیت زیستی و بدنی، تعلیم و تربیت زیباشناختی و هنری، تعلیم و تربیت اقتصادی و حرفهای، تعلیم و تربیت علمی و فناورانه منطبق بر نظام معیار اسلامی (مبانی و ارزشهای برگرفته از قرآن کریم، سنت حضرات معصومین (علیهم السلام) و عقل) که تعلیم و تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی در آن محوریت دارد، ذکر شده است تا در نهایت این سند زمینهسازی کسب شایستگیهای پایه با تاکید بر خصوصیات مشترک اسلامی ایرانی و انقلابی، در راستای تکوین و تعالی پیوسته هویت دانشآموزان در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی شود. در این فصل به هویت، نقش معلم، جایگاه خانواده در تعلیم و تربیت، نقش اماکن مذهبی در این عرصه، عدالت تربیت ی، جایگاه رسانه در تعلیم و تربیت نیز اشاره شده است.
در فصل دوم بیانیه ارزشها و در فصل سوم بیانیه مأموریت اشاره شده است که بر مأموریت آموزش و پرورش در طی ۱۲ پایه (۴ دوره سه ساله) اشاره شده است. در فصل چهارم چشم اندازی برای سند ترسیم شده و مدرسه در افق چشم اندازه ۱۴۰۴ ترسیم شده است و در فصل پنجم و ششم هدفهای کلان از جمله تربیت انسانی موحد و مؤمن و معتقد به معاد و آشنا و متعهد به مسئولیتها و وظایف در برابر خدا، خود، دیگران و طبیعت، حقیقتجو و عاقل، عدالتخواه و صلحجو، ظلمستیز، جهادگر، شجاع و ایثارگر و وطندوست، مهرورز، جمعگرا و جهانیاندیش، ولایتمدار و منتظر و تلاشگر در جهت تحقق حکومت عدل جهانی، با اراده و امیدوار، خودباور و دارای عزت نفس، امانتدار، دانا و توانا، پاکدامن و با حیا، انتخابگر و آزادمنش، متعلق به اخلاق اسلامی، خلاق و کارآفرین و مقتصد و ماهر، سالم و بانشاط، قانونمدار و نظمپذیر و آماده ورود به زندگی شایسته فردی، خانوادگی و اجتماعی براساس نظام معیار اسلامی بیان شده است و راهبردهای کلان آن نیز بیان شده است که از جمله آنها میتوان به:
استقرار نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی بر اساس مبانی نظری و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی (تمام هدفهای کلان)، ابتناء فرایند طراحی، تدوین و اجرای اسناد تحولی زیر نظامها (شامل برنامه درسی ملی، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، راهبری و مدیریت، تأمین و تخصیص منابع مالی، تأمین فضا، تجهیزات و فناوری پژوهش و ارزشیابی) و برنامههای کوتاهمدت و میانمدت بر مبانی نظری و فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی و مفاد سند تحول راهبردی نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی، توسعه و نهادینه کردن عدالت آموزشی و تربیتی در مناطق مختلف کشور و تقویت آموزش و پرورش مناطق مرزی با تاکید بر توانمندسازی معلمان و دانشآموزان این مناطق با تمرکز بر کیفیت فرصتهای تربیتی هماهنگ با نظام معیار اسلامی، تقویت و نهادینهسازی مشارکت اثربخش و مسئولیتپذیری مردم، خانواده و نهادهای اقتصادی، مدیریت شهری و روستایی و بنیادهای عامالمنفعه در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی، بهرهمندی هوشمندانه از فناوریهای نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی، تعامل اثربخش و فعال نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی با سایر نهادها و دستگاههای مرتبط به ویژه نهاد خانواده و رسانه با تاکید بر کاهش مرزهای تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی، ارتقای جایگاه نظام تعلیم و تربیت کشور به عنوان مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولد سرمایه اجتماعی و اعمال سیاستهای مصوب و هدایت و نظارت بر آن، از پیش دبستانی تا دانشگاه به عنوان امر حاکمیتی با توسعه مشارکت همگانی، بازنگری و بازسازی ساختارها و رویهها در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی اشاره کرد.
در فصل هفتم هدفهای عملیاتی و راهکارها آمده است که با درک هر مفهومی که در سند آمده خروجی این نهاد تعلیم و تربیت چه باید باشد. به طور مثال در این بخش آمده است که «هر دانش آموز باید دارای حداقل یک مهارت مفید برای تأمین معاش حلال باشند به گونهای که در صورت جدایی از نظام رسمی تعلیم و تربیت در هر مرحله، توانایی تأمین زندگی خود و اداره خانواده را داشته باشند.
فصل هفتم یعنی راهکارها مفصلترین بخش سند تحول بنیادین است که در آن به طراحی، تدوین و اجرای برنامه درس ملی بر اساس اسناد تحول راهبردی و باز تولید برنامههای درسی موجود، ایجاد سازوکارهای ترویج و نهادینهسازی فرهنگ ولایتمداری تولی و تبرّی، امر به معروف و نهی از منکر، روحیه جهادی و انتظار «زمینهسازی برای استقرار دولت عدل مهدوی (عج)» با تاکید بر بهرهگیری از ظرفیت حوزههای علمیه و نقش الگویی معلمان و اصلاح روشها، ارائه آموزش زبان خارجی در چارچوب بخش انتخابی (نیمه تجویزی) برنامه درسی، با رعایت اصل تثبیت و تقویت هویت اسلامی ایرانی، ایجاد سازوکارهای لازم برای تقویت آداب و سبک زندگی اسلامی ایرانی، در تمام ساحتهای تعلیم و تربیت به عنوان رویکرد حاکم در فرایند طراحی، تدوین و اجرای برنامههای درسی و آموزشی، استانداردسازی و تدوین شاخصهای کیفی برای ارزیابی فعالیتهای فرهنگی و تربیتی مدارس، اتخاذ تدابیر مناسب جهت جذب، تربیت و بکارگیری نیروی انسانی شایسته و متعهد و عامل به رعایت حیا، عفاف و پوشش مناسب در کلیه مراکز اداری و آموزشی، ارائه خدمات مشاورهای تربیتی در کلیه سطوح تحصیلی برای افزایش سلامت جسمی و روحی دانشآموزان، اضافه نمودن درس مدیریت و سلوک مناسب خانواده به جدول برنامه درسی دوره متوسطه در تمامی رشتهها و برای تمام دانشآموزان، تعمیم دوره پیشدبستانی به ویژه در مناطق محروم و نیازمند حتیالامکان با مشارکت بخش غیردولتی با تاکید بر آموزشهای قرآنی و تربیت بدنی و اجتماعی، ساماندهی و بکارگیری بهینه و اثربخش منابع انسانی و توزیع عادلانه آن در سراسر کشور، تنوعبخشی به محیطهای یادگیری در فرایند تعلیم و تربیت رسمی عمومی، استقرار نظام سنجش صلاحیتهای عمومی، تخصصی و حرفهای، تعیین ملاکهای ارزیابی و ارتقای مرتبه (نظام رتبهبندی) علمی و تربیتی معلمان و تقویت انگیزه ارتقا شغلی در آنان براساس نظام معیار اسلامی و موارد بسیار متنوع و جزئی اشاره شده است.
در نهایت در فصل هشتم چارچوب نهادی و نظام اجرایی تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است که برای تحقق اهداف و برنامههای سند ملی آموزش و پرورش در افق چشمانداز، سیاستگذاری، برنامهریزی و نظارت بر فرآیند تحول بنیادین در دو سطح باید صورت بگیرد که یکی شامل سیاستگذاری، نظارت و ارزیابی در سطح کلان و دیگری برنامهریزی و نظام اجرایی است.»
اگر این سند را به خوبی مطالعه کنیم باید گفت اگر در سالهای اولیه تصویب این سند گامهای جدی برای اجرایی شدن آن برداشته میشد حتی در روزهایی که کرونا گریبان نظام آموزشی و تربیتی ما را گرفت تا همه چیز عملاً به فضای مجازی سپرده شود، آمادگیهای زیرساختی لازم برای مواجهه با چنین روزهایی را میداشتیم. اگر این سند گامهای کوچکی برای اجرا را زودتر بر میداشت در حوزه تربیت معلم و استقرار رتبه بندی معلمان و همچنین کیفیت بخشی به عرصه معلمی که این روزها بزرگترین آسیب را دارد به نظام تعلیم و تربیت میزند، کمترین مشکل را داشتیم و دانشگاه فرهنگیان نیز جایگاه اصیل خود را زودتر پیدا میکرد.
اگر این سند مبنای عمل مسئولان آموزش و پرورش در این ۱۰ سال بود حالا این میزان آسیب اجتماعی دانش آموزی را شاهد نبودیم و امر پرورش و تربیت جایگاه خود را در این سیستم پیدا میکرد. و اگر این سند مبنا بود حالا هر روز از تحول در کتابهای درسی و نظام آموزشی سخن کارشناسانه گفته نمیشد و یکبار برای همیشه مشکلات ساختاری آن حل شده بود.
اینها تنها چند مورد از اگرهای اجرای این سند است که چالشهای جدی این حوزه را مرتفع کرده بود
چرا سند تحول بنیادین اجرایی نشد؟
یوسف نوری وزیر جدید آموزش و پرورش که با کسب ۱۹۴ رأی موافق از مجلس شورای اسلامی به عنوان اولین وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم انتخاب شد، قرار است پرچمدار تحول در نظام آموزش و پرورش باشد که بازگشت به مبنای سند تحول بنیادین یکی از بهترین گزینههاست که خود وی نیز هم در زمان رأی اعتماد گرفتن از مجلس و هم در اولین سخنانش پس از رأی اعتماد گرفتن به آن اشاره کرد.
او معتقد است «در صورتی که اصطلاحات و واژگان این سند (سند تحول بنیادین) به درستی تبیین شود، جلوی ابهامات، تفسیرها و اقدامات سلیقهای و موازی کاریها و برخوردهای سلیقهای دولتها در عرصه تعلیم و تربیت را خواهد گرفت، فرسودگی نظام آموزش و پرورش کشور و ایجاد تحول با عملیاتی کردن سند تحول بنیادین قابل تحقق و مشاهده خواهد بود.»
اما شاید باید بازگشت و دید چرا در تمام این سالها علیرغم اینکه این سند مبنای گفتههای بسیاری از مسئولان بوده در نهایت راه به اجرا نبرده است؟
حسن ملکی رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی آموزش و پرورش معتقد است: تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر است اما ضعف اساسی در درک متقابل تحولی قبل از سطوح پایین در بین مدیران لایه اول مشاهده میشود شود. هنوز برای بعضی از مدیران رده نخست به درستی فهم نشده است که ساحتهای تربیت در مجموعه اقدامات تحولی چه جایگاهی دارد. در کجا و چگونه باید به ساحتها پرداخت یا هنوز ابهام جدی بین متولیان اصلی وجود دارد که "چگونه باید سند تحول را اجرا نمود؟ "
تحول در نظام تعلیم و تربیت کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر است اما ضعف اساسی در درک متقابل تحولی قبل از سطوح پایین در بین مدیران لایه اول مشاهده میشود شود
وی میگوید: هنوز در فهم دقیق مفاهیم اساسی موجود در اسناد تحولی اشتراک فهم لازم به وجود نیامده است. اینکه "فطرت" به چه معناست و در بین مفاهیم تحولی چه جایگاهی دارد؛ درک مشترک پدید نیامده است. همچنین اراده قوی که مقدمه مفاهمه است وجود نداشته و هنوز هم وجود ندارد.
ملکی به خبرنگار مهر در این باره گفت: مشکل اجرای سند تحول همین است که همه فکر میکنند که سند را اجرا میکنند. هر کاری که کردهاند در جهت اجرای سند رخ داده است. اگر این طور است پس چرا ثمراتش را نمیبینیم؟ چرا نتایج آن در زندگی دیده نمیشود؟ همین تلقیهای ناصحیح باعث شد فرصتهای زیادی از دست بدهیم و تهدیدهای زیادی را به دست خودمان متوجه اجرای سند کنیم. چرا باید هنوز تلقی این باشد که اگر بستههای تحولی را اجرا کنیم به معنای اجرای سند است. ولی هیچیک از آنها اجرای واقعی سند نیست با کمال تأسف هنوز این حقیقت از جهت نرم افزاری و فکری جانیفتاده است که سند تحول جایگاه مبنایی دارد و اصولاً با مبنا چه مواجه های باید داشته باشیم؟
وی ادامه داد: بی تعارف بگویم که ما برای رهایی سند تحول از مظلومیت؛ باید نگاه خودمان را به سند از مظلومیت درآوریم. ما با طرز تلقیهای ناصحیح به اجرای سند، ظلم کردهایم. باید ابتدا خودمان را رها کنیم تا سند رها شود معمولاً با سند رهاسازی میکنند ما باید با رهاسازی خود سند را آزاد کنیم. سند تحول اسیر دست طرز تلقیهای غلط ماست. اینجانب آمادگی دارم این را با فریاد بلند بگویم که «خود را آزاد کنید سند آزاد میشود.
از کجا سند تحول بنیادین مسکوت ماند؟
محمد بنائیان سفید که مشاور وزیر آموزش و پرورش در برنامهریزی راهبردی و تحول بنیادین آموزش و پرورش بوده است پیش از این در گفتگو با خبرنگار مهر که با عنوان ارادهای برای اجرای سند تحول بنیادین در دولت قبل نبود درباره اینکه چرا با گذشت اینهمه سال اجرای این سند به ثمر نشسته است گفت: موضوع اصلی این است که همه چیز درباره سند تحول بنیادین شفاف است. نقشه راه و استلزامات اجرا مشخص است. حتی در سال ۱۳۹۰ هم استلزامات اجرای آن بود. متأسفانه وقتی دولت عوض شد همه چیز مسکوت ماند و یکی از مشکلات ما این است که گرایشهای سیاسی در تعلیم و تربیت اثر میگذارد. وزیر و مدیر گرایش سیاسی پیدا میکنند و معلمها هم دچار گرایش سیاسی میشوند.
وی ادامه داد: در زمان دولت قبلی سند تحول بنیادین اجرا نشد چون در دولت قبل از آن سند تدوین شده بود و عدهای تلاش داشتند این سند در اجرا موفق نشود. در حالی که کاملاً یک کار ملی و حاکمیتی بود. نکته دیگر این است که دوستانی که در تدوین سند حضور داشتند همانهایی بودند که بعداً در رأی تصمیم گیران آموزش و پرورش قرار گرفتند و متأسفانه باوری به سند نداشتند. در حالی که وقت تدوین سند بحث کردند و در تدوین سند در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش از آن دفاع کردند تا سند تصویب شد و بعدها در مجمع تشخیص مصلحت نظام ۶ جلسه برای دفاع از سند حاضر شدیم و ۱۳ ماده را تصویب کردند که یکی از آن موارد را شخص مقام معظم رهبری اضافه کردند که بحث حاکمیتی بودن این موضوع سند بود. یعنی در تدوین و هدایت و نظارت بر اجرای سند بحث حاکمیتی است و باید قوای سهگانه حضور داشته باشند و نمیشود بحث تعلیم و تربیت را در این ابعاد غیرانتفاعی دید ولی در اجرا میشود.
دوستانی که در تدوین سند حضور داشتند همانهایی بودند که بعداً در رأی تصمیم گیران آموزش و پرورش قرار گرفتند و متأسفانه باوری به سند نداشتند. در حالی که وقت تدوین سند بحث کردند و در تدوین سند در شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی آموزش و پرورش از آن دفاع کردند تا سند تصویب شد
وی بیان کرد: بعدها تحریفهایی که صورت گرفت و در عین حال اینطور وانمود شد که سند ۲۰۳۰ همان سند تحول است. سوال ما این بود که چرا نتوانستیم برنامه درسی را از این سند تحول استخراج کنیم که در سطح بینالمللی ارائه دهیم؟ کشورهایی که سراغ سند ۲۰۳۰ رفتند سندی از خودشان نداشتند ولی ما یک سند قوی داشتیم و داریم. در این میان شورای عالی آموزش و پرورش مقصر است. اول اینکه باید میپرسیدند وقتی قرار بود هر ۵ سال یک بار گزارشی درباره سند تحول داده شود چرا این گزارش ارائه نشد. وقتی سند ۲۰۳۰ تدوین میشد چرا شورای عالی آموزش و پرورش سکوت کرد؟ اگر نمیدانستند این چیست که جای اشتباهی نشسته بودند و اگر میدانستند چرا واکنشی نشان ندادند؟ اینها یک انحرافات جدی است که باید پیگیری شود و به آن قدت شود.
چالش روزمره در آموزش و پرورش سند تحول را به عقب میراند؟
در گزارشی با عنوان آموزش و پرورش وزارتخانهای با بیشترین تعارض منافع نوشتیم که «در بزنگاههایی چون رأی اعتماد از مجلس مشخص نیست آیا وزیری برای رفع چالشهای عدیده اقتصادی و معیشتی بدنه آموزش و پرورش در اولویت است یا وزیری برای راهبری نظام تعلیم و تربیت و سامان دادن به وضعیت پر چالش آموزشی و پرورشی در مدارس و اجرای اسنادی مثل سند تحول بنیادین! هر چند این دو قابل جمع هستند و شاید برخی جواب بدهند وزیری میخواهیم که هر دوی اینها را بتواند جمع کند اما واقعیت این است که در تمام این سالها تجربه شده است که در نهایت وزیر آموزش و پرورش در کارنامهاش در نهایت گزارش اجرای موضوعی چون نظام رتبه بندی فرهنگیان و بالا بردن معیشت فرهنگیان را میدهد تا اینکه بتواند درباره اجرایی کردن سند تحول بنیادین گزارشی بدهد، یا در خصوص بهبود کیفیت تعلیم و تربیت در این نظام گزارشی بدهد و برای همین است که سالهاست سند تحول بنیادین اجرایی نمیشود، گزارشی از کیفیت آموزش مجازی در این روزهای کرونا مورد اهمیت قرار نمیگیرد، کسی درباره افت عملکرد دانش آموزان در آزمونهای بینالمللی تیمز و پرلز نگران نیست و....» و اینچنین میشود که در این سالها کسی از مجلسیان وزیر وقت آموزش و پرورش را به مجلس فرا نمیخواند تا گزارشی از روند اجرایی شدن سند تحول بنیادین از او بخواهد و حتی در مجلس شورای اسلامی هیچ مصوبه و قانون و… درباره این سند نرفته و نیامده است و گلایه برخی وزرای آموزش و پرورش در این سالها این بوده است که اجرایی شدن سند تحول بنیادین بودجه ندارد و همین مساله این سوال را مطرح میکند که مگر قرار نیست سند تحول بنیادین مبنای حرکت آموزش و پرورش باشد پس چه بودجه جداگانهای نیاز است و مگر نباید کل بودجه صرف مسیری شود که این سند مشخص کرده است؟
حجتالاسلام والمسلمین حامد تقدیری کارشناس مسائل آموزش و پرورش و رئیس سازمان مدارس صدرا (مدارس انقلاب اسلامی) در گفتگو با خبرنگار مهر در خصوص چرایی اجرا نشدن سند تحول بنیادین گفت: یک بحث این است که محتوای سند تحول بنیادین مدتهاست تهیه شده اما بحث اصلی ما این است که این محتوا را قرار است چگونه اجرا کنیم یعنی یک بحث نگارش سند و محتواست و یک بحث اجرای آن. شاید مشکل این است که به قول آقای قرائتی ما مرد تحول در آموزش و پرورش نداریم. تحول مرد میدان میخواهد. آموزش و پرورش با یک وزیر جلو نمیرود بلکه یک تیم وزارتی میخواهد.
حسین تاریخی مدیرکل اتحادیه انجمنهای اسلامی نیز در گفتگویی با خبرگزاری مهر که با عنوان شاخصهای ارزیابی مدیر و معلم بر مبنای سند تحول بنیادین نیست روی خروجی مهر رفت درباره عدم اجرایی شدن این سند گفت: این موضوع یک مقدمهای دارد و آن بحث درباره روش مواجهه با اسناد بالادستی است. نباید مواجهه با اسناد بالادستی مانند مواجهه با یک برنامه عملیاتی باشد. ما در نگاه کلی یک چشم انداز ۲۰ ساله کشور داریم کمی پایینتر سند جامع علمی کشور و برنامههای توسعه ۵ ساله را داریم که الان دوره ششم آن هستیم. وقتی با این اسناد مواجه میشویم نباید توقع بازخورد کف میدانی از آنها داشته باشیم.
وی ادامه داد: ما نقاط مثبت خوبی در اجرای سند تحول داشتیم. حدود ۵ سال است که کتابهای درسی ما تغییر کرده است. کاری به درست و غلط آن ندارم ولی جسارت انجام تغییر در کتابهای درسی به پشتوانه اسناد بالادستی مثل سند تحول رخ داده است و یا ورود به مباحث نوینی چون کارآفرینی و سواد رسانهای نیز از همین جنس است. با اینکه ما منتقد جدی سند هستیم و حتی برنامهای تحت عنوان گره تحول را اجرا کردیم اما نباید فراموش کنیم که این سند دستاوردهای خوبی داشته که مثال دیگر آن اجرای رتبه بندی معلمها است که تغییر اساسی در معیشت معلمها ایجاد کرده است. گرچه با نقطه مطلوب فاصله داریم ولی رتبه بندی جهش جدی در این معیشت ایجاد کرده است.
تاریخی گفت: یکی از معضلات این است که دستاوردها به عنوان نتیجه عملکرد فردی معرفی میشوند و ضعفها نتیجه اسناد بالادستی و یا مشکل ارتباط بین دستگاهی است. در حالی که حداقل ۴ وزیر آموزش و پرورش، دستور کار اولشان اجرای رتبه بندی بوده و مکلف به آن بودند.
یکی از معضلات این است که دستاوردها به عنوان نتیجه عملکرد فردی معرفی میشوند و ضعفها نتیجه اسناد بالادستی و یا مشکل ارتباط بین دستگاهی است. در حالی که حداقل ۴ وزیر آموزش و پرورش، دستور کار اولشان اجرای رتبه بندی بوده و مکلف به آن بودند
وی درباره راهکار اجرایی شدن سند نیز گفت: به نظر میرسد که در حوزه گفتمان سازی برای سند تحول بنیادین خوب عمل کردیم و حتی یک جاهایی زیاده از حد عمل کردیم. الان لقلقه زبان همه سند تحول است اما واقعیت این است که سندهای بالادستی نباید دست گردان بین همه ردهها باشد. بلکه برای ردههای بالای تصمیمگیری است. اما امروزه به گونهای رفتار میشود که اگر کسی سند تحول را ندیده باشد انگار ایرادی به او وارد است و حتی برای همه دوره سند تحول بنیادین گذاشتهاند. باید سلیقه به خرج داده میشد و سهم هر کس بنا به جایگاهی که دارد از سند مشخص میشد. به این معنا که قرار نیست به صورت لخت و عریان سند را برای استفاده همگان قرار دهیم. شاید نیاز باشد مفاهیمی از سند با چهار واسطه به دانشآموز برسد و کلیدواژههایش تغییر کند و رنگ و بوی دانش آموزی به خود بگیرد اما در حال حاضر اتفاقی که افتاده این است که انگار سند تحول قرار بوده بیاید و معجزهای کند. پس حالا که معجزهای اتفاق نیفتاده یعنی سند ناکارآمد است.
آیا اجرای سند تحول پیچیدگی دارد؟
مجتبی همتیفر کارشناس مسائل آموزش و پرورش و دارای دکترای فلسفه تعلیم و تربیت در گفتگو با مهر با اشاره به اینکه بی توجهی به سند تحول بنیادین یکی از نشانههای این است که تعلیم و تربیت در مرکز توجه دولتمردان نبوده است، گفت: ۱۰ سال است که از تنظیم و ابلاغ سند تحول بنیادین میگذرد و اتفاقی در کف میدان نیفتاده است که بتوان اثر ملموس و محسوس آن را در دانش آموزان و معلمان دید. بر زمین ماندن سند تحول بنیادین یک نشانه مهم است که دولت سیزدهم باید در ابتدا تکلیفش را با سند تحول بنیادین روشن کند. البته که پیچیدگیهای خاصی دارد و نمیتوان از یک دولت چهارساله انتظار داشت این سند کاملاً به صورت عملیاتی اجرا شود اما افق این سند ۱۴۰۴ بوده است یعنی باید تا این سال ما به اجرای کامل این سند میرسیدیم. چهار سال نمیتوان کار ۱۴ سال را کرد اما دولت بعد میتواند یک آغاز جدیدی برای اجرای سند تحول باشد.
عباس بیات کارشناس رسمی آموزش و پرورش نیز به مهر گفت: قرار بود هر ۵ سال یک بار سند تحول بنیادین به روزآوری شود که در بازه زمانی ۱۰ سالهای که قرار بود اجرایی شود، دو بار این اتفاق از دست رفت و اجرای سند نیز تحقق پیدا نکرده است. یکی از گامهای کلان در آموزش و پرورش به روزآوری و عملیاتی تر کردن سند تحول است.
سخن پایانی...
در جلسه سیزدهم شورای تحول و نوسازی نظام آموزشی کشور به ریاست دکتر سعید رضا عاملی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بود که چرایی اجرایی نشدن سند تحول بنیادین مورد گفتگو قرار گرفت.
عباس صدری رئیس مدیر دفتر منطقهای آیسسکو در این جلسه اظهار داشت: در یک دورهای چارچوبهای روند تدوین سند به ۶ زیر نظام تفکیک شد و مقرر شد برای هر ۶ زیرنظام برنامه تدوین شود. هر سند بالادستی برای اجرای کامل نیاز به برنامه برای استقرار و اجرا دارد و همچنین تدوین یک ساختار اجرایی برای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یک ضرورت است. برای اجرای سند تحول بنیادین تدوین برنامه و تکلیف برای سه لایه بالادستی، میاندستی و پاییندستی نیاز است و صرفاً نباید به نظارت و ارزیابی لایه بالادستی بسنده کرد، به عنوان مثال باید بررسی شود که مدارس برای اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش چه اقداماتی انجام داده و میزان پیشرفت کار تا چه حد بوده است.
علمالهدی دبیر شورای تحول و نوسازی نظام آموزشی کشور در این جلسه اظهار داشت: در تعلیم و تربیت اسلامی تمرکز بر روی معلم است و بر تهیه و تولید محتوا توسط معلم تأکید دارد. در حال حاضر چندین معاونت در وزارت آموزش و پرورش برای تولید محتوا وجود دارد که این ساختار در تضاد با سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است چرا که اصل تحول در معلم است. همچنین والدین نیز باید برای تربیت فرزندان تعلیم ببینند چرا که ثابت شده اصل تربیت بر عهده والدین است و والدین بر پذیرش باورها و اعتقادات اولیه فرد بسیار تأثیرگذار هستند.
به گزارش مهر، اینها تنها بخشهایی از چالشها و نگاههای کارشناسی به این مساله مهم نظام تعلیم و تربیت است که چرا با گذشت یک دهه از تصویب سند تحول بنیادین و بیش از ۱۵ سال از تاکید مقام معظم رهبری بر لزوم تحول در آموزش و پرورش هنوز داریم از خودمان میپرسیم چرا در کف میدان شاهد تحولی نیستیم. در گزارشهای دیگری چون سند تحول بنیادین ریل گذاری مناسبی ندارد و بازخوانی سخنان رهبری پیرامون سند تحول بنیادین / چرایی تأخیر در اجرا میتوانید بیشتر پیرامون این موضوع بخوانید اما آنچه مشخص است این است که دیگر جایی برای تعارف نمانده است؛ از همین فردا باید شاهد زمینه سازی اجرای این سند باشیم؛ حتی اگر روزگار کرونا بسیاری از محدودیتها را ایجاد کرده است.
منبع خبر: خبرگزاری مهر
اخبار مرتبط: ایدههای نابی که در یک سند حبس شده است
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران